دیوان حافظ کتاب عشق و اندیشه یا فال و استخاره؟
حافظ در اشعارش بدنبال همدرد و همراه سماواتی میگردد و نه مرید و شاگرد زمینی که از او به وسیله فال گرفتن از اشعارش صلاح و مصلحت زندگی ارضی و نفسی و جسمی را بپرسد.
او در جایی میگوید:
صــلاح از مــا چــه میـجـویــی که مسـتان را صـلا گفـتـیـم
بــــه دور نـرگــس مسـتــت ســـلامـــت را دعـــــا گفـتـیـم
مستان = عاشقان روحی و آسمانی ایمانداران خالص به خدا
صلا = دعوت کردن انسانها . فرا خواندن مردم – بشارت دادن
سلامت = سلام یا سلامت اشاره به صلح و آرامش الهی و درونی است
بطور واضح حافظ میگوید مسائل آینده و روش و طریق تصمیم گیری در مورد زندگی جسمانی و نفسانی زمینی بستگی به همت و فعالیت شخص شما دارد پـس چرا از من میپرسید؟ من در عالم الهی بوسیله دعا ی قلبی عاشقان خالص و دلداه را به یک صلح و آرامش درونی و ابدی دعوت میکنم و در یک جمله خلاصه تر میگوید من به مردم تشنه عشق الهی حضور خدا را بشارت میدهم.
و در جایی دیگر رسما میگوید: من آگاه به راز زندگی نفسی و زمینی نیستم.
حـــافــظ مـن و تـــو مـــحرم ایــن راز نـــه ایــم
از مــی لـعل حـکـایـت کـن و شــــیریـن دهـنـان
بعبارتی حافظ میگوید راز زندگی را از من مپرس من خودم محرم آن نیستم بلکه از می لعل یعنی از مکاشفه روح خدا که در زمان مستی در حضورش پدید میآید و از تجربه کسانیکه دهانشان به کلام مکاشفه شده بوسیله روح خدا شیرین شده است بپرس.
عزیزان گرامی فال گرفتن از دیوان حافظ تحریف اندیشه او ست و سطحی نگریستن به جهانبینی عارفانه اش و این ظلمی آشکار و تجاوزی فاحش در حق این بزرگ اندیشمند سرزمینمان است که قرنهاست دوشا دوش فردوسی ابر مرد پارسی گوی و دیگر ستارگان آسمان فرهنگ ملت ما با قلم و احساسش رو در روی فرهنگ بیگانه بنیان برانداز ایران ستیز جهل و خرافات و موهوم پرستی رمل و استرلاب و فال و استخاره و شانس و کف بینی و سر کتاب باز کنی مبارزه کرده است.
بیایید حافظ این سند معتبر مبارزه با جهل و خرافات را گرامی بداریم و بازیچه جن گیران و رمالان و سر کتاب باز کنان و فالگیرانش نکنیم بلکه او را همانطور که اندیشید و همانطور که بود دوستش داشته باشیم.
فال گرفتن از دیوان حافظ یعنی تمام احساسات و خاطرات و تفکرات خود را در طی سالها بنویسید و به شخصی به امانت بسپارید و بعد از مدتی بپرسید با آنها چکار کردی و او بگوید کف اتاق مان نـم داشت زیر قالی ها پهن کردمشان که قالی ها نپوسد.
نوشته کشیش جلیل سپهر
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |