اول قرنتیان فصل 15: مسألۀ رستاخیز مردگان
اول قرنتیان فصل 15: مسألۀ رستاخیز مردگان
برخی از رهبران کلیسای قرنتس، هنوز عقیدۀ رستاخیز از مردگان را انکار می نمودند (آیۀ 12). این مورد در واقع نشان گر ورود خزنده و بی سر و صدای تعلیم غلط به کلیسا بود که حالا محدودۀ وسیعی را تحت نفوذ خود قرار داده بود.
پولس با لحنی قوی و با نفوذ اذعان می دارد که محبتی که مبنای آن رستاخیز از مردگان نباشد، مسیحیت واقعی نیست (آیه های 13-19).
رستاخیز مسیح از مردگان، بندگردانی است که دائماً به شکلی تغییر ناپذیر توسط رسولان تکرار می شد. باب پانزدهم اول قرنتیان بیش از هر جای دیگر عهد جدید، موضوع رستاخیز را مورد بررسی قرار داده است و در ارتباط با مفهومی که می توان به زندگی بشری داد، مهم ترین و ساده ترین فصل کتاب مقدس را تشکیل می دهد.
رستاخیز مسیح از مردگان، حقیقتی بود که توسط شاهدان واقعی که عیسی مسیح را پس از مرگ زنده ملاقات کرده بودند، تصدیق شده بود. پولس نیز شخصاً عیسی را ملاقات کرده بود. ما در جایی دیگر با این پدیدۀ معجزه آسای زندگی پولس بر نمی خوریم. واقعه ای که در راه دمشق اتفاق افتاد، وهم و خیال نبود. عیسی حقیقتاً آن جا حاضر بود.
علاوه بر آن که مسیح بر رسولان به صورت گروهی یا شخصی ظاهر شده بود، خود را بر یک جمعیت 500 نفره نیز ظاهر نموده بود. اکنون که پولس مشغول نگارش این رساله بود، حدود 27 سال از واقعۀ رستاخیز مسیح می گذشت و بیش از نصف کسانی که در آن جمعیت 500 نفر حاضر بودند، هنوز در قید حیات بودند (آیۀ 6). پس این واقعه بایستی حقیقت داشته باشد. گروه عظیمی از مردم نمی توانند همگی دچار یک نوع وهم بشوند.
رسولان، ابتدا برای ایمان آوردن به این مطلب از خود ضعف نشان می دادند، اما هنگامی که بالأخره متقاعد شدند که عیسی بندهای موت را گسسته و زنده از قبر بیرون آمده است، زندگی آنان آن چنان معنای جدیدی به خود گرفت که هیچ حقیقت دیگری نتوانست این ارزش را به حیات آن ها ببخشد. آن ها می دانستند که قیام مسیح از مردگان، یک حقیقت محض است و تا مرگ به این حقیقت ایمان داشتند. آن ها حاضر شدند پستی و بلندی های سرزمین امپراتوری روم را طی کنند و با تحمل سختی های فراوان، به شرح داستان قیام عیسی بپردازند. آن ها تا به مرگ در این امر امین ماندند و آن چنان با خلوص و اشتیاق به انتشار این مژده پرداختند که عدۀ کثیری ایمان آوردند.
رستاخیز مسیح از مردگان یکی از مهم ترین وقایع در تمام تاریخ بشر محسوب می شود.
شرح این واقعه، پس از گذشت قرون متمادی به گوش های ما نیز می رسد و قادر است که زندگی بشری را با هالۀ نورانی جاودانگی مبارک بسازد و ما را مطمئن بسازد که از آن جا که او زنده شد، ما نیز دوباره زنده خواهیم شد. قیام مسیح، دائماً در قلب ما ندا کنندۀ این وقعیت است که ما جاودانه هستیم. پا به هستی ای گذاشته ایم که آن را هیچ انتها و پایانی نیست و در آن هیچ چیز نمی تواند به ما ضرر وارد کند. رستاخیز مسیح به ما می آموزد که مرگ فقط واقعه ای است که ما را از یک مرحلۀ هستی به مرحلۀ دیگر آن وارد می کند. حیات مسیح ما را مطمئن می کند که ما هر کجا که باشیم، به او تعلق داریم و می توانیم مشغول انجام کارهایی باشیم که او برای ما در نظر گرفته است. قیام مسیح نشان می دهد که ما همواره در ابدیت، در حضور خدا تر و تازه خواهیم بود.
یکی از موضوعات مهمی که همواره موجب انبساط خاطر انسان بوده است، جاودانگی اوست. ایده ای که نشان گر این واقعیت است که علی رغم مرگ جسمی، هرگز نمی میریم و دائماً زنده خواهیم ماند. این طرز تفکر با در نظر گرفتن قیام مسیح از مردگان، در افکار ما پر رنگ تر می شود.
در نظر شخصی که قیام عیسی را حقیقی می داند، زندگی زیبا و پر شکوه می نماید و به مثابه چشم اندازی پایان ناپذیر جلوه گر می شود.
اگر رستاخیز مسیح، افسانه ای صرف در نظر گرفته شود، در این صورت سِرّ هستی تا ابد همانند معمایی بی جواب باقی خواهد ماند و انسانیت در دریایی از ابهام و تاریکی نسبت به مسألۀ ابدیت غوطه ور خواهد شد.
در آیه های 22-28، سلطنت و شفاعت مسیح ذکر گردیده است. در واقع پولس در این بخش نظری اجمالی بر آینده ای درخشان و ابدی می اندازد و نشان می دهد که هنگامی که کار شفاعت مسیح به اتمام رسید، مخلوقات وارد صحنۀ نهایی این نمایش خواهند شد.
در آیۀ 29، تعمید به اسم مردگان مطرح شده است. به نظر می رسد منظور از این، تعمید نیابتی باشد، یعنی شخصی به جای کسی که مرده، تعمید می گیرد. ولی در هیچ جای دیگر کتاب مقدس نمی خوانیم که چنین رسمی در زمان رسولان بوده باشد. شاید بتوان این عبارت را چنین نیز ترجمه کرد: «تعمید به امید رستاخیز».
(آیه های 35-38) رستاخیز بدن. امید ما نباید فقط به جاودانگی روح باشد بلکه باید دانست که دقیقاً بدن های ما دوباره زنده خواهند شد. عهد جدید تعلیم ساده ای از این حقیقت را ارائه می دهد (رومیان 8: 23، اول تسالونیکیان 5: 23، دوم قرنتیان 5: 4). باید به این نکته توجه داشت که این بدن های زنده شده، همچون جسم کنونی ما فانی نخواهند بود، بلکه بدن هایی که جزئی از طبیعت پر جلال و آسمانی خود خدا است.
برگرفته از کتاب راهنمای کتاب مقدس از انتشارات شورای کلیسایی 222
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |