آیا قرآن کلام خداست؟ فصل دوم- منابع تلمودی در قرآن: داستان قائن و هابیل (مقالۀ چهاردهم)
منابع تلمودی در قرآن
احتمالاً بزرگترین معما برای مسیحیانی که قرآن را بر می دارند و می خوانند، داستان های متعدد ظاهراً کتاب مقدسی است که شباهت اندکی با روایت های کتاب مقدس دارند. داستان های قرآنی شامل تحریفات، غلط گیری ها و برخی اضافات عجیب و غریب در داستان های آشنایی است که پیشاپیش آن ها را می شناسیم و آموخته ایم. اگر این داستان ها از کتب مقدس پیشین نیستند، پس از کجا آمده اند؟ خوشبختانه، ما نوشتجات آپوکریفایی (مشکوک و مجعول) یهودی بسیاری (بیشتر این مطالب مربوط به تلمود است) داریم که به قرن دوم هجری بر می گردند و می توان این داستان ها را با آن ها مقایسه کرد. هنگامی که این مقایسه را انجام می دهیم، شباهت های چشمگیری بین این افسانه ها با داستان هایی که در قرآن بازگو شده است، می یابیم.
مطالب تلمودی در قرن دوم میلادی، از سنت های شفاهی (میشنا) و توضیح المسائل آن (گمارا) جمع آوری شده است. این قوانین و سنت ها برای استفاده از شریعت موسی (تورات) برای دوران گذار ایجاد شده بود. این نوشته ها شامل تفسیر و بحث در مورد شریعت (هلاخا و هگادا و غیره) نیز بودند. بسیاری از یهودیان تألیفات تلمودی را معتبر نمی دانند، با این وجود، چون این نوشته ها حاوی اطلاعاتی در مورد زمانی که به نگارش در آمده اند هستند، مورد مطالعه قرار می گیرند.
بنابراین چگونه این آثار غیر معتبر تلمودی یهودی در قرآن گنجانده شده است؟ بسیاری از گروه های کوچک یهودی، بین قرن هفتم و نهم در شبه جزیره عربستان (معروف به حجار) زندگی می کردند. آن ها بخشی از مهاجرینی بودند که پس از تخریب اورشلیم از این یهودیان این مطالب تلمودی که برای نسل ها، به صورت شفاهی از پدر به پسر منتقل می شد.
الف) داستان قائن و هابیل
این داستان (که در سورۀ المائده آیات ۳۰-۳۲ ذکر شده است) تقریباً مثل کتاب مقدس با قتل توسط برادرش قائن آغاز می شود (اگر چه در قرآن نام آن ها آورده نشده است). با این وجود در آیه ۳۱، پس از این که قائن هابیل را می کشد، داستان تغییر کرده و دنبالۀ آن شبیه به داستان موجود در کتاب مقدس نیست. این گزارش قرآنی می تواند برگرفته از کجا باشد؟ آیا این سند، تاریخی است که برای نویسندگان کتاب مقدس ناشناخته مانده بود؟
در حقیقت همینطور است، زیرا منبع این گزارش مدت ها پس از مدون (کانُن) عهد عتیق و پس از نگارش عهد جدید، تهیه شده بود. در حقیقت سه منبع وجود دارد که این روایت می تواند برگرفته از آن ها باشد: ترگوم یوناتان بن عزیا، ترگوم اورشلیم و کتابی به نام «اندرزهای پدران» نوشتۀ ربای ایلعازر. هر سه سند مطالب یهودی برگرفته از تلمود هستند که از حدود سال ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلادی از جمله سنت های شفاهی بوده اند. این داستان ها دربارۀ شریعت کتاب مقدس اظهار نظر می کنند اما تا جایی که امروزه مشخص شده است، حاوی چیزی بیش از افسانه ها و داستان های عبری نیستند. هنگامی که این داستان خاص را در قرآن می خوانیم، متوجه یک شباهت قابل توجه به سه منبع تلمودی می شویم:
قرآن-سوره المائده آیۀ ۳۱
سپس خداوند کلاغی را که زمین را می خراشید فرستاد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند. «وای بر من! آیا من حتی قادر نبودم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را پنهان کنم؟» سپس پر از پشیمانی شد.
ترگوم یوناتان بن عزیا
آدم و حوا که کنار جنازه نشسته بودند و گریه می کردند و نمی دانستند چه باید بکنند، زیرا آن ها هنوز هیچ اطلاعی از روش دفن کردن نداشتند. زاغی به آنجا آمد و جسد کلاغی دیگر را برداشت و پس از خراش دادن زمین، آن را در مقابل چشمان آنها به خاک سپرد. آدم گفت: «بیایید از زاغ الگوبرداری کنیم»، بنابراین جسد هابیل را برداشته و بلافاصله دفن کرد.
جدا از تضاد و تفاوت بین این که آدم چه کسی را به خاک سپرد، دو داستان به طرز عجیبی شبیه یکدیگر هستند. ما فقط می توانیم نتیجه بگیریم که محمد یا مؤلفین بعدی، داستان را از این جا کپی برداری کرده اند. بنابراین متوجه می شویم که یک افسانۀ یهودی و یک اسطورۀ غیر معتبر، به عنوان یک واقعیت تاریخی در قرآن تکرار شده است. با این حال، این تمام ماجرا نیست، زیرا وقتی ما خواندن سورۀ المائده را ادامه می دهیم، در آیۀ ۳۴، گواه دیگری بر دزدی نوشتاری از ادبیات آپوکریفایی یهود را می یابیم. این بار، میشنای سنهدرین ۴: ۵.
قرآن-سورۀ المائده آیه ۳۲
در این روایت: ما برای بنی اسرائیل مقرر کردیم که اگر کسی شخصی را بکشد مگر این که به خاطر قتل یا گسترش شرارت در این سرزمین باشد مثل این است که همۀ مردم را کشته باشد: و اگر کسی جان کسی را نجات دهد، مثل این که جان همه را نجات داده باشد.
میشنای سنهدرین ۴: ۵
متوجه شدیم که در مورد قائن که برادرش را به قتل رساند، گفته شده است که «صدای خون برادرت فریاد می زند» (این جمله نقل قولی از کتاب مقدس، پیدایش ۴: ۱۰)، خون نه به صورت مفرد بلکه به صورت جمع آمده است. تو مجرد آفریده شدی تا نشان دهی کسی که فرد دیگری بکشد، گویا که کل نژاد را به قتل رسانده است. اما کسی که زندگی یک نفر را نجات دهد، مثل این است که جان تمام بشریت را حفظ کرده است.
هیچ ارتباطی بین آیه قبلی (آیه ۳۱) و آیه ۳۲ وجود ندارد. قتل هابیل توسط قائن چه ارتباطی با قتل یا نجات کل مردم دارد؟ هیچ ارتباطی. از قضا، آیه ۳۲ در حقیقت، از اساس و مبنای امید عهد عتیق برای کار نهایی عیسی برای از میان برداشتن گناهان جهان پشتیبانی می کند (نگاه کنید به یوحنا ۱: ۲۹). با این حال، این موضوع از آیۀ قبل از خود نشأت نمی گیرد. پس چرا در این جا قرار گرفته است؟
اگر بخواهیم دوباره به تلمود یهودی، این بار به میشنای سنهدرین، فصل ۴، آیه ۵ برگردیم متوجه می شویم که نویسنده مطالب خود را از کجا تهیه کرده است و چرا آن را در این جا آورده است. در این روایت، نظرات یک ربا را می خوانیم، جایی که واژۀ »خون» را «خون خود و خون نسل خود» تفسیر می کند. به یاد داشته باشید که این تنها نظر یک ربا است. تفسیر شخصی اوست و تفسیری از سر گمانه زنی است. بنابراین، بسیار جالب است که او سپس در مورد کلمۀ جمع «خون» اظهار نظر می کند با این حال اظهارات این ربا تقریباً کلمه به کلمه در قرآن، در آیۀ ۳۲ سورۀ المائده تکرار شده است! چگونه است که نظرات یک ربا درباره متن کتاب مقدس (تفکرات یک انسان) به مطالب قرآن مقدس تبدیل شده و به خدا نسبت داده می شود؟ تنها نتیجه ای که می توان گرفت این است که مؤلفین بعدی، این پند و اندرز را از مطالب این ربا، به خاطر سپرده اند. چرا که هیچ ارتباطی بین روایت مربوط به کشته شدن قائن در قرآن (آیات ۳۱) و آیۀ بعدی در مورد کل مردمان وجود ندارد (آیه ۳۲).
تنها در هنگام خواندن میشنای سنهدرین است که متوجه ارتباط بین این دو داستان می شویم: تفسیر ربا از یک آیۀ کتاب مقدس و یک واژۀ اصلی و مرکزی. دلیل فقدان این ارتباط در قرآن، اکنون کاملاً قابل درک است. نویسندۀ سورۀ المائده از پیش زمینۀ صحبت های ربا اطلاعی نداشته است و بنابراین نمی دانسته این ها صرفاً نظرات مربوط به متن کتاب مقدس است و متن اصلی کتاب مقدس نیست. نویسنده، آن چه را شنیده بود، بدون آن که مفهوم آن را بفهمد، به قرآن اضافه کرده است.
متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |