کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- مبحث آیۀ 3 سورۀ یس در بارۀ وضعیت خورشید و ماه در آسمان (قسمت ششم)
کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- مبحث آیۀ 3 سورۀ یس در بارۀ وضعیت خورشید و ماه در آسمان
(قسمت ششم)
مبحث آیۀ 3 سورۀ یس در بارۀ وضعیت خورشید و ماه در آسمان
لا الشَّمسُ یَنبَغِی لَهَا أن تُدرِک القَمَرّ وِلا الَّیلُ سَابِقُ والنَّهَارِ وَکُلُّ فِی فَلَک یَسبُحُونَ
خورشید را نسزد که از ماه جلو بزند و نه روز از شب سبقت می گیرد و همگی در آسمان شناورند (یس، 40).
این آیه نه تنها معجزۀ علمی بلکه برداشتی کاملاً کودکانه و عوامانه از وضعیت خورشید و ماه در آسمان است زیرا نوعی رفت و آمد و مسابقه بین خورشید و ماه در آسمان تصور کرده است. ماه به دور زمین می چرخد و این حرکتش هیچ نسبتی با خورشید ندارد. اگر کسی اندازۀ خورشید و ماه را بداند و با هم مقایسه کند خواهد دید که اصلاً ماه در کنار خورشید عددی حساب نمی شود. خورشید 50 میلیون برابر بزرگتر از ماه است. ماه و خورشید در آسمان و زمین رفت و آمد نمی کنند بلکه این ما هستیم که همراه زمین می چرخیم و با چرخش زمین، گاه رو به ماه می کنیم و گاه رو به خورشید. بنابراین ماه و خورشید هیچ گونه رفت و آمدی نسبت به هم ندارند چه برسد به این که بخواهند از هم دیگر سبقت بگیرند یا نگیرند.
خورشید و ماه به صورت منظم در آسمان و زمین دیده می شوند (روز «خورشید». شب «ماه») این منظم دیده شدن آن ها حاصل چرخش منظم زمین به دور خودش است که باعث می شود یک بار خورشید را ببینیم و یک بار ماه را. در حالی که متن آیۀ 40 سورۀ یس این نظم را به خود خورشید و ماه نسبت داده و گفته است خورشید از ماه سبقت نمی گیرد. خورشید نسبت به ماه و زمین کوچک ترین حرکتی ندارد ولی تعبیری که قرآن در مورد آن استفاده کرده نشان می دهد که پیامبر می پنداشت خورشید به دنبال ماه حرکت می کند، منتها از آن جلو نمی افتد. لذا همین گونه است سبقت شب و روز در آیه.
برخی ممکن است یه خاطر حل این اشکال بگویند واژۀ أن تُدرک القمر به معنای ملاقات کردن است. یعنی خورشید و ماه نمی توانند همدیگر را ببینید. در جواب این گروه باید عرض کنیم ماه و خورشید همیشه هم دیگر را در آسمان می بینند. اگر هم دیگر را نبینند و ماه روبه روی خورشید قرار نگیرد، ماه چگونه می تواند منعکس کنندۀ نور خورشید به زمین باشد؟ این خطای دید مردمان قدیم و خود پیامبر بود که فکر می کرد ماه و خورشید نمی توانند یکدیگر را ببینند زیرا در نظر آدمی هر وقت خورشید هست، ماه نیست و هر وقت ماه هست، خورشید نیست. اگر قرآن واقعاً این مسألۀ علمی را می دانست هرگز نباید می گفت خورشید از ماه جلو نمی زند یا به قول ایشان خورشید و ماه، هم دیگر را ملاقات نمی کنند بلکه زمین شما آن قدر منظم می چرخد که گاهی به سمت خورشید رو می کنید و گاهی به سمت ماه.
مردمان قدیم چون فقط ظاهر مسأله را می دیدند و خبری از چرخش زمین نداشتند تصور می کردند که خورشید و ماه در تعقیب یکدیگرند. ماه را مذکر و خورشید را مؤنث می دانستند (در صرف و نحو عربی نیز همین طور است) می گفتند ماه عاشق خورشید است و سال هاست دنبال او می گردد ولی نمی تواند به او برسد. برای همین گاهی از شدت غصۀ هجرانِ خورشید لاغر می شود، بی خبر از این که ماه و خورشید اصلاً قدِ هم نیستند که بخواهند عاشق هم باشند. ماه را اگر کنار خورشید بگذاریم اصلاً دیده نمی شود چون 50 میلیون برابر کوچک تر از خورشید است. قضاوت قرآن نیز دربارۀ این قضیه در سورۀ یس، شبیه همین برداشت عوامانه و کودکانۀ مردمان قدیم است که تنها ظاهر مسأله را می دیدند.
و اما قسمت آخرِ آیه:
و همگی در آسمان شناورند (یس، 40).
شناور بودن خورشید و ماه در آسمان را همگان به چشم خود می بینند پس اصلاً جای بحثی در این مورد نیست و اگر جناب مهندس سادات این را هم معجزه بداند باید از ایشان بخواهیم حتماً به روان شناس مراجعه کنند. این جاست که باید از مدعیان معجزه بپرسیم شما که می گویید قرآن از کرویت و چرخش زمین با خبر بوده؛ چرا در این آیه فقط ماه و خورشید را در آسمان شناور خوانده است؟ آیا بهتر نبود زمین را هم به آن ها اضافه می کرد و می گفت خورشید و ماه و زمین همگی در آسمان شناورند؟ چرا وقتی صحبت از ماه و خورشید می شود کاملاً واضح می گوید حرکت می کنند و در فضا شناورند ولی نوبت به زمین که می رسد باید دست به دامن تشبیه و کنایه هایی مانند شتر، گهواره و…. شود؟ چه اشکالی داشت اگر رُک می گفت: ای مؤمنان همانا زمین کروی است و به دور خورشید می چرخد؟ حتماً آقای سادات در جواب خواهند گفت برای این که اگر واضح می گفت مردم حرف هایش را باور نمی کردند و می گفتند:
محمد دروغ گوست. حرف هایش را باور نکنید. کجای این زمین حرکت می کند. زمین که ثابت است. این خورشید است که بالای زمین حرکت می کند.
در پاسخ باید عرض کنیم مگر شما نمی گویید آیۀ 30 سورۀ یس حرکت کهکشانی خورشید را می رساند. حرکت کهکشانی خورشید را نیز مردم نمی توانند ببینند تا باور کنند نه تنها مردم بی سواد عربستان، بلکه مردمان امروز هم از دیدن و درک آن عاجزند. چرا پس حرکت کهکشانی خورشید را واضح گفته و نترسیده پیامبر را دروغگو بخوانند اما از گفتن حرکت زمین که درکش بسیار بسیار ساده تر از درک حرکت کهکشانی خورشید است ترسیده؟؟؟ در چنین مواقعی است که آقایان جوابی جز حکمت و مصلحت ندارند تا به ما بدهند.
(پاورقی 11): حرکت زمین کاملاً اثبات شده ولی درک حرکت کهکشانی، آن قدر سخت است که هنوز در حد یک نظریه باقی مانده و اثبات قطعی نیافته است.
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |