دفاعیات ایمانکلیسامقاله های استاد آلیک

مروری بر مبحث اقتدار کتاب مقدس در مقابل اقتدار کلیسا (تقابل باورهای اصلاح‌گران و کلیسای کاتولیک)

5/5 - (1 امتیاز)

مروری بر مبحث اقتدار کتاب مقدس در مقابل اقتدار کلیسا
(تقابل باورهای اصلاح‌گران و کلیسای کاتولیک)

عبارت “تنها کتاب مقدس” یا  آموزۀ “فقط کلیسا وسُنّت”، می‌توانند به‌تنهایی گزاره‌های درستی باشند و در جای خود، واقعیت‌های یک الاهیات اصیل مسیحی را نشان دهند. ولی آنها نمی‌توانند به‌تنهایی، به‌طور مجرّد و انتزاعی، عمارت عظیم و باشکوه  مسیحیت را مجسم نمایند. چرا که کتاب مقدس یا کلام خطاناپذیر خدا و کلیسای مقدسش  ازهم تفکیک‌ناپذیر هستند.
کلیسای کاتولیک به شکلی ادعا می‌کند به رسمیت شناختن کلام خدا به‌وسیلۀ کلیسا مسیر شد. بنابرین مکاشفۀ حقیقی خدا از کلیسا وسُنّت شفاهی ریشه می‌گیرد و در مقابل جنبش اصلاحات معتقد است که دوران اقتدار کلیسا به پایان رسیده و هر کس می‌تواند کشیش خود باشد و تنها مرجع روحانی، کتاب مقدس است. اما با ظهور نهضت پنتیکاستی، نه تنها کتاب مقدس به عنوان مکاشفۀ خدا بلکه اقتدار و عطایای کلیسا نیز به عنوان مکمل کلام خدا معرفی شدند.
آنچه که دراین‌جا مشکل‌ساز است، درک و فهم ریشۀ تاریخی مفهوم است که هریک از این گروه‌ها، خود را محقّ می‌پندارند.

  • درکی صحیح از مفهوم کانُن کتاب مقدس

اولین سؤتفاهم، درک و فهم نادرست از مفهوم کانُن است.
واژۀ کانُن canon از کلمۀ یونانی به معنی نِی گرفته شده است، که در انگلیسی cane، در عبری geneh، و در زبان یونانیkanon نامیده می‌شود.

در گذشته از نِی برای اندازه‌گیری چیز‌های مختلف استفاده می‌شد، و به‌تدریج این واژه معنای معیار یا مقیاس را به خود گرفت. اُریجِن، که از پدران برجستۀ کلیسا در قرن سوم بود، واژۀ کانُن یا معیار را برای اشاره به آنچه ما آن را امروزه اصل ایمان می‌نامیم یعنی آنچه امور را توسط آن سنجیده وارزیابی می‌کنیم، به کار گرفت. بعدها این واژه معنای فهرست یا مرجع به خود گرفت.
این نکته شایان توجه است که کلیسا کتب مقدس کانُنی را پدید نیاورد و مشخص نساخت که کدام کتاب‌ها می‌توانند جزو کتاب مقدس یا کلام الهامی خدا باشند. در واقع نقش کلیسا این بود که این حقیقت را مورد تأئید و تصدیق قرار داد یا بهتر بگوییم آن را کشف نمود. به سخنی دیگر، کلیسا این را کشف نمود که چه کتاب‌هایی از بدو نگارش، الهامی بوده‌اند. یعنی اگر کتابی کلام خداست، به این دلیل نیست که از سوی قوم خدا پذیرفته می‌شود یا خیر؟! این سخن بدین معناست که مرجعیت الاهیِ یک کتاب نه از سوی کلیسا، بلکه از جانب خودِ خدا که سرمنشاء آن است می‌آید. قوم خدا صرفاً تصدیق کنندۀ مرجعیت الاهی کتاب مقدس است که خدا به آن بخشیده است.
پس دیدگاه نادرست چنین است که: کلیسا کتب مقدس رسمی را تعیین کرده است. ولی دیدگاه صحیح تأکید می‌ورزد که تنها کار کلیسا این بوده که کتاب‌های کانُنی را کشف نموده است. دیدگاه نادرست براین اصرار می‌ورزد که کلیسا تنظیم کنندۀ کانُن است. ولی دیدگاه صحیح، کلیسا را تصدیق‌کننده و کاشف کتاب‌های کانُنی می‌داند که پیشاپیش توسط خدا تأئید شده‌اند. آیا صِرف این‌که کلیسای کاتولیک الهامی بودن کتاب‌های کلام خدا را اعلان می‌کند، تعیین کنندۀ این است که کدام  کتاب از کتب مقدس الهام خداست؟ و یا کتب مقدس الهام خدا است، چون به‌راستی الهام خداست؟ اگر صرفاً پذیرش ادعاهای یک مجموعۀ مذهبی، کتبی را مقدس و الهامی می‌سازد، بنابراین باید با همان اقتدار هم پذیرفت که کتاب قرآن هم کلام خدا است، زیرا که اقتدار مذهبی ایشان، یعنی پیامبرشان این ادعا را بیان می‌کند. حقیقت امر این است که کتب مقدس، الهام خدا است، نه به این خاطر که کلیسای کاتولیک الهامی بودن آن را تأیید، اعلان و یا پذیرفته است، بلکه کلام خدا، الهامی است، زیرا این خدا است که آنها را الهام نموده است. ترجمۀ ارمنی واژۀ کتاب مقدس بسیار زیباست. در زبان ارمنی، کتاب مقدس «نَفَسِ خدا» نامیده می‌شود. کتاب مقدس بازدم خدا است و نقش کلیسا تنها دریافت این بازدم الهی است و نه تعیین کنندۀ ارزش الهی آن. این کتاب ارزش الهی دارد، زیرا از دهان خدا صادر شده است و کلیسا باید در پذیرش آن وجد و شادی کند. پذیرش و ردّ این کتاب‌ها، نه به ارزش الهی آن خواهد افزود و نه چیزی از آن کم خواهد کرد.

  • مفهوم شعار “تنها کتاب مقدس”

مشکل دیگری که در این رابطه وجود دارد، عبارت “تنها کتاب مقدس” است. بسیاری با تعریف عبارت “تنها کتاب مقدس” آشنا نیستند و در فهم و تعریف آن با مشکل روبرو می‌شوند. این یکی از مشکلات کلیسای کاتولیک هست. در نهضت پروتستان هم به‌نظر می‌رسد، سوء‌تعبیرهایی در  این مورد وجود دارد. ابتدا ببینیم که هدف اصلاح‌گران پروتستان از مفهوم “تنها کتاب مقدس” چیست؟

بسیاری مفهوم “تنها و فقط کتاب مقدس” را در این عبارت خلاصه می‌کنند که کتاب مقدس دایرةالمعارف یا آنسیکلوپدی بزرگی است که همۀ نکات علمی و سیاسی در آن وجود دارد. باید اعتراف کرد که هدف این گفته این نیست که کتاب مقدس حتماً باید منبع تمام دانش و علم باشد. این را باور کنید که کتاب مقدس یک دائرةالمعارف نیست که هر گاه با پرسشی در زندگی روبرو شویم، پاسخش را در این کتاب می‌یابیم! آنانی که اقرار می‌کنند که حقیقت، خارج از کتاب مقدس نیز یافت می‌شود، لزوماً با باور “تنها کتاب مقدس” در تضاد نبوده و آن را مردود نمی‌شمارند.
شعار “تنها کتاب مقدس” به این معنی نیست که کتاب مقدس دانش‌نامۀ الاهیاتی است که در خصوص تمام مسائل مذهبی و الاهیاتی اطلاعاتی جامع و کامل به ما می‌دهد: «عیسی کارهای بسیاری دیگر نیز انجام داد که اگر یک به یک نوشته می‌شد، گمان نمی‌کنم حتی تمامی جهان نیز گنجایش ان نوشته‌ها را می‌داشت» (یوحنا ۲۵:۲۱).
شعار “تنها کتاب مقدس” به معنی لغو و یا نادیده انگاشتن اقتدار کلیسا در تعلیم کلام خدا نیست. گاهی گمان می‌رود که باید بر این دوگانگی تأکید ورزید و کلیسا را در نقطۀ مقابل کلام خدا قرار نداد و نیز از اقتدار کلام خدا برای تأئید اقتدار کلیسا استفاده ننمود. “تنها کتاب مقدس” به این معنی نیست که کلام خدا گاهی به ما به صورت شفاهی نیز بخشیده می‌شود، بلکه به این معنی است که کلام خدا، مکاشفۀ نهایی و کامل خدا است. این حقیقت که خدا در بسیاری مواقع با صدایی قابل شنیدن سخن گفته است، انکارناپذیر است و پروتستانتیزم نیز به این معترف است. خدا از طریق انبیا و رسولان نیز سخن گفته است. پروتستانتیزم اذعان می‌دارد که آنچه کلیسا امروز به عنوان مرجعی با اقتدار به کلام  مصون از خطای خدا نیاز دارد در قالب کلام روشن، مشخص و قابل فهم و قابل اعتماد از طرف خدا به ما بخشیده شده است. پروتستانتیزم به کفایت و کامل بودن کلام خدا و مکاشفۀ الهی کتب مقدس باور دارد اما بسیاری از مدافعین کاتولیک، کفایت و کامل بودن مکاشفۀ الهی در چارچوب کلام خدا را نمی‌پذیرند و مدعی هستند که کلام خدا به مکملّی همچون سُنّت شفاهی و یا منابع تفسیر سُنّتی نیاز دارد. “تنها کتاب مقدس” به معنای ردّ هرگونه سُنّت نیست. مسلماً سُنّت‌هایی وجود دارند که باعث جلال خدا گشته و همین‌طور برای کلیسا نیز مفید می‌باشند. دیدگاه “تنها کتاب مقدس” به ما می‌گوید که هر سُنّتی، هرچند که کهن و قابل احترام باشد، باید با حقیقت کتاب مقدس سنجیده و ارزیابی گردد. اما چرا باید جنبش “تنها کتاب مقدس” را یک اموزۀ موجه و درستی دانست؟ به این دلیل که فقط کتاب مقدس یعنی کلام خدا، به عنوان قانون ایمان و عمل کلیسا کافی و مصون از خطا می‌باشد. هر آنچه را که شخص جهت نجات باید باور داشته باشد، تنها در کتاب مقدس و نه منبع دیگری، یافت می‌شود. هیچ مسیحی ملزم به باور و اعتراف هر آنچه که در کتاب مقدس یافت نمی‌شود، چه به‌طرز صریح و یا به‌شکل ضمنی، نیست. کتاب مقدس، لزومات نجات را بر ما آشکار می‌سازد. سُنّت‌ها می‌بایست تحت اقتدار کلام خدا  قرار گیرند.

  • انگیزۀ کلیسای کاتولیک در اضافه کردن کتاب‌های اپوکریفا به فهرست کتاب‌های کانُن

نکتۀ دیگری که باید به این مقاله اضافه کرد عوامل تاریخی این حرکت می‌باشد و آن این که: چرا کلیسای کاتولیک کتاب‌های دیگری را به ۳۹ کتاب الهامی عبری اضافه نمود. بررسی این فاکتورها به ما کمک می‌کند تا حقایق روشن‌تر شوند. بنابرین، می‌توان گفت منبع اصلی تمام اندیشه‌ورزی‌های مسیحی کتاب مقدس است (رایت، بی‌تا: 38) که شاهدی بر پایۀ تاریخی مسیحیت، هم در تاریخ قوم ‌اسرائیل و هم زندگی و مرگ و رستاخیز عیسای مسیح است (مک‌گراث، 1384: 275). از سوی دیگر، روند الاهیات قرون وسطا این‌گونه تعیین می‌شد که اقتدار اساسی از آن کتاب مقدسی است که شامل ۳۹ کتاب عهد عتیق و ۲۷ کتاب عهد جدید می‌باشد که غیرقابل تغییر است. در نهضت اصلاحات، این بازگشت کتاب مقدس به اصل عبری در مقابل تصمیمات کلیسای کاتولیک قرارگرفت ولی این به معنای نادیده گرفتن اقتدار کلیسا نبود.

شعار “سولا اسکریپتورا” (تنها کتاب مقدس) توسط اصلاح‌گران یکی از نکات مهم کلیدی و ویژگی‌های بارزی است که انجیل واقعی و کتاب مقدس را از انجیل‌های دروغین متمایز می‌کند. چیزی که در معرض خطر قرار دارد؛ خودِ پیام انجیل است، چرا که موضوع بر سر زندگی یا مرگ ابدی انسان است. درک و دریافت انجیل راستین و واقعی چنان اهمیت والایی دارد که در غلاطیان ۹:۱ گفته شده: «باز تکرار می‌کنم: اگر کسی مژدهٔ نجات دیگری، غیر از آنچه که پذیرفته‌اید، به شما ارائه دهد، لعنت خدا بر او باد!» پولس دقیقاً سؤالی را مورد خطاب قرار می‌داد که “سولا فیده” یعنی “فقط از راه ایمان” پاسخ آن است. انسان بر چه اساسی از سوی خدا بی‌گناه اعلام می‌شود؟ آیا تنها از راه ایمان یا ترکیبی از ایمان و تلاش بشری؟ پولس در غلاطیان و رومیان این موضوع را به‌روشنی بیان می‌کند که انسان: «تنها از راه ایمان نه از راه انجام شریعت موسی» (غلاطیان ۱۶:۲) است که در نظر خدا پاک و بی‌گناه شمرده می‌شود و مابقی کتاب مقدس نیز این موضوع را تأیید و با آن موافقت می‌کند.

شعار “سولا اسکریپتورا (تنها کتاب مقدس)”، یکی از پنچ “سولایی” است که موارد اصلی اصلاحات پروتستان را تعریف و خلاصه می‌کند. هر یک از این “سولاها” به یکی از موارد کلیدی عقیدتی مورد اختلاف بین اصلاح‌گران و کلیسای کاتولیک رُم اشاره دارد و امروزه هم به عنوان خلاصه‌ای از عقاید لازم و مرتبط به پیام انجیل و زندگی و ایمان مسیحیان مورد استفاده قرار می‌گیرد. کلمۀ “سولا” به معنی «تنها» و «فقط» می‌باشد و باورهای اساسی مسیحیان و آموزش‌های واقعی کتاب مقدس به این پنج عبارت لاتین خلاصه می‌شوند:

۱-سولا اسکریپتورا (تنها کتاب مقدس)

۲- سولا فیده (تنها از راه ایمان)

۳- سولا گراتیا (تنها از طریق فیض و لطف خدا)

۴- سولا کریستوس (تنها از راه مسیح)

۵- سولا دیو گلوریا (تنها برای جلال خدا)

همۀ این موارد بسیار حیاتی و ضروری هستند و ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. انحراف از یکی از این باورها، به خطا در مورد هر باور دیگری در این گروه منجر می‌شود و نتیجۀ این انحراف، همواره پیام انجیل دروغینی خواهد بود که قدرتی برای نجات و رهایی ندارد.

  • ریشۀ تاریخی این کتاب‌های اضافی

باید گفت ریشۀ تاریخی این اضافات را می‌توان از شروع ترجمۀ هفتاد یا سپتواجنت  پیگیری نمود. در سال ۳۳۲ ق.م. اسکندر مقدونی اسرائیل را تصرف نمود و یهودیان آن سرزمین پراکنده شدند. بسیاری از آنان به مصر رفته و در شهر اسکندریه اقامت گزیدند. با گذشت زمان اکثر آنان زبان عبری را فراموش کرده و از زبان و خط یونانی استفاده نمودند. در نتیجه برای عبادت خود دچار مشکل شدند. بنابرین در سال ۲۵۰ ق.م. یهودیان ساکن اسکندریه به دستور بطلمیوس عهد عتیق را به زبان یونانی ترجمه کردند. ترجمۀ این کتاب حدود پنجاه سال طول کشید. این ترجمه شامل ۴۶ کتاب بود و به «هفتاد» معروف شد. زیرا باور بر این بود که هفتاد نفر در ترجمۀ آن شرکت داشتند. البته این ادعا فقط  در نامۀ «اریستیاس» آمده است و سندیت دیگری ندارد. اما این ترجمه بحث‌هایی را به دنبال داشت. چون بعضی از کتاب‌هایی که در این مجموعه قرار داشتند در نسخۀ عِبری کتاب مقدس وجود نداشتند. شک و شُبهه و بحث‌ها دربارۀ بعضی از کتاب‌های موجود در ترجمۀ یونانی کتاب مقدس ادامه داشت تا این‌که در حدود سال ۱۰۰ میلادی رهبران قوم یهود در شهر «جامنیا» در اسرائیل جمع شدند و فهرست ۳۹ عددی کتاب‌های پیدایش تا ملاکی را به عنوان کتاب‌های الهامی پذیرفتند. در این بازبینی کتاب‌هایی که بدون داشتن نسخۀ عِبری در ترجمۀ یونانی هفتادگان راه یافته بودند، از فهرست حذف شدند. به این ترتیب کانُن کتاب مقدس یهودی بسته شد. به این معنی که کتابی به فهرست آن اضافه یا کم نخواهد شد. یهودیان کتاب‌هایی که از فهرست حذف شدند را «قانون ثانی» نامیدند که به مفهوم قانونی بودن آنها، اما با اهمیت درجۀ دوم! ولی پس از قرن اول میلادی، مسیحیان ترجمۀ یونانی هفتاد را مرجع عهد عتیق خود قرار دادند و همۀ ۴۶ کتاب را به رسمیت شناختند. در این‌جا  مسیحیان نتوانستند به مانند یهودیان رفتار کنند.

  • نظری اجمالی به مطالب کتابهای اپوکریفا

رالف ارل  Ralph Earle  در کتاب بسیار جالب خود تحت عنوان چگونه کتاب مقدس به دستمان رسیده است، خلاصه‌ای از مطالب هریک از کتاب‌های اپوکریفا را ارائه می‌دهد. به واسطۀ فشردگی و کیفیت خوب نوشتۀ او، ما این قسمت را عیناً نقل می‌کنیم تا برداشتی دست اول از ارزش این کتاب‌ها که در عین حال جزو کتاب‌های کانُنی محسوب نمی‌شوند، حاصل شود.

  • کتاب اول اسدراس= حدود ۱۵۰ سال قبل از میلاد، در مورد تجدید حیات جامعۀ یهودیان فلسطین پس از بازگشت از تبعید بابل سخن می‌گوید. این کتاب بخش اعظم مطالب خود را از کتاب‌های تواریخ ایام، عزرا و نحمیا به عاریت گرفته است. اما نویسنده به آن مطالب افسانه‌گونۀ بسیاری نیز اضافه کرده است. جالب‌ترین موضوع، داستان سه نگهبان است .سه نگهبان در مورد این موضوع بحث می‌کنند که قوی‌ترین موضوع در دنیا چیست؟ یکی از آنان قوی‌ترین چیز در دنیا را شراب می‌داند. وشخص دیگر پادشاه و سومی زن و حقیقت را قوی‌ترین چیز می‌داند. آنان این سه پاسخ را در زیر بالش پادشاه قرار می‌دهند. هنگامی که پادشاه از خواب برمی خیزد، ازاین سه شخص می‌خواهد تا از پاسخ‌های خود دفاع کنند. نظر همه این است که حقیقیت به گونه‌ای بی‌همتا و قوی است.از آنجا که این پاسخ را زروبابل داده است، به عنوان پاداش به او، اجازه داده می‌شود تا معبد را در اورشلیم بنا کند.
  • کتاب دوم اسدراس ۱۰۰ میلادی= اثری مربوط به وقایع آخرالزمان است که شامل هفت رؤیا می شود. مارتین لوتر از خواندن این رؤیاها چنان برآشفته شده بود که گفت این کتاب را به درون رودخانۀ الب بیندازند.
  • کتاب طوبیا در اوایل قرن دوم قبل از میلاد= داستانی کوتاه است که نگرشی فریسی‌مآبانه بر آن حاکم است و بر شریعت، خوراک پاک، نیکوکاری ، روزه و دعا می‌پردازد. در این کتاب این دیدگاه غیر کتاب مقدسی مطرح می‌شود که صدقه دادن باعث کفارۀ گناهان می‌شود.
  • کناب یهودیت، در حدود اواسط قرن پیش از میلاد= فضایی خیالی و فریسی‌مآبانه دارد. قهرمان این داستان یهودیت بنت مراری، یک بیوۀ زیبای یهودی است. هنگامی که شهر او مورد محاصره قرار می‌گیرد، او به همراه کنیز خود و مقداری خوراکِ پاک به خیمۀ فرماندۀ سپاهیان مهاجم می‌رود. این فرمانده مجذوب زیبایی او می‌شود ودر خیمه، جایی به او می‌دهد . این فرمانده شراب زیادی می‌نوشد واز خود بی‌خود می‌شود. در این زمان یهودیت شمشیر او را گرفته، با آن سر او را قطع می‌کند .آنگاه او و کنیزش سر او را در کیسه‌ای که برای غذاهایشان برداشته بودند، می‌اندازند و اردوگاه را ترک می‌کنند. سپس سر او را بر دیوار شهر مجاور آویزان می‌کنند و در نتیجه این عمل سپاه بدون‌ فرمانده شکست می‌خورد.
  • کتاب ملحقات استر،حدود ۱۰۰ میلادی= کتاب استر تنها کتاب عهد عتیق است که در آن نام خدا ذکر نشده است. در این  کتاب اشاره شده که استر و مردخای روزه می‌گیرند، اما اشاره‌ای نشده که آنان دعا نیز کرده باشند. برای پر کردن این جای خالی، این ملحقات نوشته شده که شامل دعاهای طولانی این دو ونیز شامل دو نامه است که احتمالاً توسط اخشورش پادشاه نوشته شده‌اند.
  • کتاب حکمت سیراخ، حدود ۱۸۰ میلادی= نشان‌دهندۀ حکمت مذهبی است که در مواردی شبیه امثال است.
  • کتاب باروخ، حدود ۱۰۰ میلادی= نویسندۀ این کتاب خود را باروخ معرفی می‌کند که در سال ۵۸۲ پیش از میلاد می‌زیست. این کتاب عملاً در پی آن است تا نابودی اورشلیم را در سال ۷۰ میلادی توجیه کند و به یهودیان توصیه می‌کند که مجدداً شورش نکنند بلکه مطیع امپراتور باشند.
  • کتاب دانیال اضافه شده= کتاب دانیالی که در دست ماست از دوازده فصل تشکیل شده است. در حالی که در اوایل قرن پیش از میلاد، فصل سیزدهمی نیز به آن اضافه شد که داستان سوزانا نام دارد. او همسر زیبای یک یهودی صاحب‌نام در بابل بود که مشایخ و داوران یهودی به خانۀ او رفت و امد داشتند. دو نفر از این مشایخ، شفتۀ او شده و تلاش می‌کنند تا اورا فریب دهند . هنگامی که او فریاد برمی‌آورد، این دو شیخ می‌گویند که اورا در آغوش پسر جوانی دیده‌اند. سپس اورا محاکمه می‌کنند. از آنجایی که دو نفر در مورد او شهادت یکسانی می‌دهند، او محکوم شده و مجازات مرگ برایش تعیین می‌شود.اما جوانی به نام دانیال در ماجرا دخالت کرده، به بررسی شهادت می‌پردازد. وی دو شیخ را از هم جدا کرده ودر تنهایی از هریک می‌پرسد که در زیر کدام درخت سوزانا را با معشوقش دیده‌اند. هنگامی که آنان پاسخ‌های متفاوتی به این سؤال می‌دهند، محکوم به مرگ می‌شوند و سوزانا ازاد می‌شود.
  • بِل و اژدها در همین زمان به کتاب دانیال اضافه می شود و فصل چهاردهم آن را تشکیل می‌دهد .هدف اصلی این کتاب این است که بیهوده بودن بت‌پرستی را نشان دهد. این کتاب در واقع متضمن دو داستان است. در داستان نخست، کورش پادشاه از دانیال می‌پرسد که چرا بِل راپرستش نمی‌کند، زیرا او خدایی است که عظمت خود را هرروزه با خوردن تعداد زیادی گوسفند و مقدار زیادی آرد و روغن نشان می‌دهد. دانیال پس از شنیدن این ادعا، به روی سطح معبد و در جایی که بِل در طی شب همۀ آن خوراک‌ها را می‌خورد، خاکستر می‌ریزد. پس از آن، دانیال به پادشاه رد پای کاهنان معبد و اعضای خانوادۀ ایشان را که به روی خاکستر به جای مانده، نشان می‌دهد که شب‌هنگام مخفیانه در زیر میز موجود در معبد پنهان می‌شدند. پس از این ماجرا، کاهنان کشته شده، معبد نیز ویران می‌شود. داستان اژدها داستانی است که تخیلی بودن آن به وضوح اشکار است. این داستان نیز به همراه طوبیا ،یهودیت و سوزانا باید در زمرۀ داستان‌های یهودی طبقه‌بندی شوند و اگر هم واجد ارزش مذهبی باشند، از این لحاظ ارزش کمی دارند.
  • سرود سه کودک یهودی در ترجمۀ سپتواجینت و ولگیت، پس از دانیال ۲۳:۳ قرار گرفته است. این داستان، بسیاری از عناصر مزمور ۱۴۸ را استفاده کرده و حالت مخالف‌سرایی دارد، و همچنین مانند مزمور ۱۳۶ سی و دو بار ترجیع‌بند «او را حمد گویید و او را بر افرازید»، در آن تکرار می‌شود.
  • دعای منسی در دوران مکابیان، قرن دوم قبل از میلاد= به عنوان دعای منسی، پادشاه شرور یهودا نوشته شده است. از آنجایی که چنین چیزی در کتاب مقدس یافت نمی‌شود، برخی کاتبان سعی کرده‌اند تا به‌نوعی این فقدان را جبران کنند.
  • اول مکابیان، درقرن اول قبل از میلاد= می‌توان آن را ارزشمند‌ترین کتاب از کتاب‌های اپوکریفا دانست. این کتاب شرح دلاوری‌های سه برادر مکابی، یعنی یهودا، یوناتان و شمعون است.
  • دوم مکابیان، در قرن اول قبل از میلاد= دنبالۀ وقایع اول مکابیان نیست، اما فقط توصیفی موازی با آن است و تنها به شرح پیروزی‌های یهودای مکابی می‌پردازد. باور کلی این است که این کتاب بیشتر از کتاب اول مکابیان حالت افسانه‌ای دارد.
  • چند شهادت تاریخی در مورد علت عدم پذیرش کتاب‌های اپوکریفا در فهرست کتاب‌های کانُنی

در پایان بجاست به چند شهادت تاریخی در مورد کنار گذاشتن کتاب‌های اپوکریفا از فهرست کتاب‌های کانُنی از قول گایسلر و نیکس اشاره کنم:

۱- عیسی و نویسندگان عهد جدید اگرچه صدها بار از همۀ کتاب‌های کانُنی عهد عتیق نقل قول کرده یا به آن‌ها اشاره ‌می‌کنند، اما هرگز از کتاب‌های اپوکریفا نقل قولی نکرده‌اند!

۲- در چهار قرن نخست میلادی هیچ فهرستی از کتاب‌های کانُنی را نمی‌توان یافت که در آن نام کتاب‌های اپوکریفا گنجانده شده باشد، و نیز در این دوره، در هیچ شورای کلیسایی به این کتاب‌ها به عنوان کتاب‌های کانُنی اشاره نشده است.

۳-دانشمندان یهودی در شورای یامنیا در سال ۹۰ میلادی، کتاب‌های اپوکریفا را تأئید نکردند.

۴- بسیاری از پدران اولیۀ کلیسا مانند اُریجن، سیریل اهل اورشلیم و آتاناسیوس بر علیه اپوکریفا سخن گفته‌اند.

۵- جروم که دانشمندی بزرگ و مترجم ترجمۀ ولگیت کتاب مقدس به زبان لاتین بود، اپوکریفا را به عنوان بخشی از کتاب‌های کانُنی رد می‌کند.

۶- بسیاری از دانشمندان کاتولیک در طی دوران اصلاحات، کتاب‌های اپوکریفا را رد کردند.

۷- تا سال ۱۵۴۶ یعنی تا زمان شورای ترنت بین سال‌های ۱۵۴۳-۱۵۶۳، کتاب‌های اپوکریفا از سوی کلیسای کاتولیک به شکل قطعی جزو کتاب‌های کانُنی محسوب نمی‌شدند. اما در این شورا در اقدامی که در واکنش به اصلاح‌گران دینی انجام شد، این کتاب‌ها رسماً جزو کتاب های کانُنی پذیرفته شدند. واکنشی که می‌توان آن را نوعی لجبازی و مقابله به مثل در برابر اصلاح‌گران تفسیر نمود.

در پایان به قلۀ بلند کلام خدا برمی‌گردیم که هرگز تغییر نخواهد کرد. به این کلام نه می‌توان چیزی اضافه کرد و نه می‌توان واژه‌ای از  آن را حذف نمود (مکاشفۀ یوحنای رسول ۱۹:۲۲).

نوشتۀ پژوهشگر وبسایت پرپاسخ: استاد آلیک

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO