لذت پرستش خدا
??. «…بیا و هر آنچه در دلت باشد معمول دار زیرا خداوند با توست.» (دوم سموئیل ۷ :۳)
یکی از شخصیت های نافذ، برجسته و پر ماجرای کتاب مقدس، داود پادشاه است.
کمتر کسی پیدا می شود که با خواندن کتاب مقدس از هر حیث شیفتۀ شخصیت او نشود.
عشق و سرسپردگی او به خدا، در تمام قسمت های زندگی و مزامیر منسوب به او را می توان یافت.
خدا برای او نه فقط یک شبان، ملجا و پناهگاه، صخره و خداوند است بلکه خدایی است که او را از چنگال شیر و خرس و جلیات رهانید تا او را بر قوم اسرائیل، پیشوا و پادشاه سازد.
داود به میکال (دختر شائول، همسر اهدایی داود) گفت: «به حضور خداوند بود که مرا بر پدرت و بر تمامی خاندانش برتری داد تا مرا بر قوم خداوند، یعنی اسراییل پیشوا سازد؛ از این جهت به حضور خداوند بازی کردم و از این نیز خود را زیاده حقیر خواهم نمود و در نظر خود پست خواهم شد؛ لیکن در نظر کنیزانی که در بارۀ آنها سخن گفتی، معظٌم خواهم بود.»
(دوم سموئیل ۶ :۲۱و۲۲)
او مقام و منزلت و پیروزی های خود را از حضور خداوند در زندگیش می داند. خدایی که او را برتری داد تا پادشاه شود.
او اذعان می دارد که حاضر است بیشتر از این ها برای پرستش او خود را حقیر کند.
حقیر از دیدگان افرادی مانند میکال که پرستش و شادی برای خدا را در چارچوب خودشان تعریف و معنی می کنند!
برخی مسیحیان پرستش خارج از قوانین سنتی را نمی پذیرند.
ما نمی توانیم به کسی بگوییم این طور که تو خدا را می پرستی درست یا نادرست است.
هرکدام از ما رابطۀ خاص خود را با خدا دارد و او را به شیوه و با الفاظ صمیمانه و محترمانۀ خود می پرستد.
در پرانتز بگویم که آسیب برای اثبات می توانید به ماجرای ایلیا در کتاب اول پادشاهان ۱۸ :۱۷-۴۰ مراجعه کنید.
در کوه کرمل انبیای بعل خود را مطابق رسومات خود به تیغ ها و نیزه ها مجروح می ساختند به حدی که خون از بدنشان جاری می شد.
آن ها به این طریق می خواستند خدایشان احضار شود تا در چالش کشیدن ایلیا برای پیروی از یهوه خدا یا بعل ( بت صیدونیان) خود را ثابت کند.
ما نمیتوانیم نحوۀ دعا کردن کسی را مورد انتقاد، رد یا پذیرش قرار دهیم.
عیسا به زن سامری گفت نه در کوه و نه در هیچ جای دیگری خدا را پرستیدن و او را محدود کردن جایز نیست بلکه می گوید: «لیکن ساعتی می آید که در آن پرستندگان حقیقی پدر را به روح و راستی پرستش خواهند کرد زیرا که پدر مثل این پرستندگان خود را طالب است.» (یوحنا ۴ :۲۳)
الگویی که خداوند به ما مسیحیان در بارۀ پرستش ارائه می دهد، آزادی و راستی و بدون محدودیت و چارچوب های انسانی است.
نمیتوانیم با زندگی ناسالم و گناه آلود و زبانی که با آن مردم و زمین و زمان را لعنت می کنیم، خدا را بپرستیم.
یعقوب در باب ۳: ۱۰ می گوید: «از یک دهان برکت و لعنت بیرون می آید! ای برادران، شایسته نیست که چنین شود.»
با تمام قلب و راستی باید خدا را بپرستیم. پرستش، واکنش و عکس العمل ما به کار نجات بخش خداست که در مسیح برای ما مهیا شده است.
«هر که روح دارد خداوند را تسبیح بخواند. هللویاه!». ??
یادداشتی از خواهر گرامی مان ر.پ.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |