شعری از رکنالدین اوحدی مراغهای (اصفهانی): نور مسیحا
شعری از رکنالدین اوحدی مراغهای (اصفهانی):
نور مسیحا
ای پرتو روحالقدس تابان ز رخسار شما
نور مسیحا در خم زلف چو زنار شما
هم لفظتان انجیل خوان، هم لهجتان داودسان
سر حواریون نهان در بحر گفتار شما
شماس از آن رخ جفت غم، مطران پریشان دم بدم
قسیس دانا نیز هم بیچاره در کار شما
اعجاز عیسی در دو لب پنهان صلیب اندر سلب
قندیل زهبان نیم شب تابان ز رخسار شما
از لعلتان کوثر نمی، وز لفظتان گردون خمی
میلاد شادیها همی از روز دیدار شما
زان زلفهای جان گسل تسبیح یوحنا خجل
صد جاثلیق زندهدل چون من خریدار شما
گردی ز عشق انگیخته، بر گبر و ترسا بیخته
خون مسلمان ریخته در پای دیوار شما
ای عیدتان بر خام خم گوساله زرینه سم
فسح نصاری گشته گم در عید بسیار شما
دیرش زمین بوسد به حد، رهبان از وجوید مدد
چون اوحدی یومالاحد آید به زنهار شما
✍️رکنالدین اوحدی مراغهای (اصفهانی)
قرن سیزدهم میلادی (1275- 1338)
شاعر پهلویسرای ایرانی
معاصر ایلخان مغول سلطان ابوسعید
✅ جاثلیق= بعد از جاثلیق مطران است و بعد از آن اسقف که زیردست مطران در هر شهر باشد بعد از آن قسیس بعد از آن شماس. (دهخدا از منتهی الارب) «چهل جاثلیق از بزرگان بکشت/ بیامد صلیبی گرفته بمشت» (فردوسی) در عربی، کاتولیک را «جاثلیق» میگویند که در اصطلاح به پیشوای دینی مسیحیان شرقی گفته میشد.
✅ مَطران = اسقف اعظم یک کلانشهر. ناظر کلیسا «چو زنار قسیس شد سوخته / چلیپای مطران برافروخته» (فردوسی).
✅ قسیس = کشیش pastor = preacher = Priest رتبهای است بعد ازاسقف و قبل از شماس (دهخدا) . «کشیشان را کشش بینی و کوشش/ به تعلیم چو من قِسّیسِ دانا» (خاقانی).
✅ شماس= دیکونوس διάκονος =Deacon= خادم کلیسا= شبان
✅ رُهبان= یعنی از خدا بترس و آن لقب روحانیون عیسوی است. ترسا مقابل همین کلمه است. (دهخدا از فرهنگ لغات شاهنامه) «اگر رَهبان این راهی و گر رُهبان این دیری / چو دیارت نمیماند چه رَهبانی چه رُهبانی» (خواجوی کرمانی).
✅ فسح = پسح = به عبری: פֶּסַח = به عربی: عيدُ الفَصْح = معروف به فطیر= Passover = معنای آن گذشتن و عبور و نجات است. (دهخدا از اقرب الموارد) = عیسای مسیح تحقق برهای بود که برای عید فسح زمان ظهر قربانی و مصلوب شد، عیسا به شاگردان خود آموخت که شراب و نان در وعده غذایی نشان می دهد که او تبدیل به بره قربانی خواهد شد که به وسیلۀ آن گناهان بخشیده میشود و آشتی با خدا میتواند اتفاق بیفتد.
✅ترسا= مسیحی، نصارا. از پهلوی ترساک. به معنی ترسنده و خائف از خدا ومجازاً به مسیحیان اطلاق شده، چنانکه راهب نیز در عربی بهمین معنی است و در فارسی ترسکار نیز بهمین معنی آمده. استاد هنینگ ترسا را ترجمه از سریانی داند. (دهخدا از حاشیه برهان قاطع دکتر محمد معین ) «چو بر جامه ما چلیپا بود/ نشست اندر آئین ترسا بود» (فردوسی).
✅ نصاری= نصارا= نصرانی= مسیحی
✅ دیر= خانهای که راهبان در آن عبادت کنند و غالباً از شهرهای بزرگ بدور است و در بیابانها و قلههای کوهها برپا گردد و هرگاه در شهر بنا گردید آن را کنیسه (کلیسا) یا بیعة گویند (دهخدا) «به بیراه پیدا یکی دیر بود / جهانجوی آواز راهب شنود» (فردوسی)
✅ صلیب= چوبی است که ترسایان در زنار بندند و به فارسی آنرا چلیپا گویند و نوشتهاند که این معرب چلیپ است (دهخدا) «بزد کوس و آورد بیرون صلیب / صلیبی بزرگ و سپاهی مهیب» (فردوسی).
✅ زنار= رشته مانندی که ترسایان بر میان بندند (دهخدا از ناظم الاطباء ) «ز ایشان بسی نیز ترسا شدند / به زنار پیش سکوبا شدند» (فردوسی).
✅ قندیل= چراغدان شمعدان یا قندیل ترسا. قندیلی که پیوسته در کلیسا آویخته باشند: زبان روغنینم ز آتش آه بسوزد چون قندیل ترسا. یا قندیل چرخ. آفتاب و ماه. یا قندیل دوسر . آسمان . یا قندیل شب . سیاهی شب . یا قندیل عیسی. آفتاب (فرهنگ فارسی).
✅ تسبیح= خدای را به پاکی یاد کردن (دهخدا از تاج المصادر بیهقی).
✅ یوحنا= او یکی از دوازده حواری مسیح و برادر یعقوب زبدی و صاحب یکی از اناجیل اربعه است. رویا یا مکاشفات مسیح را نوشت و نیز رسائل سهگانه و کتاب مکاشفه (یادداشت دهخدا
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |