دفاعیات ایمان

آشنایی با آئین زرتشت و نگاهی گذرا به نظر مسیحیت در بارۀ این آئین

5/5 - (1 امتیاز)

آشنایی با آئین زرتشت و نگاهی گذرا به نظر مسیحیت در بارۀ این آئین

فهرست:

1- آریائی ها و ریشۀ زرتشت

2- کتاب اوستا

3- شخصیت زرتشت از نظر تاریخی و زادگاه او

4- آئین و اعتقادات زرتشت

5- نگاهی گذرا به دیدگاه مسیحیت در رابطه با آئین زرتشت

1- آریائی ها و ریشۀ زرتشت

 حدود 2000 سال قبل از میلاد، گروهی از مردم شمال فلات ایران بخاطر یخبندان های فصلی و برای به دست آوردن چراگاه های کافی برای دام هایشان، به سوی سرزمین های گرم جنوب مهاجرت کردند. این مردم که آریایی نام داشتند در چند مرحله و به صورت گروه های جداگانه، وارد فلات ایران و به تدریج جایگزین ساکنان قبلی شدند. 
اقوام آریایی، سرزمینی را که وارد آن شده بودند، ایران یعنی سرزمین آریایی ها نامیدند. گروهی از آریایی ها به نام مادها در غرب، گروهی دیگر بنام پارس ها در جنوب (نزدیک عیلامی ها) و گروه سوم به نام پارت ها در شمال شرقی ایران فعلی سکنی گزیدند.

همان طور که گفته شد، قبل و هم زمان با ورود آریایی ها، اقوام دیگری در ایران سکونت داشتند. از این اقوام دارای تمدن (مثل جیرفت و مارلیک و…) آثار اندکی به جا مانده است که باستان شناسان سعی دارند اطلاعات بیشتری دربارۀ آن ها به دست آورند.

آریایی ها در ازای کمک به پادشاهان عیلام در جنگ با آشوریان، اجازه یافتند تا شهری برای خود بنا کنند؛ به این ترتیب پارس ها و مادها با گسترش نفوذ خود، به سرزمینی دست یافتند که بعدها به میهن همیشگی آن ها تبدیل شد
در این دوران پیامبری به نام زرتشت میان آریایی ها ظهور کرد. او مردم را به پیروی از اهورامزدا و جنگ با اهریمن (مظهر زشتی و دروغ) دعوت می کرد 

   گشتاسب (در اوستا ویشتاسب به معنی دارندۀ اسب آماده) نام فرمانروای بلخ در زمان زرتشت است. زرتشت به گشتاسب پناه برد و او دین پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد. در گاهان، زرتشت چهار بار از این فرمانروا نام میبرد. سه بار به گونۀ کیگشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده است. در شاهنامۀ فردوسی چهرۀ گشتاسب با آن چه در اوستا آمده ناسازگار است. در حماسۀ فردوسی، گشتاسب، شاهی خودکامه و ستمگر است. اینگونه که پیداست دو روایت در بارۀ گشتاسبشاه در دست بوده است. یکی روایت موبدان زرتشتی و دیگری روایتی از زندگی و کارکرد گشتاسب در میان مردم ایران. روایت دوم است که در شاهنامه بازتاب یافته است. فردوسی روایت دوم را به اندیشه و باور خویش نزدیکتر یافته و آن را برگزیده است.

این پیامبر تعلیمات خود را بر سه پایۀ «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» بنا نهاد و اعتقاد به حیات دوباره (معاد) را در میان پیروان خود تبلیغ کرد. 

اعتقادات و اندیشه های زرتشت، در گذر زمان در مجموعه ای بنام اوستا، گردآوری شده است.

2- کتاب زرتشت (اوستا)

   اوستا یکی از کتاب های بزرگ اعصار قدیم بوده و عظمت آن در بیرون از حدود کشورهای مزدیسنا نیز شهرت داشته است. مورخ یونانی هرمیپوس (Hermipos) که در قرن سوم قبل از میلاد می زیست، کتابی در خصوص آیین ایران نوشته بود که امروزه در دست نیست، ولی مورخی رومی موسوم به پلینیوس (Plinius) که در قرن اول میلادی از دنیا رفت، در کتاب خویش به نام تاریخ طبیعی، از کتاب هرمیپوس سخن می راند و می گوید که او آیین ایرانیان را از روی کتاب دینی آنان که زرتشت در دو هزار (دو میلیون) بیت سراییده به دقت مطالعه کرده است. مسعودی که در سال 346 هجری درگذشته، در کتاب مروج الذهب می نویسد: اوستا روی دوازده هزار جلد گاو نوشته شده بود. در شاهنامه آمده است که 1200 فصل اوستا روی تختۀ زرین نوشته شده بود.

 آنچه از سنت قدیم در کتب پهلوی مانده است این است که اوستای هخامنشیان دارای 1000 فصل و منقسم به 21 کتاب یا «نَسک» بوده است.

  موافق دین کرت (یکی از کتب معروف پهلوی) اوستای زمان هخامنشیان در موقعی که اسکندر مقدونی، قصر سلطنتی تخت جمشید را  آتش زد (در زمان داریوش سوم هخامنشی) بسوخت و یونانی ها نسخۀ دیگر آن را از گنج شاپیکان که معلوم نیست کجا بوده به دست آورده. به دستور اسکندر قسمت های علمی آن را که راجع به پزشکی و ستاره شناسی بود، به زبان یونانی ترجمه کردند و بعد آن را در آتش انداختند.

بلاش اول اشکانی امر به جمع آوری اوستا کرد و در زمان اردشیر یکم ساسانی «تنسر» نامی که هیربذان هیربذ (موبدان موبد، به معنی پیشوای دینی که در آیین زرتشتی بالاترین درجه بود و پس از آن مُغ قرار دارد) بود، اوستا را مرتب نمود. پس از آن شاپور یکم آنچه را که از اوستا راجع به دانش پزشکی و ستاره شناسی و فلسفه و جغرافیا برداشته بودند، از یونان و هند و سایر جاها جمع آوری کرده به اوستا افزود و در زمان شاپور بزرگ (شاپور دوم)، به آذربد مهرهاسپند دستور داده شد که اوستا را به صورت منظم درآورد. او اوستا را بر بیست و یک نَسک یا کتاب تقسیم کرد. اردشیر دستور داد که اوستا را به پهلوی ترجمه کنند و آن را بعد از ترجمه، زند نامیدند و از آن پس این کتاب به زند اوستا معروف شد.

اوستای کنونی شامل پنج جزء یا کتاب (نسک) است:

* یَسنا  * ویسپِرد  * وَندیداد  * یَشت ها  * خرده اوستا.

  • یسنا: حاوی آداب مذهبی است و گات ها یعنی سرودهای مذهبی، جزو آن می باشد و مهم ترین قسمت اوستاست. این کلمه در اوستا بسیار استعمال شده. تلفظ اوستایی آن یسنه (Yasna) می باشد که در خود گات ها بارها آمده و معنی آن پرستش و ستایش و نماز و جشن است. همین واژۀ جشن که به معنی عید است، از کلمۀ یسنای مذکور آمده است که در سانسکریت به آن «یَجنَه» و در پهلوی «یَزَشن» و «ایزِشن» گویند. یسنا به ویژه در مراسم مذهبی سروده می شود. مجموع یسنا 72 فصل  و 24000 واژه است. هر فصل را یک «هائیتی» (Haiti) خوانند. این کلمه نیز اوستایی است و امروز آن را ها و یا هات گویند. از این 72 فصل، 17 فصل (یا هائیتی) متعلق به گات هاست، که قدیمی ترین قسمت اوستا و سرودۀ خودِ اشوزرتشت به شمار می رود. یسنا در حدود 25% کل اوستاست. گات ها، 25% یسنا و کمی بیش از 5/6% کل اوستاست. یسنا دربارۀ اهورامزدا و آفرینش، راه درست زیستن و به خوشبختی رسیدن، آرمان آدمی و پی آمدهای اندیشه، گفتار و کردار آدمیان، قانون اشا و نوسازی جهان گفت و گو می کند. در میان بخش های پنج گانۀ اوستا، یسنا، و در یسنا، ستوت یسن معیار و شاخص است. گنجینۀ ستوت یسن، 28% یسنا و کمی کمتر از 9/6% کل اوستاست. این بخش دگرگونی ناپذیر و بنیادی است. گات ها کهن ترین و مقدس ترین قسمت اوستاست که در میان یسنا جای داده شده. در خود اوستا «گاثا» و در پهلوی گاس آمده و جمع آن گاسان می باشد و گاسانیک ترکیب صفتی آن می باشد، یعنی مربوط به گات ها. در سانسکریت هم این کلمه گاثا می باشد. گات ها شامل 238 قطعه و 896 بیت و 5560 کلمه می باشد. گات ها شامل پنج قسمت است . نخستین موسوم است به «اَهُنوَد»، دوم به «اُشتَوَد»، سوم به «سِپَنتمَد»، چهارم به «وُهوخشَتر» و پنجمین به «وَهیشتواشت». در گات ها، 204 بار نام خدا (اهورامزدا)، 138 بار واژۀ اندیشۀ نیک، 26 بار واژۀ کردار نیک و 19 بار واژۀ گفتار نیک  و ده ها بار به واژۀ خرد و راستی و اشا و وهومن و زندگی و کار و آبادانی و پاکی محیط زیست آمده است.

 

  • ویسپِرد: متمم یسنا و راجع به آداب عبادت است. دارای 23 کَرده (بخش، این کلمه در اوستا کرتی آمده است به معنی باب و فصل) و 4000 واژه است. ویسپرد درباره آیین گاهنبارها (جشن های دین و اجتماعی شش گانه در سال که هرکدام پنج روز است) و نمازهای وابسته به آن سخن می گوید. ویسپرد یا ویسپرت از دو کلمه اوستایی مرکب است. ویسپِ رَتَوُ (Vispe ratavo)  که در یشت دهم، بند 122، استعمال شده و به معنی «همۀ سروران» است. وسپ در پهلوی و یاهروسپ در پازند به معنی «همه» آمده. در ادبیات زرتشتیان غالباً به این جمله برمی خوریم: خداوند هروسپ آگاه، به معنی انّ الله علی کل شیءٍ علیم. جزء دوم، رد، که همان اوستایی رتو می باشد در ادبیات فارسی به معنی دلیر و دانا و بخرد است.

 

  • وَندیداد: از آن چیزی مفقود نشده، راجع به خلقت عالم، حاوی قواعد تزکیۀ نفس و کفاره و غیره است. نام اوستایی آن ویدئوداته Vidaevadãta می باشد که در پهلوی جت دیودات گردیده و مرکب است از سه کلمه : وی به معنی ضد،دَئِوَه یعنی دیو، داتَه که امروز داد گوییم به معنی قانون است و مجموعاَ یعنی قانون ضد دیو. بیشتر راجع به تشریفات مربوط به بهداشت و رعایت پاکیزگی و جلوگیری یا از بین بردن عفونت است. وندیداد در مراسم دینی خوانده نمی شود و مندرجات آن مختلف است. هر فصل آن را فرگرد گویند. در همۀ نسخ خطی به دقت هر فرگرد دارای شمارۀ مخصوص به خود می باشد و مجموعاً شامل 22 فرگرد است. فرگرد اول در آفرینش زمین و کشورهاست، دوم در داستان جم (یَمَه)، سوم در خوشی و ناخوشی جهان و … اما غالب مطالب فرگردها تا فرگرد 21 در قوانین مذهبی و احکام دینی است، از قبیل سوگند خوردن و پیمان داشتن و عهد شکستن و نظافت و غسل و تطهیر و پاک نگه داشتن آب و آداب دخمه و اجتناب از لاشه و مردار و توبه و کفاره و دربارۀ مزد پزشک و در موضوع پیشوایان درست و دروغین و آداب ناخن چیدن و بریدن مو و شرحی نیز از خروس – که در بامدادان بانگ زند و مردم را از پی تسبیح و ستایش یزدان خواند- و دربارۀ زنِ دشتان (حایض) و خصایص سگ و عزیز داشتن آن گفتگو شده است. فرگرد 22 در موضوع آوردن اهریمن 99999 ناخوشی را و در برابر آوردن پیک ایزدی 99999 درمان برای آن ها سخن می‏ راند.

 

  • یَشت ها: حاوی سرودهایی راجع به امشاسپنتان و یزت ها. کلمۀ اوستایی آن یشتی (Yašti) از ریشه و بن کلمۀ یسنا می باشد، به معنی «نیایش و فدیه»، ولی یسنا برای ستایش به طور عموم آمده و یشت ها به ویژه برای ستایش آفریدگار و نیایش امشاسپندان و ایزدان است. یشت ها 21 کَرده و 35800 واژه است. اکنون 21 یشت موجود است که بعضی از آنها کوتاه و بعضی دیگر بسیار بلند است. اسامی یشت ها به قرار زیر است: 1- هرمز یشت 2- هف امشاسپند یشت 3- اردیبهشت یشت 4- خرداد یشت 5- آبان یشت 6- خورشید یشت 7- ماه یشت 8- تیر یشت 9- گوش یشت 10- مهر یشت 11- سروش یشت 12- رشن یشت 13- فروردین یشت 14- بهرام یشت 15- رام یشت 16- دین یشت 17- اردیشت 18- اشتاد یشت 19- زامیاد یشت 20- هوم یشت 21- ونند یشت.

 

  • خرده اوستا: کتاب دعاست و در زمان شاپور دوم تألیف شده. در پهلوی خُرتَک اَپِستاک و در پارسی خورده اوستا به معنای اوستای کوچک یا مختصر می باشد. خرده اوستا از پنج گاه، پنج نیایش، چند یشت کوتاه، آفرینگان، سی روز و دعاهایی از این گونه فراهم آمده است و دارای 6500 واژه است. آذربدمهراسپند، موبد موبدان زمان شاپور دوم (310-379 م.) این کتاب را تدوین کرده، و آن برای نماز و ادعیه و اوقات روز و ایام متبرک ماه و اعیاد مذهبی سال و دیگر مراسم و اوقات خوش و ناخوش که در طی زندگانی پیش آید، مثل سدره پوشیدن و کستی بستن کودکان و عروسی و سوگواری و ماتم و غیره، تخصیص داده شده است.

3- شخصیت زرتشت

  وجود شخصیتی به نام زرتشت در پرده ای از ابهام قرار دارد و هیچ منبع تاریخی به درستی مشخص نکرده که او در چه زمانی و در کجا می زیسته است. نظریات متفاوتی در این باره وجود دارد.

   گروهی بر این باورند که زرتشت وجود خارجی نداشته و یک افسانه است و علت وجود دین زرتشتی مانند دین هندویی است، یعنی مردم پیرو یک سری عقاید باستانی و اسطوره ای می باشند که به تدریج و در طول زمان تبدیل به دین شده است. همچنین باوری وجود دارد مبنی بر این که تمام کتب مذهبی زرتشتیان، مانند اوستا و بندهشن و غیره نه در دوران ساسانی و اشکانی بلکه در دوران بعد از اسلام در طی سدۀ سوم هجری قمری توسط موبدی به نام آذرفرنبغ فرخزادان تألیف شده است و علت تألیف این کتاب ها، نشان دادن زرتشتیان به عنوان اقلیتی اهل کتاب و در امان ماندن از آزار و اذیت مسلمانان افراطی می باشد. (بر اساس قرآن کلیه ادیان اهل کتاب یعنی مسیحیان، یهودیان و مندائیان می توانند در ممالک اسلامی زندگی کنند اما باید پولی بیشتر از مالیات عادی مسلمانان تحت عنوان جزیه بپردازند. اما ادیان غیر اهل کتاب کافر هستند و مجازاتشان مرگ می باشد).

  البته به نظر می رسد این نظریه که زرتشت وجود خارجی ندارد، نمی تواند صحیح باشد، زیرا تصور دین زرتشتی بدون حضور چنین شخصیتی خیلی عجیب است. به همین علت احتمال وجود زرتشت بیشتر از عدم وجود او می باشد. اما همان گونه که قبلاً گفته شد، هیچ منبعی تاریخ ولادت و فوت و زادگاه زرتشت را به درستی مشخص نمی کند و در اکثر منابع موجود، با قاطعیت گفته شده که زرتشت 900 سال پیش از میلاد در نزدیکی دریاچۀ ارومیه زاده شده است.

   یونانیان چون هرودوت و سایر مورخین، زندگانی زرتشت را پنج هزار سال پیش از جنگ تروا (جنگی بین یونانیان با پادشاهی تروا در غرب ترکیۀ امروزی) و در برخی دیگر منابع یونانی، زندگانی زرتشت را پنج هزار سال پیش از افلاطون ذکر کرده اند که اگر ما نظریۀ اول را بپذیریم زرتشت در حدود شش هزار سال پیش از میلاد زندگی می کرده است (جنگ تروا در حدود 1200 پیش از میلاد روی داد) که این دوران مصادف است با عصر نوسنگی یعنی دوران آخر عصر حجر!!!

با توجه به این که در این دوران حتی تمدن های نخستین هم پدید نیامده بودند، پس قطعاً گفتۀ این مورخین بی اعتبار است.

   دیگر اعتقادات در مورد زندگانی زرتشت در سده های اول حضور آریائیان در ایران است، یعنی حدود 1200 تا 800 پیش از میلاد که با توجه به جای شک و تردید بودن مسئلۀ مهاجرت آریائیان، این موضوع درست نیست و در نهایت، آخرین نظریه مربوط به یکسان بودن گشتاسب شاه با ویشتاسب پدر داریوش هخامنشی (شاه پارس پیش از ظهور کوروش کبیر در حدود سال 559 پیش از میلاد) می باشد که با توجه به این نظریه زندگانی زرتشت باید حدود قرن هفتم تا ششم پیش از میلاد باشد، که این نظریه هم مورد شک و تردید می باشد.

زادگاه زرتشت:

    در مورد زادگاه زرتشت هم گفته می شود که به درستی زادگاه او مشخص نیست، گروهی زادگاه وی را آذربایجان و عده ای خراسان و بلخ و حتی ری دانسته اند.

    نظریه ای وجود دارد که زرتشت به هیچ عنوان متعلق به آذربایجان و غرب ایران نیست. دلیل آن هم زبان سروده شدن گاتاهاست که متعلق به شرق ایران است و هیچ نشانی از واژههای اصیل مادی (که زبان رایج غرب ایران بوده) در آن دیده نمی شود.

   زرتشت در سرزمین گشتاسب به زبان آن مردم با آن ها سخن گفته است و گات ها زبان مردمی است که با آن ها در گاتا سخن گفته شده. اگر زرتشت تا 42 سالگی در آذربایجان بوده به هیچ وجه برای او میسر نبوده که در بین مردم گشتاسب و به لهجۀ مردم خوارزم شعر بگوید. همان گونه که برای محمد نیز میسر نبود به ایران بیاید و به زبان فارسی قرآن را قرائت کند. هرگز زرتشت قادر نبوده در بین راه ارومیه و خوارزم لهجۀ خوارزمی یاد بگیرد و پیامش را که در آذربایجان به او الهام شده، به زبان محلیِ بلخ برگرداند، آن هم به آن زیبایی!

اگر به نقشه نگاهی بیندازیم، می بینیم که فاصلۀ بین ارومیه و خوارزم چند هزار کیلومتر بیراهه پر از کوه و صحرا و موانع سخت طبیعی است و در آن دوران دور (3700 سال پیش) که نه راهی وجود داشته و نه وسیلۀ مسافرتی، به هیچ وجه عقلانی نیست قبول کنیم زرتشت این راه غیر طبیعی را برای مهاجرت انتخاب کرده باشد و نیز این که این راهی بود که زرتشت نه آن را می شناخت و نه به تنهایی و بدون استطاعت می توانست بپیماید!

از مطالب گاتها فهمیده می شود که زرتشت در مسیر خودش به مردمی برخورد کرده که آن ها را می شناخته و به زبانشان آشنا بوده. در آن دوران دور و تاریک، مردم دو دهکده به فاصلۀ چندصد کیلومتر باهم غریب بوده اند، چه برسد به فاصلۀ هزاران کیلومتر!

همچنین نواحی غربی ایران (هزاره اول قبل از میلاد) تحت نفوذ تمدن های بابلی و آشوری بوده … تأثیر این فضا اصلاً در گات ها دیده نمی شود… اگر زرتشت در غرب ایران پرورش یافته بود، حتماً باید در گات ها اثری از فرهنگ و تمدن بابل باشد؛ که نیست!

محیط گات ها محیط بسیار ساده ایست، که فقط با شرق ایران هماهنگی دارد. (حتی در روایات پهلوی می بینیم که زرتشت به شرق می رود و پیام خود را در آن جا ابلاغ می کند.)

بررسی های جدید نشان می دهد که زرتشت در نواحی دریاچۀ آرال (جنوب روسیه و خوارزم باستانی ) در بین آریاییان این منطقه رشد کرده و فعالیت کرده.

می توان گفت که زرتشت شخصیتی تاریخی است، اما موهوم و بدون تاریخ ولادت و وفات قطعی و زادگاه مشخص!!!

4- آئین و اعتقادات زرتشت

– مسئلۀ حوریان

   اعتقاد به حوریهای بهشتی یکی دیگر از سنتها و آموزههای دین زرتشتی است. ویژگیها و مشخصههای معادل با حوریهای بهشتی به صراحت در هادخت نسک اوستا آمده است. آن جا که زرتشت از اهورامزدا میپرسد «روان درگذشتگان در کجا و چگونه آرام میگیرد؟» و اهورامزدا در پاسخ او و ضمن توصیفات و داستانهای محرکی که قهرمان آن «دَئِنَا»ی متوفی است، به دختران زیبا و سفید و باکره و پانزده ساله اشاره میکند، که در شب سوم قبر به نزد درگذشتگان میآیند: «دختری (یا کنیزی) زیبا، دوشیزه، نورانی، خوشسیما، بلندقامت، با پستانهای برجسته و برآمده، با بازوان سپید، با اندامی نیکو و پانزده ساله. دختری که بدنش به زیبایی همۀ زیبارویان خلقت است» (هادُختنَسک، فرگرد دوم).

   مفاهیم معادل با حوریان بهشتی و توصیف دختران زیبا و خوشاندام در جهان آخرت، علاوه بر هادختنسک، در منابع دیگر اوستایی و پهلوی و از جمله در بند سیام از فرگرد نوزدهم وندیداد و فرگرد چهارم ارداویرافنامه نیز آمده است.

– زروان؛ خالق اهورامزدا  و اهریمن

   از برخى مندرجات (اوستا) به دست مى آيد كه : (اورمزدا) و (اهريمن) هر دو مخلوق موجودى ديگر به نام (زروان) مى باشند. زروان به معناى زمان لايتناهى آمده است. زروان خداى اصيل و قديم، قرباني ها كرد تا شايد فرزندى بيابد و او را (اوهرمزد) نام نهد. بعد از هزار سال قربانى دادن از مؤ ثرترين قربانى هاى خود، به شك افتاد. عاقبت دو پسر در شكم او موجود شد (در شكم زروان)؛ يكى اوهرمزد كه قربانى ها به نام او كرده بود، و ديگرى اهريمن كه زادۀ شك و ترديد او بود. زروان وعدۀ پادشاهى عالم را به كسى داد كه اول به حضور او بيايد. در اين موقع، اهريمن پيكر پدر خود (زروان) را بشكافت و در برابر او ظاهر شد. زروان پرسيد: كيستى؟ اهريمن پاسخ گفت: منم پسر تو.

زروان گفت: پسر من معطر و نورانى است و تو متعفن و ظلمانى هستى. در اين اثنا، اورمزد با پيكرى معطر و نورانى پديدار گرديد. زروان او را به فرزندى شناخت و به او گفت: تا امروز من از براى تو قربانى كرده ام، از اين پس تو بايد براى من قربانى كنى.

در این آئین تضاد بین خیر و شرّ و برابری این دو و همین طور خالق که به شکلی عجیب و اسرار آمیز از آن گفته شده به چشم می خورد!

5- نگاهی گذرا به دیدگاه مسیحیت در رابطه با آئین زرتشت

     تفاوت خیلی زیادی میان مسیحیت و زرتشت وجود دارد. در مسیحیت اعتقاد  به قدوسیت خدا وجود دارد  و این که خدا نه زاده شده و نه می زاید و همین طور برابر نبودن قدرت خدا در مقابل شریر و کنترل کامل همۀ مخلوقات، حتی شریر در دستان خدا است و این همه، هم در کتاب پیدایش و کتاب ایوب و … وجود دارد. سندیت کامل کتاب مقدس هم از نظر نوشتاری و تاریخی و ادبی که برای آن تاریخ دقیق و منطقی وجود دارد، موضوعی قابل توجه در قیاس با موارد مشکوک کتابی است که پیروان زرتشت به آن معتقدند می باشد.

مسئلۀ نجات از گناه و عواقب آن که خدا از طریق عیسای مسیح برای بشر مهیا کرده و تولد تازه در روح که خدا با فدا کردن پسر یگانۀ خویش برای کسانی که ایمان آورند مهیا کرده (انجیل یوحنا 3: 16) در آئین زرتشت امری غریب و ناشناخته می باشد.

وجود دوآلیسم یعنی برابری قدرت اهورامزدا با اهریمن، مسئلۀ دیگری است که با ایمان و اعتقادات مسیحی هیچ انطباقی ندارد. سرنوشت مشکوک نهایی در نبردِ میان نور و تاریکی و مرتبط بودن آن به طرز انتخاب بشر از مسائل قابل تأمل در این آئین است که اطمینان رهایی و کسب حیات ابدی را در باورمندان زرتشتی تضعیف می نماید. در حالی که یک باورمند به مسیح، در کتاب مقدس شاهد پیروزی حتمی و نهایی و کامل خدا است و با چنین یقین و اطمینان خاطری می تواند به خدای خود نزدیک شود و با او رابطه ای زنده برقرار کند. رابطه ای که در آئین زرتشت امری بیگانه است!

مقاله ای پژوهشی از جناب حمید قنبری 

منابع مقاله: وبسایت های مستند مربوطۀ اینترنتی، کتاب اوستا، شاهنامۀ فردوسی، کتاب تاریخ ایران باستان و یادداشت های فلاسفۀ یونان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO