خانوادۀ مسیحیکتاب مقدسکلیسا

تعلیم رسمی کلیسای کاتولیک: بکارت در عهد جدید 

رای بدهید

تعلیم رسمی کلیسای کاتولیک: بکارت در عهد جدید 

از زمان مسیح کلیسا «دوشیزه اسرائیل» نامیده می شود. ایماندارانی که می خواهند در بکارت باقی بمانند، در بکارت کلیسا سهیم می شوند. بکارت اصولاً واقعیتی است اخروی و تنها با تحقق یافتن نکاح مسیحایی معنای کامل خود را می یابد. 

1- کلیسای باکره، عروس مسیح 

در عهد جدید نیز ماند عهد قدیم هر چند ظاهراً موضوع بکارت با عروسی در تضاد است اما هر دو مکمل یکدیگر می باشند، زیرا اتحاد مسیح و کلیسا در بکارت میسر گشته است. اتحادی که در واقع سمبل ازدواج می باشد، «مسیح …. کلیسا را محبت نمود و خویشتن را برای آن داد». (افسسیان 5: 25). پولس رسول می گوید که کلیسای قرنتس به عقد مسیح در آمده و می خواهد آن را مانند باکره ای عفیف و پاکدامن به مسیح تقدیم نماید: «علاقه من نسبت به شما علاقه ای است الهی زیرا من شما را به عنوان یک باکره پاکدامن به عقد مسیح در آورده و به او تقدیم نمودم» (2قرنتیان 11: 2). 

و نیز «کلیسا را با تمام زیبائیش پاک و بدون عیب و لکه و چین و چروک یا هر نقص دیگری به خودش تقدیم نماید» (افسسیان 5: 27). 

چون پولس رسول همان غیرت خداوند را برای کلیسا حس می کند (2قرنتیان 11: 2) نمی خواهد که هیچ لکه ای ایمان کلیسا را آلوده سازد. 

2- بکارت مریم 

بکارت کلیسا در نقطه تلاقی عهد قدیم و عهد جدید یعنی در مریم دختر صهیون شروع به تحقق می نماید در عهد جدید مادر عیسی تنها زنی است که نام باکره به عنوان لقب بر وی نهاده شده است: «به نزد دختری که در عقد مردی به نام یوسف از خاندان داود بود فرستاده شد نام این دختر مریم بود» (لوقا 1: 27). 

و نیز «باکره آبستن شده پسری خواهد زائید که نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است: خدا با ما.» (متی 1: 23). 

مریم به خاطر میل به حفظ بکارت خویش سرنوشت زنانی را که بدون فرزند می مانند تقبل نمود «مریم به فرشته گفت این چگونه است؟ من با هیچ مردی رابطه نداشته ام.» (لوقا 1: 34). 

بنابراین آنچه زمانی حقارت محسوب می شد برای مریم موجب خوشبختی و برکت گردید: «چون او به کنیز ناچیز خود نظر لطف داشته از این پس همه نسل ها مرا خوشبخت خواهند خواند.» (لوقا 1: 48). 

قبل از مژدۀ فرشته، مریم می خواست کاملاً به خدا تعلق داشته باشد اما با تن دادن به ازدواج آن را به عنوان یک نشانۀ اسرار آمیز ارادۀ خدا پذیرفته بود، لیکن با پاسخ مثبت خود به فرشته به طور کامل و بی کم و کاست وقف پسر خدا گردید، «مریم گفت: من کنیز خداوند هستم همانطور که تو گفتی بشود…» (لوقا 1: 38). 

مفهوم بکارت آن گونه که در زمان طولانی عهد قدیم آماده گشته بود در بکارت زنی که مادر خدا شد تحقق یافت. به همین منوال نیز خدا به آرزوی بارداری و دعای نازا پاسخ می دهد. در مریم مفهوم اخروی بکارت برای مسیحیان روشن می شود و حضور شخص وی در تاریخ گویای ظهور دنیای جدید می باشد. 

3- بکارت مسیحیان 

معانی واقعی و ماورالطبیعی بکر ماندن اشخاصی چون یحیی تعمید دهنده و مریم تنها به وسیله عیسی که خود نیز بکارت را حفظ نمود آشکار گردید. بکارت یک فرمان نیست، «در خصوص افراد مجرد از طرف خداوند دستوری ندارم ولی به عنوان کسی که به لطف خداوند قابل اعتماد است عقیده خود را اظهار می دارم.» (1قرنتیان 7: 25). 

بکارت دعوتی است شخصی از جانب خدا و بنابراین یک عطیه الهی است. تنها ملکوت آسمانی است که بکارت مسیحیان را توجیه می کند و تنها کسانی می توانند معنای آن را درک کنند که به آن ها عطا شده باشد: «عیسی به آنها گفت همه نمی توانند این سخن را قبول کنند مگر کسانی که استعداد آن را داشته باشند.» (متی 19: 11)

برای پولس رسول بکر ماندن برتر از ازدواج است زیرا تسلیم کامل را در برابر خدا امکان پذیر می سازد: «اما خواهش این دارم که شما بی اندیشه باشید. شخص مجرد در امور خداوند می اندیشید که چگونه رضامندی خداوند را بجوید و صاحب زن در امور دنیا می اندیشد که چگونه زن خود را خوش بسازد. در میان زن منکوحه و باکره و نیز تفاوتی است زیرا باکره در امور خداوند می اندیشد تا هم در تن و هم در روح، مقدس باشد اما منکوحه در امور دنیا می اندیشد تا شوهر خود را خوش سازد. اما این را برای نفع شما می گویم نه آنکه دامی بر شما نهم بلکه نظر به شایستگی و ملازمت خداوند بی تشویش.» (1قرنتیان 7: 32-35). 

قلب مرد متأهل اصولاً تحت تأثیر گرایش های متضاد است در حالی که کسانی که به خاطر خدا مجرد مانده اند می توانند قلب های متعددی داشته باشند تا آن که خود را کاملاً وقف مسیح کرده و اندیشۀ خود را به امور الهی معطوف دارند و تسلیم پراکندگی فکر و امور مختلف دنیوی نشوند. 

این گفتۀ مسیح که عبارت است از: «به خاطر پادشاهی آسمان» (متی 19: 12) به بکارت ابعادی حقیقی یعنی «ابعاد اخروی» می بخشد. پولس رسول با توجه به «سختی های زمان حاضر» و این که وقت زیادی باقی نمانده است بکر ماندن را مناسب می داند: «با توجه به اوضاع وخیم فعلی، بهتر است هر کس همان گونه که هست بماند. ای برادران مقصودم این است وقت زیادی باقی نمانده است و از آن پس حتی آنانی که زن دارند باید طوری زندگی کنند که گویا مجرد هستند.» (1قرنتیان 7: 26 و 29). 

اصولاً زندگی زناشوئی به زمان حال بستگی دارد اما نظام دنیا زودگذر است. «کسانی که به کارهای دینوی اشتغال دارند طوری زندگی کنند که دلبستۀ این جهان نشوند زیرا حالت کنونی جهان به زودی از بین خواهد رفت.» (1قرنتیان 7: 31). 

باکره ماندگان وابسته به زمان نیستند و به مثابه ده باکره جوان در انتظار داماد و ملکوت آسمانی بسر می برند: «در آن روز پادشاهی آسمانی مثل ده دختر جوان خواهد بود که چراغ های خود را برداشته به استقبال داماد رفتند در نیمه شب فریاد کسی شنیده شد که می گفت می آید به پیشواز او بیائید.» (متی 25: 1 و 6). 

زندگی باکره ماندگان نه تنها نشانه گویایی از بکارت کلیسا می باشد بلکه زندگی آنان شهادت می دهد که مسیحیان به این دنیا تعلق ندارند و در نهایت نشانۀ کشش دائمی به سوی آخرت می باشد. حضور باکره ماندگان نیز از هم اکنون گویای رستاخیز کسانی است که در طی داوری لایق شناخته شده اند تا همانند فرشتگان و فرزندان خدا در دنیای آینده سهیم شوند: «عیسی به ایشان فرمود زنان و مردان این جهان ازدواج می کنند اما کسانی که شایسته رسیدن به جهان آینده و رستاخیز از مردگان بشنوند زنی نمی گیرند و شوهر نمی کنند زیرا آنها مانند فرشتگان هستند. دیگر مرگ برای آنان محال است و چون در رستاخیز شرکت دارند فرزندان خدا هستند.» (لوقا 2: 34-36). 

بنابراین بکارت گویاترین سمبل چهرۀ واقعی کلیسا است. مسیحیان مانند «ده باکره دانا به استقبال مسیح، داماد خود می روند تا با او در جشن عروسی شرکت نمایند: «در آن روز پادشاهی آسمانی مثل ده دختر جوان خواهد بود که چراغ های خود را برداشته به استقبال داماد رفتند پنج نفر از آنان دانا و پنج نفر نادان بودند. دختران دانا چراغ های خود را با ظرف های پر از روغن بردند. چون داماد در آمدن تأخیر کرد همگی خوابشان برد. در نیمه شب فریاد کسی شنیده شد که می گفت: داماد می آید به پیشواز او بیائید. وقتی دختران این را شنیدند، همه برخاسته چراغ هایشان را حاضر کردند. دختران نادان به دختران دانا گفتند: چراغ های ما در حال خاموش شدن است. مقداری از روغن خودتان را به ما بدهید. آن ها گفتند: خیر برای همۀ ما کافی نیست بهتر است شما پیش فروشندگان بروید و مقداری روغن برای خودتان بخرید. وقتی آنها را رفتند روغن بخرند داماد وارد شد. کسانی که آماده بودند با او به مجلس عروسی وارد شدند و در بسته شد. بعد آن پنج دختر دیگر برگشتند فریاد زدند: ای آقا، ای آقا در را به روی ما باز کن. اما جواب داد: به شما می گویم اصلاً شما را نمی شناسم. پس بیدار باشید زیرا شما از روز و ساعت این واقعه خبر ندارید.» (متی 25: 1-13). 

در اورشلیم آسمانی تمام برگزیدگان بکر خوانده می شوند زیرا خود را تسلیم فحشای بت پرستی ننمودند: «اینان مردمانی هستند که خود را با زنان نیالوده اند و از روابط زناشوئی امتناع کرده اند و هر جا که بره می رود، به دنبال او می روند.» (مکاشفه 14: 4). لیکن بیش از هر چیز به این دلیل باکره محسوب می شوند که دیگر کاملاً وقف مسیح شده اند و در اطاعت کامل از بره متابعت نموده و هر جا برود به دنبالش می روند: «وقتی گوسفندان خود را بیرون می برد خودش در جلوی آنها حرکت می کند و گوسفندان به دنبالش می روند زیرا صدای او را می شناسند.» (یوحنا 10: 4). 

و نیز «گوسفندان من صدای مرا می شنوند و من آنها را می شناسم و آنها به دنبال من می آیند.» (یوحنا 10: 27). آنان از این پس به شهر آسمانی یعنی به عروس بره تعلق دارند: «شادی و وجد کنیم و جلال او را بسرائیم  زیرا زمان جشن عروسی بره رسیده است. عروس او خود را آماده ساخته است… و فرشته به من گفت این را بنویس خوشا به حال کسانی که به ضیافت عروسی بره خوانده می شوند. او همچنین به من گفت اینها کلام حقیقی خدا است.» (مکاشفه 19: 7و9).

و نیز «آنگاه یکی از آن هفت فرشته هفت پیاله پر از هفت بلای آخر را به دست داشتند آمد و به من گفت بیا من عروس یعنی زوجه بره را به تو نشان خواهم  داد» (مکاشفه 21: 9). 

برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO