کتاب مقدس

چه سبک های ادبی در کتاب مقدس بکار گرفته شده؟

رای بدهید

همانطور که قبلاً بیان گردید شناخت و تشخیص سبک ادبی کتاب در تفسیر صحیح آن بسیار مهم است و کمک بسزایی می نماید. چرا که هر سبک ادبی خصوصیات و ویژگی های خاص خود را دارد. برای مثال مفهوم واقعی ضرب المثل ها را نمی توان با توجه به معنی ظاهری و غیر مجازی (Literal) کلمات فهمید. زمانی که مسیح در پاسخ به زن کنعانی می گوید نان فرزندان را پیش سگان انداختن جایز نیست، یک ضرب المثل است و نباید مفهوم آن را تحت الفظی در نظر گرفت. به همین دلیل در این قسمت بطور خلاصه درباره ویژگی های سبک های ادبی که در کتاب مقدس بکار رفته ، توضیح می دهیم .

روایت Narrative

این نوع سبک نگارش، بیش ازسایر سبک ها در کتاب مقدس دیده می شود. منظور از روایت، داستان واقعی است نه داستانهای غیر واقعی و خیالی و هدف از این روایت ها نشان دادن عملکرد خدا در خلقت و در تاریخ قوم خود است.

آفرینش، گناه و هبوط انسان، نیاز به رستگاری، تجسم و قربانی شدن مسیح، طرح اصلی روایت های کتاب مقدس است. در عهد عتیق کتاب های زیر تماماً یا قسمت زیادی از آن ها روایت است. پیدایش، یوشع، داوران، روت، اول و دوم سموئیل، اول و دوم پادشاهان، اول و دوم تواریخ، عزرا، نحمیا، دانیال، یونس، حجی. علاوه بر این ها، خروج، اعداد، ارمیا، حزقیال، اشعیا و ایوب نیز شامل قسمت های روایتی می گردند. در عهد جدید قسمت های زیادی از چهار انجیل و تمام کتاب اعمال رسولان به سبک روایت نوشته شده اند.

روایت های عهد عتیق

شرح آفرینش، گناه و هبوط انسان، داستان زندگی ابراهیم، وقایع قوم اسرائیل همه جزء روایات عهد عتیق می باشند. درباره روایات عهد عتیق باید موضوعاتی را در نظر گرفت .

  • اگر چه روایات کتاب مقدس، داستان های واقعی درباره مردم و رویدادهای گوناگون هستند اما از جنبه الهی برخوردار هستند و نقش اصلی در داستان را همواره خود خدا بر عهده دارد.
  • اگر چه در روایات عهد عتیق قسمت هایی وجود دارد که درک آن آسان نمی باشد، اما داستان هایی رمزی نیستند که احتیاح به کشف خاصی داشته باشند. در نتیجه نباید برای آنها معنی عجیب و غریب در نظر گرفت.
  • داستان های عهد عتیق معمولاً بطور مستقیم، آموزه ای (Doctrine) را تعلیم نمی دهند.
  • داستان های عهد عتیق آنچه را اتفاق افتاده است بیان می کنند، نه آنچه را که می بایست اتفاق بیفتد. به همین دلیل در آن ها اشتباهات و خطاهای شخصیت های داستان بیان می گردد.
  • تمام داستان ها انتخابی و ناکامل هستند و نویسنده با الهام روح القدس آنچه را لازم دانسته نوشته است.
  • داستانها به منظور پاسخ گویی به پرسشهای الهیاتی ما نوشته نشده اند و درس روحانی و اخلاقی آنها ممکن است به گونه صریح (Explicit) یا پوشیده (Implicit) ارائه شود. البته منظور از پوشیده، رمزی بودن نمی باشد بلکه اینکه موضوع اخلاقی بطور صریح در داستان بیان نشده و باید از محتوای کلام آن پی برد.

در خاتمه باید به این نکته نیز توجه داشت که داستانهای کتاب مقدس برای این نیست که هر چه در آنها می خوانیم، تقلید کنیم. داستان جدعون، شرح وقایع زندگی جدعون است و ما می توانیم درسهایی از زندگی او یاد بگیریم. در نتیجه لازم نیست که هر چه درباره او می خوانیم دقیقاً در زندگی خود بکار ببریم.

روایت های عهد جدید

روایت های عهد جدید بطور کلی شامل اناجیل و اعمال رسولان می گردد.

اناجیل

محتوای اناجیل یا تعالیم عیسی هستند و یا اینکه شامل روایات زندگی او می باشند. اما باید توجه داشت که هر یک از اناجیل سبک خاص خود را دارا است. در ارتباط با اناجیل تمام مشکلات از دو موضوع ناشی می گردد: الف) عیسی خود هیچ انجیلی ننوشته، بلکه دیگران درباره او نوشتند . ب) وجود داشتن چهار انجیل.

عیسی خود کتابی ننوشت. به همین دلیل اناجیل شامل تعالیم و زندگی عیسی هستند ولی نه از زبان خودش بلکه از زبان دیگران. اما تعالیم پولس در رسالاتش نوشته خود او می باشند. علاوه بر این، چهار شخص مختلف زندگی و تعالیم عیسی را از دیدگاه های متفاوت نوشته اند. البته باید توجه داشت که هر کدام از اناجیل زندگی و تعالیم عیسی را در قالبی که قابل درک خوانندگان خاص خود باشد، بیان کرده اند و این حقیقت نمایان گر جهانی بودن پیام و شخصیت عیسی است. در ضمن دلیل محکمی است بر شخصیت تاریخی عیسی، یعنی اینکه او وجود داشته و یک شخصیت خیالی نبوده است.

نکته دیگری که در روایات اناجیل باید مد نظر داشت این است که هرکدام از آنها تمام جزئیات زندگی عیسی را بطور کامل ثبت نکرده اند، بلکه بر اساس هدفی که داشتند، وقایع زندگی عیسی را بطور انتخابی ذکر کرده اند. در واقع نویسندگان اناجیل، تاریخ نگارانی به آن مفهوم که امروز در ذهن ما است، نبوده و اصولاً چنین هدفی را نداشتند.

اعمال رسولان

کتاب اعمال رسولان نیز جزء روایات کتاب مقدس است و برای مسیحیان از اهمیت زیادی برخوردار است و بعنوان یک الگو در نظر گرفته می شود و اتفاقاً مشکل از همین جا آغار می گردد. باید توجه داشت که لوقا با پیروی از روش تاریخ نگاری زمان خود که از حدود 400 ق.م. شروع شده بود و به سبک یونانی کتاب خود را نوشته است.

در سبک یونانی، هدف فقط ثبت تاریخی وقایع نبود بلکه مقاله ای نوشته می شد که جالب، تشویق کننده، اخلاقی و رساله ای دفاعی محسوب می گردید. در واقع برای درک و تفسیر صحیح اعمال رسولان باید به این سوال پاسخ دهیم که هدف لوقا از نوشتن کتاب اعمال رسولان چه بوده است؟ آیا می خواسته یک کلیسای نمونه را به مسیحیان تمام اعصار ارائه دهد؟ یا هدف دیگری داشته است؟

وقتی به کتاب اعمال رسولان نگاه می کنیم، می توانیم آن را به چند صورت تقسیم بندی کنیم: الف) براساس دو شخصیت اصلی و مهم در کتاب یعنی پطرس (بابهای 1 الی 12) و پولس (بابهای 13 الی 28) بر اساس بشارت انجیل (1: 8) اورشلیم (بابهای 1 الی 7) ، سامره و یهودیه (8 الی 10) و اقصای جهان (11 الی 28) . علاوه بر این، تقسیم بندی دیگری در کتاب اعمال دیده می شود که بر اساس رشد و ترقی کلیسا از محل تاسیس و آغاز آن در اورشلیم به رهبری پطرس، به سوی امتها به رهبری پولس می باشد. در حین مطالعه به جمع بندی آیات در اعمال 6: 7؛ 9: 31؛ 12: 24؛ 16: 4 و 19: 20 توجه نمائید.

کلید درک کتاب اعمال رسولان بر توسعه بشارت انجیل از اورشلیم یهودی به جهان غیر یهودی نهفته است. عدم ذکر نام و زندگی سایر رسولان و اینکه چگونه اشخاصی مانند پطرس و یعقوب کم کم از صحنه خارج می شوند و جای خود را به پولس می دهند، نشان می دهد که مقصود اصلی لوقا تنها نشان دادن توسعه انحیل در بین امتها است. اینها نشان می دهد که هدف لوقا صرفاً نگارش تاریخ صرف کلیسا و یا بیان سازماندهی کلیسایی نبوده است. البته شکی نیست که لوقا قسمت اعظم کتاب اعمال رسولان را به منظور ارائه یک کلیسای الگو می نویسد، اما این الگو در طرح اصلی توسعه انجیل به اقصای جهان گنجانده شده است. بنابراین کتاب اعمال رسولان الگویی است برای کلیساهای تمام اعصار اما نه در جزئیات بلکه در مفهوم کلی آن.

شعر

در کتاب مقدس اگر چه در قسمت های مختلف مطالب شعری وجود دارد اما مهم ترین قسمتی که بصورت شعر نوشته شده است، مزامیر می باشد. مزامیر بیش از هر کتاب دیگری در عهد عتیق، مورد توجه مسیحیان است و در عهد جدید از آن نقل قول بسیاری شده است. مزامیر بر خلاف قسمت های زیادی از کتاب مقدس که حاوی کلامی “از” خدا “به” مردم است ، شامل سخنانی “درباره” خدا و “خطاب به” خدا نیز می گردد.

اولین نکته ای که درباره مزامیر باید به خاطر داشت این است که مزامیر بصورت نظم و شعر نوشته شده اند نه به صورت نثر. در شعر نباید کلمات را تحت الفظی معنی کرد و از آنها یک آموزه ساخت. در واقع شعر با احساس سر وکار دارد. بنابراین وقتی داوود می گوید: “مادرم در گناه به من آبستن گردید” منظورش این نیست که مادرش گناه کرده بود و بعد آبستن شد، بلکه صرفاً از گناه خودش بشکل استعاری و بکار بردن صنعت ادبی مبالغه، سخن می گوید.

بنابراین باید توجه داشت که مزامیر برای مقاصد گوناگون نوشته شده اند و سبک و فرم ادبی آنها نیز گاهی با یک دیگر متفاوت است و در آنها از صنایع ادبی استفاده شده است . در ضمن می باید هر مزمور را یک واحد ادبی در نظر گرفت و به موضوعی که قبلاً اشاره شد ، توجه داشت که یک جمله یا یک آیه را باید در پرتو کل متن معنی کرد.

برای بررسی بیشتر درباره انواع شعر عبری می توانید به قسمت معرفی کتاب مزامیر رجوع نمایید. زبان خاص مبالغه ای مزامیر به ما کمک می کند تا شادی و غم خود را ابراز کنیم و حتی خشم خود را به گونه ای صحیح در حضور خدا بیان نماییم. چون بیان خشم و افکار منفی مان به خدا، بهتر از این است که در صدد انتقام از دیگران برآییم (افسسیان 4: 25-25).

حکمت

حکمت واقعاً چیست؟ بطور مختصر می توان حکمت را روش و شیوه بکارگیری حقیقت در زندگی شخصی و در پرتو تجربه تعریف کرد. حکمت عبری نوع خاصی از سبک ادبی است که برای بسیاری از مسیحیان امروزی ناآشنا است. اگر مفهوم این سبک را درک نکنیم، نخواهیم توانست معنای واقعی آنها را بفهمیم. اما اگر آن را درست درک کنیم، کتب حکمتی راهنمای خوبی برای زندگی مسیحی خواهند بود. در کتاب مقدس سه کتاب ایوب، امثال و جامعه جزء کتب حکمتی هستند.

حکمت امری تئوری و انتزاعی نیست بلکه حکمت زمانی وجود دارد که شخص بر اساس حقایقی که از طریق تجربه آموخته است رفتار و تفکر می نماید. بنابراین حکیم (Hakam به عبری) شخصی است که بر اساس حقایقی که از راه تجربی کسب کرده زندگی می کند.

درک نادرست از مطالب سبک حکمت

سه علت اصلی در درک نادرست مطالب سبک حکمت عبارتند از :

  • یکی از اشتباهات دایمی که در مطالعه کتب حکمتی وجود دارد این است که خوانندگان آیات را بصورت مجزا و بدون در نظر گرفتن مضمون آنها تفسیر می کنند.
  • آگاه نبودن از اصطلاحات سبک حکمتی دلیل دیگری در درک اشتباه این گونه نوشته ها است.
  • اغلب خوانندگان نمی توانند بحث و استدلالی را که در بیانات این سبک وجود دارد به خوبی درک کنند.

نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که معلمین و شاگردان، با بکار بردن روش های خاص ادبی، یادگیری و یادآوری حکمت را آسان می کردند و به همین دلیل در مطالب حکمت از صنایع گوناگون ادبی از جمله شعر استفاده شده است. علاوه بر این باید به خاطر داشت که تمام حکمت های دنیای قدیم حکمت الهی و صحیح نبوده است. این حکمتها هر چند شباهت ظاهری با حکمت کتاب مقدس داشتند، اما منشا خود را خدا نمی دانستند و هدفشان نیز خوشنودی خدا نبود (امثال 2: 5 و 6؛ 3: 7).

کتاب امثال در واقع کتاب ضرب المثل است. در عبری به آن “Meshallim” می گویند که به معنی مثل و ضرب المثل است. مثل یک بیان کوتاه و دقیق درباره حقیقت است که در آن نکته ای ظریف وجود دارد. خصوصیت دیگر ضرب المثل این است که به خاطر سپردن آن راحت می باشد و مدت زمان زیادی طول می کشد تا فراموش گردد.

باید توجه داشت که در امثال از صنایع ادبی از قبیل مبالغه استفاده می شود تا مطلب مورد نظر بطور گویا بیان گردد. علاوه بر این امثال شامل نصایح سودمند جهت داشتن نگرش خردمندانه نسبت به بعضی از جنبه های زندگی است ولی این نصایح به هیچ وجه جامع و کامل نیستند و لذا شامل تمام جنبه ها نمی گردد. جا دارد که اشاره ای هم به مثلهای مسیح بنمائیم. تاریخ اشتباه تفسیر کردن امثال به زمان عیسی باز می گردد. در مرقس 4: 10-12 عیسی می گوید که معنای مثلهای او از مردم خارج پوشیده است. این موضوع باعث شده که در طول تاریخ کلیسا، بسیاری فکر کنند که مثل همیشه معنی مجازی و رمزی دارد و باید معانی پوشیده آن را کشف کرد. اما منظور عیسی این نبوده، چرا که مسیح از مثل ها استفاده می کرد تا مردم موضوع را بهتر درک کنند و انتظار داشت که آنها مقصود او را بفهمند. برای درک بهتر مثل ها باید به نکات زیر توجه داشت:

  • مثل های مسیح متنوع هستند، بعضی مانند سامری نیکو، گوسفند گمشده، پسر گمشده، ضیافت بزرگ، کارگران تاکستان، ایلعازر و مرد ثروتمند و ده باکره یک داستان هستند، که در آن طرح داستان را می توان یافت. بعضی دیگر مانند مثل خمیر مایه، برزگر و دانه خردل از زندگی روزانه مردم گرفته شده اند و تمثیلی یا تشبیهی می باشند. نوع سوم حالت استعاره دارد مانند “شما نمک جهانید” و بعضی دیگر مانند “آیا انگور را از خس یا خس را از مو می چینند” حالت طنز و کنایه دارد.
  • بهترین روش برای درک مثل ها، پی بردن به کاربرد آن است. عیسی مثل ها را تعریف می کرد تا شنوندگان نسبت به او وخدمتش واکنش نشان دهند.
  • برای تفسیر صحیح مثل ها باید نکات عطف آن ها را پیدا کرد. مثل مانند لطیفه است که در آن نکته ظریف وجود دارد که خود شنونده باید آن نکته را درک کند. برای مثال در لوقا 7: 40-42 ماجرا از این قرار است که عیسی به خانه شمعون فریسی دعوت می شود ولی در آنجا زن بدکاره ای بود که محبت خود را به عیسی با شستن پاهای او با اشکهای خویش نشان می دهد. این ماجرا باعث شد که شمعون در فکر خود عیسی را سرزنش کند که چرا اجازه می دهد، این زن این چنین رفتار کند. عیسی مثل دو بدهکار که قرض هر دو بخشیده می شود را تعریف می کند. در این مثل سه نکته عطف وجود دارد:

یعنی یک طلبکار و دو بدهکار . تفسیر آن کاملاً مشخص است خدا طلبکار است و زن بدکار و شمعون فریسی هر دو بدهکار. برای شمعون هیچ راه فراری از طنز نیش دار مثل وجود ندارد. تفاوتی که بین تمثیل رمزی و مثل داستان گونه وجود دارد در کاربرد آنها است. در تمثیل نکته عطف در عناصر مختلف داستان است که هر کدام معنای خاصی دارند اما نکته عطف مثل داستانی در واکنش شنونده است.

  • شناسایی شنوندگان مثل در درک آن اهمیت فراوانی دارد . آیا مخاطب مثل مردم عادی هستند یا شاگردان و یا فریسیان و کاتبان؟

برگرفته از کتاب دائره المعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO