ماندن و خدمت کردن: چرا از اوکراین فرار نکردیم (مسئولیت ما مسیحیان)
نویسنده: واسیل اُستری شبان کلیسای ایرپین و استاد جوانان در دانشکدۀ الاهیات شهر کیِف
Vasyl Ostryi is pastor at Irpin’ Bible Church and professor of youth ministry at Kyiv Theological Seminary.
در روزهای اخیر، وقایع کتاب اِستر برای ما در اوکراین به حقیقت پیوسته است. گویی فرمان امضا شده است و هامان مجوز نابودی کل یک ملت را دارد. چوبۀ دار آماده است. اوکراین فقط انتظار میکشد. آیا میتوانید حال و هوای جامعهای را تصور کنید که وقتی به تدریج، هر روز در طی چندین ماه گذشته، تمام رسانههای دنیا میگفتند که وقوع جنگ اجتنابناپذیر است؟ اینکه خونهای بسیاری ریخته خواهد شد؟ در هفتههای اخیر، تقریباً به تمام خادمین و مبشرین گفته شده است که خاک اوکراین را ترک کنند. کشورهای غربی سفارتخانهها و شهروندان خود را تخلیه کردند. ترافیک در پایتخت کیِف در حال ناپدید شدن است. مردم کجا رفتند؟ احزاب، بازرگانان و کسانی که توانایی مالی این کار را دارند در حال خروج از کشور هستند تا خانوادههای خود را از خطر جنگ نجات دهند. آیا ما نیز باید همین کار را انجام دهیم.
– پرسشهایی برای خانوادهها
من و همسرم تصمیم گرفتیم که در شهر خود، نزدیک کیِف، بمانیم. ما میخواهیم به مردم اینجا همراه با کلیسای کتاب مقدس ایرپین[1] که من در سال ۲۰۱۶ به تیم شبانی آن پیوستم، خدمت کنیم. با پیشبینی احتمال وقوع فاجعه، منابع غذایی، دارو و سوخت خریداری کردهایم تا در صورت لزوم بتوانیم به نیازمندان کمک کنیم، نه اینکه باری بر دوش آنها بگذاریم.
ما یک خانوادۀ شش نفره هستیم. ما چهار فرزند دختر داریم. چیزی که بیش از همه مرا نگران میکند این است که دختر۱۶ سالهام هر روز برای یک ساعت و نیم با وسایل حمل و نقل عمومی به کالج میرود. رسانهها هشدار میدهند که در صورت حملۀ روسیه، ارتباطات تلفن همراه و حمل و نقل عمومی احتمالاً از بین خواهد رفت. خوشبختانه در حال حاضر کلاسهایش بصورت آنلاین برگزار میشود. از آنجایی که مرز بلاروس تنها ۱۵۰ کیلومتر (۹۲ مایل) با کیِف فاصله دارد، یکی از گزینههای ممکن برای حملۀ دشمن از طریق بلاروس است. رسانههای محلی توصیه میکنند که یک چمدان اضطراری آماده کنیم. به فرزندانم گفتم: «کوله پشتیهای خود را آماده و به اندازۀ سه روز وسیله بسته بندی کنند.» در گذشته، بستن چنین چمدانی به این معنی بود که به تعطیلات یا سفر تفریحی میرویم. بنابراین، دو دختر ۶ و ۸ سالهمان میپرسند: «بابا، کجا میرویم؟» ابتدا نمیدانستم چه جوابی بدهم. به آن ها گفتم ما جایی نمیرویم.
– پاسخ کلیسا
وقتی خطر جنگ در میان است، درحالیکه ترس دائمی در جامعه وجود دارد، کلیسا چه واکنشی باید نشان دهد؟ من بر این باورم که اگر کلیسا در زمان بحران در ارتباط مناسب با موضوع نباشد، در زمان صلح نیز نخواهد بود.
گرچه ممکن است کلیسا مثل یک ملت نجنگد، اما ما هنوز معتقدیم که در این مبارزه نقش داریم.
به عنوان یک کشور، ما این شرایط را در سال ۲۰۱۴ تجربه کردیم. در آن زمان بسیاری از کلیساها فعالانه پشتیبان کسانی بودند که علیه نظام فاسد و خودکامه ویکتور یانوکوویچ قیام کرده بودند. در میدان استقلال یک خیمه دعا برپا شد. مسیحیان غذای گرم و چای داغ توزیع کردند. کلیساها درهای خود را به عنوان پناهگاهی برای معترضانی که از سوی نیروهای امنیتی مورد آزار و اذیت قرار میگرفتند، گشودند.
در این میان، کلیساهایی وجود داشتند که آشکارا از رژیم دیکتاتور حمایت و از معترضان انتقاد میکردند. کلیساهای دیگر سعی کردند فیل داخل اتاق را نادیده بگیرند. آن ها در مورد مشکل سکوت کردند و طوری زندگی کردند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در نهایت، کلیساهایی که از مسایل اجتماعی فاصله گرفتند و آن هایی که از حاکمان فاسد حمایت کردند، متحمل خسارات بسیاری شدند و محبوبیت خود را در میان مردم اوکراین از دست دادند. برعکس، کلیساهایی که در زمان سختی و آزمایشها در کنار مردم ایستادند، بیشترین اعتماد را از سمت جامعه دریافت کردهاند.
– مبارزۀ ما برای ملت
ما معتقدیم که کلیسا محل مبارزۀ روحانیست. با افزایش تنشها، کلیسای ما یک هفته روزه و دعا اعلام کرد و هر شب با هم جمع میشدیم تا درخواستها و دعاهایمان را به حضور خدا بیاوریم. سه روز متوالی چراغهای شهر خاموش شد. ما مجبور بودیم در تاریکی همدیگر را ملاقات کنیم که این موضوع فضای صمیمانهای به دعاهای صلح طلبانهمان بخشید.
در پایان هفته، آن لحظات در ما قدرتی درونی برای پایداری ایجاد کرد. از طریق دعاهای جمعی اطمینان و آرامش بدست آوردیم. ما ایمان داریم که خدا با ماست، و این مهم ترین چیز است.
در این شرایط بحرانی، کلیسای ما که بهطور معمول هر یکشنبه حدود ۱۰۰۰ نفر شرکت کننده دارد، محلی برای خدمت نیز است. ما اخیراً دورههای آموزشی متعددی در زمینۀ کمکهای اولیه برگزار کردهایم. مردم در حال یادگیری نحوۀ استفاده از شریان بند، توقف خونریزی، استفاده از بانداژ و کنترل راه تنفسی هستند. این افراد عادی قرار نیست که پزشک شوند، اما این به آنها اعتماد به نفس داده است تا در صورت لزوم از همسایگانشان مراقبت کنند.
درواقع، وقتی برای اولین بار آموزش کمکهای اولیه را اعلام کردم، یکی از برادران به من گفت: «حالا میدانم چرا باید در اوکراین بمانم.» او تصمیم داشت که از کشور خارج شود. میدانست که سرباز نیست. او نمیتوانست اسلحه به دست بگیرد و بجنگد. اما اکنون او میخواهد بماند، به زخمیها کمک کند و جان افراد را نجات دهد.
در صورت لزوم، ساختمانهای کلیسا را میتوان به پناهگاه تبدیل کرد. ما یک زیرزمین خوب داریم و آماده استقرار یک ایستگاه گرمایشی و همچنین فراهم کردن مکانی برای یک بیمارستان نظامی هستیم. برای تحقق بخشیدن به این موضوع، در حال ایجاد تیمهای عملیاتی هستیم. اگر حکومت نظامی اعلام شود، این تیمهای عملیاتی آمادۀ تأمین استراتژیک سوخت، غذا و مواد برای پانسمان زخمها هستند. ما حتی اطلاعاتی در مورد افرادی که در کلیسا پزشک، مکانیک، و لولهکش هستند و حتی در صورت کمبود آب چه کسانی چاه آب دارند، را جمع آوری کردهایم.
– ماندن و دعا کردن
ما هم به عنوان خانواده و هم به عنوان کلیسا تصمیم گرفتهایم که در اوکراین بمانیم. وقتی این واقعه تمام شود، شهروندان کیِف عملکرد مسیحیان را در زمانی که به آن ها نیاز داشتند، به یاد خواهند آورد.
و درحالیکه ممکن است کلیسا مانند یک ملت مبارزه نکند، ما هنوز معتقدیم که باید در این مبارزه نقشی ایفا کنیم. ما ضعیفان را پناه میدهیم، دردمندان را خدمت میکنیم و دل شکستگان را تسلی میدهیم و در این راه امید تزلزلناپذیر مسیح و انجیل او را اعلام میکنیم. درحالیکه ممکن است در مواجهه با چنین بحرانی احساس درماندگی کنیم، اما میتوانیم مانند اِستر دعا کنیم. اوکراین قوم وعده دادۀ خدا نیست، اما ما همچون قوم اسرائیل امید داریم که خدا همان طور که این کار را برای قوم خود انجام داد، این خطر را از میان بردارد. و درحالیکه در اوکراین میمانیم، دعا میکنیم که کلیسای اوکراین با وفاداری به خداوند اعتماد کند و به همسایگان خود خدمت کند.
پروفسور واسیل اُستری
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |