مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت سی و دوم یا پایانی)
8 . مسیح تنها امیدِ ما
باید خاطر نشان کنیم که بیاحترامی نسبت به مسلمانان یا یهودیان را روا نمیداریم، زیرا هیچ مسیحی نیز در جهان وجود ندارد که به خودی خود بهتر از هر کسِ دیگر باشد. تنها از راهِ ایمان آوردن به مسیح است که پارسایی را دریافت میکنیم و قدرت مییابیم تا نیک و مقدس زیست نماییم. عیسی تاک است و ما شاخهها، و به وسیله ماندن در اوست که میتوانیم میوه روحش را به بار آوریم. بدونِ عیسی هیچ کار خوبی نمیتوانیم انجام بدهیم. او معیار و شاخصِ ماست.
13 . نتیجهگیری : شریعت و انجیل
روزی یک معلم مذهبی از عیسی پرسید: «بزرگترین حُکم در شریعت کدام است؟» عیسی با دو آیه از تثنیه 6 : 5 و لاویان 19 : 18 پاسخ داد و گفت: «یَهُوَه خدای خود را به تمامیِ جان و تمامیِ قوت خود محبت نما، و همسایه خود را مثلِ خویشتن محبت نما.»
با این سخنان، عیسی ده فرمان را موشکافانه خلاصه کرد. در حالی که بخشِ نخستِ ده فرمان، رابطه ما را با خدا و شناختِ او را درحُکمِ خالق، نجات دهنده و تسلی بخش میشناسانَد بخشِ دوم، رابطـه ما را با برادرِ انسانی مـا نشان مـیدهد و اشاره آشکار به
خدمتِ ما برای او میکند.
پاسخی شرمنده کننده و منفی عیسی به پرسشِ این مردِ دیندار نداد. او درباره آنچه باید از انجام دادنش خودداری کنیم چیزی نگفت. بلکه او را شادمانه به تکمیلِ سازنده و مفیدِ شریعت هدایت کرد. او خیلی فشرده گفت که همه ما لازم است چه کار کنیم. هر دو فرمان را میتوان در یک آرمان خلاصه کرد: با محبتی پاک و بیآلایش، خدا و مردم را دوست بدارید. بیایید خودمان را بسنجیم و ببینیم که تا چه اندازه خدا و چگونه دوستان و حتی دشمنانمان را به راستی محبت مینماییم. در اینجاست که میتوانیم ببینیم تا چه میزان ده فرمان را اجرا میکنیم.
1 . آیا خدا را محبت میکنیم؟
عشق به خدا گستردهترین و مهمترین فرمان است به گونهای که هیچ بخش از وقت، پول و برنامه ریزیِ ما برای خودمان نخواهد بود اگر خدا را به راستی محبت نماییم. روح، نفس و بدن را از او دریافت کردیم؛ خواستهها، اراده و امید ما شکل میگیرند و لبریز از محبت او میشوند. باشد که خالقِ مقدس و نجاتدهنده رهاییبخش کانونِ زندگی ما باشد. جدای از او هیچ چیز اهمیت ندارد. او خدای غیوری است که منتظرِ محبتِ کامل و منحصر به فرد ما نسبت به خودش میباشد. او مایل نیست که بگذارد دیگری در این عشق سهیم گردد. بنابراین، لازم است که با این پرسش روبرو شویم: آیا خدا را آنگونه که ما را دوست داشت و هنوز هم دوست دارد، محبت میکنیم؟ به راستی تا چه اندازه او را دوست داریم؟ آیا او را از لحاظ عاطفی، در فکر و با تعمقِ کامل در کلامش دوست داریم تا ارادهاش را بدانیم و بخواهیم که آن را با کمکش اجرا کنیم؟ بیایید او را با تمامِ وجودمان برای فیضش ستایش نماییم که زندگی تازهای را که داریم به ما ارزانی داشت. بیایید در آنچه انجام میدهیم و از هر چه خودداری میکنیم او را محترم بشماریم، و برای آمرزش کاملِ گناهان بسیارمان سپاسگزارِ وی باشیم که از راهِ کفاره رایگان در مسیحِ عیسی فراهم شده است. بیایید برای شادی، آرامش و روحِ تسلی دهندهای که او در قلبهای ما جاری ساخته تمجیدش کنیم. محبت ما نسبت به او کافی و بسنده نیست. ما خدا را همواره با تمامِ قلب و روحمان دوست نداریم. از این رو حتی برای دوست داشتنِ بایسته او محتاج به کمک خداوندمان هستیم. پولس رسول به ما نمایان میسازد که چگونه خدا پاسخ دعاهای ما را میدهد: «محبت خدا در دلهای ما به روحالقدس که به ما عطا شد، ریخته شده است» (رومیان 5 : 5). پدرِ ما که در آسمان است، محبت خودش را به ما بخشیده تا بتوانیم او را به راستی محبت نماییم. محبت او درحالی قلبهای ما را لبریز میسازد که روحالقدس در ما ساکن میشود.
2 . آیا برادرمان را مانند خودمان محبت میکنیم؟
روحِ محبت به ما توان میبخشد تا مردمِ پیرامون خود را از دیدِ خدا ببینیم. پس بیایید فیضِ عیسی را به آنها بشارت دهیم و محبت رهاییبخش وی را برای گناهکاران بیان کنیم. اگر همانگونه که خودمان را دوست داریم آنان را به راستی محبت نماییم، برای آنها دعا خواهیم کرد و ایشان را خدمت خواهیم نمود. اگر گرسنه باشیم هر کارِ ممکن را برای پیدا کردن خوراک انجام میدهیم. اگر میترسیم، تلاش میکنیم تا راهِ گریزی پیدا کنیم. اگر خسته باشیم، به خواب میرَویم تا استراحت نماییم. به همین ترتیب، محبت مسیح ما را هدایت میکند تا گرسنه را سیر نماییم، ماتم زده را از غم رها کنیم و خسته را دلداری دهیم. عیسی همه را آن قدر محبت نمود که خودش را با ما برابر ساخت. او یکی از ما شد. او از پیش به ما نشان داده که در مقامِ شاهِ شاهان در روزِ داوری از پیروانش چه خواهد پرسید: «آنگاه پادشاه به اصحابِ طرفِ راست گوید: بیایید ای برکت یافتگان از پدر من و ملکوتی را که از ابتدای عالم برای شما آماده شده است، به میراث گیرید. زیرا چون گرسنه بودم مرا طعام دادید، تشنه بودم سیرآبم نمودید، غریب بودم مرا جا دادید، عریان بودم مرا پوشانیدید، مریض بودم عیادتم کردید، در حبس بودم دیدنِ من آمدید. آنگاه عادلان به پاسخ گویند: ای خداوند، کی گرسنهات دیدیم تا طعامت دهیم، یا تشنهات یافتیم تا سیرآبت نماییم، یا کی تو را غریب یافتیم تا تو را جا دهیم یا عریان تا بپوشانیم، و کی تو را مریض یا محبوس یافتیم تا عیادتت کنیم؟ پادشاه در جواب ایشان گوید: هر آینه به شما میگویم، آنچه به یکی از این برادرانِ کوچکترینِ من کردید، به من کردهاید» (متی 25 : 34 – 40).
عیسی آن محبتِ الهی و عشق به انسان را در خویشتن در هم میآمیزد. اگر از عیسی بخواهیم، با محبتش ما را خواهد پذیرفت تا ما نیز بتوانیم هم خدا و هم نیازمند را خدمت نماییم. به جهتِ رستگاریِ خودمان نیست که او را خدمت میکنیم، بلکه به این دلیل که او پیشتر ما را نجات داده است، سپاسگزارانه و مشتاقانه خدمتگزار خدا و مردم هستیم. محبتِ ما آنگونه که مسلمانان فکر میکنند بر اساسِ خود پارسایی نیست که از نیکوکاریِ خودمان ناشی میشود، بلکه بر پایه نجاتی است که در عیسای مسیح برای همه به انجام رسیده است.
3 . مفهومِ ژرف
انجیلِ رستگاری، ما را هدایت میکند تا به وسیله عیسای مسیحِ خداوند، مفهومِ ژرفِ شریعت موسی درک نماییم. به بیانی دیگر، ده فرمان نمیگذارد که خودمان را نابود کنیم و پشتوانه سعادت و خوشبختی ماست. به مردِ ثروتمند عیسی فرمود: «احکام را نگاه دار که وارثِ حیاتِ جاودانی خواهی شد.» بی شک، ملتی که احکام خدا را به جا میآورَد و طبق
آنها زندگی میکند، در هر وجه برکاتِ فراوان را تجربه خواهد کرد.
پس اگر در شریعت تفکر کنیم، این کار غرورمان را آشفته میسازد و تقوای ما را زیر سؤال میبرد. شریعت تنها یک دستورالعمل نیست، بلکه هدفِ آن تسلیمِ کامل ما به خدا و جداییِ کامل ما از گناه است. خداوند اغلب میگوید: «مقدس باشید، زیرا که من قدوسم.» خدا خشنود از دینداریِ متظاهرانه یا آنگونه مذهبی بودنِ طبیعی نیست که در سایر ادیان ارائه میشود. او دوست دارد ما را دگرگون سازد و از یاغیگری که داریم به صورت خودش بازگردانَد تا در گفتار و کردار مانند او شویم. عیسی به ما فرمود که «کامل باشید، زیرا پدر آسمانیِ شما کامل است.» او به ویژه اشاره میکرد که دشمنانمان را محبت کنیم و نسبت به تُهیدستان رحیم باشیم، درست همانگونه که پدر آسمانیمان نسبت به ما عمل میکند.
4 . آیا شریعت مایه نابودی ما میشود؟
اگر کسی خواستههای خدای قدوس را بفهمد و بکوشد تا آنها را صادقانه اطاعت کند، شاید با دلواپسی و نگرانی بپرسد: «کدام انسانِ فانی میتواند مانند خدا محبت نماید؟ و چه کسی مانند خدا مقدس است؟» رازهای ما را شریعت فاش میسازد، آینه قدوسیت را جلوی چهرههایمان قرار میدهد و گناهکاری ما را آشکار میکند. گناهکارانِ خودپسند را شریعت تنبیه میکند و از خوابِ غفلت بیدارشان میسازد. داوریِ خدا دربرگیرنده مجازاتِ جاودانی برای همه است. اگر کسی تمام شریعت را نگاه دارد و در یک مورد بلغزد، او مجرم به شکستنِ تمام شریعت است.
اگر کسی در پرتو ده فرمان زندگیاش را بسنجد، بتهای بزرگ و کوچک را در زندگیِ روزانهاش میبیند، به فکر فرو میرود که چند بار از نام خداوند سوء استفاده کرده و سبت را بیحرمت نموده است. در نتیجه او پی خواهد بُرد که از مدتها پیش توسط خدا به مرگِ جاودانی محکوم شده است. اگر کسی خودش را در برابر پاکی مسیح ارزیابی کند، خُرد خواهد شد و به این برآیند خواهد رسید که هدفِ شریعت نابودیِ تمام مردم است.
نوشته عبدالمسیح
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |