پاسخ به اسلام

نقدی بر مبحث آیات منسوخ قرآن (شواهدی از منابع اسلامی)

5/5 - (2 امتیاز)

در این مقاله فهرستی از بعضی آیات منسوخ شده قرآن را ارائه می دهیم. ما کاملاً واقف بر این امر هستیم که همه مسلمانان نیستند که بالاجماع به مسئله ناسخ و منسوخ در قرآن معتقدند. بنابر این برای ما قابل درک است که این گروه چنین سُنَنی را که در اینجا ذکر می کنیم مردود می شمارند. اما با این حال، هدف ما ارائه فهرستی سودمند و برای مسیحیانی است که در گفتگو و یا شهادت دادن به مسلمانانی که معتقدند قرآن خود را نسخ می کند، قابل استفاده است. هدف ما فراهم آوردن شواهدی است که برای بعضی از افراد، اعتبار این منابع مورد قبول است. قابل ذکر است که در این مقاله تنها به نظرات علمای اسلامی اشاره شده که آیات نسخ شده را می پذیرند.

اما قبل از این اقدام، می خواهیم به نقل قول برادر مارک از سخنان عالم اسلامی، احمد فون دنفر در باره نقطه نظرات متضاد عالمان اسلامی راجع به ماهیت اصلی نَسخِ آیات قرآن اشاره کنیم.

فون دنفر به صراحت می گوید:

" چه چیزی نسخ شده؟

بنابر نظر برخی از عُلَما، تنها قرآن می تواند قرآن را نَسخ کند. آنان این دیدگاه خود را بر اساس سوره بقره آیه 106 و سوره النحل آیه 101 بنا کرده اند. به نظر ایشان، قرآن سُنَّت را و سُنَّت قرآن را نمی تواند نَسخ کند. این عقیده به طور اخص نظر " شفیعی" است که:

  1. تنها قرآن ، قرآن را نَسخ می کند.
  2. قرآن سُنَت را نَسخ می کند.
  3. سُنَت قرآن را نَسخ می کند.
  4. سُنَت سُنَت را نَسخ می کند. ( علوم ، فون دنفر ، ص 107 )

این مسئله قابل توجه است که عالمان بنیانگذار حتی در اصول اساسی با هم توافق نداشتند که میان قرآن و سُنَت کدام، کدام را نَسخ می کند.

( برادر مارک ، یک قرآن کامل، ص 230 )

برادر مارک این گونه ادامه می دهد:

نقل قولی از مقاله ریپین در باره " نَسخ ":

" اگر چه در باره اصحاب محمد گفته شده که راجع به موضوع نَسخ با یکدیگر بحث و اختلاف نظر داشته اند، اشارات به نسل اصحاب محمد در ادبیات نَسخ بسیار نادر و کمیاب است.

[ پانویس 9 این گونه بیان می دارد: اما ابن سلامه النسیخ و المنسوخ را ملاحظه فرما ( قاهره 1315/ 1899) ، 142-3  که علی و ابن عباس در مورد نسخ  سوره النساء آیه 94 با یکدیگر اختلاف عقیده داشتند، علی چنین باور داشت که این آیه توسط سوره النساء آیات 115 و 48 منسوخ شده بود، در حالی که ابن عباس بر این عقیده بود که این آیه مُحکَمَه می باشد.]

" در متون قدیمی پیرامون ناسخ و منسوخ دائماً شاهد اختلاف نظر در میان طبیعیها در مورد وضعیت آیات بخصوصی هستیم."

به عنوان نمونه، هر چند اکثرعلمای دین معتقدند که سوره بقره آیه 62 به وسیله سوره النساء آیه 85 نسخ شده است، ولی مجاهد ابن جبر ( 101/722) و الدهّاک ابن مزاحم ( 105/723) این آیات را به عنوان مُحکمَه می پذیرفتند.(119)

" بین قرون 8 الی 11، تعداد آیاتی که منسوخ محسوب می شدند به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافتند. ( الزُهری به 42، النحاس به 138 ، و ابن سلامه به 238 آیات منسوخ اشاره دارند)، که در این برهه از زمان با حد اعلای تعداد آیات منسوخ  روبرو می شویم. ( ابن عطایق به 231 و الفارسی به 248 آیه منسوخ اشاره دارند.)(ص 122).

" ال صُیوطی ( 911/1505) تنها 20 مورد ناسخ و منسوخ را می پذیرد ، و شاه ولی الله (1762) آن را تنها به 5 مورد کاهش داد.

در پانویس 26 این گونه آمده: " این آمار در کتاب ارنست هان، بحث در باره ناسخ و منسوخ در(قرآن) توسط آقای سعید احمد خان آمده ، ترجمه تقسیری 64 MW ( 1974) ، 124.

از سوی دیگر، ابن العتایق ، 231 مورد منسوخ را ذکر می کند و لفظ " فی هی نظر" را ضمیمه می کند، که حاکی از شک و تردید او از 26 مورد قابل بحث است.

با وجود این همه اختلاف نظر، برای هر شخص این سؤال پیش می آید که چگونه ممکن است علمای اسلام مانند ابن سلامه بگویند که " علم آیات ناسخ و منسوخ" در نقطه آغازین تحقیقات قرآن قرار دارند. در ادامه او اضافه می کند که شخص، بدون تبحر در آموزه ناسخ و منسوخ، برای مطالعه راستین (یا علمی) قرآن ناقص می باشد.

به عنوان مثال اَناس ابن مالک ( 97/710 ) اشاره می کند که در زمان محمد ، افراد سوره ها را تا حدّ سوره توبه قرائت می کردند، و اینکه او تنها یک آیه از این سوره را به یاد داشت و آن این بود: " اگر بنی آدم دو دره  داشت که از نقره ساخته شده بود… "

پانویس 38 این گونه نوشته شده: " ابن ال اطاعقی ص 23 ، ابن سلامه  10 ص 125 ".

" اختلاف نظرهای بسیاری در باره وسعت ناسخ و منسوخ در قرآن وجود دارد. تا این حد که بعضی این گونه باور داشتند که قرآن به هیچ وجه آیات ناسخ و منسوخ ندارد."

در پانویس 38 آمده : " ابن سلامه ص 26 ، النحّاص 2-2" ، به نظر ابن سلامه اینها از حقیقت منحرف شده و با دروغهای خود از خدا روگردان شده اند." ( پانویس 39 ص 26 ابن سلامه ).

از سوی دیگر علمایی وجود داشتند که این گونه باور داشتند که  هر روایتی از قبیل امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن وجود دارد ممکن است نسخ شده باشد.( پانویس 40 از النحّاص ص 126 2-3 ).

پس از این مقدمه، توجه خود را به مجموعه ای از احادیث جلب می کنیم که معمولاً از جانب مسلمانان سنّی مذهب مرجعیت دارند.

گردآوری سام شامون

ادامه این مقاله به زودی درج خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO