آیا روایت متی ۵۱:۲۷-۵۳ در مورد رستاخیز مردگان عهدعتیق از قبرها هنگام مرگ عیسی بر صلیب صحّت تاریخی دارد؟
آیا روایت متی ۵۱:۲۷-۵۳ در مورد رستاخیز مردگان عهدعتیق از قبرها هنگام مرگ عیسی بر صلیب صحّت تاریخی دارد؟
متی در بین گزارش خود از مرگ و قیام عیسای مسیح به یک رویداد شگفتانگیزی اشاره میکند یعنی رستاخیز بسیاری از مقدسین آرمیدۀ عهد عتیق!
او چنین مینویسد: «در همان دم، پردۀ معبد از بالا تا پایین دو پاره شد. زمین لرزید و سنگها شکافته گردید. قبرها گشوده شد و بدنهای بسیاری از مقدسین که آرَمیده بودند، برخاستند. آنها از شهر مقدّس رفتند و خود را به شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند» (متی ۵۱:۲۷-۵۳ ترجمۀ هزارۀ نو).
راستی این بخش دشوار را چگونه میتوان فهمید و تفسیر نمود؟
آیا این بخش از انجیل متی واقعیت دارد؟
خوانندگان شکاک میپرسند: چرا ذکری از این رویداد عجیب در هیچ منبع غیرکتابمقدسی نشده است. اگر واقعاً این «شب زنده شدن مردگان» در اورشلیم باستان رخ داده باشد، چرا افراد معاصرِ دیگر این رویداد را ثبت نکردهاند؟
توجه داشته باشید که متی چنین چیزی بیان نکرده که تمام مقدسین عهد عتیق در اورشلیم از قبر برخاستند. در عوض او مینویسد که خدا “بدنهای بسیاری” را برخیزانید (متی ۵۲:۲۷). با توجه به این عبارت، نمیدانیم که تعداد مردگانی که برخاستهاند چقدر بوده است. در حالیکه ما اینطور تصوّر میکنیم که هزاران انسان از قبرها برخاستهاند و در کوچههای اورشلیم روان شدهاند، باید گفت تعداد دقیق این افراد توسط متی عنوان نشده است.
علاوه بر این، اگرچه منابع غیرکتاب مقدسی این گزارش را تأیید نمیکنند، اما هیچ گزارشی که آن را رد بکند نیز وجود ندارد. ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که منابع غیرکتاب مقدسی این گزارش را تأیید کنند، زیرا منابع این دوران بسیار محدود هستند. ما در حال حاضر میتوانیم تنها «استدلال در سکوت» را دراین مورد استفاده کنیم، در حالی که منتظر کشفیات بیشتری از تاریخ هستیم. با اینحال دو عامل وجود دارند که ما را از حالت «استدلال در سکوت» بیرون میآورد:
۱-منابع ما از قرن اول میلادی بسیار محدود است.
۲- ما نمیدانیم که تعداد مقدسین عهدعتیق که از قبرها برخاستند چقدر بوده، بنابرین نمیتوانیم استدلال همراه سکوت خود را با هرگونه سطح اطمینان و یقین ارائه دهیم.
برخاستن تعدادی از افراد از قبرهایشان به نظر امری عجیب است. اما اگر خدای کتاب مقدس وجود دارد، رستاخیز چندین بدن از میان مردگان به اندازۀ رستاخیز یک فرد، یعنی عیسای مسیح در فصل بعدیِ انجیل متی نیز نباید برای ما امر دشواری باشد. بخاطر داشته باشید که عیسی ایلعاذر (یوحنا ۱:۱۱ به بعد) و دختر یایروس (متی ۳۸:۵ به بعد) را نیز پس از مرگ برخیزانید. آنچه مسلم است خدای کتاب مقدس خدایی است که مردگان را برمیخیزاند. به عبارت دیگر، بحث مسیحیان این نیست که آیا امکان دارد این افراد بهصورت طبیعی از مرگ برخیزند؟ چون اگر خدا وجود دارد، توان بازگرداندن آنان به زندگی را نیز بهطور فراطبیعی دارد. همانطور که او در پایان تاریخ بشری همۀ انسانها را زنده خواهد ساخت.
مبحث مایکل لیکونا
دانشمند عهد جدید، مایکل لیکونا، استاد الاهیات در دانشگاه باپتیست هیوستون است. او اخیراً کتابی مدلّل به نام «رستاخیز عیسی: رویکرد جدید تاریخی» نوشته: (Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010)
دانشمندان انجیلی او را بهخاطر تفکر دقیق و تحقیقات گستردهاش در بارۀ دفاع از رستاخیز عیسی از مردگان ستایش کردهاند. لیکونا مدافعی جدّی برای ایمان مسیحی است و با افراد شکّاکی چون بارت اِرمان و ریچارد کریر و همچنین علمای اسلامی همچون شبیرعلی و یوسف اسماعیل در بارۀ شواهد ایمان مسیحی به مناظره پرداخته است.
در حالی که شکّی در بارۀ تعهد او به مسیح در این زمینه وجود ندارد، او در کتاب خود تحت عنوان «رستاخیز عیسی» (سال ۲۰۱۰) وقتی شروع به پرسش در بارۀ تفسیر متی ۵۱:۲۷-۵۳ کرد، جنجالی به پا کرد که برخی دانشمندان مانند نورمن گایسلر، آلبرت مولر و چارلز کوارلز چنین استدلال کردند که دیدگاههای او از دیدگاه «کتاب مقدس مصون از خطا» فاصله گرفته است. اظهارات او در کتابش به شرح زیر است:
«با توجه به زبان پدیدارشناسانه که به شیوهای نمادین در هر دو ادبیات یهودی و رومی که با رویداد بزرگی مانند مرگ یک امپراتور به کار رفته است…به نظر من، درک زبان متی ۲۷:۵۲-۵۳ به عنوان «اثرات ویژه» (special effects) با در نظر گرفتن متون و تفکرات یهودی آخرتشناسی، منطقیترین است». [۱]
او بعدها چنین نوشت که عبارت «اثرات ویژۀ» (special effects) او برای توضیح نوشتههای متی در سطحی عمومی به کار رفته است.
شاید نیازی نباشد که بیش از حدّ به این اظهارنظر دکتر لیکونا در بارۀ عبارت «اثرات ویژه» دقّت شود، اما همچنان این بیانات او عجیب به نظر میآیند.
البته همانطور که همۀ ما میدانیم، کارگردانان فیلمها از «اثرات ویژه» (special effects) برای نشان دادن رویدادهایی که در واقع رخ ندادهاند، استفاده میکنند. با وجود این اظهارات همچنان سؤالهایی را در بارۀ معنای این قسمت مطرح میکند. دکتر لیکونا همچنین نوشت: «به نظر میرسد که این متن دشوار در متی ۵۱:۲۷-۵۳ یک قطعۀ شعر است که متی برای بیان جان باختن پسر خدا به این قسمت افزوده است». [۲]
او با صراحت اعتراف میکند که:
«دادههای مربوط به آنچه برای عیسی اتفاق افتاد، پراکنده هستند و ممکن است با افسانهها در هم آمیخته شده باشند. ما همچنین ممکن است که در حال خواندن ادبیاتی با زبان شعر یا افسانه در برخی نقاط باشیم، مانند گزارش متی در بارۀ برخاستن مقدسینِ مرده در زمان مرگ عیسی (متی ۵۱:۲۷-۵۴)». [۳]
«در میان دانشمندان معاصر تا حدّی این توافق وجود دارد که انجیلها حاوی ژانر زندگینامههای یونانی-رومی هستند. این زندگینامهها به نویسندگان انعطافپذیری بسیاری میدادند تا مطالب خود را بازآرایی کنند و سخنرانیهایی بیافرینند تا تعالیم، فلسفه و باورهای سیاسی موضوع خود را به خواننده انتقال دهند و اغلب این نوشتهها شامل افسانه نیز میشدند. از آنجا که این زندگینامهها دارای ژانر انعطافپذیر بودند، تعیین اینکه در کجای این متن گزارش تاریخی به پایان میرسد و افسانه آغاز میشود، اغلب دشوار است». [۴]
سپس او در بخش دیگری از کتاب خود چنین مینویسد:
«برخی تزئینات در این گزارشها وجود دارند که یکی از این موارد احتمالی، انجیل یوحنا ۴:۱۸-۶ است». [۵]
البته باید توجه داشت که «افسانه» یک ژانر ادبی قابلقبولی نیست. در واقع، نویسندگان کتاب مقدس با صراحت این احتمال را ردّ میکنند. پطرس مینویسد: «آنگاه که ظهور پرقدرتِ خداوندمان عیسای مسیح را به شما اعلام میکردیم، از پی افسانههایی که زیرکانه ابداع شده باشند نرفته بودیم، بلکه کبریای او را به چشم دیده بودیم» (دوم پطرس ۱۶:۱). و پولس به تیموتائوس چنین توصیه میکند: «تو را با افسانههای کفرآمیز کاری نباشد» (اول تیموتائوس ۴:۷؛ همچنین اول تیموتائوس ۱:۴). دقت کنید که هر دو رسول از واژۀ یونانی muthos استفاده میکنند که کلمۀ myth در زبان انگلیسی از آن گرفته شده و BDAG (فرهنگ لغات یونانی به انگلیسی عهدجدید و ادبیات دیگر مسیحیان اولیه) آن را یک روایت یا داستان، بدون تمایز میان واقعیت یا افسانه، و سپس به عنوان یک روایت خیالی که در مقابل لوگوس که حقیقت تاریخی است، تعریف نموده است یعنی داستان، حکایت، افسانه یا اسطوره. [۶] نکتۀ جالب این است که حتی حامیان دکتر لیکونا، مانند پُل کوپن اظهار داشتهاند که ژانر «افسانه» در عهد جدید «هشدارهای جدی برمیانگیزد». [۷]
پس از انتشار این کتاب در سال ۲۰۱۰، دکتر لیکونا این توضیح را اضافه کرده که زبان متی شاعرانه نیست بلکه زبان آخرالزمانی است. با این حال، تا جایی که نویسندۀ این مقاله اطلاع دارد، او هنوز اظهارنظر خود در بارۀ استفادۀ عهد جدید از مطالب افسانهای را پس نگرفته است. اگرچه اگر او استفادۀ متی از ژانر شاعرانه را رد میکند میتوان این نتیجه را گرفت که استفادۀ متی از افسانه را نیز به نوعی رد نموده است.
آیا متی ۵۱:۲۷-۵۳ نمونهای از ژانر ادبی آخرالزمانی است؟
برخی دانشمندان (مانند دکتر لیکونا) معتقدند که متی ۵۱:۲۷-۵۳ در ژانر آخرالزمانی نوشته شده است. این بدان معناست که این رویدادها نباید به عنوان تاریخ واقعی تفسیر شوند، بلکه بهعنوان رویدادهای نمادین در نظر گرفته شوند که نشاندهندۀ تأثیر مرگ عیسی بر بشریت است.
به منظور حمایت از این دیدگاه، این دانشمندان چنین استدلال میکنند که متی از چهار نماد آخرالزمانی در گزارش خود استفاده کرده است:
۱-تاریکی ۲- زمینلرزه ۳- گشوده شدن قبرها ۴- برخاستن بدنهای مقدسین
اما این خط فکری با اشکالات جدّی روبرو است.
اول از همه، تمام این نشانههای فرضی آخرالزمانی با مرگ و رستاخیز عیسی نیز مرتبط هستند.
به عنوان نمونه:
۱-تاریکی با مرگ عیسی همراه بود (متی ۴۵:۲۷) ۲- رستاخیز عیسی پس از مرگ به همراه زمینلرزه بود (متی ۲:۲۸) ۳- فرشتگان قبر عیسی را گشودند (متی ۶۰:۲۷؛ ۸:۲۸) ۴- عیسی جسماً پس از مرگ برخاست (متی ۷:۲۸).
اگر رستاخیز مقدسین عهد عتیق را به عنوان یک رویداد غیرتاریخی بپذیریم، با چنین روش تفسیر میتوان رستاخیز عیسی از مردگان را نیز از نظر تاریخی انکار کرد!
مقایسۀ رستاخیز مقدسین عهد عتیق با رستاخیز عیسی از مردگان |
|
رستاخیز مقدسین عهدعتیق |
رستاخیز عیسی |
«بدنهای بسیاری از مقدسین که آرَمیده بودند، برخاستند» |
متی تنها چند آیه بعد در ۷:۲۸ از همان واژۀ یونانی egeiro (برخاستن) برای شرح رستاخیز عیسی استفاده میکند («او از مردگان برخاسته است!») و در اول قرنتیان ۱۴:۱۵ نیز از همین واژه استفاده شده است («اگر مسیح برنخاسته، هم وعظ ما باطل است، هم ایمان شما»). |
«پس از رستاخیز عیسی» (آیۀ ۵۳) |
آیا این عبارت در ژانر تاریخی است یا ژانر آخرالزمانی؟ آنچه مسلم است این است که همۀ مسیحیان انجیلی معتقدند این عبارت تاریخی است. در غیر اینصورت متی باید دوباره از ژانر تاریخی در بارۀ مرگ عیسی بدون هرگونه اشارهای به ژانر آخرالزمانی تغییر کرده باشد. |
«آنها به شهر مقدّس رفتند و خود را به شمار بسیاری از مردم نمایان ساختند» (آیۀ ۵۳) | لوقا از همان واژۀ یونانی برای ظهور عیسی به شاهدان عینی در اعمال رسولان ۴۰:۱۰- ۴۱ استفاده میکند. |
«آنان (فرماندۀ سربازان و نفراتش)…زمینلرزه و همۀ این رویدادها را مشاهده کردند» (آیۀ ۵۴) |
یک زمینلرزه رستاخیز عیسی را در متی ۲:۲۸ همراهی کرد («زمینلرزهای شدید رخ داد»). |
[افسران رومی] سخت هراسان شده، گفتند: «براستی او پسر خدا بود» (آیۀ ۵۴) |
متی از همین زبان ترس از رویدادهای فراطبیعی در مورد نگهبانانی سخن میگوید که هنگام رستاخیز عیسی «از هراس دیدن او به لرزه افتاده، چون مردگان شدند!» (متی ۴:۲۸). در ضمن زنانی که «با هراسی آمیخته به شادیِ عظیم، بیدرنگ از مقبره روانه شدند و به سوی شاگردان شتافتند تا این واقعه را به آنان خبر دهند» (متی ۸:۲۸). راستی چرا باید نگهبانان واقعی از رویدادهایی که واقعاً رخ ندادهاند، بترسند؟! |
دوم اینکه در زبان یونانی، گزارش مربوط به رستاخیز مقدسین عهد عتیق تنها در یک جمله خلاصه شده است. در حالیکه تصور تغییر ژانر ادبی توسط متی بین چند آیه امر دشواری است؛ چطور امکان دارد که این ژانر در یک جمله تغییر کرده باشد؟ کلّ این بخش (آیههای ۵۱-۵۳) در متن یونانی تنها یک جملۀ طولانی است. کوارلز اظهار میدارد که: «در متن یونانی، آیههای ۵۱-۵۳ یک جملۀ واحد را تشکیل میدهند که در آن توصیف هر شگفتی با شرح شگفتی قبلی با حرف ربط «کای» به زبان یونانی ارتباط مستقیم دارد. بنابراین تفسیر «اثرات ویژه» (special effects) به یک تغییر در ژانر از روایت تاریخی به آخرالزمانی در وسط یک جمله نیاز دارد که سپس به روایت تاریخی در جملۀ بعدی بازگردد. اگر نویسنده با چنین سرعت و آزادی عمل از روایت تاریخی به روایت آخرالزمانی تغییر جهت دهد، قصد نویسنده به وضوح قابل فهم نیست.» [۸]
و سوم اینکه فرمول مرگ، رستاخیز و ظاهر شدن، در هر دو موردِ رستاخیز مقدسین عهد عتیق و رستاخیز عیسی اتفاق افتاده است. متی گزارش میدهد که قبرها گشوده شدند (آیۀ ۵۲)، مقدسین برخاستند (آیۀ ۵۲) و بر بسیاری از شاهدان عینی ظاهر شدند (آیۀ ۵۳). به همین شکل پولس نیز گزارش میدهد که عیسی دفن شد، برخاست، و بر بسیاری از شاهدان ظاهر شد (اول قرنتیان ۴:۱۵- ۸).
دکتر لیکونا چگونه میخواهد لغزش خطرناک خود در فن تفسیرش را توجیه کند؟
دکتر لیکونا این را اذعان میدارد که درک این بخش به عنوان متن غیرتاریخی امر دشواری است. او مینویسد: «اگر برخی یا تمام پدیدههای گزارش شده در واقعۀ مرگ عیسی به حالت شعری هستند، ما به حق میتوانیم از خود بپرسیم: آیا رستاخیز عیسی نیز چیزی مشابه آن نیست». [۹]
سؤال خوبی است! اما راهحل او برای این مشکل چیست؟
او دو راهحل پیشنهاد میکند:
(۱) مسیحیان اولیه رستاخیز عیسی را مسئلهای شاعرانه نمیپنداشتند. و (۲) مخالفان مسیحیت نیز ادعای رستاخیز عیسی را شاعرانه برداشت نمیکردند. [۱۰]
مشکل این توضیحات در این است که: مسیحیان و شکّاکان، هر دو رستاخیز عیسی را امری نمادین تفسیر میکنند! یعنی مفسرین مسیحی لیبرال و شکّاکان خداناباور هر دو در رابطه با رستاخیز چنین ادعایی دارند که شاگردان به یک رستاخیز تمثیلی، روحانی یا استعاری باور داشتند و نه به یک رستاخیز واقعی که در تاریخ رخ داده است. علاوه بر این، کوارلز به این مسئله اشاره میکند که چنین استدلالی به هر دو سو ضربه وارد میکند. اینگونه استدلالها کاملاً قانعکننده نیستند، چون هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد مسیحیان اولیه آیههای متی ۵۲:۲۷-۵۳ را استعاری میدانستند یا اینکه مخالفان هنگام بحث و مجادله چنین مسئلهای را مطرح کرده باشند.» [۱۱]
بررسی دیدگاه دکتر لیکونا
دکتر مایکل لیکونا دانشمند فوقالعاده و مدافع پرشور ایمان مسیحی است. ما از داشتن چنین ذهن قوی در بدن مسیح که چنین منبع قابل توجهی برای رستاخیز که در کتاب «رستاخیز عیسی» در سال ۲۰۱۰ را در اختیار ما قرار داده، خرسندیم. با اینکه پولس به ما توصیه میکند که انگیزهها را قضاوت نکنیم (اول قرنتیان ۵:۴)، اگر مجبور به قضاوت باشم، فکر میکنم که دکتر لیکونا قصد تضعیف اقتدار کتاب مقدس را ندارد. با این حال نمیتوانم قضاوت خود را بر اساس انگیزهها بنا کنم، بلکه بر آنچه او نوشته است، استناد میکنم. بر اساس اظهارات او در کارهای اخیرش، معتقدم که دیدگاه او از بیانیۀ شیکاگو در بارۀ مصون از خطا بودن کتاب مقدس و فن تفسیر فاصله گرفته است.
بیانیۀ شیکاگو در بارۀ فن تفسیر کتاب مقدس (CSBH) «آگاهی از دستهبندیهای ادبی» را تأیید میکند و برای «نقد ژانر بهعنوان انضباطهای بسیار برای مطالعات کتاب مقدسی» ارزش قائل است. و چنین ادامه میدهد که ما نمیتوانیم «دستههای ژانری را که تاریخی بودن را نفی میکنند» وارد کنیم. مخصوصاً آنهایی که «خود را کاملاً واقعی ارائه میدهند» (مادۀ ۱۳). این ماده مستقیماً با استفادۀ دکتر لیکونا از یک «روش شعری» [۱۲] «افسانه» [۱۳] و مفهوم زندگینامههای یونانی-رومی تضاد دارد که مجوزی برای شامل کردن «افسانهها» [۱۴] است. بیانیۀ شیکاگو اظهار میدارد که: «ما هرگونه نسبت دادن یک رویداد، سخنرانی یا گفتاری که در کتاب مقدس گزارش شده است، به ابداع آنها توسط نویسندگان کتاب مقدس را ردّ میکنیم» (مادۀ ۱۴). این ماده در بیانیه مستقیماً با اظهارات دکتر لیکونا در تضاد است که گفتهاند: «بعضی آرایشها و تزیینات در انجیل یوحنا فصل ۱۸ و ژانر زندگینامهها وجود دارند»
برگرفته از لینک: https://www.evidenceunseen.com/theology/scripture/is-matthew-2751-53-historical/
ترجمۀ: کشیش ورژ باباخانیان
(بقیۀ متن این مقاله به زودی بارگذاری خواهد شد.)
ارجاعات منابع انگلیسی این مقاله برای مطالعات بیشتر در این زمینه:
James Rochford, “Inerrancy.” This article covers the definition of inerrancy and some of the reasons for holding to it.
Norman Geisler, “An Open Letter to Mike Licona on his View of the Resurrected Saints in Matthew 27:52-53.” August 2011
Norman Geisler, “A Second Open Letter to Mike Licona on the Resurrection of the Saints of Matthew 27.” August 2011
Michael Licona, “Press Release: Michael Licona Response to Norm Geisler.” September 8, 2011.
Michael Licona, “When the Saints Go Marching In (Matthew 27:52-53): Historicity, Apocalyptic Symbol, and Biblical Inerrancy.” Paper for Evangelical Philosophical Society. 2011.
Albert Mohler, “The Devil is in the Details: Biblical Inerrancy and the Licona Controversy.” September 14, 2011.
William Lane Craig, “QUESTION #69: Qualms about the Resurrection of Jesus.” August 11, 2008.
Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012).
Charles L. Quarles, “Review of Michael R. Licona, The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach (Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010),” JETS 54 (2011): 839-44.
[1] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 306.
[2] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 306.
[3] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 185-186.
[4] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 34.
[5] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 306.
[6] Arndt, W., Danker, F. W., & Bauer, W. (2000). A Greek-English lexicon of the New Testament and other early Christian literature (3rd ed., p. 660). Chicago: University of Chicago Press.
[7] Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 79.
[8] Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 76.
[9] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 553.
[10] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 553.
[11] Charles L. Quarles, “Review of Michael R. Licona, The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach (Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010),” JETS 54 (2011): 842.
[12] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 306.
[13] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 185-186.
[14] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 34.
[15] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 306.
[16] Licona, Michael. The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach. Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010. 34.
[17] Licona stated, “I would only be denying the inerrancy of the text if I knew that Matthew meant for his readers to understand the raised saints in a literal-historical sense but was interpreting them as an apocalyptic symbol anyway. So, this is a matter of hermeneutics rather than inerrancy.” Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 79.
[18] Carson, D. A. Matthew. In F. E. Gaebelein (Ed.), The Expositor’s Bible Commentary: Matthew, Mark, Luke (Vol. 8). Grand Rapids, MI: Zondervan Publishing House. 1984. 582.
[19] Hagner, Donald. Matthew 14–28 (Vol. 33B). Dallas: Word, Incorporated. 1998. 848.
[20] Keener, Craig. Matthew (Vol. 1). Downers Grove, IL: InterVarsity Press. 1997. In location.
[21] France, R. T. (1985). Matthew: an introduction and commentary (Vol. 1, p. 407). Downers Grove, IL: InterVarsity Press.
[22] Turner, D. L. (2008). Matthew (p. 670). Grand Rapids, MI: Baker Academic.
[23] Mounce, Robert. Matthew. Grand Rapids, MI: Baker Books. 2011. 260.
[24] Green, Michael. The message of Matthew: the kingdom of heaven (pp. 302–303). Leicester, England; Downers Grove, IL: InterVarsity Press. 2001. 302-303
[25] Charles L. Quarles, “Review of Michael R. Licona, The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach (Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010),” JETS 54 (2011): 842.
[26] Charles L. Quarles, “Review of Michael R. Licona, The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach (Downers Grove, IL: IVP Academic, 2010),” JETS 54 (2011): 843.
[27] Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 74.
[28] Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 74.
[29] Danny Akin, Craig Blomberg, Paul Copan, Michael Kruger, Michael Licona, and Charles Quarles. “A Roundtable Discussion with Michael Licona on The Resurrection of Jesus: A New Historiographical Approach.” Southern Theological Review. 3/1 (Summer 2012). 84.
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |