خلاصۀ کتاب چالش ۴۰ روزۀ دعا: از بُرج دیدهبانی بالا برو (روز سی و هشتم)
خلاصۀ کتاب چالش ۴۰ روزۀ دعا: از بُرج دیدهبانی بالا برو (روز سی و هشتم)
حبقوق 2: 1
* در زمان قدیم برج دیدهبانی برای امور مختلفی استفاده میشد. اگر برج بر دیوار شهر قرار داشت، برای مشاهدۀ کاروانها و حمله از سوی دشمن بود. اگر در سبزهزارها بود، چوپانها از آن برای باخبر شدن از هجوم دزدها و حیوانات وحشی و محافظت از گلههایشان استفاده میکردند. دیدهبان اولین کسی بود که اینها را میدید و به سرعت به مردم خبر میداد. دیدهبان تنها کسی بود که حتی از فاصلههای دور نیز میتوانست دید خوبی داشته باشد.
* وقتی ما هم در دعا میمانیم، همینطور است. شفاعتکننده در واقع همان دیدهبانی است که زودتر و با دیدی وسیعتر میتواند مسائل را از نظر روحانی ببیند.
* اگر خدا دعایی را پاسخ داده و مثلاً شفا یافتهایم و برای آن مدرک یا شواهدی مانند تأئیدیۀ پزشک داریم، خیلی خوب است که هنگام دعا، این مدارک را جلوی دید خود داشته باشیم و به آنها نگاه کنیم. اگر مدرکی در اختیار نداریم، میتوانیم پاسخ دعاهایمان را به یاد آوریم. وقتی مدرکی از پاسخ خدا را جلو چشمان خود داریم، غیرممکن است که دعا نکنیم و برای آن خدا را سپاس نگوییم!
* ایلیای نبی وقتی برای بارانی که 3 سال نیامده بود، به بالای کوه کرمل رفت و دعا کرد و این همان جایی بود که خدا آتش را فرستاد و قربانی را لیسید و پس از آن 450 نبی دروغین را کشت، متوجه شد که خدایی که دعایش را با آتش پاسخ میدهد میتواند برایش باران نیز بفرستد. حتماً ایلیا بارها از این کوه کرمل عبور کرده و این اتفاقات را به یاد آورده و ایمانش تقویت شده.
وقتی اسرائیلیها مذبحی بنا میکردند، بعدها دوباره به آن مکان مراجعت میکردند و قربانیهای شکرگزاری میگذراندند و به یاد میآوردند که خدا در آن مکانها چه اعمال عجیبی برایشان انجام داده است.
من مطمئنم که داود چندین بار به محلی که در گذشته جلیات را کشت، رفته و خدا رو شکر کرده. حتماً ابراهیم نیز بارها به مکانی که خدا به جای اسحاق قوچی را تدارک دید رفته و پطرس بارها به همان جایی که روی آب راه رفته بود رفته یا پولس از جاده ای که در راه دمشق بود و در آن جا عیسی را ملاقات کرده بود، مرتباً گذر میکرد و زکی باجگیر نیز میبایست نوهاش را کمک کرده تا روی همان درختی که خود بالا رفت تا عیسی مسیح را ببیند، بالا برود.
* با به یاد آورن جواب دعاهایمان در هنگام دعا در واقع نیمۀ خالی لیوان را نمیبینیم بلکه نیمۀ پُر آن را. چون به خاطر میآوریم که خدا در گذشته چه معجزۀ زیبایی برای ما انجام داده.
* هر گاه جواب دعایی را گرفتیم، آن مکان و یا آن عمل را به عنوان قلمرو خدا علامتگذاری کنیم. و سپس وقتی روح القدس ما را هدایت میکند که دعا کنیم، قدم ایمان را برداشته و برای خدا قلمرو جدیدی را علامتگذاری کنیم و بعد از همۀ اینها به هنگام دعا به چنین جاهایی برگشته و به یاد آوریم که خدا چه اعمال عظیمی برایمان به جای آورده و او را شکر کرده، در ایمان خود تقویت شویم و باعث تشویق و تقویت دیگران هم بشویم.
نوشتۀ مارک بَتِرسون
ترجمۀ آرمینه باباخانیان
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |