زندگی روزمره مسیحی

دلنوشته ای در بارۀ ایام نوروزی: خلقتی نو

رای بدهید

دلنوشته ای در بارۀ ایام نوروزی: خلقتی نو

قرنها است که در این مناسبت برای نو شدن و تازگی سر سفرۀ هفت سین دعا می کنیم. لباس نو عید به تن می کنیم اسکناس های نو عیدی می دهیم و می گیریم به قصد نو شدن روابط به عید دیدنی اقوام و دوستان می رویم. خانه تکانی می کنیم و خیلی کارهای دیگر به این امید که حال و روزمان هم نو شود. در نهایت چند روزی حال خوشی داریم ولی هیچ وقت پایدار نیست و انگار آن تحول و نو شدن اساسی را دریافت نمی کنیم و سؤال این است که ما فارسی زبان ها و بلکه همۀ انسان ها چکار باید انجام دهیم تا در این نوروز و فصل شکوفایی و خلقت تازۀ طبیعت، حال و روزمان هم به نوعی متحول و نو شود و شاهد خلقتی تازه در درون خودمان باشیم. یک نو شدن بی زوال که هرگز کهنگی به خودش نمی گیرد و بهار جاودانه ای که منقضی نمی شود. لطفاً به مکاشفۀ یوحنا فصل 12 آیات 1 تا 7 مراجعه فرمایید.

همۀ ما چیزهای نو را دوست داریم. وقتی یک لباس نو به تن می کنیم احساس نو بودن و تازگی پیدا می کنیم. وقتی خدا نصیب همه بکند، یک ماشین نو، خانۀ نو می گیریم این نو شدن حالمان را خوب می کند. البته تاریخ مصرف دارد! همۀ ما نمونه هایی در زندگی مان داریم و بنا به عادت هر چیزی تا زمان مشخصی برایمان نو و تازه است. بعد چیکار می کنیم؟ یک چیز نو دیگرمثل: لپ تاپ جدید، موبایل جدید. بعد فکر می کنیم با گرفتن این چیزهای تازه، خودمان را هم تازه نگه می داریم. ولی واقعیت این که همۀ این چیزها به سمت کهنگی می رود یعنی تمام آن چیزهایی که در ابتدا به ما نوید تازه شدن را می دهد بعد از مدتی کهنه می شود و ما احتیاج به چیز تازه ای داریم. اما واقعاً ما در دنبال کردن چیزهای تازه، به دنبال چه هستیم؟ چون هیچ چیزی راضی مان نمی کند! چیزهای تازه میاد ولی یک مدت بعد می گذرد. می گوییم: نه، این نبود. بعد یک چیز جدید دیگر میاد فکر می کنیم شاید این آن چیزی است که بدنبالش هستم. بعد مدتی باهاش سرگرم هستیم بعد می بینیم که نه، دوباره یک چیز دیگر می خواهیم و دائم این روند تکرار می شود…. حتی خدمت های ما در کلیسا هم با گذشت زمان، تازگی خودشان را از دست می دهند.

دنبال چی هستیم؟ تا حالا از خودمان پرسیدیم که در این عطش خواستن چیزهای تازه، عمیقاً دنبال چی هستیم؟ به عقیدۀ من، آیاتی که خواندیم جواب سؤال را به ما می دهد. حتی کسانی که دنبال چیزهای تازه ای هستند که برای ما مسیحی ها فاقد ارزش هستند، مثل کسانی که به صورت افراطی دنبال مد و اینجور چیزها هستند. چون ما مسیحی ها خیلی وقت ها می گوییم نباید دنبال ظاهر باشیم باید دنبال چیزهای دیگری باشیم ولی اونها هم در واقع عطششان با ما یکی است فقط نوع خواسته هایشان با ما فرق می کند. ما دنبال یک چیزهایی هستیم آنها دنبال خدای دیگر. همۀ آدمها دنبال چیزهای نو و تازه هستند.

می دانید انتهای تمام این ماجراها ما دنبال چی هستیم؟ دنبال یک تازگی ای هستیم که هیچ وقت تمام نمی شود! و این آیاتی که خواندیم به ما می گوید اون تازگی ای که هیچ وقت تمام نمی شود و اینقدر دنبالش هستیم خداست! «سپس آن تخت نشین گفت: اینک من همه چیز را از نو می سازم….» در واقع همۀ ما آگاهانه یا ناآگاهانه دنبال خدائیم. عیسی این مفهوم را به کسی گفت که پنج تا شوهر داشت. نمادی از کسانی که فکر می کنند در رفع نیازهای جنسی شان به تازگی می رسند. عیسی فرمود: تو به دنبال آبی هستی که تو را تشنه نگه می دارد! مثل کسانی که اسیر پرونوگرافی می شوند. اینها دنبال چیزهای تازه اند ولی در آدرس اشتباهی دنبالش می گردند. ولی در واقع انتهای ماجرا، عطش همۀ ما این که دنبال یک جور نو شدن و تازگی بی زوالیم که هیچ وقت کهنه نمی شود.

ما همگی دنبال خدا هستیم. دنبال کسی هستیم که با بودنش می تواند همه چیز را برای ما از نو بسازد. متأسفانه برای بخش بزرگی از مردم دنیا و به طور خاص ما فارس زبانها، خدای ما خدای کهنه ای است. کلام خدا می فرماید: «همه چیز را از نو بسازم». هموطن عزیزم زمان آن رسیده ک ه خدای کهنه را نیز باید نو کرد و زمانی که ما مسیح را به عنوان خداوند و نجات دهنده مان می پذیریم و اعتراف هایمان را می کنیم تازه اونجاست که می فهمیم با خدای جدیدی روبرو هستیم ولی همون خدای جدید هم اگر درست دنبالش نرویم بعد از یک مدت حس و حال ما دوباره کهنه می شود.

اولین بخش از زندگی ما که باید نو شود گذشتۀ ما است. خیلی از ما با یک گذشتۀ کهنه داریم زندگی می کنیم. گذشته ای که گناه، رنجش و تلخی ما را اونجا در خودش زندانی و اسیرمان کرده است. ولی گذشتۀ کهنه و دردناک چطور تازه و نو می شود؟

خدا برای نو کردن گذشتۀ ما از مقوله ای به نام بخشش استفاده می کند که در مسیحیت تعریف خاصی دارد و متفاوت از چیزهایی است که قبلاً فکر می کردیم و همیشه اسیر گذشته هایمان می ماندیم. چون در دیانت گذشتۀ ما بخشش بیشتر یه جور مشروط بود، یه جور حبس تعلیقی بود که هر آن می توانست دوباره به جریان در بیاید.

در کتاب مقدس بارها راجع به این که خدا ما را چطوری می بخشد صحبت کرده است. خداوند به زبانی که قابل فهم باشد استفاده کرده تا شخص بفهمد که خداوند می خواهد بهش بگوید که: «من به تو گذشته ای نو می بخشم.» اگر چه گاهی اوقات بخاطر همون دیدگاه های قدیمی، خدا هم ما را می بخشد ولی ما خودمان را نمی بخشیم و دائم داریم تو گذشته زندگی می کنیم. ولی خدای کتاب مقدس می فرماید: «لازم نیست در احساس تقصیر زندگی کنی. من گذشتۀ تو را می بخشم و حساب تو را پاک می کنم.» مثلاً برای کسانی که اهل حساب و کتاب و کسب و کار هستند کلام خدا می فرماید: «قرضهای ما را ببخش» یا در مثل خادم بی رحم می فرماید: «دل ارباب سوخت و قرض او را بخشید و آزادش ساخت». دیدید بدهکاری چه حس بدی داره؟ خدا می فرماید: تو به من بدهکاری دیگه؟ من بدهی تو را می بخشم یعنی به جای این که به فکر تسویۀ بدهی ات باشی من گذشتۀ تو را کاملاً می بخشم. در اشعیا باب 38 اشاره به یک مکان غیر قابل مشاهده می کند و می فرماید: «گناهان تو را پشت سرم می اندازم.» خدا داره به زبان قابل فهم برای بشر حرف می زند. پشت سر که آدم چشم ندارد یعنی جایی که هیچ وقت نمی بینیم. در میکاه باب 7 می فرماید: «گناهانت را به عمق های دریا خواهم انداخت.» حتی امروز هم کسی اعماق اقیانوس ها را ندیده است. یعنی من برای بخشش گناه تو کاری می کنم که خودم هم نتوانم نقضش کنم. یک بار بچه که بودم، تو محل فوتبال بازی می کردم و با توپ شیشۀ همسایه را شکستم. خلاصه بعد از کلی گریه و التماس من را بخشید. تا 10 سال بعدش هم هر وقت من را می دید می گفت: «سلام چطوری؟ یادش بخیر شیشه من را شکستی! مراقب خودت باش، موفق باشی!»

تا زمانی که خطاها در خاطر هست امکان برقراری ارتباط نیست. ولی خطاهای ما بعد از بخشش خدا دیگر در خاطرش باقی نمی ماند و به این ترتیب به ما گذشته ای پاک و نو می بخشد.

برای پدر و مادرها هم به زبان قابل فهم خودشان می فرماید: «چنان که پدر بر فرزندان خود رئوف است خداوند رأفت می نماید.» یا برای این که زنان خانه دار که لباس می شستند وگاهی لباسها رنگ پس می داد می فرماید: «اگرارغوان باشد مثل برف و اگر قرمز باشد مثل پشم سفید خواهد شد». و نمونه های بسیار دیگر. آیا امروز گذشتۀ شما نمی گذارد نو شوید؟ چون فکر می کنید خطاهای شما هنوز در حافظۀ خدا زنده است؟ خطاهای ما بعد از ایمان به پسر خدا و توبۀ واقعی دیگر وجود خارجی ندارد. اگر بیاییم و به زبانمان اعتراف کنیم که خداوندا من  این خطا را کردم، یکبار و برای همیشه برای خدای کتاب مقدس این مسأله به پایان می رسد.

گذشته، بخشی از زندگی ما را کهنه نگه می دارد، باید گذشتۀ کهنه را سپرد به خدای کتاب مقدس و از داشتن یک گذشتۀ جدید لذت برد.

اما هنوز دو موقعیت دیگر هم هست که باید نو شود گذشته مان را خدا بخشیده ولی حالم هنوز خوش نیست. دارم تو کهنگی زندگی می کنم. حالِ ما با محبت خدا تازه می شود.

هر وقت ما یک جور محبت اصیل دریافت کردیم حالمان عوض شده است. یک جور محبت واقعی و از صمیم دل.  برای این که این نو شدن پایدار باشد، باید خداوند ما را محبت کند چون راه دیگه ای نیست. دیدید آخر مشارکت ها هر وقت عزیزی را واقعی (نه الکی) و از صمیم قلب بغل می کنید، این کار چقدر حالمان را خوب می کند؟ و اگر این کار برای ما اینقدر ساده است، برای خدا که دیگر اصلاً کاری ندارد چون خدای ما مسیحیان طبق تعریفی که در کلامش هست: «خدا محبت است» و اون خدای کهنه که قبلاً به ما معرفی کرده بودند در ازل، که به قول همون افراد یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. این خدای تنها اصلاً کسی را نداشته که بهش محبت کند! ولی وقتی کلام می گوید: خدا محبت است، این عبارت در دل خودش مفهوم تثلیث دارد. چون خدای کتاب مقدس هرگز تنها و منزوی نبوده است. از ازل و در ذات محبت بوده است. به خاطر همین که وقتی محبت خدای کتاب مقدس را دریافت می کنیم واقعاً حالمان خوب و نو و تر و تازه می شود چون خدای مکشوف در کتاب مقدس واقعاً خدایی است که حالمان را خوب می کند! و فقط خدای کتاب مقدس است که می تواند حال انسان را به احسن الحال تبدیل کند.

و می دانید، خدا ما را دوست دارد نه به خاطر اینکه لزوماً ما آدمای دوست داشتنی هستیم. چون خیلی از آدم ها واقعاً شایستۀ محبت شدن نیستند ولی خدا باز هم آنها را دوست دارد چون در ذات خودش خدای محبت است و این عملش در برابر ما بر اساس وضع فعلی ما نیست بلکه بر اساس وضعیت وجودی خودش است. چون خدا خودش محبت است. البته این عمل خدا طوری است که ما را بعد از مدتی دوست داشتنی هم می کند.

خدا ما را دوست دارد و محبت می کند. هیچ کاری نمی توانید بکنید که محبتش نسبت به ما کم شود چون او خودش را انکار نمی تواند بکند. چون ذاتش ذات محبت است و امروز آماده است که ما را با محبتش تازه کند و حال نویی به ما ببخشد و خلقتی نو بر پا کند و همۀ ما امروز احتیاج داریم که این محبت را دریافت کنیم تا حالمون عوض شود.

وحالا سومین بخش: آیندۀ ما هنوز در پردۀ ابهام قرار دارد و هر سایۀ این ابهام همه چیز ما را دوباره کهنه می کند. پس راه حل چیست؟

برای همۀ مردم عالم، آینده مقوله ای است که به عمل ما در زمان حال ربط دارد و می گویند هر چه امروز بکاری فردا همان را درو می کنید. یعنی آیندۀ هر شخص را خودش می سازد. بانک ها و شرکت های بیمه هم از همین دیدگاه استفاده می کنند و مردم را تشویق می کنند پول خودشان را در بانک یا بیمه پس انداز کنند. پس اندازهای کوچک، امروز آسایش فردای شما است. یا مثلاً تدبیر امروز، آسایش فردا….

یعنی این منم که آیندم را دارم می سازم. عزیران، برای یک شخص مسیحی، آینده را خدا می سازد.آینده دستاورد من نیست. آینده هدیۀ خدا است. برای همین که ما را تازه می کند. آیندۀ تازه ای که خدا به ما می دهد یک کلمه است: وعده. وعده یعنی همون آیندۀ نو، هدیۀ خدا. و چون هدیۀ خدا است قطعیت دارد. در کلام خدا می خوانیم که ابراهیم و همسرش سالها زندگی می کردند و فرزندی نداشتند و ابراهیم که هنوز ابرام بود در پی این بود که وعدۀ آیندۀ نو را خودشان برای خودشان بسازند در حالی که اون آینده، اون نسل مبارک، وعده ای بود که خدا قرار بود محققش کند. تدبیرشان این بود که از کنیز مصری بچه ای بیاورند و آینده را بسازند ولی خدا می گوید من به تو هدیه می دهم یعنی این هدیه دستاورد خودت نیست. تو توان به وجود آوردن آن را نداری. چون آینده هدیۀ خدا است. و زمانی که ابراهیم این نکته را درک کرد، ناتوانی خودش و قدرت خدا برای تحقق وعده را پذیرفت و زمانی اون هدیه یعنی اسحاق به دنیا آمد که نه ابراهیم، نه ساره، توانی برای فرزند آوری نداشتند. این طوری خداوند به آنها یک آیندۀ تازه داد. آینده ای که در مسیر نقشه های خدا بود…

آیا امیدتان به آینده را از دست دادید؟ خدای قادر مطلق به من و شما آیندۀ جدیدی می بخشد. اگر امیدتان را از دست ندهید، اگر فعالانه در انتظار عمل فوق تصور خدا باشید، وعده های خدا محقق خواهد شد. چون آینده هدیۀ خداست. آینده، فقط تلاشهای ما نیست…

عزیزان چه مسیحی باشید جه نباشید، ما دنبال کسی هستیم که قادر است همه چیز را تازه و نو کند. درسته که تمام تلاشهای ما و پدران ما برای رسیدن به اون نوروز بی زوال و اون خلقت تازه و اون بهار جاودانه می باشد اما به نتیجه ای نمی رسد و تازگی ای حاصل نشد ولی آخر همۀ این جستجوها وقتی به خدایی می رسیم که خودش را در کتاب مقدس به ما معرفی می کند، همه چیز برای ما جدید و تازه می شود: گذشته هایمان را با بخشش تازه می کند، حالمان را با محبت تازه می کند و آینده مان را با هدایایی که به ما می دهد نو و تازه می کند…

شما تو چه قسمتی از زندگی احساس کهنگی می کنید؟ تو گذشته؟ تو حال؟ یا تو آینده؟ بیایید همۀ ما یک بار دیگر برویم سراغ اون تخت نشین. سراغ کسی که خودش این را گفته است: «اینک همه چیز را از نو می سازم» و می گوید همین الآن همه چیز را از نو می سازم. یک آیندۀ درخشان جدید بهت می دهم یک گذشتۀ پاک بدون بدهکاری بهت می دهم و حالت را عوض می کنم. بیایید اینو با هم اعلام کنیم:

ای خداوند، اینک همه چیز را در زندگی من از نو بساز. آمین. بیایید نوروز امسال، خبر خوش این خدای نو شدن و این خدای محبت را  به عزیزانمان در ایران برسانیم. از ظرفیت های نهفته در جشن ها و مناسبت های ایرانی استفادۀ درست کنیم. شب یلدایی که پشت سر گذاشتیم در دل خودش یادآور تولد تازه است و اگر دانشمندان رومی دقت محاسبات عمر خیام را داشتند و می توانستند اون انقلاب زمستانی را که ما بهش می گوییم یلدا، درست محاسبه کنند، امروز یلدا و کریسمس را هم زمان جشن می گرفتیم یعنی زمانی که شب مغلوب روز می شود و نور بر تاریکی پیروز می شود. چیزی که در میلاد مسیح اتفاق افتاد و نور جهان به دنیای پر از ظلمت وارد شد. چند روز دیگر چهارشنبه سوری را داریم که پیغامش شبیه کار مسیح روی صلیب است. سرخی تو از من، زردی من از تو. عدالت تو از من، خطاهای من از تو. یک هفته دیگر هم نوروز باستانی ما ایرانی ها است. اگر به هر ایرانی بگویی بزرگترین عیدت چیه؟ جواب می دهد نوروز. اگر از شما مسیحی ها بپرسند بزرگترین عیدتان چیه؟ چه می گویید؟ امیدوارم نگفته باشید کریسمس. چون بزرگترین عید ما قیام و رستاخیز مسیح و بیرون آمدنش از دل زمین و پیروزی حیات بر مرگ است.

همون چیزی که در نوروز اتفاق می افتد پایان خوب زمستانی که نماد مرگ و شکفتن حیات و رویش گیاهان از دل زمین است. دل هر ذره را که بشکافی، آفتابیش در میان بینی. دل جشن های ایرانی را که بشکافی، میلاد مسیح، صلیب مسیح و رستاخیز را آشکارا می بینی. به خاطر همین که اون مار قدیمی اینطور روی ایران چنبره زده است. ولی به اعتبار همین کلام همان طور که ایرانی ها بارها قوم خدا را برکت دادند خدا هم مدیون و بدهکار کسی نمی ماند و ایران و مردمش را برکت می دهد. آمین؟

بیایید این خدای تازگی ها، خدایی که می تواند معنای نوروز را به کمال برساند و همه چیز را از نو بسازد به مردم ایران معرفی کنیم و یک عیدی آسمانی تقدیمشان کنیم.

نوشتۀ: پژمان صفایی- 13 ماه مارس 2022

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO