زندگی روزمره مسیحیسؤالات در مورد خدا

سؤالی که بجاست، لایق پاسخی قانع کننده است!

2/5 - (2 امتیاز)

?❓?. «مشورت و حکمت کامل از آنِ من است. من فهم هستم و قوت از آنِ من است.» (امثال ۱۴:۸)

مهرماه شد و مدرسه ها باز شدند. هفته ی اول با معلمان آشنا شدیم. بعضی ها همان معلم سال قبل بودند ولی آموزگاران جدید بیشتر بودند.
تنها مسیحی کلاس، من بودم. کلاس دینی داشتیم. وقتی معلم اسامی را می خواند، به اسم من رسید، کمی مکث کرد و بعد ادامه …..
با مقدمه‌ای کلاس را شروع کرد که باعث شد تا من چند سؤال در رابطه با آن از معلم پرسیدم. چندتا از همکلاسی هایم مرا تأیید کرده و می گفتند: او راست می گوید. لطفاً جواب او را بدهید. جو کلاس متشنج شد و معلم از کوره در رفت و مرا از کلاس بیرون کرد.
و بدین ترتیب تا آخر سال بدلیل اقلیت بودنم، از کلاس دینی معاف شدم.
آن روز عصبانیت او را کاملاً درک نکردم ولی بعدها پی بردم که سؤالات من چقدر چالش برانگیز بود و می توانست متعاقباً پیامد بدی داشته باشد.
برای یافتن جواب سؤال های خود، به چه کسانی یا به چه منابعی مراجعه می کنید؟
وقتی با عیسا آشنا شدم و کلامش را خواندم، بسیاری از پاسخ های سؤالات خود را یافتم.
کتاب مقدس به عنوان تنها و بی نقص ترین منشاء و منبع به مراتب معتبر به مسائل و مشکلات بشریت است.
بی تردید، منبع و منشاء پاسخ ها، بسیارحائز اهمیت است.
عیسا می دانست که در پس سؤالات فریسیان و کاتبان، چه انگیزه هایی نهفته است.
آنها با پرسش های خود در پی آن بودند تا بر عیسا مدعی شده او را متهم کنند و سپس او را به پای میز محاکمه بکشانند. با این وجود، باز عیسا به سؤالات آن ها پاسخ می داد.
عیسا علاوه‌ بر این با معجزاتی که انجام می داد، الوهیتش ثابت می شد. ولیکن دربارۀ آن ها شهادت داد: «….به سمع خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده، خواهید نگریست و نخواهید دید. زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیده اند و چشمان خود را بر هم نهاده اند، مبادا به چشمها ببینند و به گوشها بشنوند و به دلها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.»( متی ۱۳:۱۴ و ۱۵ )
فریسیان نیز مانند خداناباوران امروزی، فقط سؤال می کنند.
آن ها به دنبال حقیقت نیستند بلکه هدف شان محکوم کردن و انکار خداست. به جواب ها عمیقاً توجه نمی کنند و از روی خلوص نمی اندیشند.
ذهن شان بسته و چشمان روحانی شان کور است. بنابراین هر جوابی به آن ها، مانند ریختن آب بر سنگ است.
از کودکی شنیده بودم که می گفتند: هیچ وقت به خدا نگویید چرا؟ یا چرا من؟ یا …!
اما برعکس، در بسیاری از موارد و مشکلات از خدا پرسیدم:«خدایا چرا؟ به چه دلیل؟ یا چرا برای من باید این اتفاقات بیوفتد؟!»
البته هیچ گاه خود را با کسی مقایسه نکردم. ولی دلایل این اتفاقات برای من همیشه جای سؤال بود.
خدا نه تنها بر من خشمگین نشد، بلکه در عوض با ملایمت و محبت، در مسیر زندگی به من پاسخ داد. و پاسخ او چنان قانع کننده و عمیق بود که عشق و اعتماد مرا به خودش صدچندان نمود.
در بسیاری از موارد ما از خدا سؤالات متعددی می پرسیم. ولی آیا اگر خدا از ما سؤال کند، قادر به پاسخ هستیم؟
آیا جواب های ما برای او قانع کننده خواهد بود؟
خدا در گفتگوی با ایوب، با سوالات پیچیده و پشت سر هم او را به چالش می کشد. نه برای اینکه در برابر او قدرت نمایی کند و او را به چهارمیخ بکشد.
آیا خدا نمی دانست که ایوب جواب این پرسش ها را نمی داند؟
بنابراین هدف خدا از طرح سؤالاتی این چنینی چه بود؟
برای یافتن جواب، به ایوب باب ۴۲ آیات ۳-۵ مراجعه می کنیم:« کیست که مشورت را بی علم مخفی می سازد؟ لکن من به آنچه نفهمیدم تکلم نمودم. به چیزهایی که فوق از عقل من بود و نمی دانستم…. از این جهت از خویشتن کراهت دارم و در خاک و خاکستر توبه می نمایم.»
وقتی ایوب درمی یابد که قادر به درک اراده و طریق های او نیست، توبه کرده و با خدا ملاقات می کند. و بدین ترتیب صفحۀ جدیدی در زندگی او گشوده می شود.( به اتفاقات خوبی که در زندگی ایوب منجر شد، عنصر برگشت پذیری می گویند.)
بسیاری از ما با بارهای گران و خسته و پُر از مشکلات و چرا و چگونه ها به سوی او می آییم.
او وعده داد که آرامش خود را به ما می دهد! نه آرامشی که از دنیا، که موقتی و زودگذر است. آرامشی که تا ابد با ما در مشکلات و سختی ها می ماند.

«بیایید نزد من ای تمام زحمتکشان و گرانباران و من شما را آرامی خواهم بخشید.» (متی ۲۸:۱۱). ?❓?

یادداشتی از خواهر گرامی مان ر.پ.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO