آیا قرآن کلام خداست؟ فصل سوم- نقد خارجی قرآن- مسئلۀ یهودیان (مقالۀ بیست و یکم)
3) یهودیان
قرآن تلویحاً اشاره می کند که محمد رابطۀ خود با یهودیان را در سال 624 میلادی (یا اندکی پس از هجرت در سال 622) قطع کرد و نتیجتاً جهت قبله را تغییر داد (سورۀ البقره آیات 144 و 149-150)، با این وجود، منابع اولیۀ غیر اسلامی رابطۀ خوبی بین مسلمانان و یهودیان در زمان اولین فتوحات (اواخر دهه 620 میلادی) و حتی بعد از آن به تصویر می کشند.
آموزۀ (تعلیم) یعقوب:
به عنوان مثال بیایید قدیمی ترین شهادت محمد و «جنبش» او که در اختیار ما قرار دارد را در نظر بگیریم؛ که رساله ای است ضد یهودی به زبان یونانی با عنوان آموزۀ یعقوب که در فلسطین بین سالهای 634 تا 640 بعد از میلاد نوشته شده است. این آموزه در مورد یهودیانی که با ساراسن ها در هم می آمیزند و از خطر گرفتاری در دست این یهودیان و ساراسن ها هشدار می دهد. در واقع، به نظر می رسد که این رابطه به موازات فتوحات اسلامی شکل می گیرد، همان طور که یکی از منابع قدیمی ارمنی اذعان می کند که متعاقب فتح، یک یهودی فرماندار بیت المقدس شد. آن چه در اینجا قابل توجه است این است که به نظر می رسد یهودیان و اعراب (ساراسن ها) در زمان فتح فلسطین و حتی برای مدت کوتاهی پس از آن با هم متحد شده اند. در این رساله، بار دیگر نزدیکی یهودی-عرب با نشانه های خصومت آشکار با مسیحیت، مشهود است. بر اساس گفته بنویچ، این رساله از یک یهودی سابق یاد می کند که گفته است حتی اگر «یهودیان و ساراسن ها او را بگیرند و وی را تکه تکه کنند» او مسیح به عنوان پسر خدا را انکار نخواهد کرد. واضح است که نویسنده اعتقاد داشته که اعراب و یهودیان در فتوحات با هم متحد هستند.
اعتبار این روایت توسط گردآورندۀ بزرگ سیره محمدی، محمد بن اسحاق، در سندی معروف به «قانون اساسی مدینه» تأیید شده است. در این سند، یهودیان علی رغم حفظ دین خود، با خداپرستان یک جامعۀ واحد (امت) را تشکیل دادند و بین تعدادی از قبایل عرب، به صورت بی نام و نشان پراکنده شدند. از آن جا که طبق نظر کرون و کوک، این سند به طور منطقی یکی از قدیمی ترین عناصر حدیث اسلامی است، مطابقت آن به قدیمی ترین روایات خارجی در مورد ریشه های اسلام بسیار قابل توجه است. اگر این شواهد صحت داشته باشند، پس این سؤال مطرح می شود که چگونه یهودیان و ساراسن ها (عرب ها) تا اواخر سال 640 میلادی با هم متحد هستند، در حالی که طبق قرآن، محمد بیش از 15 سال زودتر و در اوایل 624 میلادی، ارتباط خود را با یهودیان قطع کرده است؟
وقایع نگار ارمنی سال 660 میلادی:
برای پاسخ به این سوال ما باید به نخستین روایت مربوط به زندگی «پیامبر» اشاره کنیم که در کتاب تواریخ ارمنی از حدود سال 660 میلادی ارائه شده است که برخی آن را به اسقف سبئوس نسبت داده اند. واقعه نگار به شرح این موضوع می پردازد که چگونه محمد جامعه ای تأسیس کرد که هم متشکل از اسماعیلیان (اعراب) و هم یهودیان بود و زمینه و چارچوب مشترک آن، تبار مشترک آن ها از ابراهیم، یعنی اعراب از طریق اسماعیلیان و یهودیان از طریق اسحاق بود. این واقعه نگار معتقد بود که محمد هر دو جامعه را از حق حیات در سرزمین مقدس برخوردار کرد و در عین حال نسب توحیدی را برای آنان فراهم نمود. این کار محمد بدون سابقۀ تاریخی نیست چرا که ایدۀ حق تولد اسماعیلی در سرزمین مقدس پیش از این در کتاب «پیدایش رباح 61: 7»، در تلمود بابل و در کتاب جوبیلی ها مورد بحث و گفتگو قرار گرفته بود. بنابراین چشم انداز محمد صرفاً عربستان نبود، بلکه معطوف به فلسطین و یهودیان نیز بود، یک ویژگی که بر طبق کار انجام گرفته توسط «جی بی شابوت» به طور مستقل در سنت های تاریخی ژاکوبی تأیید شده است.
جالب این که بر اساس پژوهش های انجام شده توسط کرون و کوک، جهت گیری محمد به سمت فلسطین، حتی در احادیث اسلامی بعدی نیز دیده می شود که با زبان لفافه، مقصود از سوریه در واقع فلسطین است. کافی است که به مطالب ابو داود سلیمان بن الاشعث السجستانی و احمد ابن محمد ابن حنبل مراجعه کنیم تا دریابیم که پیامبر، سوریه را سرزمینی می داند که خداوند برای بندگان برگزیدۀ خود انتخاب کرده است. این استنتاجات نیز با ادعای هجرت یا خروج مسلمانان از عربستان به سمت شمال مطابقت دارد نه هجرت به شهری دیگر در خود کشور عربستان. طبق گفته های واقعه نگار ارمنی در سال 660 میلادی، شکاف بین یهودیان و اعراب اندکی پس از فتح بیت المقدس در سال 640 میلادی رخ داد.
مجدداً ما برخی منابع غیر اسلامی را می یابیم که در تناقض با قرآن بوده و بیان می دارند که حداقل 15 سال بیشتر از آن چه قرآن ادعا می کند، رابطۀ خوبی بین اعراب و یهودیان وجود داشته است. اگر فلسطین کانون توجه مسلمانان بوده است، پس بدین ترتیب موضوعیت شهر مکه زیر سؤال می رود.
متن مناظرات دکتر جی اسمیت (کاری از چوب مینیستری)
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |