کتاب اصول عیسی در روابط

فصل پنجم اصول عیسی در روابط: خدا را با تمام فکر و قوت خود محبت نما

رای بدهید

فصل پنجم اصول عیسی در روابط: خدا را با تمام فکر و قوت خود محبت نما

لحظه ای درنگ کن و فکر خود را از هر چیزی کاملاً خالی کن. بعد از خالی کردن فکر خود اولین چیزی که به فکرت خطور کرد چه بود؟ شاید پرستش. یا نگرانی ها. یا چیزی که امروز سر کار برایت اتفاق افتاده. یا فکری منفی. فکری خودخواهانه. واقعیت این است که همۀ فکر های ما فکرهای پاک و خالص نیستند و همۀ فکر های ما فکرهایی در بارۀ خدا نیست.

با تمام فکر خود خدا را محبت نما

خداوند، خدای خود را چطور می توانی با  تمام فکر خود محبت کنی؟ مسلماً این کار با فکرهایی که در طول روز به تو هجوم می آورند ربط دارد. اساسی ترین چیز در این رابطه این است که عشق به خدا  با تمام فکر یعنی دانستن این که افکار خدا افکار محبتانه نسبت به توست و تو نیز متقابلاً تصمیم می گیری که فکر های تو نسبت به خدا هم فکرهای محبتانه باشد.

درک مسئلۀ فکرهای خود را متوجه خدا کردن آسان است اما عملاً امری مشکل است. چیزهای زیادی است که تو را نگران، آشفته یا وسوسه می کنند. شاید برای تو هم اتفاق افتاده که سعی کرده ای فکرهای خود را  به طرف خدا متمرکز کنی اما افکار تو با فکرهای نگران و بیهوده به پایان رسیده. راستی از  کجا باید شروع کرد؟

به منظور عشق ورزیدن به خدا با تمام فکر، باید سخنان خدا را در فکرت جا دهی. وقتی سعی داری فکرهای پر از پرستش و عبادت در تو باشد و فکر تو از افکار خودت یا افکاری که توسط دیگران به تو القاء می شود پر است، مسلماً خود را درمانده و شکست خورده خواهی یافت. اگر به همین وضع ادامه دهی فکرهای تو به طرف فکرهای خودخواهانه و مشوش کشانده می شوند. حقیقت کلام خدا قدرت عوض کردن کانال طرز فکر تو را دارد.

یکی از آیه های قوی در کتاب مقدس برای برگرداندن فکرهای تو به طرف خدا در فیلیپیان 4: 8 یافت می شود. توصیه می کنم این آیه را از بر کنید:

«در پایان، ای برادران، هر آنچه راست است، هر آنچه والاست، هر آنچه درست است، هر آنچه پاک است، هر آنچه دوست داشتنی و هر آنچه ستودنی است، بدان بیندیشید. اگر چیزی عالی است و شایان ستایش، در آن تأمل کنید.»

با حفظ کردن این آیه، هر بار که با وضعیتی روبرو می شوی که تو را از فکر کردن در بارۀ عشق ورزیدن به خدا منحرف می کند، این آیه به یاد تو می افتد. من وقتی نوجوانی بیش نبودم این آیه را حفظ کردم و آن را عملاً هزاران هزار بار در طول سی و پنج سال زندگی ایمانی خود در فکر خود تکرار کرده ام. وقتی وسوسه ای سراغم می آمد تا با بعضی افکار خودخواهانه، شهوت آمیز یا غرور مشغول شوم، این آیه را در فکر خود به یاد می آوردم و حدس می زنم من تنها آدمی نیستم که در این سیاره به این راحتی فکرهایش از خدا به نگرانی ها  و خواهش های دنیوی برگردانده می شود.

فرمانی که در فیلیپیان 4: 8 می گوید: «به این چیزها بیندیشید» یادآور حقیقتی روشن اما مهمتر از همه چیز است: خدا ما را مسئول همۀ فکرهایی که می کنیم می داند. این من هستم که چیزهایی را که باید به آن ها فکر کنم، انتخاب می کنم که عملاً مسیر زندگی مرا عوض می کنند. زمان فعلی که در این آیه به کار رفته اشاره به عادت مداوم فکری دارد. من تصمیم قاطع می گیرم که این نوع طرز فکر را بخشی از روز خود بکنم. در هشت فضیلت به خصوصی که پولس در این آیه به ما توصیه می کند تا در مورد آن ها فکر کنیم، به راحتی می توانیم طرحی از سمت و سویی که ذهنمان باید در مورد آن فکر کند،  تهیه کنیم. حال چند دقیقه ای را به این هشت فضیلت خواهیم پرداخت و در حالی که با این کار مشغول هستیم، تشویقتان می کنم که فکرهای خود را به طرف مسیری که این آیه به آن اشاره دارد، برگردانید.

«هر آنچه راست است»: در راستی خدا تفکر و تأمل کن. کلمۀ یونانی که در اینجا “راست” ترجمه شده (آلِتِس) است که اشاره دارد به چیزهایی که تو را مأیوس نمی کند یا چیزهایی که در زندگی می توانی به آن ها تکیه کنی. وقتی به چیزهایی متمرکز می شوی که تو را مأیوس نمی کنند، در آن صورت سطح اضطراب و نگرانی تو به آرامی محو می شود. عشق و راستی خدا که در کتاب مقدس آشکار شده، تو را ناامید نمی کند.

«هر آنچه والاست»: قدر شایستگی خدا را بدان. فکری که پشت کلمۀ والا قرار دارد کسی است که از این که خدا در همه جا در حال انجام کاری است، واقف است. یعنی می دانی که خدا در دنیا مشغول انجام چه کاری است و در نتیجه چشمان تو از چیزهای روزمرۀ اطرافت به آن چه الهی است دوخته می شود.

«هر آنچه درست است»: با نقشۀ خدا همکاری کن. چیزهای “درست” به راهنمایی های خدا  و خواست خدا مربوط است. پیش از آن که  کار درستی انجام دهی باید در بارۀ چیزهای درست هم فکر کنی.

«هر آنچه پاک است»: طهارت و پاکی خدا را به دست آر. وقتی دعا می کنی و می گویی: «خدایا فکر مرا از گناه طاهر ساز»، آیا می توانی خاطرۀ واقعیتی که هنگام گناه ورزیدن رخ داده از خود دور کنی؟ خیر. نمی توانی. حتی هم اکنون نیز خاطرۀ گناه ممکن است مزاحم تو باشد و واقعیت این است که چنین خاطره ای احساس تقصیر به ما می دهد. تو هرگز نمی توانی خاطره ای را از فکر خود پاک کنی یا خاطره ای دیگر را جایگزین آن کنی، اما می توانی فکرهای خود را بر آن چه پاک است دوباره متمرکز سازی. همین حالا، فکرهای خود را بار دیگر با تعمق متمرکز صلیب عیسی کن یعنی در بارۀ قربانی که او در آنجا تقدیم کرد تا آمرزش گناهان را به تو ارزانی کند.

«هر آنچه دوست داشتنی است»: منتظر فراوانی برکت خدا باش. کلمۀ دوست داشتنی یعنی بیشتر از آنچه زیباست، لذت بخش است. همۀ ما لذت بردن و سرگرم شدن با چیزهای مختلف را دوست داریم. وقتی در بارۀ هر آنچه دوست داشتنی است فکر می کنی در واقع به خدا فرصت می دهی که تو را با چیزهای نیکو سرگرم کند. شاید این گفته برای تو عجیب و غریب به نظر بیاید چون سرگرمی یعنی رویدادهای ورزشی، تماشای فیلم، تلویزیون، بازی های مختلف یا کنسرت ها. ولی آیا عظمت و فراوانی نعمت ها و بخشش های خدا هم به نوعی یا به سخنی دیگر به روشی عالی تر، نمی توانند تو را سرگرم کنند؟ وقتی در اینجا از کلمۀ سرگرمی استفاده می کنم منظورم سطح پایین سرگرمی نیست بلکه بالاترین سطح آن است یعنی لذت بردن عمیق از چیزی. اگر نمی توانی با فکر خود از خدا لذت ببری، هرگز نمی توانی عشق ورزیدن به خدا با تمام فکر را تجربه کنی. ما اغلب در درک این مسئله قاصر هستیم. با هر چه که مشغول هستی، چه وقت هایی که با خانواده ات می گذرانی یا در تعطیلات تابستانی، از نیکویی و فراوانی برکات خدا لذت ببر. وقتی به آسمان آبی یا به ابرهایی که در حال عبور هستند می نگری، لحظه ای را صرف سرگرم شدن با خلاقیت خدا صرف کن و از هر آن چه خدا هست لذت ببر.

«هر آنچه ستودنی است»: تشویق خدا را به دیگران منتقل کن. پشت کلمه ای که در این جا استفاده شده ایدۀ چیزهایی است که آنقدر زیبا و باارزش هستند که ارزش صحبت کردن در باره شان وجود دارد. وقتی می خواهی با فکرهایت به خدا عشق بورزی، بایستی به مردمی هم  که او به همین صورت آفریده، عشق بورزی. پیدا کردن ایرادهای دیگران کار خیلی آسانی است. عشق ورزیدن به خدا با تمام فکر شامل جستجو کردن چیزهای عالی در دیگران است و گفتن این که: «من چیزی از خصوصیات خدا را در تو می بینم.»

اگر چیزی عالی وجود دارد، بگذار عظمت خدا به تو انگیزه ببخشد. اجازه بده که هر لحظه از روز تو با عظمت خدا معنا پیدا کند. انگیزه های کوتاه مدت زیادی وجود دارند. مثلاً خودخواهی، طمع، احساس تقصیر، ترس ها، نگرانی ها و غرور و تکبر. به جای این ها انگیزه هایی را برای زندگی ات پیدا کن که تا ابد باقی می مانند و انگیزه ای قوی تر از عظمت خدا وجود ندارد.

«اگر چیزی شایستۀ ستایش است»: در نیکویی خدا شادی کن. در  آن چه خدا مشغول انجام دادن آن است لذت ببر و شادی کن. یعنی دلایل زیادی که در اطراف تو از  نیکویی خدا وجود دارند. همین حالا در بارۀ چیزی بیاندیش که شایسته است به خاطر آن جشنی بر پا کنی.

اکنون با فکری که شاید در بارۀ این هشت روش فکر کردن داشته باشی که در بالا به آن ها اشاره شد می پردازیم. ما به خوبی می دانیم که خدا به ما امر کرده که به این روش فکر کنیم اما شاید چیزهایی در این مورد باشد که از نظر منطقی احساس کنیم غیرصادقانه است. مثلاً شاید با خود بگوییم: «در دنیا، بدی های زیادی وجود دارند. و اگر تنها به چیزهایی فکر کنم که خوب هستند مثل کسی خواهم بود که سر خود را مثل کبک در برف فرو برده! خدا به ما نمی گوید که چنین وانمود کنیم که هیچ شرارت و بدی وجود ندارد. اتفاقاً بالعکس! او از ما می خواهد با تمرکز دادن فکرهای خود به او با شرارت ها و بدی ها مقابله کنیم و آن ها را شکست دهیم.

اشعیا 26: 3 تغییر جهت توجه ما به سوی خدا را این گونه به تصویر می کشد: «اندیشۀ استوار را در آرامش کامل نگاه خواهی داشت، زیرا که بر تو توکل می دارد و فکرهای او دائماً به سوی خدا متوجه است!» (ترجمۀ کتاب مقدس انگلیسی LB) آیا  در آرزوی داشتن آرامش بیشتر در زندگی ات هستی؟ خدا فکرهای کسانی را که دائماً به سوی او نگاه می کنند، در آرامش کامل نگاه می دارد. اگر می خواهی مردمی که آسیب دیده هستند به آرامش دست یابند، باید خود تو هم این آرامش را در دل خود داشته باشی. هرگز نمی توانی آن چه را که نداری به کس دیگری تقدیم کنی.

با تمام قوت خود خدا را محبت نما

خدا را با تمام دل، تمام جان و تمام فکر خود محبت نما. سپس همۀ این ها را با تمام قوت خود به هم گره بزن.

قوت تو جایی است که افکار درونی و احساسات تو به وسیلۀ آن با دنیای بیرون ارتباط برقرار می کنند. یعنی جایی که با افکار و احساسات خود به اقدامی عملی می پردازی. گاهی اوقات وقتی می خواهی به خداوند عشق بورزی، آن طور که می خواهی، نمی شود. راستی چطور می توانی اشتیاق خود را برای عشق ورزیدن به خدا، در زندگی روزمره ات عملی کنی.

به منظور عشق ورزیدن به خدا با تمام قوت سه حقیقت وجود دارند که باید بپذیری:

  • باید کاملاً اطمینان داشته باشی که خدا می تواند هر کاری را بکند. عیسی فرمود: «آمین، آمین به شما می گویم، هر که به من ایمان آورد، کارهایی را که من می کنم او نیز خواهد کرد و بزرگتر از این ها نیز خواهد کرد زیرا که من نزد پدر خود می روم.» (یوحنا 14: 12)
  • باید کاملاً متقاعد باشی که بدون قدرت عیسی مسیح نمی توانی به هیچ کاری که تأثیر نهایی و ابدی داشته باشد، دست بزنی. عیسی در یوحنا 15: 5 فرمود: «جدا از من هیچ نمی توانید کرد.»
  • باید به خدا اعتماد کنی تا ضعف تو را به قوت خود تبدیل کند. وقتی پولس به واقعیت ضعف خود پی برد، شنید که خدا به او می گوید: «فیض من تو را کافی است، زیرا که قدرت من در ضعف کامل می گردد.» و پولس در پاسخ به این  گفتۀ خدا  چنین می گوید: «پس به شادی بسیار از ضعف های خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قدرت مسیح در من ساکن شود» (دوم قرنتیان 12: 9- 10).

بین اعتراف صادقانه و احساس بی کفایتی خودمحور تفاوت زیادی وجود دارد. من در خانواده ای رشد کرده ام که پدرم از بیماری شیزوفرنی رنج می برد. و در سنین کودکی به خاطر هرج و مرجی که در خانۀ ما به وجود آمده بود، این را به من القاء کرد که چیزهایی وجود دارند که با تمام وجود می خواهم تغییرشان دهم اما قدرت آن را ندارم. این تجربه در کنار شخصیت و چشم انداز من باعث شده بود که به راحتی به درّۀ تمرکز بر عدم کفایت خود سقوط کنم. برای من دیدن این که خدا نمی تواند کاری در زندگی من بکند راحت تر بود تا این که این گونه فکر کنم که او یقیناً می تواند هر کاری را بکند.

راستی با احساس عدم کفایت چگونه برخورد می کنی؟ شاید سعی کنی با انجام دادن کارهایی که به اندازۀ کافی بزرگ به نظر می آیند، احساس اهمیت به تو دست بزند. می توانی با وانمود کردن به این که این احساسات اصلاً وجود ندارند، آن ها را نادیده بگیری. یا می توانی با غرق کردن خود در یک سرگرمی کوچک یا لذت خودخواهانه در جستجوی فرار از آن ها باشی و تسلیم این احساس شوی و به زندگی خود با این باور که تو حقیقتاً بی اهمیت هستی، ادامه دهی. من با تجربه ای که داشته ام می توانم به تو بگویم که هیچ کدام از این اقدامات به درد نمی خورند! به جای  این ها، یاد می گیرم که این انتخاب را بکنم که احساسات بی کفایتی ام را به عنوان یک ضعف بپذیرم و به قدرت خدا تکیه بزنم. التماس می کنم از خدا بخواه تا تو را کمک کند تا علی رغم وجود احساس بی کفایتی، انتخاب هایی را  با ایمان و اعتماد به او بکنی و این توقع را نداشته باش که انتخاب های تو باعث شوند فوری احساس کفایت بیشتری بکنی. ای کاش می توانستم به تو این اطمینان را بدهم که همین طور است، اما حقیقت ندارد. من هرگز با تمرکز بر خودم نتوانسته ام احساس بهتری نسبت به خود داشته باشم. به جای توجه یا مبارزه با بی کفایتی خود، ایمان به خدایی را انتخاب کن که کفایت بیش از حدّی دارد. پیشنهاد می کنم همین الآن چنین دعایی را با من بکنی: «پدر، تو به خوبی از احساسی که هم اکنون در بارۀ خودم دارم، می دانی. من از این که وانمود می کنم قوی هستم خسته شده ام، پس از تو خواهش می کنم از من در همین ضعفی که دارم، استفاده کن. من به حقیقت تو اطمینان دارم که: وقتی ضعیفم تو قوی هستی.»

نکتۀ قابل تأمل: برای عشق ورزیدن به خدا با تمام فکر، باید کلام خدا را در فکرت جای دهی.

آیۀ به یاد ماندنی: «در پایان، ای برادران، هر آنچه راست است، هر آنچه والاست، هر آنچه درست است، هر آنچه پاک است، هر آنچه دوست داشتنی و هر آنچه ستودنی است، بدان بیندیشید. اگر چیزی عالی است و شایان ستایش، در آن تأمل کنید.» (فیلیپیان 4: 8)

از  خود بپرس: اخیراً فکرهای من مشغول چه چیزهایی بوده است؟ آخرین باری که از خدا خواسته ام تا علی رغم این که احساس ضعف می کردم به من توانایی کافی ببخشد تا با قوت او به حرکت خود ادامه دهم کی بوده؟

فصل آینده: همه را همچون همسایۀ خود محبت نما

نوشتۀ تام هولادِی

ترجمۀ کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO