پاسخ به اسلامکتاب افسانۀ معجزات قرآن

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- مسئلۀ کوه‌های زمین (قسمت بیست و سوم)

رای بدهید

کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل اول، معجزات علمی- مسئلۀ کوه‌های زمین

(قسمت بیست و سوم)

کوه‌های زمین

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا.           و کوه ها را میخ قرار دادیم (نباء، 7)

وَأَلْقَى فِی ألارْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُال لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ.

و در زمین کوه هایی قرار داد تا شما را نلرزاند و رودها و راه هایی گذاشت شاید که هدایت شوید (نحل، 15)

از قدیم الایام مردمان زمین خیال می کردند خدا کوه ها را مثل میخ در زمین کوبیده تا مانعی باشند در مقابل زلزله و لرزش های آن. این گمان غلط و قدیمی 1400 سال پیش به قرآن راه یافته و معجزه تراشان نیز با استناد به همین حرف ها مدعی علمی بودن آیات 15 نحل و7 نباء شده اند و آن ها را به عنوان معجزه به خورد مردم می دهند.

میخ وسیله ای است برای استحکام. قرآن کوه ها را به میخ تشبیه کرده و می گوید کوه ها را به خاطر این روی زمین قرار داده ایم تا مانع از زلزله و لرزش زمین شوند ولی آیا واقعاً کوه ها مانع زلزله در زمین هستند؟

اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم باید بگوییم کوه ها نه تنها مانع زلزله نیستند بلکه علت و نشانة زلزله نیز هستند. به یافته های علم زمین شناسی در این مورد دقت کنید:

هستة داخلی زمین سرشار از گدازه های داغ و آتشفشانی است. صدها میلیون سال پیش هیچ کوهی در زمین وجود نداشت. به تدریج حرارت بسیار بسیار بالای این گدازه ها باعث ایجاد انبساط در لایه های زیرین شده و به پوستة زمین فشار وارد می سازد. پوستة زمین در مقابل این فشار مقاومت می کند ولی از آن جا که شدت استحکام پوسته در همه جای کرۀ زمین یکسان نیست در مناطق مستحکم، تغییری در پوسته ایجاد نمی شود ولی مناطقی که پوستة زمین در آن ها سست است این فشار داخلی، برآمدگی های بلندی ایجاد می کند که امروزه به آن ها کوه می گوییم.

به عبارت دیگر علت نبود کوه در مناطق کویری و بیابانی، محکم بودن پوستة زمین آن ها و علت وجود کوه در مناطق کوهستانی؛ سست بودن پوستة زمین در آن هاست. پوستة زمین در یک منطقه هر چقدر سست تر باشد برآمدگی ایجاد شده نیز بزرگ تر و بلندتر است لذا می توان گفت کشور نپال که بلندترین کوه جهان (اورست) در آن قرار دارد، سست ترین قسمت پوستة زمین نیز همان جاست. برعکس، بیابان بزرگ آفریقا و دشت لوت ایران که تا چشم کار می کند اثری از کوه در آن ها دیده نمی شود محکم ترین مناطق در پوستة زمینند که فشارهای داخلی زمین به خاطر شدت استحکام، نتوانسته اند برآمدگی های چندانی در آن ها ایجاد کنند.

علت ایجاد زلزله چیزی نیست جز فشارهایی که از داخل، به پوستة زمین وارد می شوند و گسل های زیرین را می جنبانند. پس مناطقی که پوستة زمین در آن ها سست است (مناطق کوهستانی) خواهند لرزید ولی پوسته های محکم (مناطق بیابانی) مقاوم خواهند بود. به همین علت است که در مناطق بیابانی، زلزله ای دیده نمی شود و بسیار به ندرت پیش می آید که در یک بیابان، زلزله ای آن هم با ریشتر پایین اتفاق بیفتد ولی بالعکس مهیب ترین زلزله ها را در مناطقی شاهد هستیم که سرشار از کوه های سر به فلک کشیده اند.

چند نمونه از بزرگترین زلزله ها در مناطق کوهستانی:

زلزلة رودبار و منجیل در دل کوه های بلند البرز

زلزلة سال 1376 اردبیل در دامنۀ کوه بزرگی به اسم سبلان

زلزله های روزمرۀ توکیو نزدیک کوه بزرگ فوجی یاما

زلزلة شرق افغانستان (استان بدخشان) در دل کوه های هندوکش و فلات پامیر که همراه تبت به بام دنیا مشهورند.

زلزلة بزرگ نپال (اردیبهشت ماه سال 1394 ) در دل کوه های هیمالیا (بلندترین و بزرگترین رشته کوه جهان) که اِوِرِست بزرگ ترین کوه جهان را نیز یک اینچ به حرکت در آورد. و هزاران مثال دیگر.

کشور نپال قله های بی شماری دارد که بالای 8 هزار متر ارتفاع دارند. این کشور به سرزمین کوه های سر به فلک کشیده مشهور است زیرا از میان چهارده قلة بالای 6 هزار متری جهان، هشت موردشان در نپال واقع است:

ترتیب نام قله ارتفاع نام کشور
1 اورست 8848 نپال
2 کی 2 8611 پاکستان
3 کانگچنجونگا 8586 نپال
4 لهوتسه 8516 نپال
5 ماکالو 8481 نپال
6 چوایو 8201 نپال
7 دائوالگیری 8167 نپال

 

ترتیب نام قله ارتفاع نام کشور
8 ماناسلو 8156 نپال
9 نانگاپاربات 8126 پاکستان
10 آناپورنا 8091 نپال
11 گاشربروم 1 8080 مرز پاکستان و چین
12 برودپیک 8051 پاکستان
13 گاشربروم 3 8035 مرز پاکستان و چین
14 شیشاپانگما 8013 چین (تبت)

 

نام این رشته کوه عظیم، هیمالیا است که به اتفاق فلات تبت در شمال نپال، به بام جهان معروف شده است. روی این حساب، نپال کوهستانی ترین کشور دنیاست. حال اگر به گفتة قرآن، کوه مایة استحکام زمین و مانع لرزش باشد نباید هیچ گونه زلزله ای در این منطقه اتفاق بیفتد در حالی که اردیبهشت ماه سال 94 یکی از بزرگترین زلزله های جهان در همین منطقه به وقوع پیوست و بیش از 8 هزار نفر را به کشتن داد.

شاهد دیگر برای این ادعا کوه های آتشفشانی است. دهانة برخی کوه ها که در مقابل گدازه های درون زمین هیچ مقاومتی ندارند، باز می شود و این گدازه های بسیار داغ و منبسط شده از دهانة آن ها فواره کنان به اطراف پرتاب می شوند. همیشه دقایقی قبل از وقوع آتشفشان، زمین لرزه اتفاق می افتد سپس گدازه های آتشفشانی از دهانة کوه فوران می کنند. نظیر آتشفشان های وزوو و اتنا در ایتالیا. فوران آتشفشان و همزمانی آن با زلزله، نشان دهندۀ نقش گدازه های زمین در ایجاد زلزله اند و فوران این گدازه ها از دهانة کوه، نشان گر سست بودن پوستة کوهستان در برابر فشارهای داخلی زمین و به دنبال آن تولید زلزله می باشد. اکثر آتشفشان های فعال جهان در جنوب ایتالیا، شرق و جنوب شرق آسیا قرار گرفته اند.

(پاورقی 29): جالب توجه است کلمۀ آتشفشان نیز در قرآن وجود ندارد زیرا در شبه جزیرۀ عربستان آتشفشانی وجود ندارد که پیامبر دیده باشد.

زلزله هایی که در مناطق کوهستانی اتفاق افتاده اند بی اساس بودن حرف قرآن و ادعای معجزه سازان را ثابت می کند. به یقین کوه هرگز مانعی در برابر زلزله نیست. حتی اگر کسی از این مطلب بی خبر باشد با کمی دقت و تفکر می تواند به دروغ بودن آن پی ببرد زیرا در قرآن خواهد خواند کوه مانع زلزله است ولی در جهان واقعیت، مخالف آن را به چشم خودش خواهد دید. اگر کوه جلوی زلزله را می گرفت پس در مناطق کوهستانی نباید هیچ زلزله ای اتفاق می افتاد در حالی که همگان بارها به چشم خود دیده ایم در مناطق کوهستانی زلزله های بزرگ و ویرانگری رخ داده که تلفات بسیاری نیز به همراه داشته اند.

توجیهات مفسرین

برخی از متعصبان معجزه تراش چون نتوانسته اند وجود زلزله در مناطق کوهستانی را منکر شوند مجبور به عوض کردن معنا از «تا نلرزاند شما را» به «کمتر بلرزاند شما را» شده اند. ایشان اظهار می دارند منظور قرآن این نیست که کوه ها را قرار دادیم تا زمین شما را نلرزاند بلکه منظورش این است که زمین شما را کم تر بلرزاند زیرا اگر کوه ها نبودند زلزله هایی شدیدتر با ریشترهایی بسیار بالا در منطقه اتفاق می افتاد ولی وجود کوه باعث می شود قدرت زلزله کمتر شود. خدمت ایشان باید عرض کنیم:

اولاً در متن عربی آیه کلمه ای به معنای «کمتر» وجود ندارد.

ثانیاً شما می گویید کوه سبلان اگر نبود زلزلة اردبیل 100 ریشتر می شد. ولی وجود کوه سبلان باعث شد که زلزلة اردبیل 6 ریشتر شود. برای کسی که خانه اش در آن زلزله ویران شد و خودش و خانواده اش همه زیر آوار کشته شدند چه فرقی داشت که زلزله 100 ریشتر می شد یا 50 ریشتر یا 6 ریشتر؟ آب که از سر گذشت، چه یک وجب چه صد وجب. پس می بینیم اگر خدا زحمت گذاشتن کوه سبلان را را برای اردبیلی ها کشیده تا آن ها را از مرگ و ویرانی زلزله، آن هم زلزله ای که خودش آن را می آورد نجات دهد زحمتش کاملاً به باد رفته است.

عبارت بِکُم (برای شما) در آیۀ (نحل، 15 ) نشان می دهد منظور قرآن این است که خدا این کار را برای نجات انسان ها انجام داده، ولی برعکس قربانیان اصلی زلزله، خود ما انسان ها هستیم. تلازم و تناسب عقلی این آیه کجاست، معلوم نیست؟ اگر فرض را بر این بگذاریم که تفسیر «کمتر بلرزاند» درست باشد این حرف قرآن تنها به یک شوخی خنده دار شبیه می شود. گویی خدا بر کشته شدگان در زلزله منت می گذارد و می گوید شما را با زلزلة 6 ریشتری کشتم نه با زلزلة 100 ریشتری. درست مثل قاتلی که بعد از مرگ مقتول بگوید تو را با 6 ضربة چاقو کشتم نه با 100 ضربه، پس باید ممنون من باشی.

مگر نه این است که خدا خودش زلزله را می آورد؟ پس چرا باید کوهی را بگذارد که جلوی زلزله ای را بگیرد که خودش آن را می آورد؟ مثال خدا در این موضوع به پادشاهی می ماند که به گروهی از سربازانش دستور می دهد بروید فلان شهر را ویران کنید (زلزله) و به گروهی دیگر دستور می دهد بروید جلوی ویران کننده ها را بگیرید (کوه ها). افرادی که چنین تفاسیری را به خورد مردم می دهند فقط با آبروی خدا بازی می کنند نه چیز دیگر.

اینک فرض کنیم جهان به گونه ای دیگر می بود و واقعاً کوه، مانع زلزله می شد و هیچ زلزله ای در مناطق کوهستانی اتفاق نمی افتاد. در این صورت باز هم اشکالات فراوانی برای معجزه بودن آیه های مذکور وارد بود.

اشکال اول. از طریق گذر زمان و تجربه می شد این مطلب را فهمید و نیازی به علم یا معجزه نبود. کم کم بشر متوجه می شد جاهایی که کوه دارند زلزله اتفاق نمی افتد ولی جاهایی که کوه ندارند زلزله می شود پس نتیجه می گرفت کوه، مانع از آمدن زلزله است. بشری که رابطة بین نور و گیاه را توانسته بود درک کند رابطة کوه و زلزله را نیز می توانست بفهمد.

اشکال دوم. این امر باعث تبعیض بین انسان ها می شد. زیرا این مفهوم را می رساند که خدا مردمانی را که در کوهستان زندگی می کنند بیشتر دوست دارد زیرا به فکرشان بوده و برایشان کوه گذاشته تا زلزله نبینند و خانه هایشان ویران نگردد. آیا در چنین صورتی یک شهروند زلزله زدۀ دور از کوهستان، حق نداشت به خدا اعتراض کند و از او بپرسد به چه علت شهر ما را کوهستانی نکردی تا ما هم از زلزله در امان بمانیم و آن همه ویرانی و مصیبت نبینیم؟ گذشته از این، همین فرد که شهرش وسط بیابان قرار گرفته می تواند بگوید قرآن برای مناطق کوهستانی نازل شده نه برای ما که مردمان کویر هستیم زیرا گفته است کوه هایی برای شما قرار دادیم تا زلزله نبینید. این خطاب، مردم کوهستان را شامل می شود. چون ما کوهستانی نیستیم زلزله هم می بینیم!

برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن

نوشتۀ بهزاد پوربیات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO