پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل چهارم- واقعیت جلوه دادن دروغ‌های خیالی (قسمت چهل و پنجم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل چهارم- واقعیت جلوه دادن دروغ‌های خیالی

(قسمت چهل و پنجم)

فصل چهارم: واقعیت جلوه دادن دروغ‌های خیالی

شعر و دین هر دو در یک راستا قرار دارند و هر دو سر و کارشان با احساس آدمی است. احساس، عاشق عجایب و شگفتی ها است (گرچه عجیب ترین پدیده ها هم بعد از مدتی گذشت زمان نزد بشر کاملاً عادی می شود) پس اعجاب و شگفتیِ یک مسأله هر قدر فراوان باشد زیادتر ما را به اسارت احساس در می آورد. جنسیت احساس هرگز با دانش یکی نیست پس چیزی که می خواهد از واقعیت و علم سخن بگوید هرگز نمی تواند در لباس احساس (شعر و دین) حقیقت عرضه کند زیرا حقیقت یکی است و جز یک معنی نمی توان برای آن ساخت. علم هر چقدر واقعی تر باشد زیباتر است، در حالی که شعر هر چقدر از واقعیت دورتر باشد زیباتر می شود. حتی نظامی نیز که خودش شاعراست با تأیید این حرف می فرماید:

در شعر مپیچ و در فَن او       چون اَکذَب اوست اَحسن او

(پاورقی 53): اکذب، دروغ ترین. احسن، زیباترین (هرگز به شعر اعتماد مکن زیرا زیباترین شعر دروغ ترین شعر است).

به اعتراف خود شاعر دروغ ترین شعرها، زیباترین شعرها هستند و چون شعر از احساس و تخیل می جوشد، دروغ ترین احساس ها، زیباترین احساس ها می شوند. اگر یک موضوع کاذب همیشه مقابل چشم انسان باشد، روزی دروغ بودنش آشکار می شود. مفاهیم شعری اکثرشان مفاهیمی ملموسند لذا دروغشان هر چقدر هم که زیبا باشد، روزی آشکار می شود و هرگز تبدیل به اعتقاد نمی گردد ولی از آنجا که مفاهیم دینی کاملاً دور از دسترس بشرند، دروغشان قدرت آشکار شدن ندارد لذا رفته رفته در طول زمان تبدیل به اعتقاداتی می شوند که در بطن جامعه ریشه می دوانند.

مفاهیم دینی نیز درست مثل مفاهیم شعری هر چقدر دروغ تر باشند زیباتر جلوه می کنند. یکی از مصادیق بزرگ این خصوصیت در شعر و دین، آرایة حسن تعلیل می باشد. حسن تعلیل را دین وارد شعر کرده و حسن تعلیل یعنی همان ساختن دروغ زیبا برای یک پدیدۀ طبیعی. برای مثال:

سرخی خورشید در هنگام غروب حاصل انعکاسات نوری است ولی در دنیای دین به جای دلیل علمی اش دلیلی دینی پیدا می کند و نشانة ریخته شدن خون فلان امام یا فلان پیامبر قلمداد می شود.

علت بارش شهاب در آسمان، رها شدن برخی سنگ های گازدار از ستارگان و آتش گرفتن آن ها به هنگام برخورد با جو زمین است ولی در قرآن به جنگ خدا و ملائک با شیاطین تعبیر می شود:

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ (16) وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ رَجِیمٍ (17) إِال مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ (18)

همانا در آسمان کاخ هایی قرار دادیم و آن ها را برای تماشاگران مزین ساختیم و از شرّ شیاطین حفظش نمودیم پس هر کس (شیطان) که استراق سمع کند (گوش کردن پنهانی به سخنان خداوند) با تیر شهاب تعقیب و رانده می شود. (حجر، 16-18)

و بلافاصله در همین سوره به سراغ ابر و باد می رود تا صیغة عقد آن دو را جاری کند و بدین گونه ریزش باران که دارای علت هایی علمی است در قرآن به ازدواج ابر و باد تعبیر می شود و صدای رعد و برق حاصل از برخورد ابرها با یکدیگر، نشانۀ تشکر آن ها از خداوند به مناسبت این پیوند مبارک.

وَأَرْسَلْنَا الرِّیَاحَ لَوَاقِحَ.

و فرستادیم بادهایی که ابرها را آبستن (حامله) می کنند. (حجر،22)

وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ.

و رعد و برق خدا را سپاس می گوید. (رعد، 13)

امروزه دانشمندان علم نجوم چندین هفته قبل از پدیده ی شهاب باران، روز و ساعت دقیق وقوع آن را اعلام می کنند تا مردم بتوانند این پدیدۀ زیبا را تماشا کنند. حال اگر این باور قرآنی را درست فرض کنیم پیش بینی پدیدۀ شهاب باران به این مفهوم می شود که دقیقاً در فلان روز و فلان ساعت خدا و ملائک با شیاطین وارد جنگ خواهند شد و خداوند در فلان روز و فلان ساعت از دست شیاطین عصبانی خواهد گردید و آن ها را به وسیلۀ شهاب، تیر باران خواهد کرد و خلاصه جنگ خدا و شیاطین در راه است. تا پیش از این اسلامیون می گفتند فقط خداوند علم غیب می داند و کارهای آیندۀ بشر را می بیند اما پیش بینی پدیدۀ شهاب باران ثابت می کند بشر نیز می تواند کار خداوند را پیشگویی کند زیرا دقیقاً می داند در چه روز و چه ساعتی شیاطین به عرش الهی هجوم خواهند برد و خداوند چگونه آن ها را به تیر خواهد بست!

زیبایی تعبیر چون با احساس انسان بازی می کند دروغ بودن مسأله را مسکوت می گذارد تا این جاست که دست به کار می شود تا از آن جا که تبدیل به یک باور و اعتقاد درونی می شود. آن معجزه ای علمی نیز بسازد. البته هنوز معجزه تراشان به فکرشان نرسیده تا از این آیه نیز معجزه ای علمی بسازند ولی ممکن است در آینده برای این که این سوژه نیز خالی از عریضه نباشد میکروب های موجود در هوا را به شیاطین تعبیر کنند و بگویند چون آتش شهاب میکروب های موجود در هوا را می سوزاند پس این آیه نیز یک معجزۀ علمی است.

(پاورقی 54): مثل جوانی که مبهوت زیبایی ظاهریک دخترمی شود وجنبه های عقلی مسأله را فراموش می کند.

دنیای شعر، حُسن تعلیل را از دین به میراث برده است. زیرا دین قبل از شعر به ظهور رسیده و این ویژگی از زمان انسان های ابتدایی تا به امروز در دین دیده می شود. تاریخ پیدایش دین با تاریخ پیدایش بشر معاصر است ولی قدمت شعر از دو هزار سال تجاوز نمی کند. هر شعری که حسن تعلیل داشته باشد زیباترین شعر می شود و هر شاعری که دروغ بهتری را برای پدیده های عالم بسازد به همان اندازه قدر و قیمتش بالاتر می رود و شاعر پر آوازه تری می گردد. برای مثال:

رسم بد عهدی ایام چو دید ابر بهار        گریه اش بر سمن و سوسن ونسرین آمد

علت بارش باران مشخص است ولی حافظ در این بیت علت بارش باران را بد عهدی و بی وفایی روزگار می داند. روزگار بد عهدی که گریۀ ابر را هم درآورده. و این در حالی است که قرآن نیز علت آن را ازدواج ابر و باد تعبیر کرده بود.

ای دیو سپید پای در بند        ای گنبد گیتی ای دماوند

تا چشم بشر نبیندت روی         بنهفته به ابر چهر دلبند

تو قلب فسردۀ زمینی          کز درد ورم نموده یک چند

ملک الشعراء بهار در این شعر، علت دیده نشدن قلة دماوند به خاطر وجود ابر را، شرم داشتن دماوند از دیدار انسانها برشمرده و کوه دماوند را قلب زخمی زمین می داند که از درد، ورم کرده و به بیرون زده است. اگر همین حسن تعلیل در یک کتاب دینی به کار می رفت، می شد معجزه ای بسیار بزرگ زیرا به لحاظ علمی، نحوه ی ایجاد کوه و ورم کاملاً شبیه یکدیگر است. ورم چبزی است که بر اثر فشار های زیر پوست روی پوست ظاهر می شود و کوه ها نیز در اثر فشارهای داخلی در پوستۀ زمین ظاهر شده اند. آیا ملک الشعراء بهار متصل به وحی بود؟ مسلماً حتی روح وی نیز اطلاعی از این مطلب نداشت و هر شعری که سروده از خیال وی جوشیده است.

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO