کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل سوم، نقدی بر مسئلۀ پیشگویی قرآن در بارۀ جسد فرعون (قسمت سی و نهم)
کتاب افسانۀ معجزات قرآن: فصل سوم، نقدی بر مسئلۀ پیشگویی قرآن در بارۀ جسد فرعون
(قسمت سی و نهم)
کشف جسد فرعون
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُون.
پس امروز بدنت را از آب بیرون می آوریم تا عبرتی باشد برای جانشینانت و همانا بیشتر مردم از آیات ما غافلند. (یونس، 92)
حدود صد سال پیش باستان شناسانی که اهرام ثلاثة مصر را بررسی و مطالعه می کردند، جسد مومیایی شده ای را از یک مقبره بیرون آوردند که به ادعای برخی افراد جسد فرعون می باشد.
مدعیان قرآن معتقدند آیة 92 سورۀ یونس پیشگویی همین ماجرای کشف جسد فرعون است. لکن در اینترنت مطالبی ضد و نقیض دربارۀ این موضوع نقل می کنند. برخی می گویند جسد در زیر آب، داخل رود نیل کشف شده و تصویری از یک غواص گذاشته اند که زیر آب مقابل جسد فرعون ایستاده است. برخی دیگر نیز می گویند جسد توسط باستان شناسان از یک مقبره داخل اهرام بیرون آورده شده و آن ها نیز تصویری گذاشته اند.
علی ایُ حال ما اشکالات هر دو گروه را بررسی خواهیم کرد ولی قبل از این بررسی باید بگوییم نقل این حرف های متناقض از سوی معجزه سازان آن هم در اینترنت، نشان گر این است که تشابه آیه با ماجرای کشف جسد باعث شده آقایان برای بال و پر دادن بیشتر به قضیه، دست به حاشیه سازی بزنند تا قضیه از هر جهت به متن آیه شبیه تر شود ولی چون این حاشیه سازی ها بدون هماهنگی انجام گرفته؛ ضد و نقیض از آب درآمده اند و همین تناقض گویی ها خودش گواهی است بر بطلان این ادعا.
اشکال اول
حتی اگر این موضوع حقیقت داشته باشد یک پسگویی است نه پیشگویی. برای درک این مطلب به نکات زیر توجه کنید:
مصریان قدیم مرده های خود را مومیایی می کردند زیرا مومیایی شدن از پوسیده شدن جسد جلوگیری می کند. مومیایی کردن ریشه در اعتقادات کهن مصریان داشت که معتقد بودند مردگان در عالم زیر خاک، زنده می شوند و زندگی می کنند. بدین خاطر درون قبر، آب و غذا نیز برای آنان می گذاشتند. مصریان، اهرام ثلاثه را دنیای مردگان و تمام شاهان خود را فرعون می نامیدند. هرگاه یکی از این فرعون ها می مُرد، غیر از مومیایی شدن، شمشیر، تاج و زیورآلاتش نیز با او دفن می شد. شاه برای مصریان مقامی نیمه خدایی داشت لذا بعد از مرگ نیز او را شاه عالم مردگان تصور می کردند.
مومیایی کردن مصریان نیز مانند سوزاندن هندیان، میان ملت ها، به خصوص ملت های خاورمیانه مشهور عام و خاص است زیرا مصر یکی از بزرگ ترین و قدیمی ترین تمدن های دنیاست. مگر می شود مردم چنین کشوری چنان عقایدی داشته باشند و مردگان خود را مومیایی کنند ولی مردمان کشورهای همسایه از آن بی خبر باشند؟ عرب ها کاملاً از این موضوع با خبر بودند، درست همان گونه که ما ایرانیان می دانیم هندیان مردگان خود را می سوزانند.
هر شخصی که در آب غرق می شود جسدش روی آب می آید و هرگز زیر آب نمی ماند. سپس امواج دریا، جسد را به ساحل می افکنند. مسلم است مصریان جسد شاه خود را که روی آب آمده، و مقامی نیمه خدایی دارد، داخل آب به حال خود رها نمی کنند. لذا به یقین آن را از آب گرفته، مومیایی کرده و در مقبرۀ مخصوص فرعونها (اهرام ثلاثه) دفن کرده اند. دانستن این موضوع، طبیعی است پس پیامبر نیز آن را می دانست. نه فقط پیامبر بلکه تمام مردم مصر و تمام کسانی که به مصر سفری داشته یا با تاجران برگشته از مصر، نشست و برخاستی کرده بودند این قضیه را می دانستند. پیامبر نیز یکی از همین افراد بود که هم غرق شدن فرعون را می دانست، هم بیرون آورده شدن جسدش را از آب، هم مومیایی شدنش توسط مصریان، و هم خاصیت مومیایی کردن را که از پوسیده شدن جسد جلوگیری می کند و موجب می شود جسد هزاران سال باقی بماند. برای همین از قول خدا گفته است:
امروز جسدت را نجات می دهیم تا عبرتی برای جانشینانت باشد. (یونس، 92)
اشکال دوم
چیزی که جسد فرعون را تا قرن بیست و یکم سالم نگه داشته، قدرت و معجزۀ الهی نیست بلکه خاصیت مومیایی شدن است که باعث شده جسد چندین هزار سال نپوسد و باقی بماند. این موضوع در تمام جسدهای مومیایی شدۀ جهان صادق است و فقط منحصر به یک فرعون نیست. خدا اگر می خواست جسدی را برای عبرت ما آیندگان نگه دارد چرا مثال جسد نمرود را نگه نداشته است؟ پاسخ واضح است چون مردمان بابل مردگانشان را مومیایی نمی کردند تا خدا آن را به عنوان عبرت برای آیندگان معرفی کند. پس سالم ماندن جسد فرعون مربوط به قدرت خدا نیست که قرآن آن را به خدا نسبت داده زیرا اگر سنت مردم مصر و مومیایی کردنشان نبود، جسد فرعون نیز مانند جسد نمرود از بین می رفت.
اشکال سوم
این اشکال فقط شامل آن دسته از مدعیان معجزه می باشد که گفته اند جسد فرعون در زیر آب کشف شده است. ایشان می گویند جسد فرعون در سال 1898 زیر آب کشف شد و پیشگویی قرآن در مورد نجات جسد فرعون از آب دریا به حقیقت پیوست. باطل بودن ادعا کاملاً واضح است زیرا متن آیه می گوید «امروز جسدت را نجات می دهیم تا عبرتی باشد برای جانشینانت». به گفتة خود قرآن جسد فرعون در همان روز غرق شدنش، از آب نجات پیدا کرد نه 3 هزار سال بعد. قرآن اگر می خواست پیشگویی کند کلمة الیوم را (امروز) به کار نمی برد و می گفت 3 هزار سال بعد جسدت را از آب نجات خواهیم داد.
اشکال چهارم
معجزه سازان ادعا می کنند فرعون در 92 سالگی غرق شده و شمارۀ آیه (92) سن فرعون می باشد. باید به این دروغ پردازان بگوییم شما حتی سن دقیق حضرت فاطمه را که مربوط به اسلام خودتان است نمی دانید و حتی نمی دانید دقیقاً در کدام روز وفات کرده برای همین دو روز را در سال به عنوان روز وفات ایشان عزاداری می کنید (ایام فاطمیه). حال با این وصف، شما چگونه سن دقیق فرعون را که چهارهزار سال پیش بوده و مربوط به مصریان است محاسبه کرده اید؟ امروزه با وجود این همه دفتر و کامپیوتر و شناسنامه و ثبت احوال باز هم می بینیم افرادی پیدا می شوند که سنشان اشتباه ثبت شده. چهار هزار سال پیش چگونه این طور دقیق سن کسی را محاسبه کرده اند که شما نیز از آن با خبرید؟
این داستان در چند سورۀ دیگر هم ذکر شده، مانند شعراء، طه و قصص. آیة غرق شدن فرعون در سورۀ طه شمارۀ 78 است و در سوره های دیگر نیز شماره های دیگری دارد. حال سن فرعون را چند حساب کنیم؟ 92؟ 78؟ یا…؟
اشکال پنجم
تمام بزرگان و فرعونان مصر بعد از مرگ، مومیایی می شدند. کسانی که می گویند این جسد، جسد همان فرعون زمان موسی است؛ از کجا این مطلب را می توانند اثبات کنند؟ شاید جسد فرعون دیگر یا یکی از وزرا و شاهزادگان مصر است که در دریا هم غرق نشده. تنها دلیلشان این است که می گویند ذرات نمک در بدن اوست و نشان می دهد در دریا غرق شده است. فقط فرعون نبود که آن روز در آب غرق شد بلکه کسان زیادی نیز همراهش غرق شدند و همگی نیز به سنت مصریان مومیایی گشتند و اگر نمکی باشد در بدن آن ها نیز هست. پس از کجا می توانید مطمئن باشید که این جسد، جسد یکی از آن افراد نیست و درست مال خود فرعون است؟
منظور قرآن از آیة 92 سورۀ یونس؟
نه تنها قرآن بلکه تمامی ادیان و فرهنگ ها مرگ را عبرتی برای بشر می دانند بدین مفهوم که انسان باید از مرگ دیگران عبرت بگیرد و با به یاد آوردن مرگ خویش به طغیان و سرکشی و ظلم به اشخاص ضعیف تر دچار نگردد. موضوع عبرت از مرگ دیگران، زمانی بیشتر معنی می یابد که شخصی که مرده است فردی قدرتمند، ظالم و یا دارای جاه و مقام دنیوی چون شاه یک مملکت باشد. زیرا انسان که همیشه در سودای قدرت و مقام و ثروت است با دیدن مرگ چنان افرادی به این نتیجه می رسد که قدرت و مقام و ثروت برای هیچ کس ماندگار نیست و عاقبت همه مرگ است و عاقبت ظالمان نیز مرگ و بد نامی و نفرین.
روی همین حساب مرگ فرعون مصر سوژۀ بسیار مناسبی است برای قرآن تا از او به عنوان مایة عبرت دیگران یاد کند. مدتی بعد از مرگ، همگان در حافظة تاریخ فراموش می شوند و خوب و بد، همه از یادها می روند جز اندک مواردی. ولی جسد فرعون مومیایی می شود و چون جسدش می ماند تاریخش نیز خواهد ماند پس چه سوژه ای بهتر از فرعون برای عبرت آیندگان شدن. بنابراین منظور قرآن این نیست که جسد فرعون چند هزار سال بعد یعنی سال 1898کشف خواهد گردید بلکه منظورش این است که فرعونی که در دریا غرق شد و جسدش نیز از آب بیرون آمد و مومیایی گشت مایة عبرتی است برای کسان بعد از او و جانشینانش.
هم الگو و هم عبرت از مصادیق یادگیری مشاهده ای در روانشناسی رفتارگرایی است. کلید رمز این دو نوع یادگیری، تناسب داشتن یادگیرنده با شخصی است که مایة الگو و یا عبرت قرار می گیرد. موفقیت یک کشاورز نمی تواند الگویی برای یک ناخدای کشتی باشد. همچنین ورشکستگی یک تاجر نمی تواند عبرتی باشد برای یک خلبان. زیرا میان این یادگیرندگان با آن مایه های الگو و عبرت، هیچ تناسبی وجود ندارد و عدم این تناسب باعث می شود هیچ یادگیری اتفاق نیفتد. پس فرعون نیز نمی تواند مایة عبرت برای مردم عادی کوچه و بازار باشد و منظور قرآن از عبارت لِمَن خَلفکَ (کسان بعد از تو) نه ما هستیم و نه مردم عادی آن روزگار (زمان موسی). زیرا مردم عادی هیچ قدرت، ثروت و مقام و سپاهی مثل فرعون ندارند و فرعون فقط برای فرعونان مثل خودش می تواند مایة عبرت باشد. شاهد این نکته اصطلاح لِمَن خَلفکَ است که در آیه می بینیم. تناسبی را که شرح دادیم به روشنی می توان در این عبارت مشاهده کرد زیرا لِمَن خَلفکَ در اصل به معنای «جانشین تو» می باشد که مشتق از کلمة خلیفه است. این عبارت و توضیحات فوق نشان می دهد منظور قرآن فرعون بعدی است. یعنی تو را ای فرعون برای فرعون بعدی که جانشین تو خواهد بود مایة عبرت قرار می دهیم.
(پاورقی 47): رویکرد یادگیری اجتماعی آلبرت بَندورا
بحث عبرت درشکست ها مطرح می شود ولی بحث الگو مربوط به موفقیت هاست.
داستان فرعون و موسی فقط در کتب دینی نقل شده و در کتب تاریخی اثری از آن نیست حتی اسمی از موسی در کتب تاریخی یافت نمی شود. مصریانی که همة وقایع کشورشان حتی به شکار رفتن فرعونشان را در ستون های اهرام ثبت کرده اند چگونه اتفاقی به این بزرگی و اهمیت را ننوشته اند؟ مورخان و صاحب نظران عقیده دارند چنین اتفاقی اصلاً نیفتاده و ماجرای موسی و کوچ بنی اسرائیل و شکافتن دریا افسانه ای است که توسط برخی یهودیان درست شده است.
کسانی که موضوعی با این همه ابهام را یک پیشگویی برای قرآن می دانند چرا اصلاً به این مسأله توجه نمی کنند دریایی که قرآن می گوید مادر موسی وی را درون صندوق در آن انداخت امروز یک رودخانه (رود نیل) از آب درآمده است ؟ داستان موسی و فرعون نزدیک 30 بار در قرآن تکرار شده و حتی یک مورد هم نیست که در آن نام رود به کار رفته باشد و این موضوع نشان می دهد محمد از جغرافیای مصر اطلاعی نداشته برای همین خیال می کرده چیزی که عصای موسی آن را شکافته همان جایی است که مادر موسی کودکش را درون صندوق در آن رها کرده است. وگرنه اگر قرآن از سوی خدا بود قطعاً خدای بزرگ از این مسأله اطلاع داشت و هرگز رودخانة نیل را با اسم دریا ذکر نمی کرد. آیا اطلاق کلمة دریا به رود اشکال نیست؟ رود چیز دیگری است، دریا چیز دیگر و تعریف هر کدام نیز با یکدیگر کاملاً متفاوت است. کسی که به رود بگوید دریا، مانند این است که به ماه بگوید خورشید یا به شهر بگوید کشور یا به گوسفند بگوید گاو.
سخنی در باب پیشگوییهای قرآن
قوی ترین مواردی که می شد تحت عنوان پیشگویی های قرآن در موردشان بحث کرد همین سه مورد بودند. معجزه تراشان قرآن اصولاً دو دسته اند: خوش سلیقه و بد سلیقه.
گروه خوش سلیقه آن دسته از آیات را به عنوان پیشگویی و یا معجزه انتخاب می کنند و برای آن حاشیه می سازند که لااقل در نگاه اول تا یک مدت انسان را به فکر فرو می برند. بعد که شخص آن را بررسی کرد و اشکالاتش را متوجه گردید بی اساس بودن آن معجزه یا پیشگویی برایش ثابت می شود. نظیر تمام مواردی که در این مقالات به آن ها اشاره کردیم.
اما گروه بد سلیقه که از اسمشان نیز پیداست چنان آیاتی را به عنوان معجزه یا پیشگویی معرفی می کنند که هر آدم عاقلی را به خنده می آورد. مواردی از قبیل تبّت یدا اَبی لهب، یا اِنّا اعطیناک الکوثر که برخی آقایان این ها را نیز پیشگویی می دانند. معجزه و پیشگویی دانستن چنین مواردی آن قدر ابلهانه است که هرگونه بحث و مجادله در مورد معجزه بودن یا نبودن آن ها جز بطالت وقت و بازیچه شدن در دست گروهی سفیه و ابله چیز دیگری نیست. لذا بندۀ حقیر نیز از باب همین موضوع که جواب ابلهان خاموشی است از به بحث گذاشتن چنین مواردی در کتاب حاضر صرف نظر می کنم و در این گونه موضوعات سطحی، قضاوت را بر عهدۀ خود خوانندگان محترم و جوانان عزیز می گذارم.
برگرفته از کتاب افسانۀ معجزات قرآن
نوشتۀ بهزاد پوربیات
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
اول این که فقط بزرگان مومیایی میشدند نه هر کسی .دوم بسیای مومیایی شدند ولی اکثرا مومیای تقریبا نابود و از بین رفته بود . وقتی رویه های مومیای را باز میکنند جسد داخل پوسیده است و چیزی از ان باقی نمانده .تنها جسدی که سالم مانده همین فرد هست .جسد این فرعون در قاهره کشف نشده است بلکه در خلیج عقبه کشف شده .منظور از دریا خلیج عقبه هست نه رود نیل . هر چند در زبان محاوره ای بضا به رود هم دریا گفته میشود مانند اطلاق دریاچه ارومیه به دریا .در زبان عرب مانند فارسی کلی ایهام و کنایه و این نوع گفتار وجود دارد مانند ایه :ایا کسی هست که به خدا قرض دهد .سوال اینجاست که مگر خدا قرض نیاز دارد.مساله بعدی این جسد با کربن 14 و 12 مورد بررسی قرار گرفت و مشخصات از جمله سن ان مورد تایید قرار گرفته .در ایه قران گفته شده : امروز جسد را از اب بیرون کشیدیم تا برای ایندگان عبرت شود .منظور از امروز یعنی همان روزی که واقعه اتفاق افتاد نه 3000 سال بعد.قرار نیست خدا جسد همه را سالم نگه دارد تا عبرتی برای اینده گاه شود .اینکه نمرود سالم نمانده یا مثلا فراعنه دیگر سالم نماندند و چرا فقط رامسس سالم مانده از اختیار انسان خارج است .مسله دیگر این هست که این که گفته میشود خدا جسد را سالم نگه میدارد این هست که اولا این نیست که مثلا یک دست از اسمان وارد میشود و جسد را بر میدارد و …کارها توسط انسان یا موجودات یا طبیعت انجام میشود ولی همه با اجازه و الهام و هدایت خدا هست .دوما سالم نگه داشتن جسد حتی با مومیایی جز با اراده خدا نیست کما اینکه تا بحال جسدی به این سالمی دیده نشده است .معجزات قران بسیار فراتر از تمسخر افرادی مثل شماست .کشف زوجیت گیاهان .نسبی بودن زمان .نحوه شکل گیری جنین .کروی بودن زمین .حرکت کوه ها در اتمسفر اسمان .جاذبه زمین .و ….اینها ولی شاید نیاز نباشد .مهمترین مساله برای من و شما به عنوان انسان این هست که قران گفته همدیگر را مسخره نکنید .فکر نکنید شما عاقل هستید و دیگران ابله .متواضع باشید .نیاز نیست مسایل علمی را باور کنید ولی فکر میکنم اخلاق نیاز همه هست .با تشکر