معرفی عهد جدید: رسالۀ یعقوب (فصل چهاردهم)
معرفی عهد جدید
رسالۀ یعقوب
رسالۀ یعقوب طبق روایات کلیسایی به یعقوب یرادر خداوند مسیح و مدیر شورای اورشلیم منتسب است. نام نویسنده در ابتدای نامه مذکور است و علاقۀ او به یهودیان فوراً معلوم میگردد زیرا به دوازده سبط که پراکنده هستند سلام میرساند. در این رساله اشارۀ زیادی به تعالیم و آموزههای نظاممند مسیحی وجود ندارد. نام عیسای مسیح فقط دو بار ذکر شده است (۱:۱و۱:۲) و احتمالاً در ۸:۵ هم اشارهای به او دیده میشود. کنیسه به عنوان محل جلسات ذکر شده است نه کلیسا (۲:۲). مثالها از عهد عتیق گرفته شده است و یا از زندگی روستایی. رسالۀ یعقوب از نظر سبک و محتوا شباهت بسیار زیادی به تعالیم عیسی مخصوصاً موعظۀ بالای کوه دارد. این شباهتها عبارتند از: بیان حقایق از طریق مَثَلها و لطایف، طرز بیان دوستانه که از زندگی مردم ساده گرفته شده است، سخن صریح و مستقیم، شباهت موضوعات مطرح شده. کم بودن اشاره به بحث دربارۀ مسیحشناسی، تأکید شدید بر اصول اخلاقی، تشابه روشن با تعالیم عیسی، به این حقیقت اشاره مینماید که این رساله وقتی نوشته شد که کلیسا هنوز تحت نفوذ یهودیت قرار داشت و به یک نهضت مستقل مذهبی تبدیل نشده بود.
اگر ایراد گرفته شود که جون رساله به یهودیان پراکنده نوشته شده و به همین دلیل تاریخ آن دیرتر است زیرا در اوایل مسیحیت هنوز این یهودیان پراکنده مسیحی نشده بودند، میتوان در جواب این ایراد اظهار داشت که حتی در زمان استیفان در اورشلیم کنیسههایی برای یهودیان پراکنده وجود داشت (اعمال۹:۶) و یعقوب با کسانی که از تمام نقاط جهان برای شرکت در جشنهای مذهبی به اورشلیم میآمدند آشنایی داشت (۲۰:۲۱و۲۱). هر چند بهطور قطع نمیتوان ثابت کرد که رسالۀ یعقوب در سالهای ۴۵ تا۵۰ میلادی نوشته شده است ولی محتوای آن با این زمان کاملاً متناسب است.
مؤلف
اگر یعقوب برادر عیسی باشد که در اناجیل مذکور است (مرقس ۳:۶)، باید رابطۀ موجود بین آنها روشن شود. آیا یعقوب فرزند یوسف از همسر قبلی وی یعنی برادر ناتنی عیسی بود و یا از یوسف و مریم بود یا اینکه لغت «برادر» به معنی کلیتر مانند «پسرعمو» به کار برده شده است؟ تمام این نظرات در زمانهای مختلف طرفدارانی داشتهاند و طبیعتاً کسانی که معتقد به باکره بودن دائمی مریم هستند از نظرات اول یا سوم دفاع میکنند. نظر سوم از همه ضعیفتر است زیرا اشاراتی که به خواهران و برادران عیسی وجود دارد (مرقس ۳:۶، متی ۵۵:۱۳، یوحنا ۱۲:۲و۳:۷و۱۰) نشان میدهد که رابطۀ آنها با عیسی مانند اعضاء یک خانوادۀ واحد است. اگر آنها از عیسی بزرگتر بودند، یعنی مادرشان مریم نبود، این فرض میتواند روشن سازد که رفتار عجیب آنها با عیسی چه علتی داشت (یوحتا ۳:۷-۵). همچنین این حقیقت که عیسی مادر خود را به یوحنا سپرد نه به برادرانش ممکن است دلیلی باشد بر اینکه مریم نامادری آنها بود. ولی از طرف دیگر میتوان چنین فرض کرد که چون این فرزندان همراه مریم آمدند تا عیسی را از خدماتی که شروع کرده بود بازدارند (متی ۴۶:۱۲-۵۰) پس فرزندان او بودند.
در هر حال یعقوب در محیطی که عیسی زندگی میکرد پرورش یافته و تا شروع خدمات عمومی عیسی همراه او بود. زمینۀ تربیتی او با عیسی کاملاً یکسان بود. یعقوب به عنوان تفسیرکنندۀ حقایق مسیحی دارای این مزیت بود که با شرایط تاریخی و جغرافیایی پیام مسیحی آشنایی کامل داشت. هر چند یعقوب وقتی عیسی بر روی زمین بود به او ایمان نداشت (یوحنا ۲:۷-۸)، ولی از شاهدان رستاخیز مسیح (۱قرنتیان ۷:۱۵) و از کسانی بود که منتظر نزول روحالقدس در روز پنتیکاست بودند (اعمال ۱۴:۱). بعد ار خروج پطرس از فلسطین (۱۷:۱۲) رهبری کلیسای اورشلیم به یعقوب سپرده شد. او برای احترام کامل به شریعت موسی شهرت داشت (غلاطیان ۱۲:۲) و بعداً مدافع کسانی گردید که از روش کار پولس ناراحت بودند (اعمال ۱۷:۲۱-۲۶). البته نمیتوان گفت که با پولس مخالف بود، ولی نظرش این بود که مسیحیان باید احترام بیشتری برای شریعت قائل باشند در حالی که پولس این امر را برای امتها ضروری نمیدانست.
هیچ اشارهای وجود ندارد که یعقوب با اصول تعالیم پولس مخالفتی کرده است. طبق رسالۀ غلاطیان یعقوب به پولس دست رفاقت داد (غلاطیان ۹:۲و۱۰) و رفتار او در اعمال رسولان به هیچوجه رفتار یک مخالف نبود. او کوشش میکرد سوءتفاهماتی را که یهودیان دربارۀ طرز کار پولس داشتند برطرف سازد. از طرف دیگر از این موضوع ترس داشت که اگر در مورد شریعت سختگیری به عمل نیاید سستی و اهمالِ حاصله باعث بیآبرویی مسیحیان گردد. یعقوب رسالۀ خود را برای استحکام زندگی عملی و اخلاقی نوشت همانطوری که پولس هم در رسالههای خود جنبههای عملی و اخلاقی مسیحیت را تشریح مینماید.
فهرست مطالب
تهیۀ فهرست برای رسالۀ یعقوب آسان نیست زیرا در آن دربارۀ موضوعات مختلفی صحبت شده و این موضوعات از قرار معلوم چندان به هم پیوسته نیستند. معهذا یک طرح کلی در رسالۀ یعقوب وجود دارد و عموماً مطالب آن را به شرح زیر تقسیمبندی مینمایند:
رسالۀ یعقوب: معیارهای واقعی زندگی
قسمت اول- تحیت ۱:۱
قسمت دوم- ماهیت مذهب واقعی ۲:۱-۲۷
ثبات ۲:۱-۱۱
صبر و تحمل ۱۲:۱-۱۸
عمل ۱۹:۱-۲۷
قسمت سوم- ماهیت ایمان واقعی ۱:۲-۱۲:۳
دوری از تبعیض ۱:۲-۱۳
دوری از ایمان بدون عمل ۱۴:۲-۲۶
دوری از حکم کردن غرورآمیز ۱:۳-۱۲
قسمت چهارم- ماهیت حکمت واقعی ۱۳:۳-۱۸:۵
تعریف حکمت ۱۳:۳-۱۸
حکمت در زندگی روحانی ۱:۴-۱۰
حکمت در روابط شریعتی یا قانونی ۱۱:۴و۱۲
حکمت در برنامههای تجاری ۱۳:۴-۱۷
حکمت در مسائل مربوط به کار ۱:۵-۶
حکمت برای انتظار برگشت خداوند ۷:۵-۱۱
حکمت در سخن گفتن ۱۲:۵
حکمت در بلایا و بیماری ۱۳:۵-۱۸
قسمت پنجم- خاتمه: هدف حکمت
یک شهادت مؤثر ۱۹:۵و۲۰
رسالۀ یعقوب مانند کتاب امثال در عهد عتیق دربارۀ اجرای عملی حقیقت در زندگی روزمره سخن میگوید و با زبانی روشن و صمیمی شرایط اخلاقی زندگی مسیحی را بیان میدارد.
مشکلات
یعقوب ۲۴:۲ که میگوید: “پس میبینید که انسان از اعمال عادل شمرده میشود و نه از ایمان تنها” برای عدۀ زیادی معما شده است. مارتین لوتر رسالۀ یعقوب را “رسالۀ پوشالی” خوانده است زیرا ظاهراً با تعالیم رسالۀ رومیان و غلاطیان در مورد عادل شدن فقط به وسیلۀ ایمان تضاد دارد. ولی حقیقت این است که یعقوب به ایمان حمله نمیکند بلکه مخالف کسانی است که با ریاکاری خود را ایماندار میخوانند بدون اینکه این ایمان در زندگی آنها نتیجهای عملی داشته باشد. «ایمان خود را بدون اعمال به من بنما و من ایمان خود را از اعمال خود به تو خواهم نمود” (۱۸:۲). هر حقیقتی نوع کاذب خود را نیز دارد و تعلیم در مورد نجات به وسیلۀ ایمان ممکن است به آسانی به قبول اعتقادنامهای بدون زندگی مقدس و پاک تبدیل گردد. یعقوب لزوم ایمان را انکار نمیکند بلکه تأکید مینماید که ایمان باید نتایج عملی داشته باشد. او مانند پولس به زندگی ابراهیم یعنی پدر قوم اسرائیل که خدا با او عهد بست استناد مینماید. پولس میگوید که قبول وعدۀ خدا توسط ابراهیم دلیلی است بر اینکه نجات از طریق ایمان امکانپذیر است نه از اعمال (رومیان ۴). یعقوب حاضر بودن ابراهیم برای قربانی کردن اسحق را دلیلی میداند بر اینکه اگر ایمان حقیقی باشد باید به وسیلۀ اعمال نشان داده شود (یعقوب ۲۱:۲-۲۴). این دو نظر متضاد نیستند زیرا ابراهیم لازم بود در ابتدا ایمان داشته باشد تا بتواتد رابطۀ عهد با خدا را بپذیرد و همچنین میبایستی ایمان او به وسیلۀ اطاعت از دستور الاهی یعنی عملی ساختن ایمان نشان داده شود. این دو اصل متضاد نیستند بلکه تگمیلکنندۀ یکدیگر میباشند.
برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |