پاسخ به انتقاد یهودیان از ماشیح موعود بودن عیسی ناصری
مقدمه:
مخاطبان اصلی این فصل فرزندان اسرائیل و پیروان آئین موسی هستند؛ یعنی کسانی که به مانند مسیحیان به خداوند یکتا و بیهمتا (یهوه)، فرستادن انبیا و تورات و کتب انبیا ایمان دارند.
مسیحیت در حدود 2000 سال پیش، از دل یهودیت و توسط رسولان یهودی، از سرزمین اسرائیل به تمام جهان گسترش یافت. بنابراین یهودیت و مسیحیت اشتراکات بسیار زیادی با یکدیگر داشته و دارند. تفاوت عمده این دو دین در این است که مسیحیان، بر پایه نبوتهای انبیا معتقدند که مسیح موعود همان «عیسیناصری» است که در حدود دو هزار سال پیش در سرزمین اسرائیل ظهور کرد و این تفاوت بعدها با شکلگیری و انسجام کلیسا به دست رسولان مسیح و مستقل شدنِ تدریجی مسیحیت از یهودیت در اواسط قرن اول میلادی، بیشتر و بیشتر شد.
رسولان مسیح که مأمور رسانیدن پیام نجاتبخشِ مسیح به سراسر جهان بودند، برای قوم اسرائیل که وارث عهدها و کتب الهی بودند، ارزش والا و جداگانهای قائل بودند؛ بطوری که از کتاب «اعمال رسولان» و سایر رسالات رسولان برداشت میکنیم این رسولان یهودیزاده، هنگامی که به هر شهر و روستایی برای بشارت پیام مسیح میرفتند این پیام را ابتدا به فرزندان اسرائیل و سپس به سایر امتها اعلام میکردند. بنابراین ما نیز تصمیم گرفتیم که یک فصل جداگانه برای رساندن این پیام به برادران یهودی خود که محبوب خداوند هستند بنگاریم.
هدف ما در این فصل این است که با استفاده از نبوتهای انبیاءِ اسرائیل، بطور قطعی ثابت کنیم که مسیح موعود همان «عیسیناصری» است.
مسیح کیست؟ همانطور که میدانید واژه «مسیح» در متون مقدس، به کسی اطلاق میشود که از سوی یک نبی یا کاهن یهودی، برای انجام رسالت خاص پادشاهی، کهانت و پیامبری با روغن مقدس، مسح شود. به همین دلیل افرادی در سراسر کتابمقدس به مسیح نامیده شدهاند که از جمله میتوان به شائول، داود، الیشع و… اشاره کرد. اما مسیح و نجاتدهنده و آن پادشاه موعودی که ما در جستجوی او هستیم یک شخص خاص است که توسط خدا برای نجات بشر از گناه و هلاکت، به عنوان پادشاه، کاهن و نبی، با روح خدا مسح میشود.
چنانکه در کتاب اشعیا نبی مکتوب است:
(و نهالی از تنه یسَّی بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت. و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت، یعنی روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند.) اشعیا، فصل 11، آیات 1 و 2
در جای دیگر میخوانیم:
(اینک بنده من که او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امّتها صادر سازد.او فریاد نخواهد زد و آواز خود را بلند نخواهد نمود و آن را در کوچهها نخواهد شنوانید. نِیِ خرد شده را نخواهد شکست و فتیله ضعیف را خاموش نخواهد ساخت تا عدالت را به راستی صادر گرداند.او ضعیف نخواهد گردید و منکسر نخواهد شد تا انصاف را بر زمین قرار دهد و جزیرهها منتظر شریعت او باشند.خدا یهوه که آسمانها را آفرید و آنها را پهن کرد و زمین و نتایج آن را گسترانید و نفس را به قومی که در آن باشند و روح را بر آنانی که در آن سالکند میدهد، چنین میگوید:«من که یهوه هستم تو را به عدالت خواندهام و دست تو را گرفته، تو را نگاه خواهم داشت و تو را عهد قوم و نور امّتها خواهم گردانید.تا چشمان کوران را بگشایی و اسیران را از زندان و نشینندگان در ظلمت را از محبس بیرون آوری.)اشعیا، فصل 42، آیات 1 تا 7
همچنین در همین کتاب اشعیا از زبان مسیح موعود میفرماید:
(روح خداوند یهوه بر من است؛ زیرا خداوند مرا مسح کرده است تا مسکینان را بشارت دهم و مرا فرستاده تا شکسته دلان را التیام بخشم و اسیران را به رستگاری و محبوسان را به آزادی ندا کنم، و تا از سال پسندیده خداوند و از یوم انتقام خدای ما ندا نمایم و جمیع ماتمیان را تسلّی بخشم.)اشعیا، فصل 61، آیات 1 و2
همچنین در کتاب ارمیا نبی میخوانیم:
(خداوند میگوید: «اینک ایامی میآید که شاخهای عادل برای داود برپا میکنم و پادشاهی سلطنت نموده، به فطانت رفتار خواهد کرد و انصاف و عدالت را در زمین مُجرا خواهد داشت. در ایام وی یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل با امنّیت ساکن خواهد شد و اسمی که به آن نامیده میشود این است: یهوه صدقینو (یهوه عدالت ما).)ارمیا، فصل 23، آیه 5
یا در کتاب زکریا نبی میخوانیم:
(ای دختر صهیون بسیار وجد بنما و ایدختر اورشلیم آواز شادمانی بده! اینک پادشاه تو نزد تو میآید. او عادل و صاحب نجات و حلیم میباشد و بر الاغ و بر کُره بچه الاغ سوار است.)زکریا، فصل 9، آیه 9
همچنین در کتاب دانیال نبی میخوانیم:
(و در رویای شب نگریستم و اینک مثل پسر انسان با ابرهای آسمان آمد و نزد قدیمالایام رسید و او را به حضور وی آوردند و سلطنت و جلال و ملکوت به او داده شد تا جمیع قومها و امّتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاودانی و بیزوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد.)دانیال، فصل 7، آیات 13 و 14
در مورد «مسیح موعود» آیات زیاد و گاه به ظاهر متعارضی در کتب انبیا وجود دارد؛ مثلاً در جاهایی میخوانیم که او سلطنت و پادشاهی بیزوال دارد و در زمان او اسرائیل در امنیت خواهد زیست :
(سلطنت او سلطنت جاودانی و بیزوال است و ملکوت او زایل نخواهد شد.)دانیال، فصل 7، آیه 14
(و چون روزهای عمر تو تمام شود که نزد پدران خود رحلت کنی، آنگاه ذریت تو را که از پسران تو خواهد بود، بعد از تو خواهم برانگیخت و سلطنت او را پایدار خواهم نمود.او خانهای برای من بنا خواهد کرد و من کرسی او را تا به ابداستوار خواهم ساخت. من او را پدر خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود و رحمت خود را از او دور نخواهم کرد چنانکه آن را از کسی که قبل از تو بود دور کردم. و او را در خانه و سلطنت خودم تا به ابد پایدار خواهم ساخت و کرسی او استوار خواهد ماند تا ابدالاباد.)اول تواریخ، فصل17، آیات 11 تا 14 [1]
(خداوند میگوید: «اینک ایامی میآید که شاخهای عادل برای داود برپا میکنم و پادشاهی سلطنت نموده، به فطانت رفتار خواهد کرد و انصاف و عدالت را در زمین مُجرا خواهد داشت.در ایام وی یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل با امنّیت ساکن خواهد شد و اسمی که به آن نامیده میشود این است: یهوه صدقینو (یهوه عدالت ما).)ارمیا، فصل 23، آیه 5
اما در جای دیگری میخوانیم که او منقطع و کشته خواهد شد و اورشلیم و قدس ویران خواهند شد!:
(و بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود، بلکه قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و آخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معین است.)دانیال، فصل 9، آیه 26
در جایی میخوانیم که او انسان و بنده خداست:
(اینک بنده من که او را دستگیری نمودم و برگزیده من که جانم از او خشنود است، من روح خود را بر او مینهم تا انصاف را برای امّتها صادر سازد.)اشعیا، فصل 42، آیه 1
اما در جاهای دیگر صریحاً یا تلویحاً به الوهیت او اشاره شده است(در مورد آیاتی که به الوهیت مسیح اشاره دارد در فصل مربوط به تثلیث بیشتر توضیح خواهیم داد):
(ای خدا، تخت تو تا ابدالآباد است؛ عصای راستی عصای سلطنت تو است.عدالت را دوست و شرارت را دشمن داشتی. بنابراین، خدا، خدای تو تو را به روغن شادمانی بیشتر از رفقایت مسح کرده است.)مزمور 45، آیات 6 و 7
زیرا که برای ما ولدی زاییده و پسری به ما بخشیده شد و سلطنت بر دوش او خواهد بود و اسم او عجیب و مشیر و خدای(אל) قدیر و پدر سرمدی و سرور سلامتی خوانده خواهد شد.ترقّی سلطنت و سلامتی او را بر کرسی داود و بر مملکت وی انتها نخواهد بود تا آن را به انصاف و عدالت از الان تا ابدالاباد ثابت و استوار نماید. غیرت یهوه صبایوت این را بجا خواهد آورد.)اشعیا، فصل 9، آیات 6 و7
(و تو ای بَیتْلَحَمِاَفْراتَه اگر چه در هزارههای یهودا کوچک هستی، از تو برای من کسی بیرون خواهد آمد که بر قوم من اسرائیل حکمرانی خواهد نمود و طلوعهای او از قدیم و از ایام ازل بوده است.بنابراین ایشان را تا زمانی که زن حامله بزاید تسلیم خواهد نمود و بقیه برادرانش با بنیاسرائیل بازخواهند گشت.) میکاه، فصل 5 ، آیه 2
در جاهای متعددی عنوان شده است که او پادشاهی از نسل داود(یعنی از سبط یهوداست) اما در جای دیگری میخوانیم که او کاهن است، کاهنی به رتبه ملکیصدق(همانطور که مستحضرید کهانت مخصوص فرزندان هارون از سبط لاوی است):
(یهوه به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنانت را پای انداز تو سازم. خداوند عصای قوّت تو را از صهیون خواهد فرستاد. در میان دشمنان خود حکمرانی کن. قوم تو در روزِ قوّتِ تو، هدایای تبرّعی میباشند. در زینتهای قدّوسیت، شبنمِ جوانیِ تو از رَحِم صحرگاه برای توست. خداوند قسم خورده است و پشیمان نخواهد شد که تو کاهن هستی تا ابدالآباد، به رتبه ملکیصدق.) مزمور 110، آیات 1 تا 4
در جاهایی عنوان شده است که او برای نجات قوم اسرائیل خواهد آمد:
(و خداوند میگوید که نجاتدهندهای برای صهیون و برای آنانی که در یعقوب از معصیت بازگشت نمایند خواهد آمد.)اشعیا، فصل 59، آیه 20
(خداوند میگوید: «اینک ایامی میآید که شاخهای عادل برای داود برپا میکنم و پادشاهی سلطنت نموده، به فطانت رفتار خواهد کرد و انصاف و عدالت را در زمین مُجرا خواهد داشت.در ایام وی یهودا نجات خواهد یافت و اسرائیل با امنّیت ساکن خواهد شد و اسمی که به آن نامیده میشود این است: یهوه صدقینو (یهوه عدالت ما).)ارمیا، فصل 23، آیه 5
اما در آیات دیگر میخوانیم که او برای نجات امتها نیز خواهد آمد:
(و در آن روز واقع خواهد شد که ریشه یسَّی به جهت عَلَمِ قومها برپا خواهد شد و امّتها آن را خواهند طلبید و سلامتی او با جلال خواهد بود.)اشعیا، فصل 11، آیه 10
(ای دختر صهیون ترنّم نما و شادی کن؛ زیرا خداوند میگوید که اینک میآیم و در میان تو ساکن خواهم شد.و در آن روز امّتهای بسیار به خداوند مُلْصَق شده، قوم من خواهند شد و من در میان تو سُکنی خواهم گرفت و خواهی دانست که یهوه صبایوت مرا نزد تو فرستاده است.)زکریا، فصل 2، آیات 10 و 11
(عصا از یهودا دور نخواهد شد. و نه فرمانفرمایی از میان پایهای وی تا شیلو بیاید. و مر او را اطاعت امتها خواهد بود.) پیدایش فصل 49، آیه 10
همچنین آیات دیگری نیز وجود دارد که به خاطر رعایت اختصار از بیان آنها خودداری مینماییم. نتیجهای که از آیات فوق میتوانیم به دست آوریم این است که ما نباید برای تشخیص مسیح، فقط یک دسته از آیات خاص را در نظر بگیریم و فقط بر یک جنبه از اعمال و ویژگیهای مسیح تأکید کنیم و آیات دیگر را نادیده بگیریم؛ بلکه باید همه آیات در مورد مسیح را در نظر گرفته و به یک نتیجه کلی برسیم. در غیر این صورت با مشکلات متعددی مواجه خواهیم شد؛ مثلاً اگر چنانکه در بین بعضی از یهودیان مرسوم است قائل شویم که مسیح فقط برای نجات قوم اسرائیل خواهد آمد، مجبور میشویم آیاتی را که درباره نجات امتها بوسیله مسیح در کتب انبیا مکتوب است را نادیده گرفته و به آنها توجه نکنیم یا اگر فقط بر انسان بودن مسیح تأکید کنیم، آنگاه با آیاتی که صراحتأ یا تلویحأ به الوهیت مسیح دلالت دارند چه خواهیم کرد؟ یا اگر اعتقاد داشته باشیم بر پایه آیات مختلفی از کتب انبیا بعد از ظهور مسیح جهان پر از صلح و عدالت جاودانی میشود و اسرائیلیان تا ابد در صلح و امنیت خواهند زیست، با آیهای که درمورد منقطع شدن مسیح و ویرانی اورشلیم و معبد سخن میگوید چه خواهیم کرد؟
از آیات فوق که تنها بخشی از آیات و نبوتهای مربوط به مسیح است چند نکته مهم درمییابیم از جمله اینکه: مسیح موعود پادشاهی انسانی، از نسل داود است که در عین حال از الوهیت برخوردار است و او در شهر «بیتلحم افراته» زاده خواهد شد و توسط روح خداوند یهوه مسح خواهد شد تا مساکین و اسیران و محبوسان را بشارت دهد و عدالت و انصاف را هم برای یهود و هم برای امتها اجرا کند. خداوند او را عهد قوم و نور امتها (و نه صرفاً یهودیان) قرار میدهد و در ایام او یهودا نجات خواهد یافت، کوران و کران و لنگان شفا خواهند یافت. اما مسیح منقطع و کشته خواهد شد و اورشلیم و قدس ویران خواهند شد و عصا و فرمانفرمایی از یهودا دور خواهد شد اما در عین حال پادشاهی و سلطنت او جاودانی و بیزوال است. همچنین مکتوب است که او کاهن نیز هست بر رتبه ملکیصدق و صاحب نجات عظیم است.
بنابراین از شما عزیزان یهودی خواهش میکنم که دیدگاههای تنگنظرانه درمورد «مسیح موعود» را رها کرده و با دید باز ببنید که شخصی که مدعی مقام مسیح و نجاتدهنده موعود است آیا تمام نبوتها را جامه عمل پوشانیده است یا خیر؟
در مورد مسیح موعود و تطبیق آن بر عیسیناصری آیات نسبتاً زیادی وجود دارد که ما بیشتر آنها را در این کتاب مختصر نشان خواهیم داد اما همه آنها را در این فصل بررسی نخواهیم کرد؛ بلکه هدف ما در این فصل بر اساس سبک نویسنده این کتاب این است که با یک استدلال قاطع و در عین حال مختصر و مفید و فقط با استفاده از چند نبوت به شما یهودیان عزیز ثابت کنیم که مسیح موعود، همان عیسیناصری بوده است. سایر آیات و ویژگیهای مسیح را در فصول بعد به فراخور موضوع مورد بررسی قرار خواهیم داد. بنابراین ما فقط در این قسمت با استفاده از این چند نبوت زیر ثابت میکنیم که مسیح موعود همان عیسیناصری بوده است:
(عصا از یهودا دور نخواهد شد. و نه فرمانفرمایی از میان پایهای وی، تا شیلو بیاید. و مر او را اطاعت امتها خواهد بود.) پیدایش فصل 49، آیه 10
از این آیه مهم میتوان نتیجه گرفت تا زمانی که مسیح و آن پادشاه موعود که قرار است هم بر یهود و هم بر امتها پادشاهی کند نیاید، عصا و فرمانفرمایی قوم یهودا از میان نخواهد رفت. مفهوم عصا و فرمانفرمایی اشاره به هویت قبیله یهودا و قدرت قضاوت و حکومت رهبران یهودا دارد.
از مفهومِ مخالف این آیه متوجه میشویم که بعد از ظهور مسیح موعود دو اتفاق میافتد: 1. برداشته شدن عصای قوم یهودا که به هویت و استقلال قوم یهودا اشاره دارد 2. برداشته شدن فرمانفرمایی قوم یهودا که اشاره به قدرت قضاوت و حکومت یهودا دارد.
اولین نشانههای تحقق این نبوت در دهه دوم قرن اول میلادی با محدود شدن قدرت قضاوت شورای سنهدرین آشکار شد و سپس در سال 70 میلادی با حمله روم به اورشلیم هم استقلال و هم قدرت قضاوت و فرمانفرمایی یهودا بطور کل از بین رفت و این نبوت به تحقق رسید. بنابراین مسیح موعود هر کسی که بوده باشد باید قبل از سال 70 میلادی ظهور کرده باشد. شاید بگویید این تفسیر از این یک آیه کمی زیادهروی باشد؛ اما اگر دو نبوت بعد را مطالعه بفرمایید متوجه خواهید شد که بطور قطع همین برداشت از آیه درست است.
دو نبوت دیگر میگویند:
(اینک من رسول خود را خواهم فرستاد و او طریق را پیش روی من مهیا خواهد ساخت؛ و خداوندی که شما طالب او میباشید، ناگهان به هیکل خود خواهد آمد، یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور میباشید. هان او میآید! قول یهوه صبایوت این است.)ملاکی، فصل 3، آیه 1
(هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقدّست مقرر میباشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رویا و نبوّت مختوم گردد و قدسالاقداس مسح شود. پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بناکردن اورشلیم تا (ظهور) مسیح رئیس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و (اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد. و بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود، بلکه قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساختآخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معین است.)دانیال، فصل9، آیات24 تا 26
از این دو نبوت متوجه میشویم که مسیح موعود و آن خداوند و رسول عهدی که در انتظار او هستیم وارد هیکل و معبد خواهد شد. شاید شما بگویید منظور از معبد نه معبد دوم که در سال 70 میلادی ویران شد بلکه معبدی است که احتمالاً در آینده ساخته خواهد شد میباشد؛ اما در جواب میگوییم که نبوت دانیالنبی قطعاً درباره معبد دوم است؛ زیرا در زمان تبعید بابل، دانیالنبی در ابتدای فصل نهم، به پایان تبعید هفتاد ساله بر اساس نبوت ارمیا نبی فکر میکند و در ادامه در همین راستا بازسازی اورشلیم و معبدی صحبت میکند که هنوز ساخته نشده است و اورشلیم همچنان ویران است و قرار است فرمان بازسازی اوشلیم صادر شود و سپس بعد از زمانی اورشلیم به همراه قدس یا همان معبد دوباره ویران شود که با این تفاسیر قطعاً منظور دانیالنبی همان معبد دوم است نه معبدی که قرار است احتمالاً در آینده ساخته شود. با در کنار هم قرار دادن این سه نبوت متوجه میشویم:
1.مسیح و آن پادشاه موعود میآید و وارد معبد(دوم) میشود 2.مسیح و آن پادشاه موعود منقطع و کشته میشود 3. عصا و فرمانفرمایی از یهودا برداشته میشود و اورشلیم و معبد (دوم) ویران میشوند.
ممکن است بپرسید این استدلال فقط این را ثابت میکند که مسیح هر کس که بوده باشد، باید قبل از سال 70 میلادی میآمده است در صورتی که قرار بود ما ثابت کنیم که مسیح موعود همان «عیسی ناصری» است. درست است ما از همین نبوت دانیالنبی بطور قطع ثابت میکنیم که این مسیح موعود همان «عیسیناصری» است. ابتدا متن نبوت را کامل مطالعه میکنیم:
(هفتاد هفته برای قوم تو و برای شهر مقدّست مقرر میباشد تا تقصیرهای آنها تمام شود و گناهان آنها به انجام رسد و کفّاره به جهت عصیان کرده شود و عدالت جاودانی آورده شود و رویا و نبوّت مختوم گردد و قدسالاقداس مسح شود. پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بناکردن اورشلیم تا (ظهور) مسیح رئیس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود و (اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد. و بعد از آن شصت و دو هفته، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود، بلکه قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساختآخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معین است.)دانیال، فصل9، آیات24 تا 26
در اینجا باید این موارد را بررسی کنیم:
- تاریخ صدور فرمان بازسازی اورشلیم
- هفت هفته و شصت و دو هفته یعنی چه مدت زمان
- بررسی زمان آمدن مسیح
مسألهای که ابتدا باید روشن شود، مبداءِ این بازه زمانی میباشد. در این رابطه، در آیه ۲۵ چنین میخوانیم:(… از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بناکردن اورشلیم…) منظور از این آیه این است که طی مفاد این فرمان مذکور، اورشلیم باید بازیابی و بازسازی شود؛ یعنی باید دوباره به شهرِ خدا و مرکز پرستش او مبدل گردد؛ به همان صورت که پیش از ویران شدنش برپا بود؛ در نتیجه، برای یافتن تاریخ آغاز این هفتاد هفته، باید به دنبال تعیین تاریخ صدور چنین فرمانی باشیم؛ فرمانی که در راستای بازسازی کامل و مسکونی شدن اورشلیم، صادر شده باشد.
این فرمان را ما در کتاب نحمیا مییابیم. از فصل اول کتاب نحمیا، برمیآید که آنچه موجب پریشانی نحمیا گردیده بود، آن بود که یهودیان ساکن در سرزمین موعود (…در مصیبت سخت و افتضاح میباشند و حصار اورشلیم خراب و دروازههایش به آتش سوخته شده است.) این بسیار به پیشگویی دانیال نزدیک است، آنجا که میگوید:(… و (اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد.)
همچنین در فصل دوم کتاب نحمیا میخوانیم که درخواست نحمیا از اردشیر پادشاه، بخشیدن جواز و اقتدار و امکاناتِ لازم برای بازسازی و بازیابی کامل اورشلیم و یهودیه بود:
(و (نحمیا) به پادشاه گفتم: «پادشاه تا به ابد زنده بماند؛ رویم چگونه ملول نباشد وحال آنکه شهری که موضع قبرهای پدرانم باشد، خراب است و دروازههایش به آتش سوخته شده؟)نحمیا، فصل 2،آیه 3
از ادامه آیات نیز در مییابیم که اردشیر پادشاه بهطور کامل با درخواستهای نحمیا مبنی بر بخشیدن اقتدار جهت بازسازی دیوارها و دروازههای اورشلیم موافقت نمود. در نتیجه، فرمانی که موردِ نظر نبوت دانیال باشد، همان فرمان اردشیر پادشاه به نحمیا میباشد. طبق آیه اول فصل دوم نحمیا که میفرماید:
و در ماه نیسان، در سال بیستم اَرْتَحْشَسْتا(اردشیر) پادشاه، واقع شد که شراب پیش وی بود و من شراب را گرفته، به پادشاه دادم و قبل از آن من در حضورش ملول نبودم.)نحمیا، فصل 2، آیه 1
این فرمان در سال بیستم سلطنت اردشیر صادر گشته است؛ اردشیر در فوریه سال 464 ق.م به سلطنت رسید. یعنی 7 ماه پس از مرگ پدرش. 20 سال بعد از سلطنت اردشیر یا به عبارتی20 سال پس از 464ق.م سال 444 ق.م میشود؛ یعنی فرمان اردشیر جهت بازسازی اورشلیم، در سال 444 ق.م صادر شده است.
در نتیجه مسیح هفت هفته و شصت و دو هفته پس از سال 444 ق.م فوریه-مارچ خواهد آمد.
بیایید نبوت را بازنویسی کنیم:
«كه از صدور فرمان به جهت تعمير نمودن و بنا كردن اورشليم تا [ظهور] مسيح رئيس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود»
به عبارتی دیگر:
«كه از سال 444 ق.م تا [ظهور] مسيح رئيس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود»
از ساختار برگرفته و سیاق آیاتِ دانیال روشن است که منظور از هفته، «یک دورهی هفت ساله» است؛ بهویژه که در ابتدای فصل ۹، میخوانیم که پرسوجوی دانیال بر مبنای تعداد سالها بوده است. در این صورت مسیح قرار است 7 هفته و 62 هفته پس از سال 444 ق.م بیایید.
که میشود:×7)+(62×7)=483 7(
وقتی دانیال میگوید مسیح موعود 483 سال بعد از سال 444.ق.م میلاد می آید یعنی 483 سال نبوتی 360 روزه پس از سال 444.ق.م میلاد می آید. همانطور که میدانید تمامی سالهای ما بر اساس سال خورشیدی/میلادی هستند؛ ولی دانیالنبی از تقویم زمان خودش و همچنین سالهای کتاب مقدسی استفاده کرده است؛ یعنی از سالهای360 روزه و نه 365.25 روزه.
اکنون سالهای 360 روزه را به سالهای 365.25 روزه تبدیل میکنیم:
یعنی 483 سال نبوتی را ضربدر 360 میکنیم و پس از آن عدد حاصله را تقسیم بر 365.25 میکنیم تا تعداد سال های شمسی به دست آیند:
روز=173880360×483
سال شمسی476=365.25 /173880
در نتیجه مسیح موعود 476 سال پس از سال 444.ق.م خواهد آمد. از تفریق 476 از 444 به سال 33 میلادی خواهیم رسید. ( در محاسبه باید دقت کنید که سال 0 وجود ندارد. در واقع وقتی شما 476 را منهای 444 میکنید به عدد 32 میرسید و نه 33. ولی فاصلهی بین سال 1 قبل از میلاد و 1 بعد از میلاد تنها 1 سال است و نه 2 سال. پس یک سال به جواب باید اضافه کنیم و میشود 33 میلادی)
بیایید نبوت را بازنویسی کنیم:
«كه از صدور فرمان به جهت تعمير نمودن و بنا كردن اورشليم تا [ظهور] مسيح رئيس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود» به عبارتی دیگر:
«كه از سال 444 ق.م تا [ظهور] مسيح رئيس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود»
«كه از سال 444 ق.م تا [ظهور] مسيح رئيس، 476 سال خواهد بود»
اگر باز هم بخواهیم دقیقتر بگوییم:
«كه از سال 444 ق.م ماه مارچ/آپریل تا [ظهور] مسيح رئيس، 173880 روز خواهد بود »
پس بدان و بفهم که از صدور فرمان به جهت تعمیر نمودن و بناکردن اورشلیم(یعنی سال 444ق.م) تا (ظهور) مسیح رئیس، هفت هفته و شصت و دو هفته خواهد بود(یعنی در کل 476 سال) و (اورشلیم) با کوچهها و حصار در زمانهای تنگی تعمیر و بنا خواهد شد. و بعد از آن شصت و دو هفته(یعنی زمانی بین مارچ و آپریل سال 33 میلادی)، مسیح منقطع خواهد گردید و از آن او نخواهد بود، بلکه قوم آن رئیس که میآید شهر و قدس را خراب خواهند ساخت و آخر او در آن سیلاب خواهد بود و تا آخر جنگ خرابیها معین است.
بر اساس اناجیل، «عیسی ناصری» در روز دوشنبه 10 نیسان سال 33 میلادی به عنوان برهی قربانی وارد اورشلیم شد. تنها چیزی که مانده بدانیم سال ورود مسیح به اورشلیم است. عیسی ناصری 4 روز بعد از ورودش به اورشلیم یعنی در 14 نیسان مصلوب شد. این روز عید فصح بود که در جمعه افتاده بود.
وب سایتهایی همانند (rosetta calendar) کارمان را آسان کردهاند. اکنون 14 نیسان سالهای 30 تا 35 میلادی را بررسی میکنیم تا ببینیم کدام یک در جمعه قرار داشته است.
سال 30 میلادی 14نیسان : چهارشنبه
سال 31 میلادی 14نیسان : دوشنبه
سال 32 میلادی 14نیسان : دوشنبه
سال 33 میلادی 14 نیسان : جمعه مصادف با 1 آپریل (تقویم امروزی گریگورین)
سال 34 میلادی 14نیسان : دوشنبه
سال 35 میلادی 14نیسان : دوشنبه
عیسی ناصری در 1 آپریل سال 33 میلادی مصلوب شده و 4 روز قبل از آن 28 مارچ سال 33 میلادی میشود. یعنی به طور قطع عیسیناصری در سال 33 میلادی و 28 ماه مارچ (تقویم گریگورین) برای آخرین بار به عنوان مسیح رهبر و برهی قربانی وارد اورشلیم شد.
دیدیم که فرمان بازسازی اورشلیم در سال 444 قبل از میلاد و روزی بین 27 فوریه تا 28 مارچ (ماه نیسان) داده شده است. همچنین حساب کردیم که بر اساس این نبوت، مسیح رهبر 173880 پس 444.ق.م 27فوریه-28 مارچ(ماه نیسان) خواهد آمد و پس از آن کشته خواهد شد.
همچنان که در اناجیل و تاریخ میخوانیم، عیسی ناصری در 28 مارچ سال 33 میلادی دقیقاً مطابق با نبوت دانیالنبی، به عنوان مسیح و پادشاه وارد اورشلیم شد و 4 روز پس از آن کشته شد. در واقع طبق نبوت دانیالنبی که حدود 600 سال قبل از عیسیناصری صورت گرفته است، مسیح میبایست در سال 33 میلادی در روزی بین 24 مارچ تا آپریل 22 به عنوان رهبر بیاید و پس از آن کشته شود.
عیسیناصری نیز در سال 33 میلادی و 28 مارچ وارد اورشلیم شد و در 1 آپریل مصلوب گردید. با مطالعه این نبوت شگفت آور دیگر تصور نمیکنم که هیچ جای شک و شبههای برایتان باقیمانده باشد که مسیحموعود همان «عیسیناصری» است.
ما تا کنون فقط با استفاده از چند نبوت ثابت کردیم که عیسیناصری همان مسیحموعود است؛ اما همانطور که پیشتر بیان کردیم درباره مسیح آیات زیادی در کتب انبیا وجود دارد که باید ویژگیهای آن با عیسیناصری تطبیق داده شود که ما در فصول آینده به فراخور موضوع این نبوتها را بررسی خواهیم کرد و خواهیم دید که مسیح که بود؟ برای چه به این جهان آمد؟ چرا مسیح کشته شد؟ چطور مسیح هم انسان و هم خداست؟ آیا مرگ مسیح پایان کار اوست؟ به امید خدا بزودی نشان خواهیم داد که این نبوتهای گوناگون و بعضاً متناقض چطور همگی در شخص «عیسیناصری» به انجام رسیدهاند.
2.در مورد این آیات باید دقت کرد که درست است که تحقق اولیه نبوت در مورد سلیمان است؛ اما تحقق کامل و نهایی آن درباره مسیح است؛ زیرا اولاً سلطنت سلیمان پایدار نبود و زایل شد و ثانیاً مطابق نبوتهای متعدد انبیا بعدی که قرنها بعد از سلیمان درباره مسیح و آن پادشاه موعودِ از نسل داود که پادشاهی بیزوال دارد صورت گرفت، واضح میشود که تحقق نهایی این آیات درباره مسیح موعود است نه سلیمان.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |