مقایسه اسلام و مسیحیت: با استناد به ده فرمان (قسمت بیست و سوم)
. هشتمین فرمان: دزدی انجام نده
«دزدی مکن» (خروج 20 : 15)
1 . دارایی و اموال متعلق به کیست؟
در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید با تمام آنچه که در آنهاست. او به تنهایی مالکِ عناصر، گیاهان، حیوانات و همچنین ماست. ما تعلق به خدا داریم. بنا بر تصادف ساخته نشدیم، بلکه بهوسیلۀ فیض خدا. افکار و قدرت های او در هر موجودی آشکار میباشد. صاحب و مالکِ عالم خداست. همه چیز تنها به او تعلق دارد، حتی طلا و نقره. ما فقط ناظر و مباشر بر آن چیزهایی هستیم که او به ما سپرده است. برای تمام آن چه به ما داده مسئول هستیم. وقت، تندرستی، قدرت، پول و داراییمان به ما تعلق ندارد، بلکه تنها از آنِ اوست. آیا موافق هستید؟
یکصد سال پیش، دیدمان های کفرآمیزی پیش کشیده شد که قلمرو روح را انکار میکرد. تأکید آن ها تنها بر موضوعی بود که ادعا میکرد همه چیز به خودی خود تکامل مییابد. در نظریۀ آن ها خدا جایی نداشت و غیر ممکن بود. به همین دلیل کمونیزم اذعان داشت که مردم میتوانند مالکِ جهان باشند نه خدا. حزبِ حاکم، اموال و دارایی مردم را مصادره کرد و اختیار آن را در دست گرفت. وفاداری نسبت به آن حزب به مفهومِ اشتراک در این اموال بود. ولی افراد جامعه کمتر معتقد به فلسفۀ اشتراکی شدند، و در نتیجه کمتر از آن چه لازم بود کار کردند و سرمایهها و داراییِ کشور را تا آن جا که ممکن بود تاراج نمودند. به همین سبب چین و سایر کشورهای سوسیالیست بهسوی بخشِ خصوصی و کارهای غیر اشتراکی گام برداشتند. فرآوریِ کمِ اقتصادی آشکار ساخت که انسان برای هیچگونه سامانۀ فلسفۀ اشتراکی آفریده نشده است. از همان بدو آفرینش زندگیای با مسئولیتِ کامل بر عهدۀ ما گذاشته شده است. لازم است که آدمی انگیزۀ شخصی داشته باشد، نه اینکه مجبور به انجام دادنِ کاری باشد. هنگامی که سیاستِ اصلاح طلبی و بازسازی اقتصادی و اداریِ میخاییل گُرباچُف در شورویِ سابق گسترش یافت، سامانۀ کمونیزم فرو ریخت و از هم پاشید.
سرمایهداری در غرب یعنی هر کس یگانه صاحبِ وقت و پولِ خودش است. سامانۀ مددکارانه مردمی تلاش میکند که خُرده ریزهای کیکهای بزرگی را که ثروتمندان بین خودشان تقسیم میکنند برای فقیران تأمین کند. آه، ای کاش میشد که میلیونرها مسئولیت خود را در پیشگاه خدا میشناختند و نزد او توبه میکردند! سپس میتوانستند فقیر را درک کنند و دربارۀ کوچکان فکر نمایند و نیازهای آنان را برآورده سازند.
به راستی که کمونیزم و سرمایهداری هدف های مشابه دارند. هر دو میخواهند تمام دارایی و قدرت را در اختیار داشته باشند. تنها تفاوتِ آن ها در شیوهای است که برای افزایشِ مهارِ ثروت دارند. مصادرۀ مال در کشورهای سوسیالیستی کمتر از دزدی نیست. ولی بهره کِشی از فقیر در کشورهای سرمایهداری شکلِ ماهرانه از خیانتی است که بهوسیلۀ سؤ استفاده کردن از رسانههای گروهیِ نوین، یاری میشود.
با این همه، یک مسیحی باید بداند که تمام داراییها به آفریننده تعلق دارد. ما صاحبان یا اربابانِ مستقل نیستیم، بلکه تنها مباشران و ناظرانِ افتاده میباشیم. هیچ چیز از آن ما نیست. هر آن چه پیشتر داشتهایم تنها برکتی بیش از جانب خدا نیست، و لازم است که حسابِ چگونه استفاده کردن از پول، وقت یا کارهای خود را پس بدهیم. مراقب باشید برای آن چه انجام میدهید و خرج میکنید.
2 . دوست داشتنِ خدا و آزمندی برای پول
عیسی به ما هشدار میدهد: «هیچکس دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مهر خواهد ورزید . . . نمیتوانید هم بندۀ خدا باشید و هم بندۀ پول» (متی 6 : 24 از برگردان هزارۀ نو). یک مسیحی نمیتواند بهگونهای رفتار کند که گویا صاحبِ پول خودش میباشد بدون این که آن را در اختیار خدا قرار دهد، وگرنه دزدی خواهد بود که به داراییِ اربابش دستبرد میزند. به همین انگیزه زمانی که مسیحی میشویم شیوهای را که برای رسیدگی کردن به پولمان داریم اساساً تغییر مییابد. مسیحیان ثروتمند نباید برای خودشان نقشه بکشند و زندگی کنند، بلکه لازم است به راستی از خدا بپرسند که او میخواهد با پولی که به آن ها سپرده چه کار بکنند.
کشورهای در حالِ توسعه که صنایعِ اندک دارند هنوز نیازمندند که ابتدا وارستگیِ روحانی داشته باشند. باور به خدای تثلیث مسئولیت، پشتکار و روی کردهای فداکارانه را تقویت میکند. تنها مشارکت با عیسی است که از فاسد شدنِ مردم یا از اینکه فقط برای خانوادههایشان کار کنند، جلوگیری مینماید. از این روست که آن ها میتوانند نیاز دیگران را ببینند و احساس نمایند. اگر نگرشِ آن ها دگرگون نشود تنبلی، دزدی و تروریسم رواج خواهد داشت. مسیح یگانه امید برای جهانِ ماست!
کتابمقدس بهروشنی میگوید: «دزدی مکن» و بدین وسیله داراییِ شخصی را تأیید میکند. پس نباید به ثروتِ کسی چشم طمع داشته باشیم، زیرا مسئولیتِ ابدی او با ثروتش افزایش مییابد. این فرمان را عیسی شرح داد در وقتی که گفت: «گذشتنِ شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از دخولِ شخصِ دولتمند در ملکوتِ خدا» (متی 19 : 24). با وجود این، مال و مِنالِ ثروتمندان دزدی از آن ها را توجیه نمیکند، زیرا هر که دزدی کند خودِ خدا او را عادلانه داوری خواهد کرد.
در عمق وجودمان حس میکنیم که نباید چیزی را برداریم که متعلق به ما نیست. وجدانمان بسیار حساس است و به ما هشدار میدهد که مرتکبِ دزدیِ کوچک یا بزرگ نشَویم. لازم است بهدقت خودمان را بیازماییم و ببینیم که آیا چیزی داریم که مالِ ما نیست. اگر از خدا بخواهید که کمک کند تا به یاد آورید که چه چیزی متعلق به شماست و چه چیزی از آنِ دیگری است، قطعاً به شما یاری خواهد رساند تا این امر را تشخیص بدهید. همچنین باید از عیسی بخواهیم که به ما شهامت و دلیری بدهد تا آن چه را که متعلق به ما نیست بیدرنگ به صاحبش برگردانیم. نیاز داریم که از خدا و مالکانِ آن چیزها تقاضای بخشش و گذشت کنیم. اموالِ دزدیده شده وجدانِ ما را تحت تأثیر قرار میدهد و رابطۀ ما را با عیسی خراب میکند. در یک جلسۀ بشارتی در آفریقا مردم تشویق شدند تا آن چه را به سرقت بُرده بودند به صاحبانشان برگردانند. در اینجا بود که برخی از مردانِ پلیس که حضور داشتند خندیدند و با تمسخر به یکدیگر نگریستند، زیرا میدانستند که هر از آن ها دزدی کرده بودند. چنین چیزها در همه جا رُخ میدهد و این فیضِ ویژۀ خداست هنگامی که به گناه خود پی میبریم، از آن پشیمان و متنفر میشویم، صمیمانه توبه میکنیم، آن را اعتراف مینماییم و خسارتش را میپردازیم. همواره به سوی عیسی بازگشت کنید و او به شما کمک خواهدکرد تا زیانی را جبران نمایید که ممکن است مسبب آن باشید. هر آن چه متعلق به شما نیست بیدرنگ آن را به صاحبش برگردانید.
نوشته عبدالمسیح
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |