آیا انتقال خون از دید شاهدان یهوه ممنوع است؟ نظریه صحیح کتابمقدسی در این باره چیست؟
شاهدان یهوه با انتقال خون و با واکسیناسیونی که عناصر ترکیبی خون را شامل میشود، مخالفند و آن را خلاف دستور خدا می دانند. کتابمقدس به هیچ وجه با انتقال خون و واکسیناسیون که خود باعث دادن حیات و زندگی به شخص بیمار و محتاج می شود، مخالف نیست و این امر از دیدگاه کتابمقدس کاملاً مجاز است. آنچه که کتابمقدس آن را نهی می کند تنها خوردن خون و خونریزی است و حکم کلام خدا در پیدایش باب 9 و لاویان 17 و اعمال رسولان 15 یافت می شود. در این آیات سه قانون منع کننده و دو قانون امر کننده وجود دارند.
الف. قانون منع
1- خوردن خون و استفاده از آن به عنوان خوراک (پیدایش 3:9-5؛ لاویان 17:3، 26:7و27، 10:17-14؛ 26:19؛ تثنیه 16:12و23؛ 23:15؛ اول سموئیل 33:14-34؛ اعمال رسولان 20:15و28و29). تخلف در رعایت این قانون، جرم مرگ برای مجرم در قوم اسرائیل داشت (لاویان 27:7؛ 14:17)
2- خوردن گوشت حیوان مرده یا دریده شده، ممنوع بود.(لاویان 15:17-16؛ اعمال رسولان 20:15و28و29) حیوانی که ذبح نشده و مرده بود، خون او در گوشتش باقی میماند. در این موارد اجازه خوردن چنین گوشتی وجود نداشت. 3- ریختن خون ممنوع بود. از بین بردن حیات انسانی گناه می باشد.
ب. قانون امر
1- خون در عهد عتیق برای ریختن روی مذبح، به منظور کفاره بود ( لاویان 11:17). در اینجا در مورد حیوان ذبح شده صحبت می شود. زندگی حیوان به منظور کفاره گناهان، جایگزین زندگی انسان می شد. توسط قربانی عیسی مسیح (یکبار برای همیشه) این نوع قربانیها متوقف شد (اعمال رسولان 10:10). پس موضوع مذبح و قربانی روی آن حذف شد (اعمال رسولان 20:15و28و29)
2- قبل از آنکه گوشت حیوان ذبح شده ای خورده شود، می بایست خون آن کاملاً از گوشت تخلیه می شد و با خاک پوشانیده می شد. (لاویان 13:17) چون چنین خونی نماینده زندگی و حیات (نفس) حیوان بود (لاویان 14:17) و اگر این خون با خاک پوشانیده نمی شد، به سوی خدا برای انتقام فریاد می کرد (پیدایش 10:4؛ 5:9) نکته اصلی در تمامی این قوانین مسئلۀ مقدس بودن و اهمیت داشتن حیات و زندگی انسان است و از طرف دیگر بیان کنندۀ این حقیقت است که حیات آدمی در دستهای خداوند است، انتقال خون و واکسیناسیون امری کاملاً متفاوت از خونخواری و تغذیه میباشد، لذا هیچ منع کتابمقدسی در آن وجود ندارد. باید توجه داشت که در دوران باستان و خصوصاً در مجاورت با اقوام بت پرست، چه در عهد عتیق و چه در عهد جدید مسئله خرافی نوشیدن خون انسانها و یا برخی حیوانات در میان این قومها، رسم بوده است و این عادت مکروه در میان برخی از این آیین های بت پرستی نوعی عبادت محسوب می شده است، لذا یهوه خدا برای تقدیس قوم خود و نیز به جهت تعلیم امر بهداشت و سلامت قوم خود این قوانین منع را در رابطه با تغذیه خون حکم فرمود و رسولان نیز در عهد جدید رعایت این حکم الهی را با هدایت روح القدس، تاکید نمودند. باید دانست که این حکم الهی در وفاق کامل با یافته ها و دستورات پزشکی نیز می باشد و انتقال خون و واکسیناسیون چیزی غیر از تغذیه را شامل می شود. هدف این عمل تغذیه نمی باشد بلکه احیاء جریان خون، انتقال اکسیژن و عناصر منعقد کننده لازم برای خون و سیستم مصونیت بدن از طریق گلبولهای سفید خون به هنگام خطر مرگ می باشد. نکات نامبرده شده با تغذیه مستقیم خون احیاء نمی شوند بلکه تنها از طریق انتقال خون میسر است. پس انتقال خون برابر با تغذیه نیست و بر خلاف آموزه غیر کتابمقدسی فرقه شاهدان یهوه، این امر در خلاف با کتابمقدس نیست و کاملاً کتابمقدسی و رواست و به غیر از تمام این دلایل، باید گفت که برای انتقال خون، حیات حیوان یا انسانی گرفته نمی شود، بلکه بالعکس از کسی که زنده است، کمک گرفته می شود تا به کسی که در حال مرگ است، زندگی بخشیده شود. پس در انتقال خون احترام و ارزش نهادن به جان آدمی رعایت می شود. کسی که خونش را اهداء می کند، زنده می ماند و در حقیقت به همسایه اش محبت می کند و این یعنی دوست داشتن زندگی (لوقا 33:10 و بعد) و ثانیاً زندگی بیمار نجات می یابد. بنظر شما کدامیک از این دو زندگی را مقدس و محترم می شمارد. اینکه با انتقال خون خود، زندگی یک نفر را نجات دهیم یا مانند شاهدان یهوه با عدم دادن خون خود باعث مرگ همسایه و دوست و خانواده خود شویم؟
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |