صدای شیپور خدا ( نظری به زندگی و خدمات درخشان کشیش دیوید ویلکرسون)
صدای دیوید ویلکرسون یکی از معدود صداهای انبیای خدا است که امروز هم بعد از مرگش طنین انداز است و این هشداری است به ما که نبوتها را خوار و حقیر نشماریم وپیام های خدا و انبیای واقعی و معاصرخدا را، جدی تلقی کنیم.
پیام های او قدرتمند، قوی و بدون سازش بود و به همین دلیل است که بسیاری امروزه، اورا دوست ندارند و او را "نبی عذاب" معرفی می کنند.
در میان انبیای کلیسا، او یکی از معدود افرادی بود که هشدار روشنی از جانب خدا در مورد فاجعه برجهای دوقلوی نیویورک دریافت کرده بود، چند ماه قبل از این اتفاق، کلیسا باید هشدارهای اورا در مورد رکود اقتصادی آینده و همچنین فاجعه جهانی که پیش بینی می شود جدی بگیرد. لئونارد راونهیل مبشر بزرگ انگلیسی در مورد او گفت: " من اغلب این سؤال را مطرح می کنم: آیا دیوید ویلكرسون یك نبی است؟ خوب، نه بر طبق طبقه بندی انبیای عهد عتیق، اما او یقیناً در چارچوب عهد جدید یک نبی برگزیده است. من تأکید می کنم که خداوند او را به عنوان یک شخص راستین برگزیده است. دیوید کلیسای عیسی مسیح را مجروح و مورد تجاوز و غارت شده می بیند؛ او صدای شیپور خدا را بلند آوا می نوازد.. روزی دیوید لبانش لرزید و اشک چشمانش را پرکرد وبه من گفت: لئو این را به سختی می توانم به جرأت اعلام کنم و روی کاغذ بیاورم و پیامی را که خدا به من داده است منتشر کنم ." دیوید ویلکرسون مرد خدایی بود که به سختی از شرایط دشورا کلیسا گذشت. پیامی که وی در سالهای اخیر به ما داده است این است که فراخوان تقدس باشیم و به دعا برای یک دنیا که در حال مرگ می باشد، فکر کنیم. كسانی که واقعاً به دنبال خدا هستند، در او صدای خدا را تشخیص می دهند. دیوید ویلکرسون کشیشی است که کلیسای تایمز را تأسیس کرد. او نویسنده بیش از سی کتاب الهام بخش است و شاید بیشتر روزهای خدمت خود را در میان معتادان جوان موادمخدر و اعضای باند اهل منهتن، برانکس و بروکلین صرف کرد. او بنیانگذار سازمان بین المللی غیردولتی دفی جیونسی می باشد و کلیسای مگا تأسیس کرده است. ویلکرسون در هموند، ایندیانا 19 ماه مه 1931 در ایالات متحده متولد شد. وی مطالعات خود را در کالج مرکزی کتاب مقدس در اسپرینگفیلد سپری کرد و در سال ۱۹۵۳ با گوین ازدواج کرد. وی در شهرهای كوچك (اسكاتدال و فیلیپسبورگ)، در پنسیلوانیا، كشیش شد. در سال ۱۹۵۸ عکسی از او در حال دستگیر شدن در مجله لایف منتشر شد و در آن عکس از مجله، هفت عضو نوجوان یک باند جنایتکار در نیویورک که معروف به "اژدهای مصری" بودند، درج شده بود و به دلسوزی این مرد برای چنین جوانانی که به زندان هدایت می شدند و به اینکه خواستار کمک برای آنها شده بود، اشاره شد و در آنجا این مسئله تأکید شده بود که او برای کمک به این گانگسترها به بروکلین رفته بود.
وی پس از چندین شکست و دشواری، و به دلیل خطرات باندهای مخوف که از بزهکارن جوان تشکیل شده بودند وسط کلیسای خود رها می شود و ازنظرمالی چنان در مضیقه قرار می گیرد که تصمیم به خوابیدن در اتومبیل خود می کند. ولی سرانجام نیکی کروز که رهبری یکی از گروه های گانگستری را به عهده داشت تسلیم ایمان به عیسی مسیح می شود که امروزه شاهدی وفادار برای خداوند مان می باشد. کتاب او به نام " بدو پسر بدو" به فارسی نیز ترجمه شده و یکی از پرفروشترین کتابها بوده است.
دیوید در سال ۱۹۶۰ سازمان تین چلنج به معنای "چالش نوجوانان" را تأسیس کرد. سازمانی مسیحی که به نوجوانان و جوانان در مشکلاتی از قبیل اعتیاد به الکل و مواد مخدر، جنایت، فحشا و .. کمک می کند.
درسال ۲۰۱۱ روز چهارشنبه، هنگام رانندگی به سمت تگزاس، کشیش دیوید ویلکرسون در یک تصادف رانندگی درگذشت و در این سانحه جانگداز، همسرش گوئن که او را همراهی می کرد، جان سالم به در برد.
اگرچه دیوید ویلکرسون قدرتمندانه مورد استفاده خدا قرار گرفت، اما او از درد ورنج در امان نبود. دوران سختیها و بحران ها، خدمت او را شکل داده بود واورا مؤثرتر ساخته بود. این بخشی از مصاحبه ای است که مجله ویکتور قبل از مرگش توانست با وی به عمل آورد. او در این مصاحبه گفت:
" هر چه مدت زمان بیشتری در آتش باشید، بیشتر مانند آهن شکل می گیرید. او می گوید ، خدا فرزندان خود را شکل می دهد. " هر چه بیشتر پیشرفت می کردم به همان اندازه زیادتر ازفیض و صبر خدا با خودم آگاه ترمی شدم." او می گفت: " همسرم سرطان داشت و ۲۶ بار مورد عمل جراحی قرار گرفت. دو دختر پنج و یازده ساله ام سرطان داشتند ونوه ام بر اثر تومور مغزی در گذشت."
در زندگی او این روند شکل گیری همیشه وجود داشت و او آنها را از طریق پیام های خدا حس و لمس می کرد.
دیوید در مورد یکی از موعظه های خود گفت: " آنچه را که موعظه می کنم عملی می شود. تا زمانی که در قید حیات هستید، مبارزه باجسم وجود خواهد داشت. جسم جسم است … و تغییر نمی کند. برای این است که باید درهمه چیز به خدا اعتماد کنید و بگویید: " خداوندا… تنها چیزی که می توانم به تو تقدیم کنم، ایمان من است." و خدا پاسخ می دهد: " این همان چیزی است که من می خواهم." تمام مقاومتهای خود را متوقف کنید و با ایمان قدم بردارید تا پیروزی فرا رسد.
یکی از ویژگی های بارزخدمت دیوید ویلکرسون شفافیت آن است.
او هیچ ادعای فضل ودانش نداشت.او گفت: " من از میان ۳۵ تا ۴۰ کتابی که نوشته ام احتمالاً دو تا از آنها را می خواهم حذف کنم و از بین ببرم. تعداد معدودی وجود دارد که من نمی توانم با آنها زندگی کنم، زیرا خدا از آن زمانها درسهای مهمی را به من آموخته است. نوشته های قدیمی وجود دارد که من آنها را پاره می کنم تا بعد از مرگ من هرگز منتشر نشوند."
اکنون این سؤال پیش می آید که فردی که واقعاً با خدا قدم می زند چه خصوصیاتی دارد؟
ویلکرسون پاسخ می دهد: " همه چیز به یک کلمه ختم می شود: عشق و محبت! محبت از خانه ما شروع می شود. او ادامه می دهد: اگر من تمام اموال خود را بفروشم تا به فقرا بدهم و اگر بدنم را به عنوان یک شهید تقدیم نمایم… ولی کسی به راحتی بتواند مرا تحریک کند، و اگر حسادت و تلخی داشته باشم و مهر و محبت نداشته باشم، همه اینها بیهوده است. حتی اگر من تمام اموال خود رابفروشم و به فقرا بدهم ودر کنیا بروم و در یک کلبه زندگی کنم وخصوصیات قید شده در غلاطیان باب 5 آیه 22 را نداشته باشم این استعداد ها جایگزین نمی شوند.
او معتقد بود که این ازدواج ما است که تعیین می کند زندگی واقعی ما چگونه است. این همسر من است که می تواند به شما بگوید که آیا من در مسیح رشد می کنم یا خیر؟
ویلکرسون داستان یک واعظ مشهور را نقل میکند که دارای خدمت شفا بود. همسر یک کشیش که در کنار همسر این واعظ نشسته بود، به زن این واعظ می گوید: " چگونه با چنین مرد بزرگی در خانه زندگی می کنید؟ " جواب آن زن این بود: " نمی دانم؛ ولی من با این مردی که در بیرون این قدر بزرگ است، زندگی نمی کنم. او در خانه مرد دیگری است."
ویلکرسون نتیجه می گیرد: " من معتقدم که داوری ازخانه شخص آغاز می شود. اگر من در محبت نباشم، همه چیز یک روز آشکار خواهد شد." برای تمام کسانی که با کتاب " صلیب و چاقوی ضامن دار" که به فارسی تحت عنوان " نوجوانان چه می جویند؟" ترجمه و منتشر شده ، بزرگ شده اند و پیغام های او را خوب درک نمودند، او همیشه مشوق جوان آتشینی به نام نیکی کروز بود که با محبت خدا روبرو شد و هنوز هم خیابان های نیویورک را به چالش می کشد.
برخی دیگر ویلکرسون را به عنوان نبی توانا می دانند که جهان رادر کتاب ها و موعظه های خود به توبه و بازگشت فرا می خواند.
در حالی که بسیاری از پیشگویی های وی جامه عمل پوشیده اند، او هیچ ادعای تقدس برای نبوت های خود ندارد. اما همچنان شفاف و صادق است.
او گفته: " هر آنچه من پیشگویی می کنم مبتنی بر نوشتن است … آنچه خدا در عهد عتیق انجام داد، تغییر نمی پذیرد. درس سدوم و غموره همچنان از جانب خد برای نسلهایی که در گناه به سر می برند، هشدار دهنده است. او نسبت به آینده هم بدبین و هم خوش بین بود. انجیل آمریکایی که در سراسر جهان تبلیغ می شود، انجیل سعادت و کامیابی است. خدا به ما در حمله به برج های دوقلو و پنتاگون هشدار داد – دو سمبلِ قدرت و غرور ما … او به آن دو برج حمله کرد تا به ما هشدار دهد ولی ما از این پیام بی توجه عبور کردیم و به آن گوش فرا ندادیم."
رویداد های اخیر به ما هشدار می دهد که نبوت ها را با جدیت دنبال کنیم و انبیای راستینی که پیام های آنها از رسانه های معتبر و قابل اعتماد مسیحی بازگو می شود، در زندگی روزمره خود عملی سازیم.
ترجمه واقتباس از مجله کاریزما توسط علی خیراندیش
www.pleinsfeux.org
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |