سایۀ خشونت در عهدعتیق و جنگ روحانی در عهدجدید
سایۀ خشونت در عهدعتیق و جنگ روحانی در عهدجدید
در عهد عتیق میخوانیم روزگاری خدا وحشتناک ترین دستورها را داد، آن هم نه یک بار بلکه چندین بار در جاهای مختلف گفت که همه را بکشند و نابود کنند، مردان، زنان، کودکان، حیوانات، درختان، دیوارها و همه چیز را و همیشه قومش ناتوان از این نسلکشی و نابودی همگانی بودند، چون هر بار همان قوم خدا با بازماندگان همان نسلکشیِ ناقص در دورانی دیگر درگیر گشتند.
خدا خواست بگوید بیماری بتپرستی و رفتارهای ناپسند بدتر از تیفوس و طاعون خطرناک هستند اما این آدمیان خودشان توان نابودی آن را هم ندارند.
به راحتی دریافت میگردد که چهرۀ پیامهای خشونت بار عهد عتیق با محبت عیسایی و مهربانی مسیحایی و تعالیم عهد تازه ناسازگاری دارد.
مانند برکت طلبیدن، محبت و نیکی به دشمنان و آزارگران، آب و غذا دادن به دشمنان، ناسزا نگفتن و محبت همگانی در متی 5 : 44 ، لوقا 6 : 27 – 28 ، رومیان 12 : 14 و20 ، تیتوس 3 : 2 ، اول پطرس 2 : 17 و 3 :9 و دهها نمونۀ دیگر در عهد جدید.
با آنکه در کتاب مقدس از تاریخ نوشته شده ولی آن کتاب تاریخی نیست و با آنکه از بسیار شیوههای گوناگون سخن گفته اما نه دانشنامه است، نه کتاب گرانبهای ادبی، نه کتاب علمی، نه سیاسی نه روانشناسی. تا آنجا که کتاب دستور کاربردی اخلاقی یا کتاب زندگی اجتماعی هم نیست. عهد عتیق روشن میکند که چگونه انسان در بنیاد خودش با طبیعت انسانی خودخواه خود از خدا جدا شد، کتاب مقدس یک کتاب روحانی برای مسیر روحانی است.
کتاب مقدس گواهی میدهد که نوشتار عهد عتیق تنها سایهای از چیزهای نیکویی است که بعد از آن میآیند (عبرانیان 10: 1) پس عهد عتیق سایه بود نه حقیقت، معنای آن سایه و حقیقتِ آن سایهها بعدها در عهد جدید با مسیح پیدا و هویدا گردیدند (کولسیان 2 : 17). بنابراین بر پایۀ سخنان خود کتاب مقدس سایهها، حقیقت نیستند و هر بیانی در عهد عتیق باید بر مبنای عهد جدید و با کلید آن درک شوند وگرنه در منجلاب مکاشفههای ناقص فرو خواهیم رفت.
نویسندگان عهد جدید بر شانههای نویسندگان عهد قدیم پای نهادند، پس عهد جدید در عهد عتیق پوشش یافته است و عهد عتیق با عهد جدید گشوده و قابل درک گردید، به عنوان نمونه لاویان را بدون عبرانیان یا دانیال را بدون مکاشفه یا مفهوم عید فصح را در خروج و سایر کتابهای عتیق بدون شرح انجیلها در مورد بر صلیب بردن عیسای مسیح نمیتوان درک نمود. همچنین است پیوند پایدار بین پی بردن به پیام اشعیای 53 با عیسای مصلوبِ عهد جدید.
در دیدگاه زبانشناسی، گونهشناسی هر پیام در عهد عتیق، یک «زبان تصویر» است که در آن آموزههای عهد جدید از پیش نهادینه شدند، برای همین هر آموزهایی از عهد جدید اگر بر گونهشناسی عهد عتیق استوار نباشد ناقص و نارسا است و هر پیامی از عهد عتیق اگر با کلیدهای عهد جدید گشوده نگردد بسیار گمراه کننده خواهد بود.
پولس پافشاری نمود که رویدادهای عهد عتیق رخ داد تا برای ما آموزش باشد (اول قرنتیان 10: 11) و گفت اینها نمونه بودند (اول قرنتیان 6: 10) و خودش نمونههای بسیاری را بیان نمود که سایهها و رخدادهای عهد عتیق تصویری از حقیقت عهد جدید هستند. مانند:
زبان تصویری عهد عتیق | حقیقت عهد جدید | آیه گواه |
مار برنجین | صلیب | یوحنا 3 : 14-15 |
عبور از دریای سرخ | تعمید آب | اول قر 10 : 2 |
سبت هفتگی | استراحت همیشگی در مسیح | عبرانیان 4 : 8 -11 |
روز سبت | چیزهای بهتر به دست آورده شده در مسیح | کولس 2: 16، 17 |
آفرینش اول= نور از تاریکی خواهد درخشید | آفرینش تازه = کسی که در قلب ما درخشید تا نور شناخت جلال خدا را در چهره مسیح ببینیم | پیدایش.1 : 3
دوم قر 4: 6 |
رخدادها، پیامها و قانونهای عتیق ابزار آموزشی و سایهای از چیزهای آینده بود. آنها از مسیحای موعودی که قرار بود بیاید صحبت کردند. بنابراین کارایی ابزار آموزشی عتیق نه تنها تمرینی برای آنها بود بلکه به شکلی بسیار بیشتر به مسیحای نجات دهنده اشاره دارد که قرار بود در دوران بلوغ اجتماعی و کمال زمان آنها در عهد جدید بیاید (غلاطیان 4:4).
از دیدگاه زبانشناسی در همۀ این موارد ما میگوییم یک «تغییر پارادایم» از تصویر فیزیکی به حقیقت روحانی رخ میدهد، همین گونه است مفهوم روحانی جنگها و خشونتهای فرمان داده شدۀ خدا در عهد عتیق.
همۀ خشونتها و جنگهای عهد عتیق هر کدام یک الگو، روش و مبنایی برای هرکدام از انواع جنگهای روحانی در عهد جدید برای اخراج دیوها، کوبیدن سَرِ مار و شکست دادن شیطان و نیروهای شریر است. ما همان خشونت و جنگ را به همانگونه ولی در فضای روحانی علیه شیطان و قوای او و نه انسانها و نه این دنیای فیزیکی به کار میبریم.
زیرا در جنگهای روحانی بر خلاف جنگهای فیزیکی، جنگ با جسم و خونِ هیچ انسانی نیست، بلکه ما در جنگهای روحانی علیه قدرتها، ریاست ها، شیطان و دیوها و خداوندگاران دروغین دنیای تاریکی و علیه لشکریان روحهای شریر در هر جایی از زمین و آسمان با بهرهگیری از تاکتیکها و تکنیکهایی که در عهد عتیق نوشته شده است میجنگیم که بسیاری از مردم این روشهای ما را به نام دعا میشناسند (افسسیان 6: 10–18). هرچند دعا یکی از گونههای رایج جنگ روحانی است که در میان مسیحیان انجام میشود. کارهای دیگر ممکن است دست گذاشتن، روزه همراه با دعا، پرستش، ستایش، مسح با روغن و مراسم شام خداوند و بسیار روشهای فیزیکی و روحی دیگر باشد.
پس به پیام کشتار و نسلکشی و خشونتهای خدایی به عنوان رخداد تاریخی یا دستور کاربردی زندگی و برخورد فیزیکی با دشمنان و بتپرستان و گناهکاران نباید نگاه نمود بلکه با عیسای مسیح آموختیم هر کدام آنها یک شیوه و دستور برای یک جنگ روحانی ویژه هستند که در بسیاری موارد باید گروهی و در دعاهای متحد، رهبری و هدایت شوند که در میان مسیحیان بسیار متداول است.
- خداوندا، کنون به نام و خون گرانبهای تو به همۀ گیتی اعلان میکنم که تو در من هستی و از هر دشمنی بزرگتری و من با جنگ افزار ، زره و حکمت تو در برابر تیرهای آتشین شیطان میجنگم. ما با هم برنده خواهیم شد زیرا تو از پیش همۀ پیروزی را به ما هدیه دادی. به نام قدرتمند عیسا که هر زانو در برابر آن خم خواهد شد. آمین?
✍️صادق نیکپور
بیستم آگوست 2023
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |