پاسخ به اسلام

آیا در عهد عتیق پیشگویی دربارۀ محمد وجود دارد؟

5/5 - (3 امتیاز)

آیا در عهد عتیق پیشگویی دربارۀ محمد وجود دارد؟

اکنون به این مسئله می پردازیم که آیا پیشگویی‌ دربارۀ محمد، در عهد عتیق وجود دارد؟ مطابق نظر مسلمانان موقعیت‌هایی وجود دارند که در آن می‌توان پیامبرشان را در عهد عتیق یافت. اما پاسخ ما به این ادعای آنان به شرح زیر آمده:

الف: آیا اشاره‌ای به محمد در عهد عتیق شده است؟

مطابق سوره‌های اعراف و صف می‌بایست در جایی از کتب مقدسۀ پیشین، دربارۀ محمد پیشگویی شده باشد (مثلاً تورات). مدت طولانی است که مسلمانان به شدت تلاش می‌کنند این پیشگویی‌ها را در کتاب‌های مقدس پیش از قرآن (یعنی تورات، زبور و انجیل) بیابند، اما به نتیجه‌ای نرسیده‌اند. بدیهی است که مسلمانان در حال حاضر توسط قرآن مجبور هستند به پیامبر خود در عهدعتیق اعتبار ببخشند، کتابی که همین مسلمانان در فرصت‌های دیگر ادعای تحریف شدن آن را دارند و برایشان ارزش واقعی ندارد!!!

مسلمانان و مسیحیان هر دو توافق دارند که ظهور مسیح اغلب در کتاب‌های عهد عتیق پیشگویی شده است. پس اگر خدا تصمیم داشته که پیامبری بسیار بزرگتر از مسیح بفرستد، طبیعتاً می‌بایست دربارۀ او نیز پیشگویی‌هایی وجود می‌داشت. اما با این‌حال هیچ پیشگویی موجود نیست. بنابرین، بدون وجود پیشگویی، تنها حیطه‌ای که برای اعتبار و اقتدار محمد باقی می‌ماند، خودِ قرآن است، که اقتدار آن هم مبتنی بر ادعاهای شخصی خود محمد است و به دلایلی که بسیار روشن است، چنین استدلالی قابل قبول نخواهد بود.

ب: مسلمانان تمام تلاش خود را می‌کنند تا محمد را در عهد عتیق بیابند!

با توجه به مشکلاتی که مسلمانان با آن مواجه هستند، آنان پس از مرور عجولانۀ کتاب مقدس مسیحیان، با ۱۲ متن از عهد عتیق سراغ ما می‌آیند که معتقدند این متون به محمد اشاره دارند. صرفنظر از متن تثنیه فصل ۱۸ ( که در مقاله‌ای جداگانه در این وبسایت به تفصیل به آن پرداخته‌ایم)، تمام این متون که ظاهراً به یک رسول یا فرستاده اشاره دارند، در چهار گروه زیر قرار می‌گیرند:

۱- این شخص کسی است که شمشیر به دست است! (مزمور ۲:۴۵-۵ و مزمور ۱۴۹؛ اشعیاء ۶۳) با این‌حال، وقتی به خواندن این متون ادامه می‌دهیم، زمینۀ آنها به روشنی نشان می‌دهد که به‌کارگیرندۀ شمشیر نه تنها خودِ خدا است، بلکه خالق و خداوندگار اسرائیل و خدای لشکرها است. من تعداد کمی از مسلمانان را سراغ دارم که مایل باشند چنین عناوینی را به محمد نسبت دهند!

۲- این شخص کسی است که روش زندگی او با دوران محمد هماهنگی دارد (برای نمونه: شتر سوار می‌شود و در بیابان زندگی می‌کند) (اشعیاء  ۷:۲۱و۵۳). باز هم با مراجعه به زمینۀ متن این آیه‌ها متوجه این نکته می‌شویم که به فرستاده‌ای از بابِل و غلامی که خُرد و پایمال شده و بدنش سوراخ شده و به‌خاطر دیگران زخمی شده اشاره دارند که به سختی می‌توان این نوشته‌ها را با زندگی محمد مرتبط دانست.

۳- این شخص کسی است که مکان جغرافیایی او با محل زندگی محمد انطباق دارد (تثنیه ۲:۳۳؛ اشعیاء ۶۳؛ حبقوق ۳:۳). اما با کمی دقّت متوجه این نکته می‌شویم که اشاره به کوه فاران در این آیه‌ها، که مسلمانان مدعی هستند همان مکه است، در شبه جزیرۀ سینا قرار دارد و بصیره به هیچ عنوان همان شهر بصره نیست بلکه همان شهر البصیرۀ امروزی است که در ادوم، یعنی جنوب دریای مرده قرار دارد. در حبقوق ۳:۳ چنین می‌خوانیم که: «خدا از تیمان آمد». مسلمانان اصرار دارند که تیمان، اشاره به اسلام است. آنان به منظور دوری از هرگونه تناقض‌گویی و سازگاری با این تفسیر خود بهتر است به نبوتهای دیگر دربارۀ تیمان با همان دیده احترام بگذارند. در ارمیاء ۷:۴۹ خدا این سؤال را می‌کند که: آیا حکمتی در تیمان یافت می‌شود؟ و در آیۀ ۲۰ چنین می‌گوید: «مردم اهل تیمان از سرنوشت خود خجالت خواهند کشید». حزقیال ۱۳:۲۵ این وعده را به ما می‌دهد که خدا مردم تیمان را ویران خواهد ساخت و خدا بر تیمان آتش خواهد فرستاد و آنها را خواهد سوزانید (عاموس ۱۲:۱) و از آنان کسی باقی نخواهد ماند (عوبدیا ۸-۱۰). با خواندن این آیه‌ها در واقع باید چنین برداشت کرد که در اسلام حکمتی نیست و باید منتظر خرابی همۀ مسلمانان ناشی از آتشی مهیب باشیم که همۀ آنان را بسوزاند! خوشبختانه چنین سرنوشتی در بارۀ مسلمانان صحّت ندارد. چون وقتی به گزارش‌های کتاب مقدسی مراجعه می‌کنیم، متوجه این نکته می‌شویم که تیمان، به هیچ وجه با اسلام تطابق ندارد، بلکه شهری است که در مجاورت اِریحا و در منطقۀ ادوم قرار دارد.

۴- این شخص دارای اسمی است که در زبان اصلی متن در کتاب مقدس با نام محمد هم‌ریشه است. آنان به نام یهودا در پیدایش ۸:۴۹-۱۰ و در غزل غزل‌های سلیمان ۱۶:۵ با تفاسیر مخصوص خود به نام احمد اشاره می‌کنند و در کتاب حجی ۷:۲ مبادرت به ترجمۀ واژه‌ای عبری به شکل حمده دست می‌یابند. با توجه به اینکه این گروه چهارم، در مقایسه با دلایل دیگر خود به این سند برای ارجاع به پیشگویی‌ها به عنوان دلیل اصلی خود بیشتر پایبند هستند، نیاز بیشتری برای بحث در این رابطه مشاهده می‌شود. بنابرین توجه شما را به  نکات زیر معطوف می‌داریم:

ج: اسامی ذکر شده از عهدعتیق که به محمد نسبت داده می‌شوند:

مسلمانان معتقدند که سه متن یاد شده، نام‌هایی را بکار برده‌اند که می‌توان آنها را به شکل “ستایش” یا “حمد” ترجمه کرد (یعنی یهودا، احمد، و حمده)،و از نظر معنایی به اسم “محمد” شباهت دارند که به معنی “حمد و ستایش شده” می‌باشد. اما با کمی دقّت متوجه می‌شویم که در زبان عربی فعل “حمده” (ستایش کردن) ریشۀ بسیاری از کلمات است و نیز هیچ مسلمانی را نمی‌یابید که اسم “محمد” را با “حمده” جابجا یا تعویض کند!

برای نمونه اولین سورۀ قرآن را در نظر بگیرید. در آیۀ دوم ستایش یا حمد (الحمدی) که برای الله سزاوار است را می‌بینیم. آیا مسلمانی یافت می‌شود که این جسارت را به خود بدهد که این واژه را که مختص الله است با محمد عوض کند؟ به هیچ عنوان! این برای هر مسلمانی توهین به مقدساتش به حساب می‌آید!

در کتاب حجّی نبی ۷:۲ مسلمانان معتقدند که اشاره به گنجینه‌های قوم‌ها را در زبان عبری می‌توان “حمده” به عربی دانست که همان ریشۀ کلمۀ “محمد” است. در حالی‌که از همین کلمه دوباره در دانیال ۳۷:۱۱، برای اشاره به خدای دروغین بت‌پرستان به شکل “محبوب زنان” در متن استفاده شده است.

ج: غزل غزل‌های سلیمان ۱۶:۵

شاید بتوان بهترین نمونۀ تصویر کشیدن تعویض کلمه‌ای با کلمۀ دیگر توسط مسلمانان را در کتاب غزل غزل‌های سلیمان ۱۶:۵ یافت. در این متن مسلمانان چنین تفسیر می‌کنند که واژۀ عبری “مخمد” (یعنی به تمامی دل‌انگیز) را می‌توان به “ستایش” یا ” احمد” برگردان! متن این آیه در ترجمۀ هزارۀ نوی کتاب مقدس چنین است:

«دهانش بس شیرین، و او به تمامی دل انگیز! این است دلدادۀ من، ای دختران اورشلیم، این است یار من!»

کتاب غزل غزل‌های سلیمان داستان عاشقانۀ شعرگونه‌است که از رابطه میان دلدار و دلداده یا محبوب و محبوبه سخن می‌گوید. این قطعه در بارۀ زیبایی رابطۀ زناشویی میان سلیمان پادشاه و همسرش می‌باشد.

مسلمانان معتقدند که عبارت صفت‌ساز “به تمامی دل‌انگیز” را می‌توان به اسم مشخص “محمد”، برگرداند. بنابرین این متن پس از ترجمه به شکل دلخواه مسلمانان در زبان فارسی ما اینگونه خوانده می‌شود:

“دهانش بس شیرینتر و او محمد است! این است دلدادۀ من، ای دختران اورشلیم، این است یار من!”

اینگونه تفسیر سؤالات مشکل‌ساز زیر را با در نظر داشتن تمام متن کتاب ایجاد می‌کند:

۱- این دختران اورشلیم چه کسانی هستند؟ آیا محمد یکی از زنان متعددش را در اورشلیم خواستگاری کرد؟

۲- اگر این آیه به محمد اشاره دارد، کدام‌یک از زنانش در حال ابراز عشق به او هستند؟  آیا محمد، هرگز از زنی سیاه‌پوست که از اهالی لبنان باشد خواستگاری کرد؟

۳- آیا محمد ادعای پادشاهی داشت؟

پس این نبوت گویای چه چیزی است؟ زیرنویس کلمات متن این آیه در کتاب مقدس انگلیسی، واژۀ عبری “مخمد” را چنین ترجمه کرده: اشتیاق، چیز دلربا یا چیزی دل‌انگیز.

اما پاسخ ما به این سؤال که آیا واژۀ “مخمد” در این آیه می‌تواند اشاره به محمد باشد؟ اشخاص حکیم و دانشمند این اجازه را به خود می‌دهند که وقتی در مورد عبارتی در یک آیه شک دارند، آن را با عباراتی دیگر در آیه‌هایی دیگر شرح دهند. واژۀ “مخمد” در دوازده آیۀ دیگر در عهد عتیق مشاهده می‌شود. با توجه به اینکه مسلمانان اشتیاق زیادی دارند که اسم محمد را با کلمۀ “مخمد” یکی بدانند، از آنان خواهش می‌کنیم به این دوازده آیۀ نبوتی که در زیر می‌آید توجه کنند و قضاوت را به خودشان محوّل می‌کنیم که آیا این واژه در آیه‌های دیگر مناسب حال محمد پیامبر مسلمانان است یا خیر؟ توجه داشته باشید که ما به ‌خاطر اصرار مسلمانان این واژه را برخلاف صفت بودن آن و برخلاف میل خود به شکل”اسم خاص محمد” در این دوازده آیه ترجمه می‌کنیم:

(اول پادشاهان ۶:۲۰) «پس، فردا نزدیک همین وقت، خادمان خود را نزد تو می‌فرستم، تا خانه‌های تو و خانه‌های خدمتگزارانت را جستجو کنند و بر هرچه “محمد” توست دست گذاشته، آن را با خود بیاورند».

(دوم تواریخ ایام ۱۹:۳۶) «آنان خانۀ خدا را به آتش کشیده، دیوار اورشلیم را ویران کردند و همۀ کاخهای آن را به آتش سوزانده، تمامی اشیای “محمدِ” آن را از بین بردند».

(مراثی ارمیا ۱۰:۱) «دشمن دست خود را بر همۀ “محمد‌”های او دراز کرده، چرا که او شاهد درآمدن قومها به قدس خود بوده است، همان‌ها که دخولشان را به جماعت منع کرده بودی».

(مراثی ارمیا ۱۱:۱) «مردمانش جملگی آه‌کشان، در پی نان‌اند؛ “محمد‌”هایشان را با خوراک مبادله می‌کنند، تا جان خود را تازه سازند. خداوندا، نظر فرموده، ببین، زیرا که خوار گشته ام».

(مراثی ارمیا ۴:۲) «او کمان خویش را همچون دشمن بر کشیده، و دست راستش همچون خصم، آمادۀ پرتاب است؛ همۀ “محمد”ها را در خیمۀ دختر صهیون کشته و غضب خویش را چون آتش فرو ریخته».

(حزقیال ۱۶:۲۴) «ای پسر انسان، اینک بر آنم تا به ضربتی “محمد” چشمانت را از تو بستانم؛ با این حال، ماتم و گریه مکن و اشکت جاری نشود».

(حزقیال ۲۱:۲۴) «به خاندان اسرائیل بگو، خداوندگار یهوه چنین می‌فرماید: اینک من قدس خود را، که فخر قوت و “محمد” چشمان و امید جانهایتان است، بی‌حرمت خواهم ساخت؛ و پسران و دخترانی که بر جا می‌گذارید، به شمشیر خواهند افتاد».

(حزقیال ۲۵:۲۴) «و اما تو ای پسر انسان! به یقین در روزی که من مکان قوت آنها را از ایشان بستانم، یعنی شادی فخر و “محمد” چشمان و اشتیاق جانهایشان، و نیز پسران و دخترانشان را».

(هوشع ۶:۹) «زیرا اینک هر چند از نابودی جان به در برند، مصر ایشان را گرد خواهد آورد و ممفیس دفنشان خواهد کرد، “محمد” نقرۀ ایشان را، خارها به تصرف در خواهند آورد، و خاربوته‌ها در خیمه‌هایشان خواهد رویید».

(هوشع ۱۶:۹) «افرایم خشک شده و ریشه‌هایش خشکیده است؛ میوه نخواهد آورد، حتی اگر فرزندان بزایند “محمد”هایشان را خواهم کشت».

(یوئیل ۵:۳) «زیرا شما نقره و طلای مرا گرفته و نفیس‌ترین “محمد”‌های مرا به معابد خود برده‌اید».

اگر بریدن و ناقص کردن کتاب‌های مقدس به نظر مضحک می‌آید، این دقیقاً نشان‌دهندۀ کیفیتی است که در چنین نظریه‌ها و در پشت چنین عقیده‌ای وجود دارد.

وقتی از این مسئله بخواهیم نتیجه‌گیری منطقی کنیم، دستور زبان عبری مورد تمسخر واقع می‌شود. چرا می‌بایست عبارتی را که به شکل یک صفت بیان شده، به صورت یک اسم خاص ترجمه کرد؟ مخمد در زبان عبری حاوی اسم خاص همتای خود نیز هست که خیلی نزدیک به این واژه است، یعنی خمدان (یا حمدان) پسر اول دیشون پسر عنه حوی. اگر مخمد می‌بایست به صورت یک اسم خاص نوشته شود، نویسنده آن را به شکل خمدان یا حمدان می‌نوشت.

د- مشکل این اقدام

این ادعا به موضوع پاراکلیت در انجیل یوحنا (که در مقاله‌ای جداگانه به آن اشاره کرده‌ایم و لینک آن را در زیر این مقاله درج خواهیم کرد) شباهت بسیاری دارد. بسیاری از مسلمانان معتقدند که این نبوت دیگری دربارۀ محمد است. با اینکه منظور نبوت انجیل یوحنا فصل‌های ۱۴و۱۶ در بارۀ کار روح‌القدس یعنی روح خدا در کلیسای مسیح  است. اما برای ما جالب است که مسلمانان اصرار دارند در چنین متنی ادعای خود را بر اساس معنای یک واژه به بهای تغییر تلفظ آن در متن اصلی (یعنی تغییر واژۀ یونانی پاراکلتوس به معنای تسلی‌دهنده در برابر پریکلیتوس یعنی ستوده شده) به کرسی بنشانند. در حالی که در متنی دیگر همین ادعای خود را بر مبنای تلفظ یک کلمه به بهای تغییر معنای آن بنا می‌کنند(یعنی میل و اشتیاق در مقابل ستایش)!

اگر این فنون تفسیر عادلانه هستند، آیا بهتر نیست که برای پیدا کردن جانشینی برای واژۀ پاراکلتوس پیامبری به اسم “Perry Clinton” را برای خود بتراشیم، که معنای اسم او واقعاً همان “شخص دل انگیز؟” است. خیلی احمقانه است؟ اینطور نیست! مسئله همینجاست. با استفاده از این فن، هر کسی می‌تواند با یک نبوت برای هر پیغمبر دیگری که تمایل دارد یا هوس آن را داشته باشد، شعبده‌بازی کند.

در ضمن، یک هندو می‌تواند مدعی شود که در سورۀ الروم آیۀ ۱، کلمۀ “الروم” (که اشاره به رومی‌ها است)، را می‌توان به شکل “رام” نیز نوشت که می‌بایست اشاره به خدای هندوها یعنی “راما” باشد.

مسئلۀ قابل بحث دیگر در تمام این اقدام، این است که محمد اسمی نیست که پیامبر با آن بزرگ شده. بر اساس سنن اسلامی، محمد در جوانی، امین خوانده می‌شد که یک اسم عادی عربی به معنای “وفادار یا قابل اعتماد” است. امین اسمی بود که به او داده شده بود و شکل مذکر هم‌ریشۀ اسم مادرش “امینه” بوده است.

ما این علاقۀ وافر مسلمانان را برای یافتن یک نبوت که بتواند به محمد اعتبار ببخشد، درک می‌کنیم. چون بدون آن، محمد هیچ گواهی خارج از قرآن در اختیار نخواهد داشت تا مقام خود را به عنوان پیامبر تثبیت کند. این مسئله باعث می‌شود که اعتبار ایمان یک میلیارد مسلمان، تنها آویخته به شهادت مردی فناپذیر باشد. به هر ترتیب، ما به دوستان مسلمان ما پیشنهاد می‌کنیم که کتاب مقدس را به‌خاطر بدست آوردن دستور کار خود، نه تنها سوءتعبیر و تفسیر نکنند بلکه از حمله به این کتاب مقدس نیز دست بردارند. برای ما جای بسی تعجب است که مسلمانان از یک سو اعتبار کتاب مقدس ما مسیحیان را مورد تهاجم قرار می‌دهند و از سوی دیگر از آن برای به کرسی نشاندن حقاینت خود استفاده می‌کنند!!! از این دوستان خواهش می‌کنیم که تصمیم قطعی خود را بگیرند و اگر مایل به پیروی از این کتاب بی‌نظیر هستند، اشتیاق خود را به شکل دیگری ابراز دارند.

اگر دوستان مسلمان ما واقعاً معتقدند که کتاب مقدس کتاب معتبری نیست پس باید رفتار باثباتی داشته باشند و به آنان توصیه می‌کنیم که حداقل هیچ انتخاب یا گزینشی از کتابی که آن را نومیدانه بی‌صلاحیت می‌دانند و از سوی دیگر به آن علاقمند هستند، امتناع ورزند. با اینکه دوستان مسلمان ما با دشمنان کتاب مقدس همراهی می‌کنند، ما همچنان به آنان احترام می‌گذاریم و دوستشان داریم و به آنان هیچ گونه توهینی نخواهیم کرد. اما بگذارید با شما صادقانه سخن گوییم که چنین برخوردی از جانب شما مسلمانان وقتی به دنبال شواهد و مدارک خود از کتابی هستید که مدعی عدم اعتبار آن هستید.

اگر ما واقعاً به کتاب مقدس ایمان داریم و مایلیم نبوتهایی را در آن بیابیم، باید همۀ این کتاب را  با فکری باز و روشن بخوانیم و فرا گیریم و خالصانه خود را وقف تعالیم کامل و مقتدرانۀ این کتاب بکنیم که در طول قرون متمادی همچنان محافظت شده و مصون از خطاست.

نوشتۀ دکتر جِی اسمیت

در زیر لینک مقالۀ مربوط به نبوت عیسای مسیح در انجیل یوحنا در رابطه با روح‌القدس تقدیم حضور محترم شما سروران گرامی می‌شود:

آیا عیسی مسیح در انجیل یوحنا وقتی درباره روح القدس پیشگویی می کند، منظورش محمد پیامبر مسلمانان بوده است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO