کتاب مقدس

ادعای دروغینِ تحریف کتاب مقدس

5/5 - (1 امتیاز)

آیا کتاب‌مقدس تحریف شده است؟

مقدمه:

علت اینکه اولین فصل کتاب، بعد از اثبات وجود خدا را به این موضوع فوق‌العاده مهم اختصاص دادیم این است که متأسفانه اکثر ما هنوز درست نمی‌دانیم که برای تحقیق در مورد یک دین، باید از کجا و چگونه شروع کنیم. گاهی به اشتباه اعمال مذهبی یا شریعت ادیان را با هم مقایسه می‌کنیم که کدام دین اعمال مذهبی بهتر و کامل‌تری ارائه داده است؛ یا بعضاً دیده می‌شود که بعضی افراد اعمال و رفتار شخصی پیامبر آن دین را مورد تحقیق و نقد قرار می‌دهند، یا برخی اعمال خوب یا بد پیروان یک دین را ملاک قرار می‌دهند. در حالی که همه این روش‌ها نه تنها اشتباه است، بلکه هیچ نتیجه‌ای هم به همراه ندارد؛ زیرا اعمال مذهبی هر دین جزو «فروع» آن دین است که به تبعِ قبول کردن «اصول» یک دین، اجباراً و تَعَبُداً آن‌ها را هم باید پذیرفت هرچند حکمت و علت تشریع آن احکام را ندانیم؛ بنابراین این اعمال نمی‌توانند ما را به حقیقت داشتن یک دین راهنمایی کنند؛ مثلاً ما نمی‌توانیم بگوییم چون نماز، روزه و… خوب هستند، پس اسلام حقیقت دارد و از جانب خداست، و همچنین این اعمال به خودی‌ِ خود نمی‌توانند باعث شوند انسان به حقیقت نداشتن یک دین پی ببرد؛ مثلاً بگوییم چون جهاد «از نظر ما» بد است، پس اسلام حقیقت ندارد.

 رفتار شخصی پیامبر هر دین نیز، خود به خود برای پیروان آن پیامبر حجت و مورد پذیرش است و نمی‌تواند معیار سنجش اصالت دین قرار بگیرد؛ زیرا مثلاً از نظر مسلمانان، هر کاری که پیامبر‌اسلام انجام می‌دادند، آن کار مجاز بوده است و گناه و رفتار بدی نبوده است، و اساساً یکی از ملاک‌ها و معیارهای سنجش اعمال مجاز از غیرمجاز، «سنت» پیامبراسلام است. بنابراین یک مسلمان هیچگاه قانع نمی‌شود که پیامبراسلام کاری بد و نادرست انجام داده‌اند.

 همچنین بدیهی است که اعمال پیروان یک دین نیز لزوماً بیانگر خواست و اراده شارع آن دین نیست؛ زیرا ممکن است افرادی از یک دین سوءاستفاده کنند و آن دین را پوششی برای انجام اعمال بد خود قرار دهند یا با برداشت و تفسیر نادرست از متون یک دین تعالیم نادرست را ترویج دهند که خواست حقیقی آن دین نبوده است؛ چنانچه مثلاً جنایاتی که در برهه‌ای از قرون وسطی بعضاً در برخی از شهرهای اروپا صورت می‌گرفت، کاملاً مخالف تعالیم مسیحیت است.

پس راه درست این است که ما اصل و اساس و پایه هر دین یا به عبارتی «اصول دین» آن دین را مورد کاوش قرار دهیم و هرگاه اصل را پذیرفتیم باید تعالیم آن دین را به تبع اصل، بپذیریم. مهمترین منبع بیان اصل و اساس یک دین طبیعتاً «کتاب» آن دین است. حال که ما می‌خواهیم درباره مسیحیت بیاموزیم، باید ابتدا از کتاب‌مقدس مسیحیان شروع کنیم. به بسیاری از ما از همان کودکی تعلیم داده‌ شده است که کتاب‌مقدس مسیحیان تحریف شده است و آنقدر این تعلیم را تکرار کرده‌اند که این موضوع برای ما تبدیل به امری بدیهی شده است و ما هم همین اعتقاد را بدون هیچ مطالعه و تحقیقی پذیرفته‌ایم، در صورتی که اکثر ما حتی نمی‌دانیم که کتاب‌مقدس چیست؟ چگونه و توسط چه کسانی نوشته شده است؟ چگونه به ما رسیده است؟ مسیحیان آن را چگونه می‌خوانند و برای آن چه ارزش و جایگاهی قائلند؟

پس برای شروع این موضوع بسیار مهم و حیاتی، ابتدا می‌بینیم کتاب‌مقدس چیست، سپس می‌بینیم که ارزش و جایگاه این کتاب چگونه است، و در پایان دلایل معتقدان به تحریف کتاب‌مقدس را با هم بررسی می‌کنیم و نتیجه می‌گیریم که آیا واقعا کتاب‌مقدس تحریف شده است یا خیر.

کتاب مقدس چیست؟

کتاب‌مقدس در حقیقت «یک» کتاب نیست؛ بلکه کتاب‌مقدس یک «کتابخانه» یا «مجموعه کتب» است، مشتمل بر هفتاد و سه کتاب که از زمان موسی‌نبی، یعنی حدوداً 3400 سال پیش تا اواخر قرن اول میلادی(حدوداً سال 95 میلادی)، توسط عده نسبتاً زیادی از انبیاء و رسولان، «تحت الهام روح‌القدس» نوشته شده است. کتاب‌مقدس به طور کلی از دو بخش عمده تشکیل شده است:

1- کتب عهد‌عتیق 2-کتب عهد‌جدید

مفهوم عهدعتیق و عهدجدید: «عهدعتیق»، به معنای «پیمان قدیمی»، مُعرِف عهد و پیمانی است که خدا با قوم بنی‌اسرائیل، هنگامی که به رهبری موسی و هارون از مصر و از بردگی خارج شده بودند، بست. به موجب این عهد خدا پیمان بست که قوم اسرائیل را قوم مقدسی برای خود بسازد و قوم هم متقابلاً پیمان بستند که قومی مقدس برای خدا (یَهوه) باشند و مجموعه دستورات او یعنی «شریعت» را رعایت کنند. اما مدت‌ها بعد، خدا بوسیله انبیاء خود خبر از عهد و پیمان جدیدی داد. عهدی که این بار نه فقط با قوم اسرائیل بلکه با تمام جهان بسته خواهد شد و به موجب آن عهد، تمامی بشر خواهند توانست با خدا در ارتباط باشند و نجات او را دریافت کنند، که این امر مربوط به زمان «مسیح موعود» است. بنابراین مسیحیان که «عیسی‌ناصری» را به عنوان مسیح موعود پذیرفته‌اند، عهد و پیمان قبلی خدا با قوم اسرائیل را «عهد‌عتیق» و عهد پیمان جدیدی را خدا که در عیسی‌مسیح با تمام انسان‌ها بست «عهد‌جدید» می‌نامند.(در فصل بشارت در این رابطه که این عهد چگونه است، بیشتر توضیح خواهیم داد)

کتب عهدعتیق: با توجه به مطالبی که تا کنون یادگرفتیم، مشخص می‌شود که تمام کتب الهامی، از زمان موسی، تا قبل از عیسی‌مسیح، کتب عهد‌عتیق را تشکیل می‌دهند. محتوای کتب عهد‌عتیق به طور کلی شامل احکام و شریعت موسی، تاریخ قوم اسرائیل، وحی‌ها و الهامات پیامبران و سرود‌های روحانی و حکمت است. عهدعتیق شامل46 کتاب است که به صورت زیر تقسیم‌بندی می‌شوند:

الف)تورات: پنج کتاب اول عهدعتیق را «تورات» تشکیل می‌دهد، که توسط موسی نوشته شده است. این کتب شامل شرح آفرینش، تاریخ اجداد قوم اسرائیل، خروج قوم اسرائیل از مصر و احکام و شریعت موسی هستند.

ب)کتاب‌های تاریخی: دوازده کتاب بعدی عهد‌عتیق، شرح رویدادهای تاریخی قوم اسرائیل است که از زمان ورود به سرزمین موعود(کنعان)، به رهبری یوشع(جانشین موسی) آغاز می‌شود. سپس وقایع دوران داوران اسرائیل، پادشاهان اسرائیل، تبعید به بابِل و در پایان بازگشت از تبعید و بازسازی اورشلیم و معبد را بیان می‌کند.

ج)کتاب های حکمت و شعر: پنج کتاب بعدی شامل مزامیر داود (که ما بیشتر با اسم زبور می‌شناسیم) و سایر مردان خداست که سروده‌های روحانی قوم اسرائیل را تشکیل می‌دهند. سایر کتب این بخش هم شامل امثال و حِکَم و اشعار تغزلی است.

د)کتب انبیاء: هفده کتاب بعدی عهد‌عتیق شامل نوشته‌های پیامبران بنی‌اسرائیل است. در این کتاب‌ها هشدار در مورد گناهان، تسلی، پیام‌هایی درباره موقعیت‌های خاص تاریخی و همچنین پیشگویی‌های متعددی در موارد مختلفی بویژه حکومت آینده خداوند و مسیح موعود آمده است.

ه)کتاب‌های قانونی ثانی: علاوه بر کتاب‌هایی که پیش‌تر ذکر شد، در عهد‌عتیق 7 کتاب دیگر وجود دارد که به «کتاب‌های قانونی ثانی یا متأخر» معروفند. این کتب مورد پذیرش کلیسای کاتولیک است. اما مسیحیان پروتستان، در حدود قرن هفدهم میلادی این هفت کتاب را رد کردند؛ (در مورد اینکه چرا مسیحیان پروتستان این کتاب ها را رد کردند، در فصل مربوط به منابع ایمان مسیحیت و کلیسا، توضیح خواهیم داد) اگر چه بنابر محتویاتِ این 7 کتاب، این کتب هم باید در تقسیم‌بندی‌های مختلفی که پیش‌تر ذکر کردیم جای بگیرد، اما برای سهولت آن‌ها را جدا تقسیم می‌کنند. عمده مباحثی که در این 7 کتاب وجود دارد تاریخ قیام قوم یهود علیه یونانیان، حکمت و مسائل اخلاقی است.

گاهی به طور کلی، به تمام عهد‌عتیق، «تورات» و گاه نیز «تورات، زبور و صحف انبیاء» اطلاق می‌شود. باید بدانید که که مسیحیان تمام کتب عهد‌عتیق را الهامی و معتبر می‌دانند و ارزشی معادل عهدجدید برای آن قائلند.

کتب عهدجدید:

چنانکه پیش‌تر ذکر شد، عهد‌جدید به دوران بعد از پیمان جدیدی که خدا بوسیله عیسی‌مسیح با تمام انسان‌ها بست، اطلاق می‌شود. بنابراین تمام کتب الهامی بعد از این دوره را «کتب عهد‌جدید» می‌نامند که تماماً توسط رسولان و شاگردان عیسی‌مسیح نوشته شده‌اند. علارغم تصور و پیش‌فرض نادرست بسیاری از خوانندگان این کتاب، عیسی‌مسیح هیچ کتابی ننوشت و اساساً ادعای اینکه عیسی‌مسیح کتابی نوشته باشد، در هیچ زمانی و توسط هیچ کسی مطرح نبوده‌است، بلکه تنها کتاب قرآن این ادعا را مطرح می‌کند و پیروان اسلام هم فقط به همین دلیل معتقدند که عیسی‌مسیح کتابی داشته است و غیر از این، هیچ دلیلی بر این موضوع وجود نداشته و ندارد. حتی دانشمندان غیرمسیحی و ضدمسیحی هم که مدام برای تخریب مسیحیت فرضیه‌سازی‌های مختلفی ارائه می‌کنند، هیچگاه چنین ادعایی را مطرح نکرده‌اند؛ در طول تاریخ نیز کوچکترین نشانه و دلیلی بر اینکه مسیح کتابی نوشته باشد وجود نداشته است. در واقع طرح این ادعا، از سوی قرآن، به دلیل عدم آشنایی کافی پیامبر‌اسلام با مسیحیت و سوءبرداشت ایشان در مورد مسائل مختلف مسیحیت بوده است، بگونه‌ای که کتاب قرآن تقریباً هیچ عقیده‌ای را آنگونه که واقعاً مسیحیان باور دارند به درستی به ایشان نسبت نداده است (برخلاف آشنایی نِسبی پیامبر‌اسلام با یهودیت)

 پیامبر اسلام تصور می‌کردند که چون تورات، کتابِ مقدسِ یهودیان، توسط موسی نوشته شده، پس حتماً انجیل، کتابِ مقدسِ مسیحیان را هم باید عیسی‌مسیح نوشته باشد!!!؛ در صورتی که می‌دانیم این یک اشتباه محض است. این اشتباه دقیقاً مانند حالتی است که یک فردی که آشنایی اجمالی از اسلام دارد، بگوید که کتاب نهج‌البلاغه را امام‌علی نوشته‌ است! درصورتی که می‌دانیم این گونه نیست. پس آنچه را تاکنون درباره انجیل تصور می‌کرده‌اید، فراموش کنید. بنابراین تکرار می‌کنیم که کتب عهد جدید را رسولان و شاگردان مسیح به الهام روح‌القدس نوشته‌اند.

 حال ببینیم که کتب عهد‌جدید کدامند؟ کتب عهد‌جدید شامل 27 کتاب است که نزد تمام مسیحیان جهان، مشترک است. باید بدانید که تمام کتب عهدجدید به زبان یونانی- زبان بین‌المللی آن زمان- نوشته شده‌اند.

الف)اناجیل: چهار کتاب اول عهد‌جدید «انجیل» نام دارد که در لغت به معنی «مژده و بشارت» است. این چهار کتاب دربردارنده زندگی، تعالیم و معجزات عیسی‌مسیح است که توسط چهار نفر از رسولان مسیح، به نام های «مَتی»، «یوحَنا»، «مَرقُس» و «لوقا» نوشته شدند. از بین این چهار نفر، متی و یوحنا جزو حواریون و یاران نزدیک عیسی‌مسیح بودند. مرقس بر طبق سنت کلیسا و نوشته‌های پدران کلیسا، شاگرد پطرس‌رسول بوده است و انجیل خود را با توجه به موعظات و مشاهدات او به نگارش درآورده است، به حدی که یکی از پدران کلیسا در قرن دوم میلادی، از این کتاب به عنوان «خاطرات پطرس» یاد می‌کند. لوقا به احتمال زیاد خود شخصاً عیسی‌مسیح را ندیده است، اما او شاگرد و همراه وفادار پولس‌رسول بوده است و انجیل خود را چنانکه در مقدمه انجیل خود بیان می‌کند، از روی گزارش شمار زیادی از شاهدان عینی زندگی و تعالیم عیسی‌مسیح نوشته است. انجیل او از اناجیل دیگر مفصل‌تر و از دقت بسیار بالایی برخوردار است.

 البته نباید از نظر دور داشت که مخاطبان این چهار انجیل باهم فرق می‌کنند. متی، انجیل خود را خطاب به مسیحیان یهودی نژاد نوشت، به همین علت به طور مکرر نبوت‌های کتب عهد‌عتیق را که در مورد مسیح است، نقل می‌کند. مرقس، انجیل خود را خطاب به مسیحیان رومی نوشت، به همین دلیل از ذکر زیاد نبوت‌های عهدعتیق و مسائل فلسفی و تعالیم مسیح خودداری می‌کند و بیشتر به اعمال و معجزات عیسی می‌پردازد. لوقا، انجیل خود را خطاب به یک مسیحی یونانی به نام «تئوفیلس» می‌نویسد؛ همانطور که می‌دانیم یونانیان در آن زمان به فلسفه و تعالیم علاقه زیادی داشتند، بنابراین، لوقا در انجیل خود به تعالیم و آموزه‌های مسیح بیشتر می‌پردازد. در انجیل یوحنا که بر طبق نظر بسیاری از مورخین در اواخر قرن اول میلادی نوشته شده است، بیشتر سعی شده است تا مطالبی بیان شود که در سه انجیل دیگر بیان نشده است. در اواخر قرن اول میلادی مسیحیان بسیار مشتاق بودند تا بیشتر از مسیح بدانند، آن هم از سوی کسی که یکی از نزدیک‌ترین افراد به عیسی‌مسیح بود. به همین علت محتوای انجیل یوحنا با سه انجیل دیگر متفاوت‌تر است و مطالبی که در آن بیان شده، کمتر در سایر اناجیل ذکر شده است. به عبارتی انجیل یوحنا خلأهای اناجیل دیگر را پر می‌کند. اما اگر ما این چهار انجیل را در کنار هم بگذاریم یک تصویر کلی از شرح زندگی و تعالیم عیسی‌مسیح را به دست می‌آوریم.

ب)اعمال رسولان: این کتاب در واقع جلد دوم و ادامه کتاب انجیل لوقاست که باز خطاب به تئوفیلس نوشته شده است و شامل چگونگی شکل‌گیری کلیسا و گسترش پیام مسیحیت از اورشلیم تا روم می‌باشد، که یکی از مهم‌ترین کتب عهدجدید به شمار می‌رود.

ج)رسالات‌رسولان‌مسیح: 21 جزء بعدی عهدجدید را رسالات تشکیل می‌دهند. این رسالات که توسط پطرس‌رسول، پولس‌رسول، یوحنا‌رسول، یعقوب و یهودا نوشته شده‌اند، در واقع نامه‌هایی هستند که در مواقع لزوم و به مقتضاهای خاصی و برای رفع مشکلات کلیسا، راهنمایی، یادآوری تعالیم و… به کلیساها یا خطاب به برخی اشخاص نوشته شده‌اند.

د)مکاشفه یوحنا: آخرین کتاب عهد‌جدید مکاشفه یوحنای‌رسول است. این کتاب شرح رویایی است که خدا به یوحنای‌رسول نشان داد تا مسیحیان را از امور آینده آگاه سازد. تصاویر این کتاب، نمادین و فرابشری است. در کُل پیام آن این است که در نهایت شیطان و نیروهایش مغلوب می‌شوند و ملکوت خدا بر عالم هستی برقرار خواهد شد. این آخرین کتاب الهامی است که مسیحیان به آن باور دارند که در حدود سال 95 میلادی نوشته شده است.

نکته فوق العاده مهم این است که از نظر مسیحیان تمام این73 کتاب «الهام خداوند» و کلام خداست. اما باید ببینیم که الهام به چه معناست؟

مفهوم الهام و وحی: وحی و الهام دو راه ارتباط نبی با عالم روحانی و خداوند است. اگر چه وحی و الهام هر دو در منشاء الهی داشتن با هم مشترکند اما با هم تفاوت دارند. بیشتر ما به علت پیش‌زمینه اسلامی خود، سریعاً به ذهنمان خطور می‌کند که وقتی ما می‌گوییم کتاب‌مقدس الهامی است، به این معناست که مثلاً روزی یوحنا در خانه نشسته بود و ناگهان از طرف خدا ندا آمد:”ای یوحنا این مطالبی که می‌گویم را بنویس” و یوحنا هم دست به قلم برد و تمام گفته‌های خدا را دیکته وار نوشت. این دیدگاه درستی درباره الهام نیست؛ زیرا این تصویر وحی است نه الهام؛ گرچه در کتاب‌مقدس وحی هم زیاد به کار رفته است، اما این بدان معنا نیست که همه کتاب‌مقدس وحی باشد، بلکه تمام کتاب‌مقدس الهامی است و وحی نوع خاصی از الهام و حَدِ اعلی آن است. تفاوت الهام به معنای خاص و وحی در این است که در وحی نبی کاملاً آگاه است که آنچه دریافت می‌کند از بیرون وجودش به وی می‌رسد؛ اما در الهام به معنای خاص، چیزی از طرف خداوند بر قلب نبی یا رسول وارد می‌شود ولی دریافت‌کننده، به منشاء آن توجه ندارد.

 چنانچه اشاره شد، مسیحیان معتقدند تمام کتاب‌مقدس اعم از عهدعتیق و عهد‌جدید الهام خداوند است. در مورد الهام کتاب‌مقدس، دو آیه بسیار مهم وجود دارد است که ذیلاً بیان می‌شود:

(تمامی کتب از الهام خداست و بجهت تعلیم و تنبیه و اصلاح و تربیت در عدالت مفید است) دوم تیموتائوس، فصل‌3‌،آیه‌16

(زیرا که نبوّت به اراده انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح‌القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند) دوم پطرس، فصل1 ،آیه 21

کلمه الهام در اصل به معنای «خدا دمیده» می‌باشد. درکتاب‌مقدس منظور از دم یا نفس خدا، روح‌القدس است (در فصل «تثلیث» مفصلاً توضیح خواهیم داد که روح‌القدس کیست). در واقع خدا بوسیله روح‌القدس پیام خود را بر انبیاء دمیده است؛ یعنی خدا بوسیله روح‌القدس حالتی را در درون نبی پدید می‌آورد که با چنان دقتی سخن بگوید و بنویسد که حاصل کار او، به درستی منظور خدا را منعکس می‌کند. به این ترتیب متوجه می‌شویم انبیاء، تحت نفوذ و قدرت و هدایت روح‌القدس کتاب‌های خود را نوشته‌اند و حاصل کار آن‌ها آن چیزی است که خدا خواسته که در کلامش ذکر شود؛ بنابراین نباید پنداشت که نویسندگان کتاب‌مقدس، به هنگام نگارش کتاب، هویت و اراده خود را از دست می‌دادند، بلکه روح‌القدس سواد، فرهنگ، معلومات، ادبیات و قوه درک و شرایط ایشان را در نظر می‌گرفت؛ مثلاً اگر انجیل متی را که توسط یک فرد یهودی‌زاده نوشته شده است با انجیل لوقا که توسط یک فرد یونانی‌زاده نوشته شده است مقایسه کنیم، متوجه می‌شویم که ادبیات یونانی لوقا از ادبیات متی متفاوت‌تر و قوی‌تر است؛ زیرا او در استفاده از زبان مادری خود مهارت بیشتری دارد، این خود نشان می‌دهد که روح‌القدس از هر شخص بسته به توانایی و مهارتی که دارد برای انتقال پیام خدا استفاده می‌کند. بنابراین باید گفت که خداوند برای تدوین کتب مقدس افرادی را برگزید که مؤلفان حقیقی آن کتب به حساب می‌آیند؛ زیرا از استعداد و قوای خود استفاده کرده‌اند، اما در عین حال خدا در آن‌ها و بوسیله آن‌ها عمل کرد و آن‌ها را گماشته است تا هرچه را او می‌خواهد بنویسند و نه بیشتر. اما باید بدانیم که تک تک کلمات کتاب‌مقدس الهام مستقیم خداوند است؛ پس از آنجا که تمام تألیفات مؤلفانِ الهام شده را باید قول روح‌القدس تلقی نمود، باید اذعان کنیم که کتاب مقدس قاطعانه، صادقانه و بدون خطا حقیقتی را تعلیم می‌دهد که خدا بخاطر نجات ما خواسته است در کتب مقدس مدون شود.

چگونگی تعیین این کتب: اما ممکن است سؤال شود که چرا «این کتاب‌ها» جزو کتب‌مقدس محسوب شده و معیار انتخاب این کتب چه بوده است؟

در پاسخ باید گفت که کتب عهد‌عتیق، قبل از میلاد مسیح نوشته و گردآوری شده بودند و در کنیسه‌ها به صورت هفتگی قرائت می‌شدند، این که چطور این کتاب‌ها نوشته و نقل شد، از حوصله بحث این کتاب خارج است و برای مطالعه این که یهودیان با چه دقت وسواس‌گونه و وفادارانه‌ای این کتب را نسخه‌برداری می‌کردند، می‌توانید به کتاب «شواهد مسیحیت و رأی دادگاه» نوشته «جاش مک داول» که در اینترنت در دسترس است، مراجعه کنید. اما آنچه برای مسیحیان اهمیت دارد این است که این مجموعه کتب عهد‌عتیق، مورد تأیید کامل عیسی‌مسیح و رسولان او بوده‌اند و همین امر برای ما کفایت می‌کند. عیسی‌مسیح بارها از این کتب به عنوان کلام خدا نقل قول می‌کرد و آن را کلام لایزال خدا می‌دانست به عنوان نمونه:

(گمان مبرید که آمده‌ام تا تورات یا صُحُف انبیا را باطل سازم. نیامده‌ام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم؛  زیرا هر آینه به شما می‌گویم، تا آسمان و زمین زایل نشود، همزه یا نقطه‌ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود.) انجیل‌متی، فصل 5 ،آیات 17 و 18

یا در جای دیگری مسیح فرمود:

( تورات و انبیا تا به یحیی بود و از آن وقت بشارت به ملکوت خدا داده می‌شود و هر کس به جّد و جهد داخل آن می‌گردد. لیکن آسان‌تر است که آسمان و زمین زایل شود، از آن که یک نقطه از تورات ساقط گردد.) انجیل لوقا، فصل16، آیات 16و17

همچنین در قرآن به این مطلب اشاره شده است که عیسی‌مسیح، کتب انبیاء که در زمان خودش موجود بوده است را  تصدیق کرده است. برای نمونه:

)وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ(

(و از پى پيامبران پيشين، عيسى بن مريم را فرستاديم كه تورات پيش از خود را، تصديق می‌کرد، و انجيل را به او داديم كه در آن نور و هدايت است و تصدیق کننده تورات پيش از خود، و هدايت و پندى براى پارسايان است) سوره مائده‌،آیه 46

آیات متعدد دیگری در قرآن وجود دارد که بیان می‌کند عیسی و مادر او حضرت مریم، تورات زمان خودشان را تصدیق می‌کرده‌اند که برای رعایت اختصار از ذکر آن‌ها خودداری می‌کنیم. (قبلاً گفتیم که گاهی به کل عهدعتیق، تورات اطلاق می‌شود.)

 در سال 393 میلادی، زمانی که جفاهای امپراطوری روم بر مسیحیان به پایان رسید و فرصت برای تثبیت و تدوین عقاید مسیحیت به منظور جلوگیری از بدعت‌ها و تشتت عقاید بوجود آمد، شورای بین‌کلیسایی «هیپو»، بطور رسمی این 46 کتاب عهدعتیق را الهامی اعلام کرد.(درباره اعتبار و حجیت تصمیمات شوراهای بین‌کلیسایی در فصل منابع ایمان مسیحیت و کلیسا مفصلاً توضیح خواهیم داد) پس در مورد کتب عهد‌عتیق مشکلی وجود ندارد، اما آنچه مورد بحث است کتب عهد‌جدید است. چه کسانی و با چه معیاری کتب عهدجدید را معین کرده‌اند؟

در پاسخ باید گفت مسیحیت دینی نیست که بر پایه کتاب بنا شده باشد، بلکه طول در قرن اول میلادی، آنچه مسیحیت را تشکیل می‌داد، «تعالیم شفاهی رسولان مسیح» بود؛ یعنی رسولان مسیح علاوه بر اینکه به طور کامل به کتب عهدعتیق ایمان داشتند، به صورت شفاهی زندگی و تعالیم مسیح را به نوایمانان آموزش می‌دادند. این رسولان به سراسر دنیای متمدن آن روزگار سفر می‌کردند و در آنجا کلیساهایی(به معنای مجمع ایمانداران) را بر اساس تعالیم شفاهی بنا می‌کردند. بعد از گذشت چند سال و با گسترش مسیحیت، به منظور حفظ وحدت و جلوگیری از بوجود آمدن بدعت‌ها، بعضی از رسولان مسیح مصلحت دیدند که تعالیم شفاهی خود را مکتوب کنند. به این ترتیب از اواسط قرن اول میلادی نوشتن کتبِ عهد‌جدید اعم از اناجیل و رسالات، توسط رسولان، تحت الهام روح‌القدس آغاز شد. بنابراین در اواسط قرن اول میلادی، با یک گستره وسیع کلیسایی، که به دست رسولان مسیح در وسعت جغرافیایی که از غربی‌ترین نقاط امپراطوری روم تا نقاط شرقی امپراطوری اشکانی امتداد داشت، مواجه هستیم. بنابراین عاملی که در قرن اول میلادی ایمان مسیحی را شکل می‌داد نه کتب عهدجدید، بلکه «کلیسای‌رسولان» بود و این یک واقعیت انکارناپذیر است که کلیسای رسولی بر کتب عهد‌جدید مقدم بوده است. اما وقتی وارد قرن دوم به بعد می‌شویم، نوشته‌های رسولان مسیح از اهمیت مضاعفی برخوردار می‌شوند؛ زیرا آن‌ها نوشته‌های مستقیم دست رسولان بودند و پدران کلیسا مدام از این کتب برای موعظه و تعلیم استفاده می‌کردند. پس متوجه می‌شویم که در اوایل قرن دوم میلادی پدران کلیسا نوشته‌های رسولان را می‌شناختند و در سراسر جغرافیای وسیع مسیحیت به کرات از این کتب استفاده می‌کردند.

 شاید بگویید که چرا سایر کتب به رسمیت شناخته نشدند؟ در پاسخ باید گفت که برخی کتب دیگر هم بودند که ادعا می‌شد از سوی رسولان نوشته شده است، نظیر انجیل کودکی عیسی و… اما وقتی این کتب را مطالعه می‌کنیم نه تنها با تعالیم شفاهی رسولان که در سراسر جغرافیای مسیحیت گسترش داشت متعارض بود، بلکه آشکارا با تعالیم عهدعتیق هم منافات داشت؛ به عنوان مثال بعضی از این کتاب‌ها عقیده چند‌خدایی را تعلیم می‌دادند! این گونه کتاب‌ها معمولاً توسط یک فرقه بدعت‌گزار در زمان‌های متأخرتر از رسولان، معمولاً قرن دوم و سوم میلادی، و در یک شهر، بوجود می‌آمدند و برای رسمیت دادن به آن کتاب‌ها، نام یکی از رسولان را بر روی آن می‌گذاشتند. همانطور که گفته شد چون این کتبِ جعلی، اساساً با ایمان اصیلی که توسط رسولان در کلیسای جهانی پایه‌ریزی شده بود و با تعالیم عهد‌عتیق هم در تضاد بود، توسط کلیسا به رسمیت شناخته نشدند. البته کلیسا این کتب را نابود نکرد و امروزه این کتب، در دسترس هستند.

از طرفی برخی دیگر از کتب هم به دلایل مختلفی از جمله کوتاه بودن، شخصی بودن و… از طرف تعدادی از کلیساها مورد پذیرش قرار نمی‌گرفتند مانند رساله دوم و سوم یوحنا و یکی دو مورد دیگر.

سرانجام در قرن چهارم میلادی پس از این که امپراطوری روم از جفا و قتل‌عام مسیحیان دست برداشت، و فرصتی برای تثبیت و تدوین اعتقادات و منابع ایمان مسیحی بوجود آمد، در طی چند شورای بین‌کلیسایی، تنها این 27 کتاب به رسمیت شناخته شدند. به عبارتی کلیسا با معیارهایی، از جمله نوشته شدن کتاب توسط یک رسول، همنوا بودن با ایمان شفاهی کلیسای رسولی، هماهنگ بودن و متناقض نبودن با کتب عهدعتیق و… الهامی بودنِ این کتب را اعلام و تأیید کرد. کتاب‌هایی که هم با عهدعتیق و هم با قانون شفاهی ایمان کلیسای رسولان همنوا بودند و غالباً بطور گسترده، از ابتدا، مورد استفاده پدران کلیسا و مسیحیان قرار داشتند.

امیدواریم که در این چند صفحه که بطور بسیار اجمالی و کوتاه بیان شد، با کتاب‌مقدس تا حدّی آشنا شده باشید. برای آشنایی بیشتر با تک تک هر کدام از این 73 کتاب می‌توانید به کتب تفسیری مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO