نظامنامه جزمی کلیسای کاتولیک در بارۀ کلیسا: کلیسا : (کلیسا، ساختاری دارای سلسله مراتب روحانی، واتیکان دوم، 21 نوامبر 1964)
کلیسا : (کلیسا، ساختاری دارای سلسله مراتب روحانی، واتیکان دوم، 21 نوامبر 1964)
نظامنامه جزمی درباره کلیسا. فصل سوم.
18- مسیح خداوند برای پرورش و رشد دائمی قوم خدا، در کلیسا خود خدمات گوناگونی قرار داد که برای خیریت کل بدن در کار می باشند، زیرا آن خادمانی که قدرتی مقدس به آنها ارزانی داشته شده است خادمان برادران خویش می باشند، به طوری که تمام اشخاصی که از قوم خدا هستند نتیجتاً از یک هویت حقیق مسیح برخوردارند، می توانند با یکدیگر آزادانه و منظم برای یک هدف مشترک کار کنند و به نجات نائل آیند.
این مجمع مقدس که بر جای پای نخستین شورای واتیکان گام بر می دارد به همراه آن شورا تعلیم می دهد و اعلام می دارد که عیسی مسیح شبان ابدی، کلیسای مقدس خویش را با فرستادن رسولان به همان طور که خود توسط پدر فرستاده شده بود (ر.ک یوحنا 20: 21)، برپا نمود. اراده وی بر این بود که جانشینان آنها یعنی اسقفان، می بایستی در کلیسای او حتی تا انقضای جهان شبان باشند. برای این که مقام اسقفی یکپارچه و انشقاق ناپذیر باشد پطرس رسول را در راس دیگر رسولان قرار داد و در وی یک منبع و بنیاد دائمی و آشکار از اتحاد در ایمان و مصاحبت ایجاد نمود. این مجمع بار دیگر تقاضا دارد که همه ایمانداران تمامی این تعلیم را درباره بنیانگذاری، ثبات، نیرو، و دلیل ارشدیت پاپ روم و اقتدار خطاناپذیر تعلیم وی بپذیرند. همچنین در ادامه اقدام به روشن ساختن مسائل که توسط واتیکان اول آغاز گشت مصمم است تا تعلیم آن را در ارتباط با اسقفان که جانشین رسولان بوده و به همراه جانشین پطرس که “نماینده مسیح” و راس مرئی کل کلیسا باشد تا خانه خدای زنده را رهبری نمایند، به همه انسانها اعلام دارد.
19- خداوند عیسی پس از آن که به پدر دعا نمود و آنانی را که می خواست به سوی خود خواند، دوازده مرد را که با وی خواهند ماند و برای اعلام ملکوت خدا فرستاده خواهند شد، برگزید (ر.ک مرقس 3: 13-19؛ متی 10: 1-24). او این رسولان را (ر.ک لوقا 6: 13) به صورت یک جمع یا گروه منظم شکل داد و پطرس را که از میانشان انتخاب نموده بود در راس آنان قرار داد (ر.ک یوحنا 21: 17-15). وی آنان را نخست به سوی بنی اسرائیل و سپس به سوی تمام ملل فرستاد (ر.ک رومیان 1: 19)، تا آنکه به عنوان شریک قدرتش تما قومها را شاگرد وی ساخته و آنان را تقدیس و راهبری نمایند (ر.ک متی 28: 16-20؛ مرقس 16: 15؛ اوقا 24: 45-48؛ یوحنا 20: 21-23). آنها به این ترتیب کلیسای او را انتشار دادند و با خدمت به آن تحت هدایت خداوند، هر روزه حتی تا انقضای جهان آن را شبانی خواهند نمود (ر.ک متی 28: 20). رسولان در روز پنطیکاست طبق وعده خداوند که گفت: “چون روح القدس بر شما آید، قوت خواهید یافت و شاهدان من خواهید بود، در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا اقصای جهان” (اعمال 1: 8)، به طور کامل در این رسالت استوار گشتند (ر.ک اعمال 2: 1-26). رسولان با اعلام انحیل در همه جا (ر.ک مرقس 16: 20) که تحت نفوذ روح القدس توسط شنوندگانشان پذیرفته می شد، کلیسای جهانی را که خداوند بر رسولان قرار داد و بنیاد آن را بر پطرس نهاد، گرد آورنده که در راس ایشان یعنی مسیح خود همواره سنگ زاویه آن است (ر.ک مکاشفه 21: 14؛ متی 16: 18؛ افسسیان 2: 20).
20- آن رسالت الهی که توسط مسیح به رسولان سپرده شده است تا پایان جهان ادامه خواهد یافت (متی 28: 20)، زیرا انجیلی که باید توسط آنان ارائه می شد، در تمام زمانها سرچشمه کل زندگی کلیساست. به همین دلیل رسولان بر آن شدند تا طبق اساس سلسله مراتب روحانی این جامعه جانشینانی برگزینند.
زیرا بدین وسیله آنان نه تنها در خدمت خویش یارانی داشتند بلکه همچنین برای اینکه رسالت محول شده به آنان پس از مرگشان ادامه یابد وظیفه تکمیل و تثبیت کاری را که توسط خودشان شروع شده بود به همکاران مستقیم خویش به عنوان نوعی عهد واگذار نموده و آنان را موظف می کردند تا از کل گله ای که روح القدس آنها را برای شبانی آن در کلیسای خدا قرار داده بود مواظبت نمایند (ر.ک اعمال 20: 28). بنابراین رسولان چنین مردانی را برگزیدند و برقراری این انتخاب را رسمیت دادند، تا آنکه پس از مرگ این اشخاص، دیگر افراد شایسته بتوانند خدمت آنان را بر عهده گیرند.در میان خدمت گوناگونی که از همان نخستین روزهای کلیسا انجام می شد مقام ارشدی کلیسا بود که بر طبق سنت به کسانی تعلق دارد که با برگزیده شدن به مقام اسقفی در سلسله ای که به همان آغاز باز می گردد بذر رسولی را تداوم می بخشند. به این ترتیب همان طور که ایرنیوس قدیس شهادت می دهد سنت رسولی از طریق آنانی که توسط رسولان برگزیده شدند و نیز از طریق جانشینان آنها تا به امروز در سراسر جهان آشکار و حفظ شده است.
اسقفان با یاران خود یعنی کشیشان و شماسان خدمت جامعه را بر عهده گرفته و به عنوان معلمین اصول عقیدتی، کاهنان آیین مقدس و خادمان نظان روحانی در نام خدا و جای خدا گله ای را که شبانی آن را بر عهده دارند، سرپرستی می کنند. همان طور که نقشی را که خداوند به طور مخصوص به پطرس اولین رسول از میان بقیه اعطا کرد، دائمی است و با ید به جانشینان وی انتقال می یافت، وظیفه شبانی کلیسا که بر عهده رسولان بود نیز دائمی می باشد و بایستی توسط مرتبت اسقفان بدون هیچ گونه گسیختگی اعمال گردد.
بنابراین این مجمع مقدس چنین تعلیم می دهد که اسقفان توسط آنچه که خدا مقرر کرده است، به عنوان شبانان کلیسا به جانشینی رسولان نائل آمده اند پس از آن که ایشان را می شنود، مسیح را شنیده است و آن که آنان را رد می کند، مسیح و فرستنده وی را رد می نماید (ر.ک لوقا 10: 16).
21- بنابراین ما عیسی مسیح کاهن اعظم، در شخص اسقفان که کشیشان یاری دهندگان ایشان می باشند، در میان ایمانداران حضور دارد. او با نشستن به دست راست خدای پدر، در جمع کاهنان اعظم خویش غایب نیست بلکه پیش از همه از طریق خدمت والای آنان “کلام خدا” را به تمام ملل موعظه می نماید و دائماً رازهای ایمان را به ایمانداران اعطا می کند. او توسط نقش پدرانه اسقفان (ر.ک 1قرنتیان 4: 15)، با تولدی آسانی اعضای جدیدی به بدن خود می پیوندد و نهایتاً توسط ذکاوت و حکمتشان، قوم “عهد جدید” را در کاروان زیارتش به سوی خوشبختی جاودانی رهنمون می گردد. این شبانان که برای چوپانی گله خداوند برگزیده شده اند، خادمان مسیح و توزیع کنندگان رازهای خدا می باشند (ر.ک 1قرنتیان 4: 1). شهادت دادن به انجیل فیض خدا (ر.ک رومیان 15: 16؛ اعمال 20: 24) و انجام خدمت پر جلال روح القدس و اعلام عدالت (ر.ک اعمال 20: 24) و انجام خدمت پر جلال روح القدس و اعلام عدالت (ر.ک 2قرنتیان 3: 8-9) بر عهده آنان گذاشته شده است.
رسولان توسط نزول روح القدس بر آنان (ر.ک اعمال 1: 8؛ 2: 4؛ یوحنا 20: 22-23) برای انجام چنین وظایف سنگینی توسط مسیح غنی گشتند. آنها این عطیه روحانی را با دستگذاری (ر.ک 1تیموتائوس 4: 14؛ 2تیموتائوس 1: 6-7) بر یاری دهندگان خود به آنان واگذار نمودند که توسط راز مقام اسقفی به ما انتقال یافته است. این مجمع مقدس چنین تعلیم می دهد که کمال راز مراتب روحانی و کمالی که در برگزاری آیین پرستشی کلیسا و به زبان پدران مقدس کلیسا بی تردید کهانت اعظم و اوج خدمت مقدس گفته می شود، با تقدیس اسقفی اعطا می گردد. لیکن تقدیس اسقفی، به همراه امر تقدیس، امور تعلیم و سرپرستی را نیز اعطا می نماید اما اینها طبق طبیعت اصلی خویش می توانند تنها در مشارکت سلسله مراتب روحانی با سر و اعضای این جمع انجام شوند زیرا طبق سنتی که بالاخص در آیین های پرستشی کلیسا و روش انجام امور در کلیسای شرق و غرب ابراز می شود و روش است که فیض روح القدس توسط دستگذاری و ادای کلمات تقدیس چنان اعطا گشته و شخصیت مقدس چنان تثبیت می گردد که اسقفان به روشی محرز آشکار، نقش خود مسیح را به عنوان معلم، شبان و کاهن اعظم بر عهده می گیرند و وظیفه او را انجام می دهند، بنابراین امر پذیرفتن اعضای منتخب جدید در هیات اسقفان به وسیله راز مراتب کلیسایی به اسقفان محول شده است.
22- به همان گونه که پطرس رسول و دیگر رسولان اراده خداوند یک جمع رسولی را تشکیل می دادند، پاپ روم به عنوان جانشین پطرس و اسقفان به عنوان جانشینان رسولان نیز با یکدیگر یک جمع متشکل هستند. طبیعت و مفهوم مرتب اسقفی به عنوان یک جمع واحد طبق اصول بسیار کهن، آشکار شده که آن اسقفان و منتخب سراسر دنیا توسط پیوند اتحاد، محبت و صلح با یکدیگر و با اسقف روم می زیستند و همچنین این امر به وضوح در گردهمایی شوراهایی دیده می شود که طی آن با رای مشترک درباره مسائل مهمتر تصمیماتی اتخاذ می گشت که منعکس کننده نظرات بسیاری از اشخاص بود. شورای بین الکلیسایی که در طی قرون تشکیل شده اند به روشنی موید این جنبه از وحدت یعنی جمعی می باشند، این اصول که در زمانهای کهن متداول گشته، همچنین گویای گرد آمدن چندین اسقف برای شرکت در ارتقاء کسی است که به تازگی برای خدمت کهانت اعظم برگزیده شده. به این ترتیب شخص طبق خاصیت تقدیس رازگونه و مشارکت با راس و اعضای بدن در چارچوب سلسله مراتب روحانی، عضو اجتماع اسقفان محسوب می شود.
اما اجتماع یا هیات اسقفان اقتداری ندارد جز اینکه از سر خویش یعنی پاپ روم و جانشین پطرس و البته بدون تقلیل قدرت ارشدیت پاپ بر همه، در آن واحد از شبانان و عموم ایمانداران آگاهی داشته باشد. زیرا پاپ روم به دلیل مقامش که عبارت بود از نماینده مسیح و شبان کل اقتدار کامل، عالی و جهانی بر کلیسا دارد و همواره می تواند این قدرات را آزادانه به کار گیرد. مقام اسقفان در اقتدار تعلیم و حکومت شبانی، جانشین جمع واحد رسولان می باشد، یا به بیان بهتر جمع رسولان بدون هیچ وقفه ای در مقام اسقفی تداوم می یابد. مقام اسقف به همراه سر خود یعنی پاپ روم، از اقتدار عالی و کامل بر کلیسای جهانی برخودار می باشد. لیکن این قدرت تنها با موافقت پاپ روم می تواند اعمال شود. زیرا خداوند ما تنها شمعون پطرس را صخره و دارنده کالیدهای کلیسا قرار داد (ر.ک متی 16: 19-18) و او را به عنوتان شبان کل گله برگزید (ر.ک یوحنا 21: 15-17). در هر حال قدرت بستن و گشودن که به پطرس داده شد (متی 16: 19) به طور قطع به جمع واحد رسولان در اتحاد با سر نیز اعطا گردید (متی 18: 18؛ 28: 16-20)، این جمع واحد از آنجا که از بسیاری تشکیل یافته است بیان دارنده گوناگونی و جهانی بودن قوم خدا می باشد لیکن از آنجا که در زیر نظر یک سر گرد آمده، گویای اتحاد گله مسیح نیز می باشد. در این جمع، اسقفان در حالی که ارشدیت و اولویت سر خویش را با ایمان تشخیص می دهند، اقتدارشان را برای خیریت ایماندارن خود و کل کلیسا به کار می برند، ضمن اینکه روح القدس به طور مداوم ترکیب بنیانی و هماهنگی درونی آن را تقویت می بخشد.
اقتدار عالی این جمع واحد که آن را بر کل کلیسا قدرت می دهد، از طریق یک شورای اتحاد به شکلی رسمی اعمال می گردد. یک شورای جهانی هرگز نمی تواند به منظور اتحاد تشکیل شود، مگر آن که موضوع آن توسط جانشین پطرس تایید یا حداقل پذیرفته گردد. حتی امتیاز ویژه پاپ روم است که این شوراها را ترتیب داده بر آنها سرپرستی کند و تاییدشان نماید. همین حرکت جمعی واحد می تواند توسط اسقفانی که در تمام نقاط جهان زندگی می کنند، در اتحاد با پاپ اعمال گردد، به شرط آن که سر آن جمع واحد، ایشان را به حرکت جمعی مزبور فرا خواند، یا آن که حرکت متحد اسقفان پراکنده را تایید نماید یا آزادانه بپذیرند که به صورت یک حرکت حقیقی جمعی واحد در آید.
25- در وظایف اساسی اسقفان، موعظه انجیل از اهمیت بارزی برخوردار است. زیرا اسقفان موعظه کنندگان ایمانند که شاگردان تازه ای را به سوی مسیح رهنمون می شوند. آنان معلمانی می باشند که اقتدار مسیح را دریافت داشته و به قومی که به دست آنها سپرده شده اند، ایمانی را موعظه می نمایند که باید باور داشته شود و به مرحله عمل برسد. آنها به وسیله نور روح القدس این ایمان را روشن ساخته و تازه ها و کهنه ها را از گنجینه مکاشفه بیرون می آورند (ر.ک متی 13: 52) و بدین وسیله باعث ثمر بخش یودن ایمان و دفع هوشیارانه هر خطایی که گله اشان را تهدید می نماید می شوند (ر.ک 2تیموتائوس 4: 1-4). اسقفان که در مشارکت با پاپ روم تعلیم می دهند، باید به عنوان شاهدان حقیقت الهی و کاتولیک توسط همه محترم داشته شوند. اسقفان در موارد ایمان و اصول اخلاقی به نام مسیح سخن می گویند و ایمانداران بایستی تعلیم آنان را پذیرفته و با یکدلی مذهبی به آن وفادار باشند. این پذیرش اراده و ذهن باید به طور مخصوص نسبت به اقتدار معتبر پاپ روم نمایان گردد، حتی زمانی که او در ارتباط با اقتدار خود سخن می گوید این بدان معنی است که چنین تعلیمی بایستی به طریقی نشان داده شود که اقتدار عالی وی با احترام باز شناخته شده و قضاوتش بر حسب ذهن و اراده روشن او مورد تایید قرار گیرد. ذهن و اراده وی در این مورد ممکن است از خصوصیات تعلیمی، از تکرار همیشگی وی در این اصل عقیدتی یا طرز بیانش شناخته شود.
با آنکه امتیاز خطاناپذیری شامل حال هیچ یک از اسقفان به تنهایی نمی شود، با این وجود آنان می توانند اصول عقیدتی مسیح را بدون خطا اعلام دارند. این موضوع حتی زمانی مصداق می یابد که آنان در جهان پراکنده باشند، لیکن در حالی که در میان خود و با جانشین پطرس پیوند انحاد برقرار نموده و بر سر یک موضوع ایمانی یا اصول اخلاقی تعلیمی ارائه می دهند، در یک دیدگاه واحد به عنوان آنچه که باید به منتهی درجه حفظ و حراست شود، هم رای باشند. زمانی که اسقفان در یک دیدگاه واحد به عنوان معلمان، داوران ایمان و اصول اخلاقی برای کلیسای جهانی در یک شورای انحاد گرد آیند، صحبت اقتدار مذکور از آن هم روشن تر نشان داده می شود. آن وقت است که کلیسا باید با اطاعت در ایمان، تصمیمات آنان را با گوش جان بشنود.
این خطاناپذیری که آن رهایی دهنده الهی اراده نمود که به کلیسایش ارزرانی دارد، تا کلیسا بتواند بدان وسیله اصول عقیدتی ایمان و اصول اخلاقی را روشن نماید، تا سر حد وسعت مکاشفه الهی که به امانت داده شده، امتداد می یابد و بایستی با توجه به تمام حراست شده و با وفاداری تعلیم داده شود. این است آن خطاناپذیری که سر جمع اسقفان یعنی پاپ روم، هنگامی که به عنوان شبان اعظم و معلم تمام ایمانداران که برادرانش را در ایمان تثبیت می نماید (ر.ک لوقا 22: 32)، یک اصل عقیدتی ایمان یا اصول اخلاقی را اعلام می کند، بنا به مقامش به کار می گیرد. بنابراین تصمیمات وی به خودی خود و نه بنا به توافق کلیسا به طور عادلانه حالتی اصلاح ناپذیر دارد، زیرا به یاری روح القدس که وعده اش در پطرس قدیس به وی داده شد اعلام می گردد. به این ترتیب این تصمیمات نه محتاج تصدیق دیگران است نه جایی برای قضاوتی دیگر دارد. زیرا در آن حالت او فتوای خویش را به عنوان یک فرد اعلام نمی کند بلکه به عنوان معلم اعظم کلیسای جهانی و کسی که عطیه خطاناپذیری خود کلیسا در شخص او حاضر است، به تعلیم یا دفاع از یک اصل عقیدتی در ایمان کاتولیک می ایستد. عطیه خطاناپذیری که به کلیسا وعده داده شده همچنین در جمع اسقفان به هنگامی که با جانشین پطرس اقتدار عالی تعلیم را به کار می بندند، ساکن است. موافقت کلیسا در باب تصمیمات نهایی، به خاطر فعالیت روح القدس که همواره یکی است و کل گله مسیح را محافظت نموده، و باعث می شود تا در اتحاد و ایمان به پیش رود، همیشه وجود دارد.
لیکن هرگاه پاپ روم یا مجمع اسقفان با وی فتوایی صادر می کنند، آنها مطابق با خود مکاشفه اعلام می دارند. همگی موظفند که این مکاشفه را ایفا نموده و تحت فرمانش قرار گیرند، مکاشفه ای که به صورت نگاشته شده یا حفظ شده توسط سنت، از طریق جانشینی مشروع اسقفان و به ویژه از طریق شخص پاپ روم، در کمال خود انتقال یافته است.
مکاشفه در نور هدایت کننده روح راستی، به دقت در کلیسا محافظت گشته و با وفاداری شرح داده می شود. پاپ دوم و اسقفان بنا به اختیارات خود و اهمیت موضوع عمیقاً به وسایل مناسب در تلاشند تا به دستی آن مکاشفه را استفسار نموده و مضمون آن را به شایستگی بیان دارند. لیکن به عقیده آنها هیچ گونه مکاشفه جدید علنی که در ارتباط با ودیعه الهی ایمان باشد نمی توانند وجود داشته باشد.
نکات توضیحی
در اعلامیه دبیر کل در یکصد و بیست و سومین گردهمایی کلی، 16 نوامبر سال 1964 سوالی مطرح شده است در رابطه با اینکه، صلاحیت الهیاتی که باید ضمیمه تعالیم مربوط به مسئله کلیسا باشد و بر اساس آن باید رای و نظر صادر شود، کدام است.
کمیسون تعلیمات نظری و ارزیابی Modi مطروحه در فصل سوم طرح کلیسا به این سوال، پاسخ داده است:
همان طور که آشکار است متون شورایی را باید بر طبق قوانین جامعی که برای همه شناخته شده هستند، تفسیر نمود. در این رابطه، کمیسیون تعلیمات نظری به اعلامیه 6 مارس 1964 خود رجوع نمود که در ذیل آن را می آوریم،
با در نظر گرفتن عمل شورایی و هدف شبانی مجمع حاضر، مجمع دوم واتیکان تنها آن دسته از مسائل مربوط به ایمان اصول اخلاقی را آشکارا مطرح ساخته است، به عنوان الزام به کلیسا تعریف نمود. هر چیز دیگری که این مجمع به عنوان تعالیم رسمی کلیسا مطرح می سازد باید از سوی همه ایمانداران بر حسب تفکر شورا اذعان و پذیرفته شود، چرا که موضوع و قاعده آن، معاقب موازین تقاسیر الهیاتی، روشن و آشکار است.
نکات توضیحی زیر که در مقدمه Modi فصل سوم موضوع کلیسا آمده به پدران عضه می شود و مطابق فکر و مفهوم این نکات است که تعالیم موجود در فصل سه باید توصیف و درک شوند.
نکات توضیحی مقدماتی
کمیسیون تصمیم گرفته است که ارزیابی از Modi را با مشاهدات کلی زیر به صورت پیشگفتاری به رشته تحریر در آورد:
1- عبارت College به مفهوم کاملاً حقوقی آن، یعنی به عنوان گروهی از افراد یکسان همتراز که قدرت خود را به رئیسشان انتقال می دهند استنباط نمی شود، بلکه به عنوان هیاتی دائمی که شکل و اقتدراشان باید با مکاشفه تعیین و مشخص شود. به این دلیل صراحتاً در مورد دوازده رسول در پاسخ به (Modus 12) (روش) گفته می شود خداوندمان آنها را “همچون یک College یا گروه دائمی” بنا نمود (ر.ک Modus 53). به همین ترتیب عبارت نظام (Order) یا هیات (Body) نیز گاه به معنای گروه اسقفان استفاده می شود. توازین میان پطرس و رسولان از یک سو و پاپ و اسقفان از سوی دیگر، انتقال قدرت مضاعف رسولان به جانشینانشان را تداعی نمی کند و نه آشکارا مبین تساوی میان سر و اعضای گروه است، بلکه تنها نسبتی است میان دو رابطه: پطرس-رسولان و پاپ-اسقفان. در نتیجه کمیسیون تصمیم گرفت که در ماده 22 ننویسد “به همان ترتیب” (Qeadem ratiione) بلکه بنویسد “به طریق مشابه” (Pari ratione).
2- یک شخص از طریق دستگذاری به مقام اسقفی و اتحاد سلسله مراتب روحانی با سرگروه واعضای آن، به عضوی از آن گروه (College) تبدیل می شود (ماده 22).
تعلیمات خطاناپذیر سنت به همراه سنت آیین نیایشی به ما می گویند که مشارکت هستی شناسی (وابسته به علم موجودات) در اعمال مقدس، به وسیله تقدیس (دستگذاری) عطا می شود. عبارت عملکرد، محتاطانه و در مورد قدرتهایی به کار برده می شود که می تواند مفهوم قدرت تنظیم شده برای عمل را در بر گیرد. برای آنکه چنین قدرتی به عمل در آید، تصمیم قانونی یا حقوقی از طریق اقتدار سلسله مراتب روحانی لازم است. چنین تصمیمی را می توان با انتصاب به مقام خاصی یا تخصیص افراد عملی نمود و بر حسب موازین تایید شده از سوی مقام اعظم اعطا می شود. نیاز به قوانین بیشتر به خود آن مورد خاص بستگی دارد، زیرا مسئله عملکردهایی است که باید توسط بیش از یک نفر انجام گیرند، کسانی که باید با هم در سلسله اعمال تعیین شده از سوی مسیح، همکاری نمایند.
“اتحاد” از این نوع در واقع نمایی بود که در شرایط مختلف حیات کلیسا در طی اعصار و پیش از آنکه به وسیله قانون طبق بندی و تایید شود، وجود داشت.
به این دلیل آشکارا گفته می شود که اتحاد سلسله مراتبی با سر و اعضا امری ضروری است. عقیده وجود اتحاد در کلیسا اولیه از ارزش والایی برخودار بود، همانطور که امروزه در شرق چنین است. نباید آن را با نوع مبهمی از حسن نیت اشتباه گرفت، بلکه باید به عنوان چیزی ترکیبی که مستلزم ساختاری حقوقی است و با محبت برافروخته می شود، تلقی نمود. به این ترتیب کمیسیون تقریباً منفق القول در جمله بندی “در اتحاد سلسله مراتبی” موافقت نمود (ر.ک Modus و گزارشات مربوط به رسالت قانونی در ماده 24).
اسناد پاپهای اخیر در رابطه با حوزه اقتدار اسقفی را باید با اشاره به این تعیین ضروری قدرتها، تعبیر و تفسیر نمود.
3- امکان ندارد گروهی (College) بدون راس وجود داشته باشد، این موضوع “تابع قدرت برتر و کامل بر کل کلیسا” است. این مسئله را باید اذعان داشت تا مبادا کاملیت قدرت پاپ به مخاطره افتد، عقیده وجود گروه (College) لزوماً و همیشه مستلزم بودن یک شخص در راس همه است و این شخص در گروه، نقش خود را به عنوان قائم مقام مسیح و شبان کلیسای جهانی دست نخورده حفظ می کند. به عبارت دیگر تمایزی میان در نظر گرفتن پاپ روم و اسقفان به صورت دسته جمعی و میان پاپ به تنهایی و پاپ و اسقفان با یکدیگر وجود ندارد. در واقع پاپ که به تنهایی در راس گروه قرار دارد، دارای شرایط لازم برای اجرای برخی اعمال است که اسقفان برای انجام آن صلاحیت لازم را ندارند، برای مثال، احضار و اراده گروه، تایید موازین فهالیت آن و غیره. پاپ که مراقبت و سرپرستی کل گله مسیح را به عهده گرفته است، اختیار دارد تا به بهترین شکل در مورد اجرای این وظیفه، چه به صورت فردی یا گروهی، تصمیم گیری نماید، تا نیاز به تغییرات در کلیسا را بر حسب زمان تعیین نماید. پاپ روم وظیفه تنظیم، تشویق و تایید اجرائیات کار گروهی را در صورت مناسب دانست آن، بر عهده دارد.
4- پاپ به عنوان شبان اعظم کلیسا، می تواند قدرت خود را در هر زمان که مناسب بداند، به دلیل الزام مقامش، به کار گیرد. اما همان گونه که سنت کلیسا شهادت می دهد، گروه یا هیات اسقفان گرچه همیشه وجود دارد اما به آن دلیل همیشه در فعالیت شدید گروهی انجام وظیفه نمی کند و به عبارت دیگر همیشه “در فعالیت کامل” نمی باشد (In actu Pleno)؛ بلکه در مواقع خاصی و آن هم فقط با موافقت سرگروه خود، در فعالیت شدید گروهی درگیر می شود (Nonnisi consentiente capite) عبارت “با موافقت سر گروه” به این دلیل به کار می رود که تاثیر وابستگی به چیز خارجی را در بر نمی گیرد، اما کلمه “موافقت” متضمن معنای اتحاد میان سر و اعضاء است و این عمل را ایجاب می کند که در انحصار سر گروه است. این نکته آشکارا در ماده 22، پاراگراف 2 توصیف می شود و در پایان همان ماده توضیح داده می شود. قاعده منفی “تنها با” (Nonnisi) همه موارد را در بر می گیرد. در نتیجه آشکار است که موازین تایید شده از سوی مقام اعظم همیشه باید مراعات شوند.
پر واضح است که مسئله مورد بحث، رابطه اسقفان با سر گروه آنهاست و نه فعالیت ایشان به طور مستقل و جدای از پاپ. در موردی این چنین اگر عمل پاپ خطا باشد، اسقفان نمی توانند به صورت یک گروه عمل نمایند، زیرا این موضوع از خود عقیده “گروه” روشن و آشکار می شود. این اتحاد سلسله مراتبی اسقفان با پاپ، بی تردید از سوی سنت تقدیس می گردد.
توجه: عملکرد هستی شنتسی رازگونه که باید آن را متفاوت از جنبه حقوقی-قانونی دانست. نمی تواند بدون اتحاد سلسله مراتبی روحانیون به اجرا در آید. در کمیسیون تصمیم گرفته شد که وارد موضوعات Liceity و اعتبار نشوند، که بر عهده الهیدانان قرار می گیرد، به خصوص در رابطه با قدرتی که بالفعل در میان مسیحیان شرق جدا شده به کار گرفته می شود، که در مورد آن عقاید مختلفی وجود دارد.
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |