دفاعیات ایمانزندگی روزمره مسیحیسؤالات در مورد خداسؤالات رایجمسئلۀ رنج

7 دلیل کتاب مقدسی برای وجود رنج و مصیبت در دنیای ما

4.9/5 - (24 امتیاز)

7 دلیل کتاب مقدسی برای وجود رنج و مصیبت در دنیای ما

آیات مربوطه: مزمور 77 و رومیان 8: 35-39

 

اگر خدا نیک و محبت و قادر مطلق است، چرا این همه رنج و مصیبت در اطراف ما وجود دارد؟ چرا مسیحیان صادق شغل خود را از دست می دهند یا شکست های مالی فجیعی را تجربه می کنند؟ چرا خدا اجازه می دهد که کودکان، نابینا و معیوب به دنیا بیایند؟ چرا او اجازه می دهد که شخص در عنفوان جوانی سرطان خون بگیرد و بمیرد؟ چرا می بایست بعضی ها مرگ فرسایشی پر از درد و رنج را تجربه کنند؟

اینها سؤالات بسیار سخت و صادقانه ای هستند!

گاهی اوقات ما به عنوان مسیحیان وسوسه می شویم که جواب هایی که قانع کننده نیست بدهیم. شاید شما همین اکنون در حال گذر از تجربیاتی سخت و دردناک هستید. واقعیت این است که وقتی شخص با اوضاع اسفناکی روبرو است، حوصلۀ شنیدن فلسفه بافی های ما و موارد الاهیاتی ما را ندارد. درد و رنج هرگز مسئلۀ خوشایندی برای بحث و مناظره نیست.

با این حال مسئله درد و رنج و مصیبت، مسئله ای است که شایستگی پرداختن به آن وجود دارد. من با این گفتۀ فردریک نیچه موافقم که: “انسان می تواند هر نوع درد و رنجی را تحمّل کند اگر علت آن را بداند.” اگر نوعی معنا برای مشکلات خود بیابی، در حالی که از دردها عبور می کنی، اعتماد به خدا برایت راحت تر خواهد بود.

بنده به هیچ وجه این ادعا را ندارم که علت همۀ رنج های بشری را می دانم. فلاسفه و الاهیدانان زیادی با این مسئله در طول قرون متمادی دست و پنجه نرم کرده اند. اما با همۀ این اوصاف شخصاً معتقدم که ایمان مسیحی جواب های هوشمند خوبی را برای این سؤال ها به ما ارائه می دهد.

در زیر به 7 دلیل ممکن برای رنج و مصیبت می پردازم:

1- به خاطر گناهِ مردمان دیگر

خدا می توانست من و شما را به صورت روبوت هایی که با کمک کامپیوترها ساخته شده باشند و از پیش برای محبت به یکدیگر و نیز خود او برنامه ریزی شده باشیم، بیافریند! ولی با هم صادق باشیم. آیا این عشق و محبتی حقیقی می بود؟ عشق واقعی بایستی داوطلبانه باشد. خدا، با آفریدن ما به نوعی که در عشق ورزیدن به او و همنوعان خود آزادی عمل داشته باشیم، به خطر وجود این آزادی اختیار، آگاهی کامل داشت.

کتاب مقدس توضیحی قانع کننده در رابطه با نتایج انتخاب آزاد بشر به ما ارائه می دهد.

“پارسایی نیست، حتی یکی…همه گمراه گشته اند، و با هم باطل گردیده اند. نیکوکاری نیست، حتی یکی.” (رومیان 3: 10و12)

یعقوب رسول به ما شرح می دهد که چگونه این مشکل گناه تمام نسلِ بشر را در برمی گیرد:

“از کجا در میان شما جنگ و جدال پدید می آید؟ آیه نه از امیالتان که درون اعضای شما به ستیزه مشغولند؟ حسرت چیزی را می خوردی، اما آن را به دست نمی آورید. از طمع مرتکب قتل می شوید، اما باز به آنچه می خواهید نمی رسید. جنگ و جدال بر پا می کنید، اما به دست نمی آورید.” (یعقوب 4: 1و2)

مردان، زنان و کودکان تنها به خاطر خشونت های جنگی، زخمی یا کشته نمی شوند بلکه با حسد و طمع و اعمال جنگ جویانه ملتها نیز.

هزاران نفر در آمریکا، قربانی رانندگان مستی می شوند که اتومبیل آنها در بزرگراه ها چپ می شود. مردم به خاطر فروپاشی ساختمان ها و پل هایی که حداقل شرایط امنیتی را دارند، یا فلج می شوند و یا کشته می شوند. چرا؟ چون بعضی از معماران به خاطر طمع خود، از ارزان ترین امکانات برای ساختن این ساختمان ها و پل ها استفاده می کنند تا پول بیشتری را به جیب بزنند.

2- به خاطر گناه و خطاهای شخصی خودمان

در عهدعتیق و جدید تعداد بی شماری از رخدادها را مشاهده می کنیم که رنج و مصیبت، نتیجۀ داوری الهی به خاطر گناه شخص بوده است.

خدا مریم را به علت زیر سؤال بردن اقتدار موسی که توسط خدا برای رهبری قومش مقدّر شده بود، به جذام مبتلا ساخت.

خدا به خاطر رابطۀ نامشروع داود با بتشبع، فرزندی که نتیجۀ این رابطۀ گناه آلود بود، از او گرفت.

حنانیا و سفیره که زوجی در کلیسای عهدجدید بودند، به خاطر دروغ، تقلب و ریاکاری با مرگ روبرو شدند.

این گونه نمونه ها به ما حقیقت بسیار غم انگیزی را یادآور می شود که هر آنچه انسان می کارد، همان را درو می کند.

لازم به تذکر است که اگرچه گاهی اوقات بین گناه و رنج و مصیبت ارتباط مستقیم وجود دارد، اما این در همۀ موارد ذکر شده در کتاب مقدس صدق نمی کند. همۀ رنج و عذاب بشری نتیجۀ تنبیه خدا به خاطر گناه نیست. با اینکه بعضی از مردم این گونه فکر می کنند که رنج و درد آنها به خاطر داوری خدا بر گناه آنها در گذشته شان می باشد. مثلاً دائماً از بیماران بیمارستان این گِلِه و شکایت را می شنوم که: “چه کرده ام که مستحق این باشم؟”… یا اینکه: “حدس می زنم به خاطر اعمال بدی که کرده ام این ها بر سرم آمده.”

یکی از حقایق عمیق کتاب مقدس این است که پیش از اینکه خدا شخص یا ملتی را داوری کند، به آنها پیشاپیش هشدار می دهد. تنها زمانی که خدا بارها هشدارهای خود را تکرار کرده و مردم به آنها توجهی نکرده اند، آنها را تنبیه نموده.

به کلام خدا که از دهان حزقیال نبی صادر شده با دقت گوش فرا دهید:

“آیا براستی من از مردن شخص شریر خشنود می شوم؟ نه! بلکه از اینکه او از راههای خود بازگشت کند و زنده بماند.” (حزقیال 18: 23)

بعضی از مصیبت های ما نتیجۀ گناهان ما است. اما نه بیشتر آنها.

3- رنج و مصیبت می تواند نتیجۀ فعالیت های شیطان باشد

ایوب آن مرد بزرگ خدا در عهدعتیق را به یاد بیاوریم. فجایع مختلفی برای او اتفاق افتاد. تجارت او از بین رفت. فرزندانش با حملۀ تروریست ها کشته شدند! بدن او با دُمَل های دردناک از سر تا پا پوشیده شد. علت این همه بدبختی چه بود؟ کتاب مقدس می فرماید خدا به شیطان این اجازه را داد تا باعث رنج ایوب شود تا ایمان او را بیازماید.

عیسی مسیح نیز یک بار مثلی در بارۀ گندم و علف هرز آورد. او در این مثل توضیح داد که چرا مزرعۀ گندم کشاورز خراب شد. پاسخ او این بود که این کار دشمن بوده (متی 13: 28)

4- بعضی وقتها درد و رنج تنها راهی است که خدا می تواند ما را مجبور به ارزیابی مجدد زندگی هایمان نماید

گاهی دراز کشیدن در تخت بیمارستان برای ما تجربۀ مثبتی به همراه داشته است. در آنجاست که تنها کاری که می توانی بکنی این است که به تفکر عمیق در بارۀ زندگی خود و آنچه اهمیت واقعی دارد بپردازی. افراد بی شماری هستند که شهادت می دهند زمان سپری کردن بستری بودنشان در بیمارستان یکی از بهترین چیزهایی بوده که در زندگی شان اتفاق افتاده! سرایندۀ مزامیر این را چنین بیان می دارد: “مرا نیکوست که مصیبت دیدم، تا فرایض تو را فرا گیرم.” (مزمور 119: 71)

5- خدا با اجازه دادن به رنج و سختی در زندگی های ما شخصیتمان را شکل می بخشد و آن را به بلوغ می رساند

این گفتۀ نیچه بجاست که: “انضباط موجود در رنج و مصیبت، منتهی به عظمت بشری شده.”

عهد جدید این را چنین بیان می دارد: “در سختیها نیز فخر می کنیم، زیرا می دانیم که سختیها بردباری به بار می آورد و بردباری، شخصیت را می سازد.” (رومیان 5: 3- 4)

مصیبت و سختی یا باعث نزدیکی بیشتر شخص و یا دوری او از خدا می شود. این امر می تواند باعث تلخی در درون ما بشود که ما را مسموم سازد یا بالعکس کیفیت زندگی عالی را در ما تولید می کند که استفادۀ صحیح و خلاقانه ای از درد و رنج است.

به نمونه های زیر دقت کنید:

  • در موسیقی: از زمانی که بتهوون ناشنوا شد، باعث خلق آثار بجا ماندنی از موسیقی شد.
  • در حکومت: فرانکلین دی روزولت که سی و دومین رئیس جمهور آمریکا بود اگر چه می لنگید و محدود به صندلی چرخ دار بود، چنین اظهار داشت: “من چیزی بزرگ برای سرزمین خود خواهم کرد.”
  • در شعر و ادبیات: حدس بزنید این شخص چه کسی است؟ اگر چه نابینا اما احساس کرد که می تواند در افکار دیگران تصاویر زیبایی را بیافریند. و این کار را عملی کرد. او اشعاری از قبیل فردوس گم شده و فردوس بازیافته را نوشت.

6- گاهی اوقات خدا، رنج و مصیبت ما را برای تحت تأثیر قرار دادن دیگران به کار می گیرد

پولس رسول خطاب به مسیحیان فیلیپی چنین نوشت: “ای برادران، می خواهم بدانید که آنچه بر من گذشت، در عمل به پیشرفت انجیل انجامید.” (فیلیپیان 1: 12)

راستی چه اتفاقی برای پولس رخ داده بود که باعث شده او بگوید این وقایع باعث پیشرفت انجیل شده اند؟ او بعضی از رنج هایش را با ما در میان می گذارد:

به دفعات بیشتر به زندان افتاده ام، بیش از همه تازیانه خورده ام، بارها و بارها با خطر مرگ روبه رو شده ام. پنج بار از یهودیان، سی و نه ضربه شلاق خوردم. سه بار چوبم زدند، یک بار سنگسار شدم، سه بار کشتی سفرم غرق شد، یک شبانه روز را در دریا سپری کردم. همواره در سفر بوده ام و خطر از هر سو تهدیدم کرده است: خطر گذر از رودخانه ها، خطر راهزنان؛ خطر از سوی قوم خود، خطر از سوی اجنبیان؛ خطر در شهر، خطر در بیابان، خطر در دریا؛ خطر از سوی برادران دروغین… (دوم قرنتیان 11: 23-28)

مصیبت های پولس به پیشرفت انجیل انجامید! چون افراد بی شماری که در اطراف او بودند و شاهد بردباری و تحمل او در تمام این سختی ها بودند دیدند که او هنوز می توانست به خدا اعتماد کند و “در هر امری شکرگزار” باشد. در نتیجه همۀ این اتفاقات، بسیاری زندگی خود را تسلیم مسیح نمودند یعنی کسی که لنگر بدون لغزش زندگی پولس بود. به غیر از افرادی که به تازگی ایمان می آوردند، مسیحیان زیادی نیز بودند که در اثر رنج های پولس برای تحمل رنج ها و سختی ها تشویق می شدند.

7- گاهی نیز راه دیگری غیر از مصیبت ها و رنج ها وجود ندارد که خدا بتواند ما را برای خدمتی بخصوص تجهیز نماید.

کتاب  مقدس می فرماید: “متبارک باد خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر رحمتها و خدای همۀ دلگرمیهاست؛ که به ما در سختیهایمان دلگرمی می بخشد تا ما نیز بتوانیم با آن دلگرمی که از او یافته ایم، دیگران را که از سختیها می گذرند، دلگرم سازیم.” (دوم قرنتیان 1: 3و4)

خدا اجازه نمی دهد که هیچ کدام از تجربیات ما از قبیل: نوعی بیماری، درد از دست دادن نزدیکان، اضطراب و تشویش ناشی از روابط شکسته و یا ازدواج ناموفق به هدر رود. کتاب مقدس می فرماید: “در حق آنان که خدا را دوست می دارند و بر طبق ارادۀ او فرا خوانده شده اند، همۀ چیزها با هم برای خیریت در کار است.” (رومیان 8: 28)

 

در پایان به جاست به این مسئله نیز اشاره کنیم که بعضی اوقات تنها خدا می داند که دلیل یک مصیبت، درد یا رنج چیست؟ شاگردان عیسی مانند بسیاری از مردمان روزگار ما وقتی نابینای مادرزادی را دیدند با خود اندیشیدند که یا خود آن شخص و یا پدر و مادر او باید خطایی مرتکب شده باشند. اما عیسی در پاسخ به این افکار شاگردانش چنین فرمود: “گناه را نه این شخص کرد و نه پدر و مادرش بلکه تا اعمال خدا در وی ظاهر شود.” (یوحنا 9: 3) عیسی در اینجا اشاره می کند که دلیل بعضی از اتفاقات را فقط خدا می داند و نه هیچ کس دیگر.

اغلب هیچ گونه توضیح و دلیل معقولی برای بسیاری از فجایع و معلولیت ها یافت نمی شوند و تراژدی کنونی به صورت اسرارآمیزی باقی می ماند و تنها کسی که از دلیل آن آگاهی دارد خداست. در اشعیا 55: 8و9 خدا چنین می فرماید:

“افکار من افکار شما نیست، و نه راههای من، راههای شما. زیرا چنانکه آسمان از زمین بلندتر است، راههای من نیز از راههای شما و افکار من از افکار شما بلندتر است.”

گردآوری و اقتباس از کشیش ورژ باباخانیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO