ادامه فصل دوم: موقعیت فرودست زنان
قرآن و سنت اسلام موقعیتی فرودست و درجه دوم برای زنان قائل هستند. در واقع برتری مردان مستقیماً از فرامین قرآن نشأت گرفته است. به عنوان مثال همانطور که قبلاً اشاره شد، مرد می تواند چندین زن بگیرد، ولی زن نمیتواند چند شوهر داشته باشد.
قرآن (بقره 228) به صراحت اذعان دارد که مردان نسبت به زنان از مزیتهای خاصی برخوردار هستند و بر آنان برتری دارند. قرآن صراحتاً این حق را برای مردان قائل شده که زنان خود را طلاق دهند اما چنین حقی را برای زنان به رسمیت نمی شناسد و بر این باور است که «مردان را بر زنان برتری خواهد بود» (بقره 228).[1]
یک بار محمد، فتوا به کتک زدن کنیزی داد تا وادار به گفتن حقیقت شود. هیکل در این باره میگوید: «کنیز احضار شد و علی بلافاصله او را گرفت و به حدی کتک زد که ناله و فریادش بلند شد و در همان حال به او می گفت برو و حقیقت را به پیامبر خدا بگو»[2]
بالاخره اینکه طبق نص قرآن، مردان می توانند زنان خود را بزنند: «مردان را بر زنان تسلط و حق نگهبانی است، به واسطه آن برتری که خدا بعضی را بر بعضی مقرر داشته… و زنانی که از مخالفت و نافرمانی آنها بیمناکند، باید نخست آنها را پند دهید و از خوابگاهشان دوری جویید و در صورت نافرمانی آنها را به زدن تنبیه کنید…» (نساء 34).
علاوه بر این، زنان مسلمان باید پوشش خاصی داشته باشند، پشت سر شوهرانشان بایستند یا راه بروند و پشت سر آنان نماز بخوانند. شریعت اسلام، شهادت دو زن را در مراجع قانونی برابر شهادت یک مرد می داند.[3]
در حدیثی که در «صحیح» بخاری نقل شده، به روایتی برمی خوریم که بیانگر برتری مردان و موقعیت فرودست زنان در اسلام است:
ابن عباس روایت می کند که پیامبر فرمود: «آتش جهنم را دیدم و مشاهده کردم که اکثر ساکنین آن زنان ناسپاس بودند!» از او پرسیدند: «آیا به اللّه ایمان نداشتند؟» (یا نسبت به خدا ناسپاس بودند؟) پیامبر جواب داد: «آنان نسبت به شوهران خود و برای التفات و خوبیها (احساناتی) که به آنها شده بود، ناسپاس بودند».[4]
با توجه به تمام این اظهارات در مورد زنان، شنیدن چنین توجیهاتی از سوی نویسندگان مسلمان باورنکردنی است: «تردیدی نیست که محمد نه تنها به زنان بیش از مردان احترام می گذاشت، بلکه موقعیت حقیقی آنان را به ایشان بازگرداند، دستاورد برجسته ای که تنها محمد از عهده آن برآمد»[!][5]
نویسنده مسلمان دیگری می نویسد: «اسلام حقوق و امتیازاتی به زنان داده که در هیچ نظام اجتماعی یا دینی دیگری از آنها برخوردار نشده است».[6] ولی واقعیتها چیزی غیر از این را نشان می دهند.
معایب اخلاقی محمد از منظر کلی. شخصیت و زندگی محمد فاصله بسیاری با «بی گناهی» یا به قول مسلمانان «معصومیت» داشت و حتی قرآن نیز بارها از نیاز او به درخواست بخشش از خدا سخن گفته است.
برای مثال، در سوره مؤمنون آیه 15 خدا به او می گوید: «صبر کن که البته وعده خدا حق است و بر گناه خود از خدا طلب آمرزش کن». در جایی دیگر، خدا به محمد گفت: «باز هم بدان که هیچ خدایی جز خدای یکتا نیست. بر گناهان خود و برای مردان و زنان باایمان آمرزش طلب…» (محمد 19).
این آیه به صورتی کاملاً صریح نشان می دهد که نه تنها برای دیگران بلکه قبل از همه باید برای خود طلب بخشش کند. یا این آیه از قرآن که احتیاجی به توضیح بیشتر ندارد: «تا از گناهان گذشته و آینده تو در گذریم…» (فتح 2).
با توجه به مطالبی که در قرآن در رابطه با محمد آمده، به روشنی پیدا است که او هیچگونه نسبتی با معصومیت نداشته است. حتی یکی از مشهورترین متفکران معاصر که مطالب بسیاری در مورد شخصیت و زندگی محمد نوشته، بر این باور است که او بیگناه نبود.
هیکل به صراحت می گوید: «محمد وقتی بر ابن ام مکتوم (گدای نابینا) خشم گرفت و او را راند، مرتکب خطا شد».[7] هیکل اضافه می کند: «از این نظر او (محمد) مانند بقیه انسانها جایزالخطا بود».[8] در این صورت، مشکل می توان دلیل مسلمانان برای ستایش محمد را پذیرفت.
بهرحال، اخلاق گرایی محمد هر اندازه برتر از بسیاری از مردمان روزگار خود بوده باشد، برخلاف ادعای مسلمانان، قطعاً او نمی توانست الگوی کاملی برای تمام زنان و مردان تمام اعصار باشد. درست برعکس عیسی مسیح در اناجیل، محمد هیچ تمایلی نداشت که به مخالفان و دشمنانش رو کند و بگوید: «کیست از شما که مرا به گناه ملزم سازد؟» (یوحنا 46:8).
[1] See Ripin and Knappert, 113-15.
[2] See Haykal, 336.
[3] See Abdalati, 189-91.
[4] Sahih Al- Bukhari, The Translation of the Meanings od Sahih Al- Bukkhari, 6th rev. ed., trans. Muhammad Muhsin Khan (Lahor, Pakistan: Kazi Publications, 1983), vol. 1, 29.
[5] See Haykal, 298.
[6] See Abdalati, 184.
برای درک بهتری از دیدگاه واقعی اسلام و قرآن در مورد زنان، رجوع کنید به کتاب «بیست و سه سال» نوشته علی دشتی.
[7] See Haykal, 134.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |