کشیشان، شبانان و خادمینکلیسا

نهضت‌های کریزماتیک و کلیساهای غیرفرقه‌ای

5/5 - (1 امتیاز)

نهضت‌های کریزماتیک و کلیساهای غیرفرقه‌ای

در فصل گذشته، به بحث در باره نهضت پنطیکاستی پرداختیم و از کلیساهای وابسته به این نهضت نام بردیم. در این فصل به بحث در باره نهضت کریزماتیک خواهیم پرداخت. این بحث برای مسیحیان ایرانی حائز اهمیت بسیار است، زیرا ایشان یا عضو یکی از گروههای کریزماتیک هستند یا با این گروهها سر و کار دارند و به‌نوعی در معرض تعالیم آنان قرار دارند. در ضمن، به‌خاطر فعالیت‌های گسترده مبشرین در برنامه‌های ماهواره‌ای، رادیویی و اینترنتی، برای خادمین مهم است که از تفاوت‌های عقیدتی موجود میان تعالیم هر برنامه آگاه باشند

منشأ نهضت‌های کریزماتیک

عنوان نهضت کریزماتیک از کلمه یونانی ”کریزماتا“ گرفته شده، به‌معنی ”عطیه فیض“، زیرا گروههای کریزماتیک معتقد به ظهور و عملکرد عطاهای روح‌القدس می‌باشند، عطاهایی نظیر نبوت، زبانها، شفا، و معجزات.

بحث و توضیح نهضت کریزماتیک بسیار دشوار است و کاری است بسیار پیچیده، چرا که این نهضت عقاید و تأکیدات متفاوت و گروههای گوناگون را در بر می‌گیرد. اما آنچه مسلم است، این است که نهضت کریزماتیک در بستر نهضت پنطیکاستی پرورش یافت. نهضت پنطیکاستی گلوله برفی را به حرکت در آورد که اکنون تبدیل به کوهی عظیم شده است. تأکید نهضت پنطیکاستی بر عطای فوق طبیعی تکلم به زبانها، زمینه را برای پیدایی نهضت‌های کریزماتیک فراهم ساخت.

همانطور که در فصل قبل اشاره کردیم، نهضت پنطیکاستی در سال ۱۹۰۶ آغاز شد. از بطن این نهضت، کلیساهای جماعت ربانی آمریکا در سال ۱۹۱۴ پدید آمد. اما دیری نپایید که شور و حرارت این کلیساها فروکش کرد؛ آنها برای خود اصول اعتقادات (یا الهیات سیستماتیک) تدوین کردند و به‌تدریج از دهه ۱۹۳۰ به بعد، تبدیل شدند به کلیساهایی نهادینه (کلیساهایی با اصول اعتقادی مشخص و تشکیلاتی معین).

در بطن کلیساهای پنطیکاستی واعظانی بودند که اشتیاق داشتند به همان شور و شوق اولیه باز گردند و به اظهار خودشان، آتش روح‌القدس را شعله‌ور نگاه دارند. این واعظان کلیساهای نهادینه پنطیکاستی را ترک کردند و برای خود گروههایی مستقل تشکیل دادند که می‌رفت نهضتی را پدید آورد که به نهضت کریزماتیک معروف شد. لذا لازم است توجه خوانندگان عزیز را به این نکته مهم جلب کنیم که هر کلیسایی که در آن به زبانها تکلم می‌شود یا نبوت صورت می‌گیرد، الزاماً پنطیکاستی نیست، یعنی وابسته به یکی از فرقه‌هایی که در فصل گذشته نام بردیم، نمی‌باشد. امروزه کلیساهای پنطیکاستی دارای تشکیلاتی بین‌المللی هستند و اصول اعتقادی بسیار مشخصی دارند. برای مثال، آنچه که امروز در ایران با نام ”کلیسای جماعت ربانی“ شناخته می‌شود، هیچ ارتباط عقیدتی و تشکیلاتی با کلیسای جماعت ربانی آمریکا ندارد، و در طول زمان تبدیل شده به کلیسایی کریزماتیک که وجوه مشخص آن را در این مقاله بررسی خواهیم کرد.

وجوه مشخص و مشترک گروه های کریزماتیک

همانطور که گفتیم، نهضت کریزماتیک از آغاز پیدایی، شامل گروههایی مستقل بود که الزاماً نه از نظر عقیدتی به هم پیوند داشتند، و نه از نطر تشکیلاتی. اما همه گروههای کریزماتیک، در برخی عقاید و نظریات با یکدیگر وجه اشتراک دارند که ذیلاً به شرح آنها پرداختیم.

● تکلم به زبانها: همه گروههای کریزماتیک معتقد به تکلم به زبانها هستند. اما باید توجه داشت که اگر پنطیکاستی‌ها تکلم به زبانها را یگانه نشانه تعمید به روح‌القدس می‌دانند، برخی از گروههای کریزماتیک‌ ممکن است آن را تنها یکی از عطاهای روح‌القدس به شمار آورند.

● عطاها: گروههای کریزماتیک همگی بر ظهور عطاهای مختلف تأکید می‌ورزند، خصوصاً عطاهای نبوت و شفای الهی. در طول زمان، به اظهار خودشان، خدا عطاهای دیگری نیز بخشید که الزاماً در کتاب‌مقدس نیامده، نظیر خنده، افتادن در اثر نهادن دست، و ادای صداهای خارق‌العاده.

● شفای الهی: گروههای کریزماتیک قویاً به این امر معتقدند که بیماری از هر نوع آن، ناشی از گناه یا تأثیر ارواح پلید است و اینکه ایماندار اساساً نباید بیمار شود و اگر هم شد، باید حتماً شفا بیابد. در غیر این صورت، یا ایمانش ضعیف است یا اینکه گناهی در زندگی او هست.

● قدرت ایمان: تأکید عمده کریزماتیک‌ها بر قدرت ایمان است، به این معنی که انسان می‌تواند به شرط ایمان، هر چه را که می‌خواهد به‌دست آورد. ایمان کلیدی است برای رسیدن به برکات روحانی و مادی.

● قدرت گفتار: کریزماتیک‌ها معتقدند که در گفتار و سخنان ما قوتی نهفته است و با اعتراف مثبت، می‌توان به هر چیزی دست یافت و همه شرایط را تغییر داد.

● برکات مادی: یکی از مهم‌ترین تأکیدات نهضت‌های کریزماتیک، این است که ایماندار نباید در فقر زندگی کند، و اگر بکند، یا به‌علت بی‌ایمانی اوست یا به‌علت حضور گناه در زندگی‌اش. به عقیده ایشان، ایماندار باید در ثروت و رفاه مادی زندگی کند، و این خواست خدا برای مسیحیان است.

● مکاشفه مستقیم از روح‌القدس: کریزماتیک‌ها بر این اعتقادند که مستقیماً با روح‌القدس در ارتباط دائم قرار دارند، و اینکه روح‌القدس امور جدیدی را مکشوف می‌سازد که الزاماً در کتاب‌مقدس مکشوف نشده است. یکی از مصادیق این امر، تعلیم بنی هین در خصوص تثلیث است. نامبرده اظهار داشته که طبق کشف جدید روح‌القدس، تثلیث شامل سه شخص نیست، بلکه نـُه شخص: پدر هم روح دارد، هم نفس و هم جسم؛ پسر و روح‌القدس نیز به‌همچنین. بنابراین، تثلیث شامل نـُه شخص می‌گردد. کلیسای جماعت ربانی آمریکا ارتباط خود را با بنی هین به‌خاطر این تعلیم و تعالیم مشابه، نفی کرده است.

● تماس با عالم ماوراء: اکثر رهبران نهضت‌های کریزماتیک ادعا کرده و می‌کنند که با عالم فرشتگان و ارواح پلید ارتباط دارند. برای مثال، ویلیام برنهام اظهار داشته که مسیح او را به عالم بالا برده و مستقیماً او را تعلیم داده است.

● کار جدید خدا در ایام آخر: معلمین نهضت‌های کریزماتیک بر این باورند که روزگار ما قطعاً زمان آخر است و اینکه خدا طبق مکاشفات مستقیمی که به ایشان داده، وعده داده که در این زمان کارهای عظیم و جدیدی در میان بشر انجام دهد. آیات و قوات و معجزاتی که بنا بر اظهار ایشان ظاهر می‌شود، دلیلی است بر این مدعا.

● جلسات پرشور: جلسات کریزماتیک‌ها بسیار پرشور و حرارت است. جلسات همراه است با سرودهای هیجان‌انگیز که شاید بیش از یک ساعت به درازا بکشد. معمولاً تکلم به زبانها با صدای بلند، نبوت، خندیدن، افتادن، و بروز صداهای خارق‌العاده از شخص نیز این جلسات را همراهی می‌کند.

نکاتی که ذکر شد، وجوه اشتراک گروههای کریزماتیک می‌باشد. حال به آشنایی با گروههای مختلف کریزماتیک خواهیم پرداخت. باید توجه داشت که کریزماتیک‌ها را می‌توان به دو دسته مهم تقسیم کرد: کریزماتیک‌های غیرفرقه‌ای و کریزماتیک‌های فرقه‌ای. اینک به شرح این مطلب خواهیم پرداخت.

کریزماتیک‌های غیرفرقه‌ای

چنانکه در پیش گفتیم، گروههای مختلفی از بطن کلیسای پنطیکاستی به‌وجود آمدند که آنها را کلیساهای کریزماتیک می‌نامند. این گروهها کلیساهای مستقلی را پدید آورده‌اند که هیچیک با دیگری مرتبط نیست. مهم‌ترین نهضت‌ها و جریانات کریزماتیک غیرفرقه‌ای از ۱۹۳۰ تا به امروز به شرح ذیل می‌باشد.

نهضت کلام-ایمان

در این گروه (Word-Faith movement)بر قدرت گفتار و اعتراف مثبت و ایمان فرد تأکید گذاشته می‌شود که در این خصوص در بخش ”وجوه مشخص“ توضیح مختصری دادیم. بنیانگذاران این نهضت افرادی هستند نظیر ای. دبلیو کِنیون (E. W. Kenyon)، ارْل پالک (Earl Paulk)، کِنِت هِیگن
(Kenneth Hagin)، و کِنِت کوپلند (Kenneth Copeland).این افراد چنین تعلیم می‌دهند که کلام مکتوب خدا (کتاب‌مقدس) و کلام گفته‌شده خدا (Rhema)همطراز می‌باشند. ”رِما“ همان کلامی است که خدا در آفرینش جهان به‌کار برد (پیدایش ۱:‏۳، ۶، ۱۴، ۲۰، ۲۴). ایشان معتقدند که ایمانداران نیز از همین قدرت (یعنی ”رما“) برخوردارند و می‌توانند در امور جهان و زندگی دخل و تصرف کنند. بنی هین از بزرگان این نهضت در روزگار ما می‌باشد. این نهضت آموزشگاهی دارد که با همان نام ”رما“ نامیده می‌شود. اثرگذاری این نهضت بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۵ چشمگیرتر بود.

نهضت ”باران آخر“

این نهضت (The Latter-Rain movement)در واکنش به این ادعا شکل گرفت که کلیساهای پنطیکاستی شور و حرارت روحانی خود را از دست داده‌اند و از نظر روحانی ”خشک“ شده‌اند. طبق اعتقادات این نهضت، خدا در این روزهای آخر، به‌تدریج حقایق جدیدی را بر کلیسا مکشوف می‌سازد که قبلاً در کتاب‌مقدس مکشوف نشده است. همچنین خدا خدماتی را که در افسسیان ۴:‏‏۱۱ ذکر شده، بار دیگر در کلیسا به‌وجود می‌آورد، یعنی خدمت رسول، نبی، مبشر، شبان و معلم. این رسولان و انبیای امروزی قدرت دارند با نهادن دست، روح‌القدس و عطاهای او را به دیگران منتقل سازند. نبوت نیز دیگر طبق اول قرنتیان ۱۴:‏۳، حالت نصیحت و بنا و تسلی  ندارد، بلکه از طریق آن، هدایت‌های مشخصی برای زندگی افراد داده می‌شود. در ضمن، حضور آشکار خدا زمانی تجلی خواهد یافت که پرستش به شکلی خاص برگزار شود، پرستشی که شامل تکلم به زبانها با صدای بلند، فریاد زدن، کف زدن، نبوت به‌شکل سرود، رقص روحانی باشد. کسانی که طبق اصول این نهضت سلوک می‌کنند، پیش از بازگشت مسیح، به حالت نامیرایی دست خواهند یافت و ایماندارانی که در این کلیساها در حالت پیروزمند زندگی می‌کنند، پیش از بازگشت مسیح، به وحدت عقیدتی خواهند رسید.

رهبران مهم این نهضت عبارتند از اورال رابرتز (Oral Roberts)، ویلیام برانهام
(William Branham)، گوردون لیندزی (Gordon Lindsey). این نهضت بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۸۵ بسیار تأثیرگذار بود.

نهضت ”پسران ظاهرشدۀ خدا“

این نهضت (Manifested Sons of God)که توسط ویلیام برانهام آغاز شد، بر این اعتقاد است که کلیساهای نهادینه سازمانهایی دنیوی هستند و اینکه رستگاری تنها در حوزه این نهضت حاصل می‌شود. مهم‌ترین عقیده این گروه این است که می‌گویند مسیح در واقع باز گشته و اکنون در قالب ایمانداران زندگی می‌کند، ایماندارانی که با ماهیت و طبیعت مسیح یکی شده‌اند و عملاً ”مسیح‌های کوچولو در جسم“ هستند. ایشان این امر را ”تجسم مجدد“ مسیح تلقی می‌کنند. تأثیرگذاری این نهضت تا زمان مرگ ویلیام برانهام به سال ۱۹۶۵ ادامه داشت.

نهضت ”شبانی“ یا ”شاگردسازی“

در این نهضت (Shepherding or Discipling)که بین سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۸۶ فعال بود،ایمانداران تحت هدایت یک رهبر قرار می‌گیرند. این رهبر نیز به‌نوبه خود تحت هدایت رهبران مافوق قرار دارد. در بالای این هرم، یک گروه پنج‌نفره قرار داشت که متشکل بود از باب مامفورد (Bob Mumford)، چارلز سیمْپْسون (Charles Simpson)، دِرِک پرینس (Derek Prince)، دان باشام (Don Basham)، و اِرْن باکستر (Ern Baxter)(که شاگرد ویلیام برنهام بود). این نهضت در اوائل دهه ۱۹۷۰ شکل گرفت. واچمن نی، واعظ مشهور چینی، پیرو این نهضت بوده است. فرد دیگری که در ترویج عقاید این نهضت فعال بود و در میان ایرانیان مسیحی به‌خاطر کتاب مشهور ”شاگردی“ معروف است، خوآن اورْتِگا می‌باشد.

از آنجا که هدایتی که رهبران بر ایمانداران اِعمال می‌کردند همراه با کنترلی کامل و سختگیرانه بود و تمام جنبه‌های زندگی ایشان را فرا می‌گرفت، به‌تدریج با اعتراضات فراوان روبرو گردید (برای مثال، شخصی حتی برای تحصیل یا ازدواج خود، می‌بایست از رهبر خود هدایت بطلبد). لذا رهبران آن ناگزیر از تغییر نام این نهضت شدند و آن را با نامهای Mentoring(مربی‌گری)، Covering(پوشش دادن)، و Covenant Relationship(پیوند مبتنی بر عهد) خواندند.

گروه رهبری پنج‌نفره در سال ۱۹۸۶ به‌دنبال اختلافاتی که میان ایشان بروز کرد منحل شد و هر یک از آنها خدمت مستقلی را آغاز کرد. دِرِک پرینس در میان نهضت پنساکولا (Pensacola)هواداران بسیار داشت. تعالیم رایجی نظیر ”لعنت و برکت“ و ”نسبت دادن گناه و بیماری در زندگی ایمانداران به ارواح“ و نیز ”اخراج ارواح از طریق نهیب دادن و سرفه یا عطسه کردن“ از این شخص ناشی شده است.

این نهضت هنوز نیز در گروههای جدیدی نظیر ”حفظ‌کنندگان عهد“ (Promise Keepers)تأثیر چشمگیری دارد و کلیساهای بسیاری کماکان این روش کنترل را اِعمال می‌کنند.

چند نهضت دیگر

در این میان، باید به نهضت ”وینیارد“ (Vineyard)اشاره کرد که توسط شبان جان ویمبر
John Wimber)، ۱۹۳۴-‏۱۹۹۷) آغاز شد و هنوز نیز ادامه دارد و از شعبات متعددی در نقاط مختلف برخوردار است.

همچنین نهضت ”خنده“ را رادنی هاؤارد براؤن (R. H. Browne)آغاز کرد که به ”برکت تورونتو“ (Toronto Blessing)نیز معروف است. این نهضت در سال ۱۹۹۴ در کلیسایی در تورونتو (کانادا) آغاز شد.

واعظان مشهوری چون کاترین کولمن (Katherine Kuhlman)، تی. ال. آزبورن (T. L. Osborne)، جیم بیکر (Jim Baker)، پت رابرتسون (Pat Robertson)و بنی هین (Benny Hinn) نیز از رهبران نهضت‌هایی هستند که بر شفا و معجزات تأکید فراوانی دارند و با برنامه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای خود شهرت فراوان کسب کرده‌اند.

امروزه تعداد کلیساهایی که خود را کریزماتیک می‌دانند و وابسته به هیچ فرقه و شاخه‌ای نیستند بیش از حد زیاد شده، خصوصاً در ایالات متحده. این کلیساها یا گروه ها هر یک پیرو یک یا چند یا همۀ عقاید فوق هستند. شنیده شده که مدتی پیش، یکی از مجریان در یکی از برنامه‌های ماهواره‌ای، در پاسخ به سؤال بیننده‌ای در ایران، صریحاً اظهار داشته که وابسته به هیچ فرقه‌ای نیست و عقاید کلیسایشان نیز آمیزه‌ای است از اعتقادات کلیساها و فرقه‌های مختلف. محتوای برنامه‌های این کانال ماهواره‌ای مشخصاً کریزماتیک است.

گرایش های کریزماتیکی در کلیساهای نهادینه

اما توجه به عطاهای روح‌القدس به کلیساهای نهادینه نیز نفوذ کرد. امروزه تقریباً در همه فرقه‌ها و شاخه‌های رسمی مسیحیت (کاتولیک، ارتودکس، لوتری، پرزبیتری، باپتیست، انگلیکن، و متودیست) می‌توان افرادی را یافت که به زبانها تکلم می‌کنند. این امر نخست در کلیسای اسقفی آمریکا (شاخه آمریکایی کلیسای انگلیکن) رخ داد، زمانی که کشیش این فرقه در وان‌نایز (کالیفرنیا) در تاریخ سوم آوریل سال ۱۹۶۰، تکلم به زبانها را تجربه کرد. گرچه او در آغاز با مخالفت‌هایی روبرو شد، اما چیزی نگذشت که عده بسیاری از اعضای کلیساهای نهادینه این تجربه را به‌دست آوردند، اما کلیساهای خود را ترک نکردند، بلکه تبدیل شدند به اعضای فعال‌تر و وفادارتر فرقه خود. جالب توجه است که این گرایش به کلیسای کاتولیک نیز نفوذ کرد و شورای اسقفان این کلیسا در سال ۱۹۸۷ رسماً این جریان را مورد تأیید و حمایت قرار داد.

وظیفۀ خادمین و معلمین

همانگونه که در بخشهای نخستین این مجموعه ذکر شد، هدف ما از ارائه این داده‌ها این بوده که خادمین از جریانات حاکم بر مسیحیت امروز و رایج در آن آگاه باشند و بتوانند به اعضای کلیسای خود، تعالیم درست فرقه خود را تعلیم دهند، در ضمن آنکه ایشان را در جریان اندیشه‌های دیگر نیز قرار دهند. امروزه با رواج برنامه‌های مختلف ماهواره‌ای، ایمانداران با تماشای هر برنامه‌ای ممکن است تصور کنند که آنچه می‌شنوند یا می‌بینند، تعالیم همه فرقه‌ها است و به این ترتیب، دچار اغتشاش فکری می‌شوند.

نگارنده قویاً بر این باور است که هر ایمانداری باید بداند که به کدام فرقه وابسته است و با تعالیم خاص فرقه خود دقیقاً آشنا باشد، در عین حال که آگاه است که سایر فرقه‌ها یا جریانات چه اعتقاداتی دارند. برای مثال، ایمانداری که عضو یک کلیسای پنطیکاستی است، باید بداند کلیسایش در خصوص وقایع زمان‌های آخر و سلطنت هزارساله، یا در خصوص امنیت ابدی در امر نجات، چه اعتقادی دارد. نگارنده معتقد است که ایمانداران نباید در کلیسایی واحد، تعالیم گوناگون و متناقضی در خصوص یک نکته واحد بشنوند. این امر بناکننده نیست.

در ضمن، نگارنده آرزو می‌داشت مسؤولین برنامه‌های ماهواره‌ای برای بینندگان خود مشخص می‌کردند که وابسته به کدام جریان می‌باشند و از منظر کدام فرقه سخن می‌گویند. برای مثال، شنیده شده که معلمین مختلف در این برنامه‌ها، نظرات متناقضی در خصوص روش غسل تعمید تعلیم می‌دهند و هر یک نیز اظهار می‌دارند که عقیده خودشان درست‌ترین عقیده است. روشن است که چنین روشی باعث سردرگمی بینندگانی می‌شود که اطلاعی از وجود فرقه‌های گوناگون و اعتقادات آنها ندارند.

همچنین، آشنایی با اسامی رهبران نهضت‌های مختلف در آمریکا به خادمین و نیز ایمانداران کمک می‌کند تا به‌هنگام انتخاب کتاب‌های مسیحی، آگاه باشند که هر نویسنده وابسته به کدام جریان می‌باشد و تصور نکنند که نظر نویسنده، نظر ”همه“ فرقه‌های مسیحی است. این امر برای ما ایرانیان بسیار مهم است، زیرا تصور اکثر ایرانیان این است که چون فلان کتاب را یک ”آمریکایی“ یا ”غربی“ نوشته، حتماً معتبرترین است!

فصل ۱۰

جمع‌بندی

در فصل‌های گذشته، به بررسی آراء و عقاید و آیینهای اکثر فرقه‌های مسیحیت پرداختیم. در این فصل، ضمن جمع‌بندی مطالب گذشته، به ارائه تصویری کلی از وضعیت کنونی مسیحیت خواهیم پرداخت.

کلیساها را امروزه می‌توان به دو گروه مشخص و متمایز تقسیم کرد. یک گروه، کلیساهای باستانی و سنت‌گرا است (نظیر کلیساهای کاتولیک و ارتودکس)، و گروه دیگر مجموعه کلیساهای پروتستان.

بنیاد اعتقادات کلیساهای سنت‌گرا

کلیساهای سنت‌گرا عمدتاً عبارتند از کلیساهای کاتولیک، ارتودکس یونانی، و ارتودکس روس. کلیساهای قبطی (در مصر)، مارونی (در سوریه)، گریگوری ارمنی، و کلیسای شرق آشور نیز جزو کلیساهای سنت‌گرا و باستانی می‌باشند.

همان گونه که در بخش مربوطه اشاره شد، ویژگی اصلی این کلیساها این است که برای سنت پدران اولیه کلیسا و مرجعیت کلیسا جایگاه خاصی قائلند. به‌بیانی ساده‌تر، این کلیساها اصول عقیدتی و آیینهای مقدس و رسوم عبادتی خود را نه‌تنها از کتاب‌مقدس، بلکه از نوشته‌های پدران کلیسا و نیز مصوبات کلیسا اخذ می‌کنند.

این کلیساها به‌منظور توجیه روش خود، به داده‌های تاریخی استناد می‌کنند. طبق این داده‌ها، مسیحیت در قرن اول به‌دنبال نگارش عهدجدید به وجود نیامد، بلکه در اثر پیام و تعلیم رسولان. پیش از آنکه نگارش کتاب‌های عهدجدید به‌تدریج تا اواخر قرن اول به پایان برسد، کلیسا و مسیحیت وجود داشت و اعتقادات و آیینهای عبادتی این کلیسا بر پایه تعالیم شفاهی رسولان قرار داشت. به این ترتیب، می‌توان گفت که اعتقادات و عبادات و رسوم کلیسایی نظیر کلیسای کاتولیک، بر سه ستون اصلی استوار است: کتاب‌مقدس، سنت پدران، و مصوبات کلیسا. این ستونها هر سه به یک اندازه از اعتبار و مرجعیت برخوردارند.

برای مثال، ممکن است یک پروتستان به یک کاتولیک بگوید: ”در هیچ جای عهدجدید نیامده که می‌توانیم به قدیسین و شهیدان دعا کنیم و از ایشان طلب شفاعت نماییم. چرا شما چنین می‌کنید؟“ یک کاتولیک آگاه در پاسخ به این سؤال خواهد گفت: ”از آنجا که طبق نوشته‌های پدران کلیسا در قرن دوم، مسیحیان اولیه چنین دعایی می‌کرده‌اند.“ یا ممکن است بپرسد: ”در عهدجدید آمده که نوایمانان را به‌هنگام غسل تعمید، در آب غوطه‌ور می‌ساختند. پس چرا شما آنها را با ریختن آب بر سرشان تعمید می‌دهید؟“ باز کاتولیک آگاه پاسخ خواهد داد: ”از آنجا که طبق کتاب «دیداکه» که همزمان با آخرین دهه از عمر یوحنای رسول نوشته شده، مسیحیان اولیه در مکان‌هایی که آب کافی نبود، اجباراً چنین می‌کردند، و این روش در میان پدران اولیه کلیسا مرسوم بوده است.“ کسانی که مطالعه‌ای در آثار و نوشته‌های پدران اولیه کلیسا داشته‌اند، قطعاً متوجه شده‌اند که این ادعاها در این نوشته‌ها منعکس می‌باشد.

به این ترتیب، می‌توان مشاهده کرد که منبعی که کلیساهای سنت‌گرا اصول اعتقادی و آیینها و رسوم خود را از آن استخراج می‌کنند، بر خلاف پروتستان‌ها، فقط محدود به کتاب‌مقدس نیست، بلکه سنت پدران کلیسا و مصوبات مجمع اسقفان در هر دوره‌ای، برای ایشان به همان اندازه مرجعیت و حُجیّت دارد.

ستون یگانۀ کلیساهای پروتستان

در اواخر قرون وسطیٰ (یعنی سده‌های چهاردهم و پانزدهم میلادی)، کلیسای کاتولیک در ورطه افراط افتاد. امروزه این کلیسا این امر را تصدیق می‌کند. کلیسا به دنیادوستی و تجمل گرایش یافته بود. پاپ‌ها قدرت داشتند پادشاه یا حکمرانی را در اروپا نصب یا عزل کنند. پاپ در واقع بر مسند امپراطوران روم باستان نشسته بود و بر امور سیاسی اروپا سلطه کامل داشت. در دربار پاپ فساد اخلاقی به چشم می‌خورد. کلیسا هر کسی را که عقیده‌ای خلاف اعتقادات روم ابراز می‌کرد، یا خاموش می‌ساخت یا یکسره اعدام می‌کرد. کشیشان کاتولیک متعددی به این افراط‌ها و فسادها اعتراض کردند، اما اکثر آنان اعدام شدند.

اما در اوائل سده شانزدهم، کشیشی کاتولیک در آلمان بار دیگر علم مخالفت را با افراط‌های روم بر افراشت. از اقبال خوب او، حکمرانان وقت به‌خاطر ملاحظات سیاسی و اقتصادی، او را مورد پشتیبانی قرار دادند و حتی به نهضت او پیوستند. قصد لوتر این نبود که کلیسایی جدید پدید آورد، بلکه می‌خواست کلیسا از درون متحول شود. او قصد داشت کلیسا را از برخی افراط‌ها و فسادهای اخلاقی دور سازد. اما وقتی کار به جایی نبرد، کلیسایی نو تشکیل داد.

مهم‌ترین اصلی که لوتر به آن پایبند بود، بازگشت به اصول عهدجدید بود. از او این شعار بر جای مانده است: ”فقط کتاب‌مقدس“. او معتقد بود که هر چه در عهدجدید یافت نشود یا با روح آن مغایر باشد، باید از مسیحیت زدوده شود. به این ترتیب، نهضت پروتستان به وجود آمد که می‌کوشید اصول اعتقادات و آیینهای مقدس و رسوم عبادی را با عهدجدید مطابقت دهد. لوتر می‌گفت که کتاب‌مقدس باید به زبان مردم هر سرزمین ترجمه شود، و هر کس باید کتاب‌مقدس را بخواند و می‌تواند آن را تفسیر کند. این رویکرد او درست در نقطه مقابل نظر کلیسای کاتولیک قرار داشت که می‌گفت فقط مجمع اسقفان صلاحیت دارد کتاب‌مقدس را تفسیر کند. لذا لوتر کلیسایی بنیاد نهاد که بر تفسیر خود او از کتاب‌مقدس مبتنی بود. این همان کلیسای لوتری است که امروز عمدتاً در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی مستقر می‌باشد.

اما لوتر تنها کسی نبود که تفسیر خاص خود را ارائه داد. تقریباً همزمان با او بود که زوئینگلی و کالون در سوئیس تفسیرهای خود را ارائه دادند. کالون کلیسای پرزبیتری را بنیان گذاشت. دیری نپایید که کلیسای کاتولیک انگلستان خود را از سلطه پاپ خارج ساخت و کلیسای انگلیکن را به وجود آورد. در اوائل سده هفدهم نیز کلیسای باپتیست پا به عرصه وجود گذاشت. در سده هجدهم، جان و چارلز وزلی کلیسای متودیست را بنیان گذاشتند. همه اینها معتقد بودند که تفسیرشان از کتاب‌مقدس یگانه تفسیر درست است. به این ترتیب کلیساهای مختلفی تحت چتر مشترک ”پروتستان“ به وجود آمد؛ این چتر مشترک همانا تلاش برای پایبندی به شعار ”فقط کتاب‌مقدس“ می‌باشد. کلیساهایی که نام بردیم، یعنی کلیساهای لوتری، پرزبیتری، انگلیکن، باپتیست، و متودیست، با عنوان کلیساهای جریان اصلی (mainstream)یا کلیساهای نهادینه معروف هستند. کلیساهای جریان اصلی اکنون در سراسر دنیا پیرو دارند.

کلیسای متودیست در ایالات متحده بسیار نیرومند شد. از بطن این کلیسا در سده نوزدهم، نهضتی به وجود آمد که به ”نهضت تقدس“ (Holiness Movement)معروف است. این نهضت تأکید بیشتری بر اعتقاد جان وزلی به تجربه مشخص بازگشت و تولد تازه گذاشت. در اواخر قرن مزبور، این تجربه تقدیس را تعمید به روح‌القدس نامیدند. موضوع شفا از تأکیدات عمده نهضت تقدس گردید.

و باز از بطن همین نهضت تقدس بود که در اوائل سده بیستم در ایالات متحده، نهضت پنطیکاستی پدیدار گشت. در نیمه دوم قرن بیستم نیز نهضت کریزماتیک تحت تأثیرات نهضت پنطیکاستی به وجود آمد. همان گونه که در فصل قبل شرح داده شد، جنبش کریزماتیک به کلیساهای نهادینه نیز نفوذ کرد و امروزه شمار فزاینده‌ای از اعضای این کلیساها، کریزماتیک هستند.

از اواسط قرن بیستم در ایالات متحده، خادمین مختلف کلیساها یا سازمانهای (Ministries)خاص خود را به وجود آورده‌اند که به کلیساها یا سازمانهای غیرفرقه‌ای (non-denominational)معروف‌اند. هر یک از این کلیساها یا سازمانها که اغلب کریزماتیک هستند، پیرو نظرات و اعتقادات و روشهای رهبر خود می‌باشند. اما از آنجا که اظهار می‌دارند پیرو شعار پروتستان، یعنی ”فقط کتاب‌مقدس“ هستند، خود را پروتستان می‌دانند.

وضعیت امروز

در توصیف وضعیت امروز مسیحیت در جهان، باید گفت که تعداد اعضای کلیساهای نهادینه رو به کاهش است، اما در مقابل، شمار اعضای کلیساهای پنطیکاستی و کریزماتیک به‌شکلی چشمگیر رو به فزونی است. شاید یکی از علل عمده این امر، حالت پر شور و هیجان‌انگیز جلسات این کلیساها باشد که با رقص و پایکوبی و سرودهای هیجان‌آور و اتفاقات ملموس و بیرونی نظیر افتادن، خنده، نبوت، تکلم به زبانها و نظایر اینها همراه است. همچنین باید توجه داشت که تأکید این کلیساها بر شفا، وعده موفقیت و کامیابی، و تضمین این امر که خدا در پاسخ به ایمان فرد، هر مشکل او را برطرف می‌سازد، مسیحیتی لمس‌شدنی و مرتبط به دردها و رنجهای انسان را ارائه می‌دهد که طبعاً دردمندان را به خود جلب می‌کند و نیز خلأ روحانی ناشی از جامعه‌ای ماده‌گرا را پر می‌سازد. امروزه، افزایش تعداد کلیساهای غیرفرقه‌ای چنان زیاد شده که تصور نمی‌شود در شرایط کنونی، دیگر قابل کنترل باشد.

علل این تنوع گسترده

در مقابل چنین تنوعی در مذهب پروتستان چه باید گفت؟ چرا این همه تنوع؟ علت اصلی آن را باید در ماهیت کتاب‌مقدس جستجو کرد. طبق شعار پیشگامان نهضت اصلاحات، هر کس می‌تواند کتاب‌مقدس را بخواند و درک کند و تفسیر نماید. اما اگر درک کتاب‌مقدس اینچنین سهل و ساده است، پس چرا در همان آغاز نهضت پروتستان، شاهد پیدایی گروهها و فرقه‌های مختلف هستیم، در حالی که همه آنها نیز مدعی بودند که عقاید و رسومشان منطبق بر کتاب‌مقدس است و فقط خودشان درک درست را از این کتاب دارند؟

ماهیت کتاب‌مقدس

همان گونه که ذکر شد، موضوع ماهیت کتاب‌مقدس از علل اصلی این تنوع است. اما این بحثی است طولانی و مستلزم کتابی دیگر است. واقعیت این است که به‌غیر از اصول اساسی اعتقادات (نظیر وحدانیت خدا، تثلیث، کفاره)، بسیاری از مباحث فرعی و ثانوی (نظیر شیوه اداره کلیسا، مفهوم دقیق عشاء ربانی، روش تعمید، تعمید نوزادان) به‌صراحت در کتاب‌مقدس مشخص نشده‌اند و حکمی مستقیم در باره آنها نیامده است. اختلاف نظر در باره همین موضوعات فرعی بود که موجب اختلاف نظر در میان پیشگامان نهضت اصلاحات گردید.

تأکید بیش از حد بر نکات فرعی

در قرن بیستم نیز عاملی که سبب پیدایی چنین انبوهی از کلیساهای غیرفرقه‌ای شده، شاید عمدتاً این باشد که رهبران این گروهها گاه نکته‌ای بسیار فرعی را چنان بزرگ نمایانده‌اند که منجر به تشکیل گروه جدیدی از کریزماتیک‌ها شده است. برای مثال، واعظی بر اساس رساله سوم یوحنا، آیه ۲، تعلیمی را اشاعه داد که به ”انجیل تندرستی و ثروت“ معروف شده است.

تحمیل عقاید زمانه

عاملی دیگر، جستجوی فرهنگ زمانه در لابلای مطالب کتاب‌مقدس و تحمیل آن بر این کتاب می‌باشد. برای مثال، هواداران نهضت فمینیستی (حقوق مسلم زنان) مدعی هستند که کتاب‌مقدس این امر را به‌وضوح تعلیم داده است. نمونه دیگر، موضوع برده‌داری بود که در سده نوزدهم موجب بروز جنگهایی خونین در ایالات شرقی آمریکا گردید. هواداران برده‌داری و مخالفان آن، هر دو ادعا می‌کردند که نظرشان به‌صراحت در کتاب‌مقدس تعلیم داده شده است.

تأکید فقط بر یک دسته از آیات

عامل دیگر، تأکید بر یک دسته از آیات به بهای نادیده گرفتن دسته‌ای دیگر می‌باشد. بهترین نمونه این امر را در عقاید کالون و آرمینیوس می‌بینیم. کالون بر آن دسته از آیات تأکید می‌گذاشت که بیانگر این امر هستند که خدا از بدو خلقت، عده‌ای را برای رستگاری تعیین کرد و عده‌ای را برای هلاکت. آرمینیوس نیز بر آیاتی تأکید داشت که حاکی از اختیار و آزادی انتخاب انسان هستند. هر دو مکتب لاجرم برخی آیات را یا نادیده می‌گیرند یا آنها را به‌نوعی تعبیر و تفسیر می‌کنند.

فرهنگ معاصر

در این میان، نباید فراموش کرد که فرهنگ و تفکر زمانه ما مبتنی است بر فردگرایی مفرط، شکستن هر نوع سنتی، و عدم تابعیت از اقتدار و مرجعیت مقامات ارشد. بارزترین نمونه این امر را در روابط خانوادگی مشاهده می‌کنیم. نه شوهر آن اقتدار کتاب‌مقدسی را دارا است، و نه والدین از احترام لازم. شاگرد مدرسه نیز برای معلم تعیین تکلیف می‌کند. جوانان هم دیگر پیش پای سالخوردگان به پا نمی‌خیزند. پرده حجب و حیا و حرمت دریده شده است. متأسفانه بازتابهای این فرهنگ را در مذهب نیز شاهدیم. هر عضوی به‌مجرد آنکه مقداری مطالعه کرد، مدعی مقام رهبری می‌شود، کلیسای خود را ترک می‌کند، و کلیسای جدیدی برای خود تشکیل می‌دهد.

نقش خادمین

در این آشفته‌بازار، نقش خادمین چیست؟ در اینجا نگارنده حقیر این مقاله، نظرات خود را بیان می‌دارد که قطعاً فراگیر نیست. اما طبق نظر او، شاید بهترین نقشی که خادم می‌تواند ایفا کند، مجهز ساختن خود با مطالعات دقیق و گسترده باشد. خادم باید به‌دقت از اصول اساسی اعتقادات مسیحی آگاه باشد. باید علم تفسیر را بداند. و لازم است از تاریخ کلیسا و تاریخ اندیشه مسیحی آگاه باشد.

همچنین خادم باید از تعالیم فرقه خود به‌دقت آگاهی داشته باشد و با تعالیم سایر فرقه‌ها نیز آشنا باشد. این امر سبب می‌شود که خادم بداند خودش چه می‌گوید و دیگران چه؛ در ضمن، کمک می‌کند تا پرده تعصبات برداشته شود و شخص بیشتر اهل مدارا گردد.

خوشبختانه، امروز منابع بسیار مفیدی در زمینه اصول اعتقادات مسیحیت (برای فرقه‌های مختلف)، علم تفسیر، تاریخ کلیسا، و سیر اندیشه تفکر مسیحی به فارسی تهیه شده است و مسیحیت ایرانی باید به این امر مباهات کند.

نوشتۀ: آرمان رشدی

توضیحات و نظر وب سایت پرپاسخ در بارۀ این مقاله:

با تمام احترامی که به نظرات استاد گرامی آرمان رشدی داریم، به اطلاع خوانندگان محترم می رسانیم که این مقاله دارای نکاتی می باشد که وب سایت پرپاسخ و مدیریت آن با همۀ نظرات آن موافق نیست که در مقالات دیگری که در این زمینه نگارش یافته بازتاب آن را مشاهده می کنید. اما لازم به ذکر است که این وب سایت معتقد به آزادی بیان و اظهار نظرات مختلف از جانب فرقه های مختلف مسیحی می باشد و از بحث و گفتگوها و تبادل نظرات محترمانۀ فیمابین استقبال می نماید.

با تشکر فراوان از برادر و همکار عزیزم آرمان رشدی در ارائۀ مطالب مفید فوق.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO