دفاعیات ایمان

دیدگاه کتاب مقدس مسیحیان در بارۀ زنان

رای بدهید

دیدگاه کتاب مقدس مسیحیان در بارۀ زنان

زنان در طبیعت و ذات با مردان برابر هستند

کتاب مقدس تأیید می کند که زنان از نظر ارزش وجودی با مردان برابر هستند و دارای همان ذات و تصویر الهی هستند که در مردان شناخته شده است.  آنها همچنین از بدنی مشترک با مردان پدید آمده اند .

آنگاه خدا گفت: ” انسان را به صورت خود و شبیه خودمان بسازیم، و او بر ماهیان دریا و بر پرندگان آسمان و بر چارپایان و بر همۀ زمین و همۀ خزندگانی که بر زمین می‌خزند، فرمان براند. پس خدا انسان را به صورت خود آفرید، او را به صورت خدا آفرید؛ ایشان را مرد و زن آفرید.” (پیدایش1: 26-27)

” این است کتاب تاریخچۀ نسل آدم. روزی که خدا انسان را آفرید، او را شبیه خدا ساخت. او آنان را مرد و زن آفرید و ایشان را برکت داد، و در روز آفرینش آنها، ایشان را انسان نام نهاد.” (پیدایش 5: 1-2)

” مرد نباید سر خود را بپوشاند، زیرا او صورت و جلال خداست؛ امّا زن، جلالِ مرد است. زیرا مرد از زن پدید نیامده، بلکه زن از مرد پدید آمده است؛ و مرد برای زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از همین رو، و به ‌خاطر فرشتگان، زن باید نشانی از اقتدا بر سر داشته باشد. با وجود این، در خداوند، نه زن از مرد بی ‌نیاز است، نه مرد از زن. همان‌ گونه که زن از مرد پدید آمد، مرد نیز به واسطۀ زن پدید می‌آید، امّا پدید آورندۀ همه چیز خداست.” (اول قرنتیان 11: 7-12)

در اینجا ، پولس  به این نکته اشاره می کند که حتی اگر این موضوع واقعیت داشته باشد که زنان برای مردان آفریده شده اند، نشان از شکوه و عظمت آنها دارند و این تنها بخشی از تصویر است.  تصویر کامل این است که مردان نیز از زنان بوجود می آیند و بنابراین به همان اندازه به زنان وابسته هستند که زنان به مردان وابسته می باشند و در عین حال هر دو کاملاً به خدا وابسته اند.

کتاب مقدس به طور جدی تعلیم می دهد که زنان  و مردان از یک بدن بوجود آمده اند، و مردان باید همسران خود را همچون بدن خود با ارزش بدانند:

یهوه خدا فرمود: ” نیکو نیست آدم تنها باشد، پس یاوری مناسب برای او می‌سازم” و یهوه خدا همۀ جانداران صحرا و پرندگان آسمان را که از خاک سرشته بود نزد آدم آورد تا ببیند آدم چه نامی بر آنها خواهد نهاد، و هرآنچه آدم هر جاندار را خواند، همان نامش شد. پس آدم همۀ چارپایان و پرندگان آسمان و همۀ وحوش صحرا را نام نهاد؛ ولی یاوری مناسب برای آدم یافت نشد. پس یهوه خدا خوابی گران بر آدم مستولی کرد و در همان حال که آدم خفته بود یکی از دنده‌هایش را گرفت و جای آن را با گوشت پر کرد. آنگاه یهوه خدا از همان دنده‌ که از آدم گرفته بود زنی ساخت و او را نزد آدم آورد. آدم گفت: این است اکنون استخوانی از استخوانهایم، و گوشتی از گوشتم؛ او زن نامیده شود، زیرا که از مرد گرفته شد.

از همین رو، مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، به زن خویش خواهد پیوست و یک تن خواهند شد.”

(پیدایش 2: 18-24)

متن بالا نشان می دهد که مرد تکامل و تمامیت خود را دروجود زن می یابد زیرا او بدون زن تنها است و این چیزی است که خدا آن را نمی پسندد.  عبارت “مناسب برای او” در عبری kenegdo است و به معنای “مکملی متناسب با او” است و کامل کننده اوست.
این گفته مبنی بر این  است که در بین سایر موجودات هیچ همسر مناسبی برای مرد وجود نداشت ، و نشان می دهد که زن از نظر ذات و طبیعت با مرد برابر است و بسیار بالاتر از سایر موجودات است زیرا حقیقت این است که هر موجود دیگری ارزش کمتری از انسان دارند و فاقد  ذات انسانی هستند. بنابراین نمی تواند مکمل مرد باشد.  این حقیقت که خدا زن را از آدم آفریده است، در اصل برابری او رابه  اثبات می رساند  زیرا هر چیزی که از انسان پدید می آید باید از همان ماهیت برخوردار باشد.  از این گذشته ، بدن گوشتین انسان، انسان دیگری را به دنیا می آورد و به همین ترتیب انسان انسانهای دیگر را به وجود می آورد و نه حیوانات را.

متن بعدی این نکته را به وضوح تشریح می کند:

” ای شوهران، زنان خود را محبت کنید، آن‌گونه که مسیح نیز کلیسا را محبت کرد و جان خویش را فدای آن نمود، تا آن را به آبِ کلام بشوید و این‌گونه کلیسا را طاهر ساخته، تقدیس نماید، و کلیسایی درخشان را نزد خود حاضر سازد که هیچ لک و چین و نقصی دیگر نداشته، بلکه مقدّس و بی‌عیب باشد.  به همین‌سان، شوهران باید همسران خود را همچون بدن خویش محبت کنند. آن که زن خود را محبت می‌کند، خویشتن را محبت می‌نماید. زیرا هرگز کسی از بدن خود نفرت ندارد، بلکه به آن خوراک می‌دهد و از آن نگاهداری می‌ کند، همچنانکه مسیح نیز از کلیسا مراقبت می‌نماید؛ زیرا اعضای بدن اوییم.« از این رو مرد، پدر و مادر خود را ترک گفته، به زن خویش خواهد پیوست، و آن دو یک تن خواهند شد. این راز، بس عظیم است – امّا من دربارۀ مسیح و کلیسا سخن می‌گویم. باری، هر یک از شما نیز باید زن خود را همچون خویشتن محبت کند، و زن باید شوهر خویش را حرمت نهد. (افسسیان 5: 25-33)

پولس با نقل قول از پیدایش 2: 24 به شوهران دستور می دهد كه مانند روابط عیسی مسیح با کلیسا، برای همسران خود همچون بدن خویش اهمیت و ارزش قائل باشند.

پولس در رسالات دیگر خود مرتباً تکرار می کند که به دلیل نابرابری جسمی ، مردان نباید با زنان خود برخورد سختی داشته باشند.

” ای شوهران، زنان خود را محبت کنید و به آنان تندی روا مدارید. .”  (کولسیان 3: 19)

یکی از نویسندگان اظهار داشته که سخنان پولس در رساله اش به افسسیان تا چه اندازه قابل توجه و حیرت انگیز است و در تضاد با محیط تاریخی و فرهنگی آن زمان بوده است:

” ارزش یک ازدواج والا و افتخارآمیز که در افسسیان بیان شده است، از دیدگاه خاص مسیح در مورد زنان سرچشمه می گیرد که هیچگاه  در ادبیات مشرک یونان باستان و روم یا فرهنگ های جوامع اسلامی یافت نمی شود. رفتار مدنی و انسانی که بین یک  زن و شوهر مسیحی امروزی وجود دارد، تأثیر بسیار شگرفی است که مسیح به زندگی زنان و رفاه آنان وارد کرده  است. مورخ مشهور روم باستان آلوین جی. اشمیت با گفتن اینكه ” تبدیل جهان روم به مسیحیت تغییر بزرگی در زندگی زن ایجاد كرده است، این امر را تأیید می كند.  مورخ دیگری نیز تاکید می کند که: ” تولد عیسی نقطه عطفی در تاریخ  زندگی زن بوده است.”

زنان  درنجات و رستگاری با مردان برابرند

خدا زنان را دوست دارد و آنها را به همراه مردان نجات میبخشد.  مسیح برای تمامی زنان و مردان جهان جان خود را فدا کرد و آنان را وارث پادشاهی خداوند بر روی زمین قرار داد.

” زیرا در مسیحْ عیسی، شما همه به واسطۀ ایمان، پسران خدایید .چرا که همگی شما که در مسیح تعمید یافتید، مسیح را در بر کردید. دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام نه آزاد، نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیحْ عیسی یکی هستید .و حال اگر شما از آنِ مسیح هستید، پس نسل ابراهیم‌اید و بنا بر وعده، وارثان نیز هستید.” (غلاطیان 3: 26-29(

” به همین‌ سان، شما نیز ای شوهران، در زندگی با همسرانتان باملاحظه باشید و با آنان چون جنس ظریفتر با احترام رفتار کنید، چرا که همپای شما وارث هدیۀ فیض‌آمیز حیاتند، تا دعاهایتان بازداشته نشود.” (اول پطرس 3: 7)

در واقع، كتاب مقدس به زنان ایماندار به عنوان اشخاصی برجسته  و تأثیرگذار اشاره دارد:

“برخی از ایشان و نیز شماری بسیار از یونانیانِ خداپرست و گروهی بزرگ از زنانِ سرشناس، مجاب شده، به پولس و سیلاس پیوستند.”  (اعمال رسولان 17: 4)

جایگاه زنان  و مردان در دریافت عطایای روحانی با یکدیگر برابر است

کتاب مقدس به ما می آموزد که زنان ، دقیقاً به اندازه مردان ، عطایای متنوع روح القدس مانند نبوت (پیشگویی)، تعلیم، بشارت و غیره را دریافت می کنند.

” آنگاه خواهید دانست که من در میان اسرائیل هستم، و من یهوه خدای شمایم، و دیگری نیست؛ و قوم من دیگر  هرگز شرمسار نخواهند شد. پس از آن، روح خود را بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت؛ پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد،پیرانتان خوابها و جوانانتان رؤیاها خواهند دید. نیز در آن روزها حتی بر غلامان و کنیزان، روح خود را فرو خواهم ریخت.” (یوئیل 2: 27-29)

این وعده خدا در روز پنطیکاست هنگامی که پیروان خداوند عیسی مسیح  از روح القدس پر شدند به حقیقت پیوست:

” چون روز پِنتیکاست فرا رسید، همه یکدل در یک جا جمع بودند که ناگاه صدایی همچون صدای وزش تندبادی از آسمان آمد و خانه‌ای را که در آن نشسته بودند، به تمامی پر کرد. آنگاه، زبانه‌هایی دیدند همچون زبانه‌های آتش که تقسیم شد و بر هر یک از ایشان قرار گرفت. سپس همه از روح‌القدس پُر گشتند و آن‌گونه که روح بدیشان قدرت تکلّم می‌بخشید، به زبانهای دیگر سخن گفتن آغاز کردند.”  (اعمال رسولان 2: 1-4)

” آنگاه پطرس با آن یازده تن برخاست و صدای خود را بلند کرده، خطاب بدیشان گفت: «ای یهودیان و ای ساکنان اورشلیم، این را دریابید و به آنچه می‌گویم به ‌دقّت گوش فرا دهید! این مردان، برخلاف آنچه شما می‌پندارید مست نیستند، زیرا هنوز ساعت سوّم از روز است (منظور ساعت نُه صبح است) !بلکه این همان است که یوئیل نبی درباره‌اش چنین پیشگویی کرده بود: خدا می‌فرماید: در روزهای آخر از روح خود بر تمامی بشر فرو خواهم ریخت. پسران و دختران شما نبوّت خواهند کرد، جوانانتان رؤیاها خواهند دید و پیرانتان خوابها. و نیز در آن روزها، حتی بر غلامان و کنیزانم، از روح خود فرو خواهم ریخت و آنان نبوّت خواهند کرد.” (اعمال 2: 14-18)

بسیاری از این پیروان را زنان تشکیل می دادند:

” پس از آن، عیسی شهر به شهر و روستا به روستا می‌گشت و به پادشاهی خدا بشارت می‌داد. آن دوازده تن نیز با وی بودند، و نیز شماری از زنان که از ارواح پلید و بیماری شفا یافته بودند: مریم معروف به مَجدَلیّه که از او هفت دیو اخراج شده بود، یوآنّا همسر خوزا، مباشر هیرودیس، سوسن و بسیاری زنان دیگر. این زنان از دارایی خود برای رفع نیازهای عیسی و شاگردانش تدارک می‌دیدند.”  (لوقا 8: 1-3)

” آنگاه شاگردان از کوه موسوم به زیتون به اورشلیم بازگشتند. آن کوه بیش از مسافت یک روز شَبّات‏  با اورشلیم فاصله نداشت. چون به شهر رسیدند، به بالاخانه‌ای رفتند که اقامتگاهشان بود. آنان پطرس و یوحنا، یعقوب و آندریاس، فیلیپُس و توما، بَرتولْما و مَتّی، یعقوب فرزند حَلْفای و شَمعون غیور و یهودا فرزند یعقوب بودند. ایشان همگی به همراه زنان و نیز مریم مادر عیسی و برادران او، یکدل تمامی وقت خود را وقف دعا می‌کردند. یکی از آن روزها، پطرس در میان برادران که جملگی حدود یکصد و بیست تن بودند، ایستاد.”  (اعمال 1: 12-15)

پولس و پطرس رسول نیز در مورد عطایای روح القدس در کتاب مقدس چنین می گویند:
” زیرا به واسطۀ فیضی که به من عطا شده است، هر یک از شما را می‌گویم که خود را بیش از آنچه می‌باید، مپندارید، بلکه هر یک به فراخور میزان ایمانی که خدا به شما بخشیده است، واقع‌بینانه دربارۀ خود قضاوت کنید. زیرا همان‌گونه که هر یک از ما را بدنی واحد است که از اعضای بسیار تشکیل شده و کار همۀ این اعضا یکسان نیست، ما نیز که بسیاریم، در مسیح یک بدن را تشکیل می‌دهیم و هر یک، اعضای یکدیگریم. بر حسب فیضی که به ما بخشیده شده است، دارای عطایای گوناگونیم. اگر عطای کسی نبوّت است، آن را متناسب با ایمانش به کار گیرد. اگر خدمت است، خدمت کند. اگر تعلیم است، تعلیم دهد. اگر تشویق است، تشویق نماید. اگر کمک به نیازمندان است، با سخاوت چنین کند. اگر رهبری است، این کار را با جدیّت انجام دهد. و اگر رحم و شفقت به دیگران است، شادمانه به این کار مشغول باشد.” (رومیان 12: 3-8)

” باری، عطایا گونا‌گونند، امّا روحْ همان است؛ 5خدمتها گونا‌گونند، امّا خداوند همان است؛ عملها گونا‌گونند، امّا همان خداست که همه را در همه به عمل می‌آورد. ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده می‌شود. به یکی به وسیلۀ روح، کلام حکمت داده می‌شود، به دیگری به واسطۀ همان روح، کلام معرفت، و به شخصی دیگر به وسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده می‌شود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده می‌شود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر. امّا همۀ اینها را همان یک روح به عمل می‌آورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هر کس می‌بخشد. زیرا بدن هرچند یکی است، از اعضای بسیار تشکیل شده؛ و همۀ اعضای بدن، اگرچه بسیارند، امّا یک بدن را تشکیل می‌دهند. در مورد مسیح نیز چنین است. زیرا همۀ ما، چه یهود و چه یونانی، چه غلام و چه آزاد، در یک روح تعمید یافتیم تا یک بدن را تشکیل دهیم. و همۀ ما از یک روح نوشانیده شدیم. زیرا بدن نه از یک عضو، بلکه از اعضای بسیار تشکیل شده است.” (اول قرنتیان 12: 4-14)

” چشم نمی‌تواند به دست بگوید، «نیازی به تو ندارم!» و سر نیز نمی‌تواند به پاها گوید، «نیازمند آن نیستم  برعکس ، آن اعضای بدن که ضعیفتر می‌نمایند، بسیار ضروریترند. و آن اعضای بدن را که پست ‌تر می‌انگاریم، با حرمت خاص می‌پوشانیم، و با اعضایی که زیبا نیستند با احترام خاص رفتار می‌کنیم؛ حال آنکه اعضای زیبای ما به چنین احترامی نیاز ندارند. امّا خدا بدن را چنان مرتب ساخته که حرمت بیشتر نصیب اعضایی شود که فاقد آنند، تا جدایی در بدن نباشد، بلکه اعضای آن به یک اندازه در فکر یکدیگر باشند. و اگر یک عضو دردمند گردد، همۀ اعضا با او همدرد باشند؛ و اگر یک عضو سرافراز شود، همه در خوشی او شریک گردند. بدین قرار، شما بدن مسیح هستید و هر یک عضوی از آنید. خدا قرار داد در کلیسا، اوّل رسولان، دوّم انبیا، سوّم معلّمان؛ بعد قدرت معجزات، سپس عطایای شفا دادن و امداد و مدیریت و سخن گفتن به انواع زبانهای غیر. آیا همه رسولند؟ آیا همه نبی‌اند؟ آیا همه معلّمند؟ آیا همه دارای قدرت معجزه‌اند؟ آیا همه از عطایای شفا دادن برخوردارند؟ آیا همه به زبانهای غیر سخن می‌گویند؟ آیا همه ترجمه می‌کنند؟ امّا شما با اشتیاق تمام در پی عطایای بزرگتر باشید. و اینک من عالیترین طریق را به شما نشان می‌دهم.” (اول قرنتیان 12: 21-31)

پایان همه چیز نزدیک است؛ پس جدّی و در دعا منضبط باشید. مهم تر از همه، یکدیگر را به شدّت محبت کنید، زیرا محبت، انبوه گناهان را می‌پوشاند. یکدیگر را بدون شِکوِه و شکایت میهمانی کنید. همچون مباشرانِ امین بر فیض گوناگون خدا، یکدیگر را با هر عطایی که یافته‌اید خدمت کنید. اگر کسی سخن می‌گوید، سخن او مانند سخنان خدا باشد؛ و اگر کسی خدمت می‌کند، با قدرتی که خدا می‌بخشد خدمت کند، تا در همه چیز، خدا به واسطۀ عیسی مسیح تمجید شود. جلال و توانایی تا ابد بر او باد. آمین. (اول پطرس 4: 7-11)

بدن مسیح یعنی کلیسا ، زنان ایمانداری را شامل می شود که خدمتشان نشان دهنده این حقیقت است که آنان نیز در تجربه دریافت تعمید و عطایای روح القدس با  سایر اعضای کلیسا شریک هستند.

در ادامه به نبوت هایی که توسط زنان ایماندار به انجام رسیده است می پردازیم:

” آنگاه مریمِ نبیّه، خواهر هارون، دف به دست گرفت و همۀ زنان دف در دست و رقص‌کنان از پی او بیرون آمدند.” (خروج 15: 20)

مریم یکی از رهبران بنی اسرائیل بود.

” زیرا شما را از سرزمین مصر به در آوردم و از خانۀ بندگی فدیه دادم، و موسی و هارون و مریم را پیش رویتان فرستادم.”
(میکا 6: 4)

بنی اسرائیل همچنین یک زن نبیّه  داشت که مردم را داوری و رهبری می کرد. او حتی بنی اسرائیل را در جنگ به پیروزی رساند.

” در آن زمان نبیه‌ای دِبورَه نام، زن لَپّیدُت، بر اسرائیل داوری می‌کرد. او زیر نخلِ دِبورَه که بین رامَه و بِیت‌ئیل در نواحی مرتفع اِفرایِم بود، می‌نشست، و بنی‌اسرائیل برای دادخواهی نزدش می‌آمدند. دِبورَه فرستاده، باراق پسر اَبینوعَم را از قِدِش‌نَفتالی فرا خواند و به او گفت: «آیا یهوه خدای اسرائیل نفرموده است که: ”برو و در کوه تابور موضع بگیر، و ده هزار تن از مردان بنی‌نَفتالی و بنی‌زِبولون را نیز همراه خود برگیر. من، سیسِرا سردار لشکر یابین را با ارابه‌ها و سپاهیانش نزد تو به نهر قیشون خواهم کشاند، و او را به دست تو تسلیم خواهم کرد“؟  باراق به او گفت: «اگر تو همراه من بیایی، می‌روم. ولی اگر همراهم نیایی، نمی‌روم. دِبورَه گفت: «به‌یقین همراه تو خواهم آمد. اما این راه که می‌روی برایت افتخار‌آفرین نخواهد بود، زیرا خداوند سیسِرا را به دست زنی خواهد فروخت.» پس دِبورَه برخاست و همراه باراق به قِدِش رفت. آنگاه باراق، زِبولون و نَفتالی را به قِدِش فرا خواند، و همراه با ده هزار مرد که در رکابش گام می‌زدند، رهسپار شد. دِبورَه نیز همراه او روانه شد.”

چون به سیسِرا خبر دادند که باراق پسر اَبینوعَم به کوه تابور برآمده است، همۀ ارابه‌هایش، یعنی نهصد ارابۀ آهنین را با تمامی مردانِ همراهش از حَروشِت‌حَگوییم نزد نهر قیشون گرد آورد. آنگاه دِبورَه به باراق گفت: «برخیز، زیرا این است روزی که خداوند سیسِرا را به دست تو تسلیم خواهد کرد. آیا خداوند پیش روی تو بیرون نرفته است؟» پس باراق با ده هزار مرد که از پی‌اش می‌رفتند، از کوه تابور به زیر آمد. و خداوند سیسِرا و تمامی ارابه‌ها و سپاهیانش را در برابر باراق به دم شمشیر مشوّش ساخت، و سیسِرا از ارابه‌اش پایین آمده، پیاده گریخت. ما باراق، ارابه‌ها و سپاهیان وی را تا حَروشِت‌حَگوییم تعقیب کرد. سپاهیان سیسِرا جملگی به دم شمشیر کشته شدند، و حتی یک تن نیز باقی نماند. ” (داوران 4: 4-10 ، 12-16)

دِبورَه در کتاب مقدس مادر روحانی بنی اسرائیل نامیده می شود.

” روستانشینان در اسرائیل نایاب شدند. آنان محو گشتند، تا من، دِبورَه، برخاستم؛ تا آنکه چون مادری در اسرائیل برخاستم.”  (داوران 5: 7)

دِبورَه تنها نبیه در کتاب مقدس نیست بلکه به انبیاء زن دیگری نیز اشاره شده است:

” پس حِلقیای کاهن، و اَخیقام، و عَکبور، و شافان و عَسایا نزد حُلدَۀ نبیه، زن شَلّومِ جامه‌دار، پسر تِقوَه، پسر حَرحَس، که در ناحیۀ دوّم اورشلیم سکونت داشت، رفتند و با وی سخن گفتند. ”  (2 پادشاهان 22: 14)

” و من با نبیه هم‌بستر شدم، و او آبستن شده پسری بزاد. و خداوند به من گفت: «او را ’مَهیرشَلال‌هاش‌بَز‘ بنام. زیرا پیش از آنکه کودک بتواند ’پدرم‘ و ’مادرم‘ بگوید، ثروت دمشق و غنائم سامِرِه را نزد پادشاه آشور به تاراج خواهند برد.” (اشعیا 8: 3)

” ای خدای من، طوبیا و سَنبَلَط را به سبب این اعمالشان به یاد دار، و نیز نوعَدیای نبیه و دیگر انبیایی را که می‌خواهند مرا بترسانند.” (نحمیا 6: 14)

” در آنجا نبیه‌ای می‌زیست، حَنّا نام، دختر فَنوئیل از قبیلۀ اَشیر، که بسیار سالخورده بود. حَنّا پس از هفت سال زناشویی، شوهرش را از دست داده بود و تا هشتاد و چهار سالگی بیوه مانده بود. او هیچ‌گاه معبد را ترک نمی‌کرد، بلکه شبانه‌روز، با روزه و دعا به عبادت مشغول بود. حَنّا نیز در همان هنگام پیش آمد و خدا را سپاس گفته، با همۀ کسانی که چشم‌انتظار رهایی اورشلیم بودند، دربارۀ عیسی سخن گفت.” (لوقا 2: 36-38)

” روز بعد، آنجا را ترک گفته به قیصریه آمدیم و به منزل فیلیپُسِ مبشر، یکی از آن هفت تن رفتیم و نزدش ماندیم. او چهار دختر مجرد داشت که نبوّت می‌کردند.”  (اعمال 21: 8-9)

پولس رسول به ظواهری اشاره می کند که ایمانداران می بایست در دعا رعایت نمایند:

” هر مردی که سر پوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بی‌حرمت کرده است .و هر زنی که سر نپوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بی‌حرمت کرده است؛ این کار او درست مانند این است که سر خود را تراشیده باشد.”

خود قضاوت کنید: آیا برای زن شایسته است که سر نپوشیده به درگاه خدا دعا کند؟ (اول قرنتیان 11: 4-5 ، 13)

از دستورات و تعالیم پولس کاملاً مشخص است که زنان نیز همانند مردان در دعا و نبوت شریک بودند و تفاوتی بین آنها وجود نداشت. در غیر این صورت این کاملاً بی معنی می بود که اگر آنها اجازه نداشتند به چنین خدماتی در کلیسا مشغول باشند، پولس رسول از زنان بخواهد که هنگام دعا یا نبوت پوشش سر داشته باشند.

كتاب مقدس همچنین درباره پیامبران مرد و زن که به دروغ نبوت می کردند، هشدار می دهد:

” هان ای پسر انسان، روی به جانب دختران قوم خویش که از افکار خود نبوّت می‌کنند کرده، بر ضد ایشان نبوّت کن و بگو، خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: وای بر زنانی که بندهای جادویی برای مچ هر دستی می‌دوزند و حجابها برای سر هر قامتی می‌سازند، تا جانها را صید کنند! آیا جان قوم مرا صید خواهید کرد و جان خود را زنده نگاه خواهید داشت؟ به‌خاطر مشتی جو و پاره‌ای نان، مرا در میان قومم بی‌حرمت ساخته‌اید. با دروغ گفتن به قوم من که به دروغ گوش فرا می‌دهند، آنان را که لایق مرگ نبودند، کشتید و آنان را که سزاوار مرگند، زنده گذاشتید.

پس خداوندگارْ یهوه چنین می‌فرماید: هان من به ضد بندهای جادویی شما هستم که بدان جانهای مردم را چون جانهای پرندگان صید می‌کنید. آنها را از بازوانتان خواهم دَرید و جانهایی را که همچون پرندگان بدان صید کرده‌اید، خواهم رهانید.حجابهایتان را نیز چاک خواهم زد و قوم خود را از چنگتان خواهم رهانید و دیگر همچون طعمه در دستان شما نخواهند بود؛ آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم .از آنجا که شما با دروغهایتان دل مرد پارسا را که من محزون نکرده بودم، محزون ساخته‌اید، و دستان مرد شریر را تقویت داده‌اید تا از راه زشت خود بازگشت نکرده، زنده نماند، بنابراین دیگر رؤیاهای باطل نخواهید دید و غیبگویی نخواهید کرد. و چون قوم خود را از دستان شما برهانم، آنگاه خواهید دانست که من یهوه هستم.” (حزقیال 13: 17-23)

” به فرشتۀ کلیسای تیاتیرا بنویس: پسر خدا که چشمانی چون آتشِ مشتعل دارد و پاهایی چون برنجِ تافته، چنین می‌گوید: من از اعمال تو، از محبت و وفاداری ایمان“. و خدمت و پایداری تو آگاهم، و آگاهم که اعمال تو اکنون بیش از گذشته است. امّا این ایراد را بر تو دارم که بر آن زن ایزابل نام که خود را نبیه می‌خواند، آسان می‌گیری. هم او که با تعلیم خود بندگان مرا می‌فریبد تا دست به بی‌عفتی بیالایند و از خوراک تقدیمی به بتها بخورند. به او مهلت داده‌ام تا از هرزگی توبه کند، امّا به توبه تمایل ندارد. پس او را به بستر رنجوری خواهم افکند و آنان را که با او زنا می‌کنند به رنجی عظیم گرفتار خواهم کرد، مگر اینکه از رفتن به راههای او توبه کنند. و فرزندان او را به هلاکت خواهم رساند. آنگاه همۀ کلیساها خواهند دانست که من کاوشگر دلها و افکارم و به هر یک از شما بر حسب اعمالش پاداش خواهم داد.” (مکاشفه 2: 18-23)

در این آیات نیز به وضوح شاهد آن هستیم که همانگونه که ممکن است انبیاء مرد و زن دروغین در میان قوم اسرائیل بوده باشند، انبیاء مرد و زن راستین و حقیقی نیز بوده اند.

آنچه از این متن برداشت می شود این است که خدای راستین کتاب مقدس از این امر که به انبیاء زن مأموریت دهد تا از جانب خدا برای قوم اسرائیل پیام آورند، اَبایی ندارد. از سوی دیگر همانگونه که قبلاً مشاهده کرده ایم الله با مسئله انبیاء زن مشکل دارد!

عهد عتیق این حقیقت را متذکر می شود که زنانی بودند که در معبد خدمت می کردند:

” حوض برنجین را با پایه‌های برنجین آن از آینه‌های بانوانی ساختند که به دَرِ خیمۀ ملاقات خدمت می‌کردند.”  (خروج 38: 8)

 علاوه بر اینها در فهرست رسولان در عهد جدید نام زنی نیز که جزو رسولان بود قید شده است:

” به خویشاوندان من، آندْرونیکوس و یونیاس ( توجه داشته باشید که یونیاس زن می باشد) که با من در زندان بودند، سلام برسانید. آنان در میان رسولان، از چهره‌های برجسته‌اند که پیش از من در مسیح بوده‌اند.”  (رومیان 16: 7)

چه از نظر متون کتب مقدس و چه از دیدگاه تاریخی کاملاً روشن است که یونیاس زنی بوده که به عنوان یک رسول خدمت می کرده است. به عنوان نمونه ، توجه داشته باشید كه یكی از پدران بزرگ كلیسا جان كریستوستوم در سالهای 347-407 میلادی درباره او اینچنین اظهار داشته است:

:لازم می بینم که تعریف و تمجیدی دیگر نیز بنمایم”او کسی  بود که در میان رسولان بسیار مورد توجه بود.”  و واقعاً بودن یک رسول امری بسیار ارزنده است.  اما با وجود تمام این تعاریف، فقط تصور کنید که چه افتخاری بزرگی است! اما اهمیت آنها بیشتر در اعمال و دستاوردهایشان قابل ستایش است. آه! چقدر وقف و تسلیم (فیلوسوفیا به زبان یونانی) این زن با ارزش است که ایشان در مقام شایسته یک رسول شناخته شده است! و حتی پولس رسول در عنوان کردن او در سمت رسول متوقف نمی شود و این را نیز به تعریف و تمجیدش از وی اضافه می کند و می فرماید: ” پیش از من در مسیح بوده اند.” (برگرفته از سخنرانی کریسوستوم در باب رساله پولس رسول به رومیان فصل XXXI.7 پدران نیقیه و پسانیقیه سری I جلد XI (منبع آنلاین این نوشته به زبان انگلیسی: https://www.ccel.org/ccel/schaff/npnf111.toc.html#P3372_3097522).

گذشته از مطلب رسولان، كتاب مقدس هیچگونه مشکلی برای پذیرش وجود فرشتگان زن ندارد!

آنگاه فرشته‌ای که با من سخن می‌گفت، پیش آمده، گفت: «سر برافراز و ببین این چیست که بیرون می‌رود. ” پرسیدم: «این چیست؟» پاسخ داد: «این سبدِ ایفَه است که بیرون می‌رود.» و افزود، «این تقصیر ایشان است در تمامی زمین. و اینک درپوش سربی برداشته شد، و درون سبد زنی نشسته بود! فرشته گفت: «این ’شرارت‘ است،» و آن زن را به درون سبد رانده، درپوش سربی را بر دهانۀ آن قرار داد.

آنگاه سر برافراشته، نگریستم و هان در برابرم دو زن پیش می‌آمدند! بالهایی داشتند همچون بال لک ‌لک و باد در بالهایشان بود. آنها سبد را برگرفته، میان زمین و آسمان بلند کردند. آنگاه از فرشته‌ای که با من سخن می‌گفت، پرسیدم: «اینها سبد را کجا می‌برند؟ پاسخ داد: «به سرزمین شِنعار تا برای آن خانه‌ای بسازند و آنگاه که خانه آماده شد، سبد را آنجا بر پایه‌‌اش قرار خواهند داد.» (زکریا 5: 5-11)

از سوی دیگر ، قرآن با وجود فرشتگان زن اساساً مشکل دارد:

” آیا آنگاه پروردگارت پسران شما را ترجیح داده و دختران را به عنوان ملائکه گرفته است؟  به راستی وحشتناک ترین سخنان را بیان می کنید!”  سوره 17: 40

”  اکنون از آنها (ای محمد) سؤال کنید: آیا پروردگارت دخترانی دارد که  دارای فرزند پسر هستند؟  یا ما فرشتگان زن را هنگام پیدایش آفریدیم؟” سوره 37: 149-150

” و آنها را فرشتگان زن را به عنوان خادمان خدای بخشنده با ارزش میدانند.  آیا آنها شاهد آفرینش آنها بوده اند؟  سپس شهادت آنها ثبت می شود و از آنها بازخواست می شود.” سوره 43: 19

” كساني كه به دنيای دیگر اعتقاد ندارند نام زنان را بر فرشتگان می نهند.  آنها هیچ آگاهی در مورد آنها ندارند.  آنها فقط از شیطان پیروی می کنند، و از حقیقت غافل می شوند.”  سوره 53: 27-28

 بر اساس تعالیم پولس رسول، زنان می توانند رتبه معلم را داشته و در این منصب به زنان دیگر تعلیم دهند.

” به همین‌سان، زنان سالخورده باید شیوۀ زندگی محترمانه‌ای داشته باشند. نباید غیبت‌گو یا بندۀ شراب باشند، بلکه باید آنچه را که نیکوست تعلیم دهند، تا بتوانند زنان جوانتر را خرد بیاموزند که شوهردوست و فرزنددوست باشند و خویشتندار و عفیف و کدبانو و مهربان و تسلیمِ شوهر، تا کلام خدا بد گفته نشود.”  (تیتوس 2: 3-5)

 و در ضمن پولس رسول برای زنان، مقام شماسی را تعیین می کند تا کلیسا شماسان زن نیز داشته باشد!

” همچنین خادمان (یا شماسان) کلیسا باید باوقار باشند؛ نه دو رو، یا میخواره و یا در پی منافع نامشروع. باید راز ایمان را با وجدانی پاک پاس بدارند. و باید نخست آزموده شوند و اگر بَری از ملامت یافت شدند، در مقام خادم (یا شماس) کلیسا خدمت کنند. به همین‌سان، همسرانشان (یا شماسان زن)  نیز باید باوقار باشند، و نه غیبت‌گو، بلکه معتدل و درخور اعتماد در همه چیز. هر خادم (یا شماس) باید شوهر وفادارِ یک زن باشد و نیز باید از عهدۀ ادارۀ فرزندان و خانوادۀ خویش نیک برآید. خادمانی (یا شماسانی) که نیکو خدمت کرده باشند، به مرتبه‌ای والا خواهند رسید و در ایمان خود به مسیحْ عیسی از شهامتی عظیم برخوردار خواهند شد.” (اول تیموتاؤس 3: 8-13)

برخی از مفسرین و مترجمان باور ندارند که پولس رسول به منصب شماس زن اشاره دارد، پس این آیه را چنین ارائه می دهند:

” همسرانشان نیز باید باوقار باشند، و نه غیبت‌گو، بلکه معتدل و درخور اعتماد در همه چیز.” (اول تیموتاؤس 3: 11)

در آیه ذکر شده فوق به نظر می رسد که پولس همسران شماسان را نصیحت می کند. دلایل زیادی وجود دارد که این برداشت و تفسیر از متن را نمی پذیریم. اول از همه پولس وقتی در فصلهای قبل مشخصات احراز مقام اسقفی را برای مردان ذکر کرد هرگز هیچ اشاره خاصی به همسران آنان و اینکه آنها چه رفتاری باید داشته باشند، نکرده است (اول تیموتاوس3: 1-7). این یک فقدان عجیب در این متون می باشد واگر در واقع اول تیموتاؤس 3: 11 به همسران شماسان اشاره می کند، پس خواننده طبیعتاً این گونه انتظار دارد که پولس رسول می بایست خطاب به همسران هر دو گروه بنویسد. اینکه او هیچ رهنمودی برای طرز رفتار همسران اسقفان ارائه نداده، دلیل قوی بر این مبنی می باشد که اشاره به زنان در 3: 11 هیچ ربطی به زنان شماسان ندارد بلکه مربوط به شماسانی می باشد که زن هستند.

دوم، پولس رسول در یکی از رسالاتش به یک شماس مؤنث اشاره دارد:

” خواهرمان فیبی را به شما معرفی می کنم. او از خادمان کلیسای شهر کنخریه است. او را در خداوند، آن گونه که شایسته مقدسین است، بپذیرید و از هیچ کمکی که از شما بخواهد دریغ مورزید، زیرا او به بسیاری، از جمله خود من، کمک فراوان کرده است.” (رومیان 16: 1-2).

بعضی بر این باور هستند که کلمه ” دیاکونون” در این آیه به گونه ای وسیع تر استفاده شده که معنای غلام یا برده را می دهد و اینگونه نتیجه می گیرند که پولس از فیبی به عنوان شماسه نام نمی برد. اما مخالفت اساسی ما با این نگرش این است که اگر پولس در این متن منظورش غلام یا برده بود، اساساً می توانست از کلمه دیگری که اکثراً از آن استفاده کرده، بهره بگیرد که همانا دولوس می باشد:

” از پولس، خادم (دولوس) مسیح عیسی، که به رسالت فرا خوانده شده و به انجیل خدا وقف گردیده است،” (رومیان 1: 1).

” آیا نمی دانید که وقتی خود را همچون بندگانی (دولوس) فرمانبردار تسلیم کسی می کنید، بندگان (دولوی) آن کس خواهید بود که او را فرمان می برید، خواه بنده گناه، که منجر به مرگ می شود، خواه بنده اطاعت، که به پارسایی می انجامد؟ اما خدا را شکر که هر چند پیشتر بندگان (دولوی) گناه بودید، لیکن به تمامی دل مطیع آن تعلیم گشتید که بدان سپرده شدید. شما با آزاد شدن از گناه، بندگان (ادولوتیت) پارسایی شده اید. من به علت محدودیتهای بشری شما، این مطالب را در قالب تشبیهاتی بشری بیان می کنم، همانگونه که پیشتر اعضای بدن خود را به بندگی (دولا) ناپاکی و شرارت روزافزون می سپردید، اکنون آنها را به بندگی (دولا) پارسایی بسپارید که به قدوسیت می انجامد. هنگامی که بندگان ( دولوی) گناه بودید، از پارسایی آزاد بودید”. (رومیان 6: 16-20)

ما چنین معتقدیم که چون پولس رسول این کلمه بخصوص را به کار نبرده به روشنی بیانگر این است که او در نظر داشت تا خوانندگانش بدانند که فیبی شماسه ای از کلیسای دیگر بود و می بایست با او با احترامی که لایق و شایسته اوست رفتار شود.

سوم، شواهد قوی در کنار کتاب مقدس موجود است که در کلیسا شماسان مؤنث بوده است. پلینی جوان (62-113 میلادی)، حاکم بیطینیا در شمال غربی ترکیه، در تاریخ 111 میلادی در مورد نهضت مسیحی خطاب به امپراتور تراژان در مورد نهضت مسیحی در نامه اش اینگونه نوشت:

” من هرگز در بازجویی مسیحیان حاضر نبوده ام. در نتیجه از شدت مجازاتی که بر آنان وارد می شود، آگاهی ندارم  و نیز از زمینۀ آغاز بازجویی ها و اینکه تا چه حد می بایست در این بازجویی ها پیشروی کرد اطلاعی ندارم… من از ایشان سؤال کردم که آیا مسیحی هستند و با تذکر به مجازاتی که در انتظار آنان است، این سؤال را برای بار دوم و سوم تکرار می کنم و اگر در این امر پافشاری می کنند، به آنها دستور می دهم که برای اعدام رهسپار شوند، چون به هر دلیلی که نزد من حاضر شده اند، اینگونه معتقدم که سر سختی و مداومت بی تزلزل آنان نبایست بدون مجازات بماند … آنان همچنین اعلام کردند که حکم خطا و اشتباه آنان بیشتر از این نباشد که: آنان به طور مرتب در یک روز معین قبل از طلوع آفتاب جمع شده و با خواندن به نوبت آیات در ستایش مسیح به عنوان خدا و عهد بستن با یکدیگر و نه به منظور هر گونه مسئله جرم و جنایت بلکه به خاطر پرهیز از دزدی و سرقت و زنا به اعدام سپرده می شوند…این مسئله مرا وادار کرد که بسیار لازم است که با بهره گیری از شکنجه از دو زن  خدمتکار که آنها را  شماسه می خواندند حقیقت را دریابم. من آن را چیزی جز نوعی بدعت رو به انحطاط که به شکلی افراطی به آن عمل می شود، نیافتم.”

برای تحقیق بیشتر در بارۀ این نامه پلینی جوان لینک های زیر به زبان انگلیسی در دسترس می باشند که می توانید به آنها مراجعه فرمایید:

http://www.tektonics.org/jesusexist/pliny.html
http://www.tertullian.org/rpearse/pliny/pliny_mss.htm

حتی شوراهای کلیسایی بخصوصی وجود دارند که در کانُن خود به منصب شماسه اشاره دارند.

در رابطه با پیروان پیشین پولس رسول که به کلیسای کاتولیک پناه آورده اند، این گونه تصمیم گرفته شده که آنها بایستی بدون هر گونه قید و شرطی دوباره تعمید بگیرند. آنان که در گذشته جزو کشیشان بودند، اگر بی تقصیر و غیر قابل سرزنش باشند، باید مجدداً تعمید بگیرند و بوسیله اسقف کلیسای کاتولیک دست گذاری شوند. اما اگر در تحقیقات واجد شرایط تشخیص داده نشدند، امری پذیرفته می باشد که از خدمت برکنار شوند. در مورد شماسه ها که به این منصب گماشته شده اند نیازی به دستگذاری آنان نیست مگر اینکه جزو افراد غیرروحانی به حساب آیند. ( کانُن شورای نیقیه  در سال 325 میلادی، کانُن 19) و لینک مربوطه به زبان انگلیسی جهت مراجعه کنندگان: http://www.piar.hu/councils/ecum01.htm

کانُن 15: یک زن زیر چهل سال نمی تواند به مقام شماسی دست گذاری شود و تنها پس از امتحانات تحقیقی این امر امکان پذیر می شود و اگر بعد از اینکه دست گذاری شد و برای مدتی به خدمت خود ادامه داد و از فیض خدا روگردان شد و تن به ازدواج داد، او و مردی که با او رابطه دارد اناتیما خواهند بود. (کانُن شورای کالسِدون 451 میلادی) لینک مربوطه به زبان انگلیسی جهت مراجعه کنندگان: https://www.newadvent.org/fathers/3811.htm

با توجه به آنچه در بالا اشاره شد، این گونه احساس می شود که همۀ داده ها شدیداً از مقام یا منصب شماس مؤنث در کلیسا حمایت می کنند.

در ضمن، زنان به عنوان مبشر و میسیونر انجام وظیفه می کردند. یک نمونه از زنی که به مردم بشارت داد و آن ها را به مسیح هدایت کرد، زن سامری می باشد که عیسی با او مصاحبت طولانی داشت:

“همان دم، شاگردان از راه رسیدند و تعجب کردند که با زنی سخن می گوید. اما هیچ یک نپرسید «چه می خواهی» یا «چرا با او سخن می گویی؟» آنگاه زن کوزۀ خویش بر جای گذاشت و به شهر رفت و به مردم گفت: « بیایید مردی را ببینید که هر آنچه تا کنون کرده بودم، به من باز گفت. آیا ممکن نیست او مسیح باشد؟» پس آنها از شهر بیرون آمده، نزد عیسی روان شدند…. پس در پی شهادت آن زن که گفته بود «هر آنچه تا کنون کرده بودم، به من باز گفت،» بسیاری از سامِریانِ ساکن آن شهر به عیسی ایمان آوردند. چون آن سامِریان نزد عیسی آمدند، از او خواستند نزدشان بماند. پس دو روز در آنجا ماند. و بسیاری دیگر به سبب شنیدن سخنانش ایمان آوردند. ایشان به آن زن می گفتند: «دیگر تنها به خاطر سخن تو ایمان نمی آوریم، زیرا خود سخنان او را شنیده ایم و می دانیم که این مرد براستی نجات دهنده عالم است. ” ( یوحنا 4: 27-30 ، 39-42 ) .

این را نیز یادآور می شویم که قبلاً  به اعمال رسولان 2: 1-4 اشاره کردیم که در روز پنتیکاست، جمعی از رسولان روح القدس را دریافت کردند. نکته ای که شاید خواننده به آن توجه نکند این است که این پری روح القدس مخصوصاً برای تجهیز ایمانداران جهت شهادت دادن و بشارت از جانب عیسای قیام کرده به تمام جهانیان بود.

” من کتاب نخست خود را، ای تِئوفیلوس، در باب همۀ اموری تألیف کردم که عیسی به عمل نمودن و تعلیم دادنشان آغاز کرد تا روزی که به واسطۀ روح القدس دستورهایی به رسولان برگزیدۀ خود داد و سپس به بالا برده شد. او پس از رنج کشیدن، خویشتن را بر آنان ظاهر ساخت و با دلایل بسیار ثابت کرد که زنده شده است. پس به مدت چهل روز بر آنان ظاهر می شد و در بارۀ پادشاهی خدا با ایشان سخن می گفت. یک بار در حین صرف غذا بدیشان امر فرمود که “اورشلیم را ترک مکنید، بلکه منتظر آن وعدۀ پدر باشید که از من شنیده اید. زیرا یحیی با آب تعمید می داد، اما چند روزی بیش نخواهد گذشت که شما با روح القدس تعمید خواهید یافت.”  پس چون گرد هم آمده بودند، از او پرسیدند: “خداوندا، آیا در این زمان است که پادشاهی را به اسراییل بازخواهی گردانید؟” عیسی پاسخ داد: “بر شما نیست که ایام و زمانهایی را که پدر در اختیار خود نگاه داشته است بدانید، اما چون روح القدس بر شما آید، قدرت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان.” (اعمال رسولان1: 1-8)

همانطور که دیدیم، در این گروه به مبشران زن نیز اشاره شده است:

” آنگاه شاگردان از کوه موسوم به زیتون به اورشلیم بازگشتند. آن کوه بیش از مسافات یک روز شبات با اورشلیم فاصله نداشت، چون به شهر رسیدند، به بالاخانه ای رفتند که اقامتگاهشان بود. آنان پطرس و یوحنا ، یعقوب فرزند حلفای و شمعون غیور و یهودا فرزند یعقوب بودند. ایشان همگی به همراه زنان و نیز مریم مادر عیسی و برادران او، یکدل تمامی وقت خود را وقف دعا می کردند.” (اعمال رسولان 1: 12-15)

به این صورت ، خداوند زنان را نیز قوت بخشید تا شاهدان او گردند و پیام خوش پسرش عیسی یعنی سرور قیام کرده و پادشاه ابدی را در کل جهان منتشر کنند.

در حقیقت، پولس رسول به زنان بسیاری به عنوان همکاران و مبشران اشاره می کند و از آن ها تعریف و تمجید می نماید، حتی آنان را به اسم نام برده و محترم می شمارد:

“به پریسکیلا و آکیلا، همکاران من در مسیح عیسی، سلام برسانید. آنان جان خود را به خاطر من به خطر انداختند، و نه تنها من، بلکه همه کلیساهای غیر یهودیان از آنان سپاسگزارند. همچنین به کلیسایی که در خانه آنها برپا می شود، درود برسانید. به دوست عزیز اپینتوس سلام برسانید، که نوبر کسانی است که در آسیا به مسیح گرویدند. مریم را که برای شما زحمت بسیار کشید، سلام گویید.” (رومیان 16: 3-6)

پریسکا یا پریسکیلا و آکیلا زن و شوهری بودند که در میان ایمانداران شهرت داشتند. اینان همان افرادی بودند که ایماندار جوان و غیوری به نام آپولوس را زیر بال و پر خود مورد حمایت قرار دادند:

“در آن ایام، فردی یهودی، آپولوس نام، از مردمان اسکندریه، به افسس آمد. او سخنوری ماهر بود و دانشی وسیع از کتاب مقدس داشت، در طریق خداوند آموزش یافته بود و با حرارت روح سخن می گفت و به دقت دربارۀ عیسی تعلیم می داد، هر چند فقط از تعمید یحیی آگاهی داشت. او دلیرانه در کنیسه به سخن آغاز کرد. چون پریسکیلا و آکیلا سخنانش را شنیدند، او را به خانه خود بردند و طریق خدا را دقیقتر به وی آموختند. چون آپولوس قصد سفر به اَخائیه کرد، برادرانش تشویقش کردند و به شاگردان نوشتند که او را به گرمی پذیرا شوند. چون آپولوس بدان جا رسید، کسانی را که به واسطۀ فیض ایمان آورده بودند، یاری فراوان داد. زیرا پیش روی همگان با یهودیان مباحثه کرده، عقاید آنان را با دلایل قوی رد می کرد، و با استناد به کتب مقدس ثابت می نمود که عیسی همان مسیح است.” (اعمال رسولان 18: 24-28)

آنچه در اینجا قابل توجه است این است که در هر دو متن، اسامی زنان قبل از همسرانشان ذکر شده است!

” به تریفینا و تریفوسا، بانوانی که سختکوشانه در خداوند کار می کنند، و نیز به دوست عزیزم پرسیس، بانوی دیگری که در خداوند بسیار تلاش می کند، سلام دهید. به روفوس که در خداوند برگزیده است، و به مادر او که در حقّ من نیز مادری کرده، سلام برسانید. به آسینکریتوس، فلگون، هرماس، پاتروباس و هرمس و برادران دیگری که با ایشان هستند، سلام گویید. به فیلولوگوس، یولیا، نیریاس و خواهرش، به اولیمپاس و همه مقدسینی که همراه ایشانند، سلام برسانید.” (رومیان 16: 12-15).

“از افودیه استدعا دارم و از سینتیخی تمنا می کنم که در خداوند یکرأی باشند. و از تو نیز ای همکار وفادار، تقاضا دارم که این دو بانو را یاری کنی، زیرا همراه با اکلیمنتس و دیگر همکارانم که نامشان در دفتر حیات نوشته شده است، دوشادوشِ من برای کار انجیل مجاهده کرده اند.” (فیلیپیان 4: 2-3)

قرآن برخلاف کتاب مقدس، تنها به اسم یک زن اشاره می کند و آن مریم مادر مبارک سرورمان عیسی مسیح است!

حتی بنابر شهادت تاریخ، در درجۀ اول زحمات و خدمات بشارتی زنان مسیحی بود که بسیاری را به ایمان رهنمون شد:

“همان گونه که قبلاً ذکر شد، نه مسیح و نه رسولان نهضت خاصی را برای زنان ترویج یا سازمان دهی نکردند. اما پیغام توبه و نجات مسیح که از طریق رسولان اعلام می شد، تأثیر دگرگون کننده و انقلابی بر زندگی زنان داشت. مسیحیان اولیه نه تنها حضور زنان را در حیات کلیسا مهم می شماردند بلکه  برای آنان آزادی و ارزش ناشناخته ای به ارمغان آوردند که برای زنان آن دوران امری نامأنوس بود.

پذیرشی را که زنان در جماعت های مسیحی تجربه می کردند پایان کار نبود، بلکه آنان را به سوی مبشر شدن سوق داد همان گونه که در نمونه هایی چون فیبی، افودیه و سینتیخی و دیگران مشاهده کردیم. فعالیت و غیرت زنان ایماندار مسیحی قدرت عظیمی بود که کلیسای اولیه را از نظر رشد روحانی و تعداد آن وسعت بخشید. همان گونه که هر تاریخ نویس کلیسا از آن آگاهی دارد، زنان به طور کل فعال تر از مردان در کلیسای اولیه بودند. قدیس کریسوستوم (اواخر قرن چهارم) گفت: زنان آن دوران (کلیسای اولیه) پرشور و حرارات تر از مردان بودند . دابلیو.ای. اچ. لِکی زنان را عامل “جنبش عظیم ایمان آوردن امپراتوری روم” می داند و می افزاید “در ایام جفا رهبران زن مقامات عالی را اشغال می کردند و بیشترین تعداد شهیدان از میان آنان بود.” لئوپولد ژارناک می گوید: “مسیحیت نباید این را فراموش کند که این جنس مؤنث بود که بیشترین سهم را در رشد سریع آن داشته است. غیرت بشارتی زنان بود که در سال های نخستین کلیسا و بعد، ضعیفان و قدرتمندان را جذب می نمود. آنان از شمشیر روح به خوبی برای توسعۀ کلیسا استفاده کردند.” ( نقل قول از کتاب شقاق بزرگ نوشتۀ اَلوین جی. اشمیدت  ص.74-75).

مطابق کتاب مقدس زنان نیز می توانند شاهدان عینی باشند. به هر جهت، اولین شاهدانِ بزرگترین واقعۀ تاریخ، یعنی رستاخیز بدنی و قبر خالی عیسای مسیح، زنان بودند! زنان و نه مردان، برای اولین بار مسیح قیام کرده را زنده دیدند:

“چون روز شبات گذشت، مریم مجدلیه و سالومه و مریم، مادر یعقوب، حنوط خریدند تا بروند و بدن عیسی را تدهین کنند. پس در نخستین روز هفته، سحرگاهان، هنگام طلوع آفتاب، به سوی مقبره روانه شدند. آن ها به یکدیگر می گفتند: «چه کسی سنگ را برای ما از جلوی مقبره خواهد غلتانید؟» اما چون نگریستند، دیدند آن سنگ که بسیار بزرگ بود، از جلوی مقبره به کناری غلتانیده شده است. چون وارد مقبره شدند، جوانی را دیدند که بر سمت راست نشسته بود و ردایی سفید بر تن داشت. از دیدن او هراسان شدند. جوان به ایشان گفت: «مترسید. شما در جستجوی عیسی ناصری هستید که بر صلیبش کشیدند. او برخاسته است، اینجا نیست. جایی که پیکر او را نهاده بودند، بنگرید. حال، بروید و به شاگردان او و به پطرس بگویید که او پیش از شما به جلیل می رود، در آنجا او را خواهید دید، چنانکه پیشتر به شما گفته بود.» پس زنان بیرون آمده، از مقبره گریختند، زیرا لرزه بر تنشان افتاده بود و حیران بودند. آن ها به هیچ کس چیزی نگفتند، چرا که می ترسیدند.” (مرقس 16: 1-8)

” آنگاه فرشته به زنان گفت : « هراسان مباشید! می دانم که در جستجوی عیسای مصلوب هستید. او اینجا نیست، زیرا همان گونه که فرموده بود، برخاسته است! بیایید و جایی را که خوابیده بود، ببینید سپس بی درنگ بروید و به شاگردان او بگویید که او از مردگان برخاسته است و پیش از شما به جلیل می رود و در آنجا او را خواهید دید.” اینک به شما گفتم!» پس زنان با هراسی آمیخته به شادی عظیم، بی درنگ از مقبره روانه شدند و به سوی شاگردان شتافتند تا این واقعه را به آنان خبر دهند. ناگاه عیسی با ایشان رو به رو شد و گفت : “سلام بر شما باد!” زنان پیش آمدند و بر پایهای وی افتاده، او را پرستش کردند. آنگاه عیسی به ایشان فرمود: “مترسید! بروید و به برادرانم بگویید که به جلیل بروند. در آنجا مرا خواهند دید.” (متی 28: 5-10)

” در نخستین روز هفته، سحرگاهان، مریم مجدلیه به مقبره آمد و دید که سنگ از برابر آن برداشته شده است. پس دوان دوان نزد شمعون پطرس و آن شاگرد دیگر که عیسی دوستش می داشت، رفت و به آنان گفت: “سرورمان را از مقبره برده اند و نمی دانیم کجا گذاشته اند.” پس پطرس همراه با آن شاگرد دیگر بیرون آمده، به سوی مقبره روان شدند. و هر دو با هم می دویدند، اما آن شاگرد دیگر تندتر رفته، از پطرس پیش افتاد و نخست به مقبره رسید. پس خم شده، نگریست و دید که پارچه های کفن در آنجا هست، اما درون مقبره نرفت. شمعون پطرس نیز از پی او آمد و درون مقبره رفته، دید که پارچه های کفن در آنجا هست، اما دستمالی که گرد سر عیسی بسته بودند نه در کنار پارچه های کفن، بلکه جداگانه تا شده و در جایی دیگر گذاشته شده است. پس آن شاگرد دیگر نیزکه نخست به  مقبره رسیده بود، به درون آمد و دید و ایمان آورد. زیرا هنوز کتاب مقدس را درک نکرده بودند که او باید از مردگان برخیزد. آنگاه آن دو شاگرد به خانه خود بازگشتند. و اما مریم، بیرون، نزدیک مقبره ایستاده بود و می گریست. او گریان خم شد تا به درون مقبره بنگرد. آنگاه دو فرشته را دید که جامه های سفید بر تن داشتند و آنجا که پیکر عیسی نهاده شده بود، یکی در جای سر و دیگری در جای پاهای او نشسته بودند. آنها به او گفتند: “ای زن، چرا گریانی؟” او پاسخ داد: “سرورم را برده اند و نمی دانم کجا گذاشته اند.” چون این را گفت، برگشت و عیسی را آنجا ایستاده دید، اما نشناخت. عیسی به او گفت: “ای زن چرا گریانی؟ که را می جویی؟” مریم به گمان اینکه باغبان است، گفت: “سرورم، اگر تو او را برداشته ای، به من بگو کجا گذاشته ای تا بروم و او را برگیرم.” عیسی صدا زد: “مریم!” مریم روی به جانب او گرداند و به زبان عبرانیان گفت: “ربونی!” ( استاد). عیسی به او گفت: ” بر من میاویز، زیرا هنوز نزد پدر صعود نکرده ام. بلکه نزد برادرانم برو و به آنها بگو که نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما صعود می کنم.” مریم مجدلیه رفت و شاگردان را خبر داد که “خداوند را دیده ام!” و آنچه به او گفته بود، بدیشان گفت.”  (یوحنا 20: 1-18)

منبع مقاله: www.answering-islam.org

نوشتۀ: سام شامون

ترجمه: لیلا نیک آبادی و اِلما غریبیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO