مقاله های استاد آلیک
شعری از استاد علی خیراندیش: فرار از سرزمین خاطره ها
فرار از سرزمین خاطره ها
وقتی، تو را،
دو بار،
و سپس، سه بار،
از سرزمین خاطره ها،
ناشناخته می بینم،
ای پطرس عزیز:
در را به سوی تو
باز خواهم کرد.
برایت
گُلی، از مارک مصلحت
و ملافه های سفید،
از جنسِ آرامش
و مخفیگاهی محکم،
از بستر فراموشی.
وقتی، تو را،
دو بار،
و سپس، سه بار،
از روزگار عاشقی،
در انکار می بینم،
ای پطرس عزیز:
چهره ات را باز،
خواهم دید.
درسینه ات، هزار دل
در چشمانت، ناامیدی،
به ناقوس عشق،
هزار پتک، می کوبد.
وقتی، تو را،
دو بار،
و سپس، سه بار،
از میان، اغوش گرم،
سرگشته و مأیوس می بینم،
ای پطرس عزیز:
در اندیشۀ گریختن،
در زندان تنگ،
که رقصِِ تو،
بر مرگ وارونه ات،
پوزخند خواهند زند.
۱۸ مه ۲۰۲۲
فرانسه آمی ین- علی خیراندیش
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |