اما بعد از صلیب و قیام
اما بعد از صلیب و قیام
درس عبرت مهمی در سرنوشت عاملینِ به صلیب کشیدن مسیح وجود دارد که باید از آن درس بگیریم تا مجبور به تکرارش نشویم.
آنچه بکارید همان را درو میکنید (غلاطیان ۷:۶).
این یک قانون است نه یک نظریه و آرزو. به سرنوشت این افراد توجه کنید:
۱- شیطانی که مانند مار، پاشنۀ پای عیسی را نیش زد؛ سرش در زیر پای صلیب کوبیده شد.
۲- یهودايى که مسیح را به سی پاره نقره فروخت قبل از مصلوب شدنِ مسیح خودکشی کرد.
۳- کاهنانی که در شورای فرمایشی، مسیح را محکوم کردند، در آینده توسط حمام خونی که پیلاتس براه انداخت قتل عام شدند.
۴- روحانيونى که زنده ماندند از ترس لباس مذهبی را در آورده، ریشها را تراشیده و گفتند بگویید ما مردهایم و در زیرزمینیها پنهان شدند.
۵- مردم متعصبی که تحت تأثیر کاهنانِ فاسد تحریک و هیجانزده شده و باراباسِ راهزن را بر مسیح ترجیح دادند، بخاطر شورش همین باراباس، گرفتار غضب رومیها شده و خانوادههایشان به خاک و خون کشیده شد و رومیها بخاطر تحقیر آنها خوکی را کشته، وارد معبدشان کردند.
۶- پیلاتسی که با وجود آگاهی از بیگناهیِ مسیح بخاطر منافع شخصی فرمان مصلوب شدنش را داد، سالها بعد توسط امپراتور روم با خفت از مقام عزل شد و به اتریش رفته، در وین خودکشی کرد.
۷- آنانیکه در لحظۀ دستگیری مسیح با بیوفایی او را ترک کرده گریختند، بعد از قیام با شرمساری به پای او افتاده، توبه کردند.
آن عمل کز آدمی سر میزند
مزد آن اندر پیاش در میزند
همچنین:
آنانیکه دانیال را به چاه انداختند خودشان فردا به همان چاه افکنده و توسط همان شیرهای گرسنه خورده شدند.
آنانیکه برای شدرک و میشک و عبدنغو آتش برپا کردند خودشان در همان آتش سوختند.
هامانی که برای مردخای چوبۀ داری برپا کرد خودش بر همان دار آویخته شد.
آنانیکه یوسف را به چاه انداختند روزی جلوی پای او با فلاکت و از ترس جانشان به زمین افتادند.
فرعونی که فرمان داد پسران قوم را به رودخانۀ نیل بیندازند، خودش و لشکر و ششصد ارّابۀ جنگیاش به دریای سرخ افکنده شد.
اینست درس عبرت تاریخی برای همۀ کسانیکه فکر محو کردن نام عیسای مسیح و جلوگیری از ملکوتش را داشتند و گمان کردند با یک پیغمبر، یک مذهب، یک جنبش انقلابی و یا یک حرکت سیاسی روبرو میباشند، در حالیکه نفهمیدند عیسی کلمۀ زندۀ خدا آنها را روی صلیب بخشیده و آنها در زیر درختی لِه شدند که خودشان بذرش را کاشتند.
روزی یک بومی استرالیایی بومرنگی را به دستم داد و گفت زندگی مانند این بومرنگ است، هر چه را به طرف دیگران پرت کنی مانند این بومرنگ به همان شدت به طرف خودت برمیگردد.
بنابرین مواظب چیزهایی که به طرف دیگران پرت میکنیم باشیم. آنها دیر یا زود به طرف خودمان برمیگردند (آنچه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی).
جلیل سپهر
@jalilsepehr
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |