پاسخ به اسلامدفاعیات ایمان

آیا قرآن کلام خداست؟ (مقدمه)

4.1/5 - (8 امتیاز)

آیا قرآن کلام خداست؟

فرزندم! از تعلیمی که تو را از عقل دور سازد، خودداری کن (امثال سلیمان 19: 27)

مقدمه

اسلام ادعا می کند که قرآن نه تنها کلام خداست، بلکه آخرین وحی و مکاشفه ای است که بر بشریت نازل شده است. این ادعا برگرفته از عبارت «مادرِ همۀ کتاب ها» در سورۀ الزخرف آیات 2-4 است. مسلمانان بر این باورند که قرآن یک نسخۀ دقیق و کلمه به کلمه از آخرین وحی خداوند است که بر روی لوح های اصلی که از ازل در بهشت وجود داشته اند، یافت می شود. آن ها به سورۀ البروج آیۀ 21 و22 اشاره می کنند که می گوید: «نه، این کتاب، یک قرآن باشکوه است که در لوح محفوظ نگاشته شده است.» دانشمندان اسلامی ادعا می کنند که این متن به لوح هایی اشاره دارد که هرگز تولید نشده اند. بلکه معتقدند که قرآن نسخۀ عینی کتاب آسمانی ازلی است، تا آن جا که حتی علائم نگارشی، عناوین و تقسیم بندی سوره ها نیز در هر دو (یعنی قرآن و لوح محفوظ) یکسان است.

طبق سنت اسلامی، این «مکاشفه ها» در شب قدر و یا شب سرنوشت و در ماه رمضان، با پایین ترین آسمان از هفت آسمان، فرستاده (تنزیل یا نازل) شد (سورۀ القدر آیۀ 1 و از آن پس، بر حسب نیاز توسط جبرئیل به صورت بخش به بخش و به ترتیب بر محمد آشکار شده است (سورۀ الفرقان آیۀ 34). در نتیجه، هر یک از حروف و کلمات عاری از تأثیر بشری است که این امر به قرآن، تجلی، اقتدار و حتی قداست و متعاقباً یکپارچگی می بخشد.

اکثر غربی ها به صورت ظاهری، این ادعاها از سوی مسلمانان را پذیرفته اند. آن ها هرگز توانایی بحث در مود صحت و سقم این موضوع را نداشته اند، چرا که این ادعاها نه قابل اثبات و نه قابل انکار هستند، زیرا اقتدار آن ها صرفاً برخاسته از خود قرآن است. همچنین واکنش تند و خشن در ایام گذشته نسبت به افرادی که با شجاعت، قرآن و پیامبر را نقد کرده اند، باعث شده تا دیگران در این مورد سکوت اختیار کنند. واقعیت این است که مدت های مدید، غربی ها با فرض بر این که مسلمانان شواهد و داده هایی برای اثبات ادعاهای خود دارند، نیازی به بحث و کنکاش نمی دیدند.

اما اکنون که پژوهشگرانِ سکولار اسلام (معروف به مستشرقان) منابع اسلامی را مورد بررسی مجدد قرار داده اند، شواهدی یافت شده که اکثر مطالبی که دربارۀ محمد و «وحی» او یعنی قرآن باور داشتیم را زیر سؤال می برد. یافته های این محققین نشان می دهد که قرآن فقط بر یک نفر نازل نشده است، بلکه تلفیقی از ویرایش های بعدی است که توسط گروهی از افراد در طی چند صد سال، اعمال شده است. به عبارت دیگر، قرآنی که امروز می خوانیم قرآنی نیست که در اواسط قرن هفتم وجود داشته است، بلکه به احتمال زیاد محصول قرن های هشتم و نهم می باشد. مستشرقان می گویند که در این زمان و به خصوص در قرن نهم بوده که اسلام هویت کلاسیک خود را کسب کرده و به چیزی که امروز می شناسیم تبدیل شده است.در نتیجه، مرحلۀ تکوین و شکل گیری اسلام در زمان زندگی محمد نبوده، بلکه طی یک دورۀ 200 تا 300 ساله تکامل یافته است. با این وجود، منابع اصلی این دوره بسیار اندک هستند. اساساً تنها منابعی که در دسترس مورخان بوده چیزی غیر از منابع اسلامی نیست. تمام منابع غیر از قرآن، جدید می باشند و به تازگی ایجاد شده اند. قبل از سال 750 میلادی، هیچ مدرک و سند قابل اثبات و قابل تأییدی برای مسلمانان وجود نداشت که بتواند دریچه ای را به سوی دوران تکوین اسلام به روی ما بگشاید. هیچ چیزی وجود ندارد که بتواند مدرکی برای تأیید سنت های اسلامی ارائه کند (یعنی چیزی نیست که تاریخ اسلام که از طریق سنت های اسلامی به ما رسیده را تأیید کند). منابع جدید صرفاً از منابع قدیمی تر استفاده می کردند که امروزه دیگر موجود نیستند (معلوم نیست که واقعاً وجود داشته اند یا خیر). این دورۀ کلاسیک (حدود 800 سال بعد از میلاد) دوران نخستین را از منظر خود توصیف می کند، درست مثل این است که شخصی هنگام نوشتن ازدوران کودکی خود دوست دارد تنها مواقعی را به خاطر آورد که برای او خوشایند و دلچسب بوده اند. بنابراین گزارشات و حکایت ها، مغرضانه اند و به همین دلیل توسط محققان تاریخی قابل قبول نیست. در نتیجه، بین آن چه یک تاریخ شناس خواهد پذیرفت و آن چه سنت های اسلامی محسوب می شود شکاف عمیقی به وجود می آید. طبق نظر محققین مسلمان سنتی، اسلام، قویاً باور دارد که وحی چیزی جز مداخلۀ الهی نیست. مسلمانان ادعا می کنند که خداوند وحی خود را از طریق جبرئیل در طی بیست و سه سال (610-632 میلادی) بر محمد نازل کرده است؛ ادعا می کنند که در این مدت، بسیاری از قوانین و سنت هایی که امروزه ما آن ها را تحت عنوان اسلام تعریف می کنیم، ترسیم و تدوین شده است.

با این وجود، سناریویی که امروزه تاریخ شناسان سکولار در مورد صحت آن تردید دارند این پیش فرضِ بعید است که اسلام که دینی با پیچیدگی های بسیار زیاد و قوانین و سنت های پیچیده است، در اوایل قرن هفتم ودر یک فرهنگ بادیه نشینِ «عقب مانده» شکل گرفته است و تنها در مدت بیست و دو سال کاملاً کاربردی شده است (چگونه چنین چیزی ممکن است؟؟!!).

در قدیم، حجاز (عربستان مرکزی) در دنیای متمدن جایگاهی نداشت. حتی در میان سنت های بعدی، از این دوره به عنوان دوران جاهلیت (یا دورۀ جهل که بر عقب ماندگی دلالت دارد) یاد می شود. عربستان قبل از محمد فرهنگ شهرنشینی نداشت و همچنین نمی توانست زیرساخت های پیشرفتهایی را که برای شهرسازی لازم است، ایجاد کند، چه برسد به ماجراهایی که در باب دوران اولیه اسلام توسط سنت های اسلامی ذکر شده اند. پس چگونه همه چیز این قدر سریع و منظم مدون شده است؟ برای چنین سناریویی، هیچ سابقۀ تاریخی وجود ندارد. انتظار می رود چنین درجه ای از پیچیدگی و فرهیختگی، حداقل یک یا دو قرن طول بکشد، با این شرط که منابع دیگری نیز وجود داشته باشد؛ منابعی همچون فرهنگ های مجاور که بتوان رسوم و قوانین را از آن ها وام گرفت؛ اما در یک محیط بیابانی ساده و بدوی و در مدت 23 سال مطمئناً چنین چیزی امکان پذیر نخواهد بود. تاریخ شناسان سکولار نمی توانند به سادگی بپذیرند که تکوینی که بعدها توسط سنت ها به اسلام بخشیده شد، در ابتدا تنها از طریق وحی الهی صورت گرفته باشد، زیرا همگی بر این باورند که تمام تاریخ باید با شواهد تاریخی قابل اثبات باشد. آن ها ناگزیر باید با تعمق بیشتری از خود بپرسند که آنچه می دانیم حاصل چه منبعی است و منشاء اطلاعات ما از کجاست و آیا ما با یک تحلیل تاریخی «بی طرفانه و غیر مغرضانه» یا خنثی روبرو هستیم یا خیر؟ بنابراین تاریخ شناسان جبراً با یک معضل روبرو شدند. آنان به دلیل پیش فرض های سکولار خود، نمی توانستند پژوهش های خود را بر مبنای وجود خدا پایه گذاری کنند، با این وجود، نادیده گرفتن سنت های مسلمانان (که موجودیت خدا را پیش فرض می دهد) هم ممکن نبود، زیرا این سنت ها نه تنها بهترین بلکه گاهی تنها مدارک و اسناد موجود بودند و تا همین اواخر هم وضع بر همین منوال بود.

اگر چه گروه جدیدی از متخصصان تاریخ اسلام (مانند دکتر جان وانسبرو، مایکل کوک، پاتریشیا کرون که قبلاً در آکسفورد و بعدها در کمبریج تدریس می کرد، یهودا نئو از دانشگاه اورشلیم، اندرو ریپین از کانادا و دیگران)، اعتراف می کنند که مسالۀ مداخلۀ الهی در اینجا موضوع رمزآمیزی است، اما باز با دقت بیشتری منابع دیگر دربارۀ قرآن را مورد بررسی قرار می دهند تا به سرنخ هایی از منشاء آن دست یابند. همین منابع هستند که در شفافیت، توضیخات جایگزین آشکارتری را در مورد دینی ارائه می کنند که امروزه یک پنجم جمعیت جهان آن را پذیرفته اند و سریع تر از هر آیین بزرگ دیگری در حال رشد و گسترش است.

بنابراین، می خواهم از ماحصل کار آن ها برای درک بهتر منشاء احتمالی قرآن استفاده کنم. احساس می کنم که مدافعین اعتقادات اسلامی باید در سال های آینده با این داده ها روبرو شوند. زیرا اکثر این مطالب جدید هستند که بسیاری از ادعاهای مطرح شده توسط محققین سنتی مسلمان در مورد کتاب مقدسشان (یعنی قرآن) و پیامبرشان (یعنی محمد) را عمیقاً مورد تردید قرار داده اند. پس اجازه بدهید تحلیل خود را با نگاه به منابعی آغاز کنیم که اکثر اطلاعات ما دربارۀ اسلام، پیامبر و کتاب او، برگرفته از آن ها است.

متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO