معرفی کتابهای کتاب مقدس: یعقوب
رساله یعقوب James
کتاب یعقوب نیز یکی دیگر از مجموع رسالههای عام و در کل از ۵ فصل و ۱۰۸ آیه تشکیل شده و ویژگیهای مشخصه این نامه را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱ – بدون تردید ماهیت این نامه بر اساس سبک یهودی قرار دارد؛
۲ – تاکید آن بر مسیحیت زنده است که با اعمال خوب و ایمان همراه است؛
۳ – عبارات به شکلی ساده و مطلوب سازماندهی شده است؛
۴ – با تعالیم عیسی در موعظه بالای کوه کاملا همخوانی دارد؛
نویسنده
در حالی که یعقوب خود را در این کتاب صرفا با اسم کوچک معرفی میکند (۱: ۱)؛ امکان شناسایی دقیق او تقریبا ناممکن است، نام یعقوب در میان یهودیان بسیار رایج بود، و در عهد جدید چهار نفر این نام را دارند؛ اما به طور وسیعی تصور میشود که نویسنده همان یعقوب برادر ناتنی عیسی باشد. یعقوب تا زمانیکه عیسی بر روی زمین بود از وی پیروی نمیکرد (مرقس ۳: ۲۱-۳۵؛ یوحنا ۷: ۵)، اما یعقوب پس از اینکه عیسی پس از قیام از مردگان بر او ظاهر شد به وی ایمان آورد، و در نهایت بر اساس همراهی با پولس به یکی از رسولان تبدیل شد (اول قرنتیان ۱۵: ۷؛ غلاطیان ۱: ۱۹). یعقوب پس از دیدن بدن قیام کرده مسیح به یکی از رهبران کلیسای اورشلیم نیز تبدیل شد. پطرس پس از آزادی معجزه آسا از زندان بطور خاص از یعقوب نام میبرد تا این واقعه را به او اطلاع دهند (اعمال ۱۲: ۱۷). یعقوب تصمیم گرفت تا در شورای اورشلیم سخنرانی کند (اعمال ۱۵: ۱۳-۲۲)، و پولس نیز یعقوب را ستون کلیسا مینامد (غلاطیان ۲: ۹).
یوسفوس می¬گوید یعقوب در سال ۶۲ به قتل رسید، پس این رساله باید پیش از این تاریخ نوشته شده باشد. از آنجایی که رساله در مورد تصمیمات اتخاذ شده در شورای اورشلیم در سال ۴۸ یا ۴۹ میلادی که یعقوب امر رهبری آن را به عهده داشته است چیزی نمی¬گوید، تقریبا تاریخی بین سالهای ۴۵ و ۴۸ میلادی قابل پذیرش است.
زمینه
رساله یعقوب به نام ”امثال عهد جدید“ نیز خوانده شده است؛ کتاب یعقوب عملا و صادقانه به مسیحیان یاد آوری میکند که چگونه باید زندگی کنند. از پشتکار در ایمان واقعی گرفته و تا کنترل زبان، تسلیم اراده خدا شدن، و داشتن صبر و شکیبایی، ادامه پیدا میکند. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا یک زندگی درست و حکیمانه در مسیح داشته باشند. بسیاری ادعا کردهاند که یعقوب و پولس رسول به شکلی متفاوت در ارتباط با نقش و کار ایمان واکنش نشان دادهاند؛ اما در واقع، ثمرات روحانی که یعقوب درباره آن صحبت میکند به سادگی همان ایمان حقیقی را به نمایش میگذارد که پولس درباره آن نوشته است. در واقع نوشتار و طرز تفکر آنها نه تنها متناقض نیستند بلکه مکمل هم هستند. این کتاب به احتمال زیاد یکی از اولین کتابهای عهد جدید بوده که در حدود سالهای مابین ۴۰ تا ۵۰ میلادی به نگارش درآمده است، و در کل اکثریت محققین بر این باورند که این کتاب توسط یعقوب برادر عیسی نوشته شده است.
تاریخچه
یعقوب به عنوان یکی از رهبران ارشد کلیسای اورشلیم، این رساله را قبل از جلسه شورای اورشلیم و از همان شهر نوشته است که لوقا آنرا در کتاب اعمال فصل ۱۵ ثبت کرده است. یعقوب در آن شورا به همراه پطرس و پولس بر تصمیم بشارت پیام انجیل به غیر یهودیان تاکید کرد. این شورا تقریبا در سال ۴۹ میلادی برگزار شد که نشان میدهد یعقوب باید این کتاب را قبل از آن و در تاریخی حدود ۴۵ تا ۴۸ میلادی نوشته باشد. چنین رویداد مهمی در شورای اورشلیم از نظر یعقوب کاملا موجه و مورد تاکید بود اما نظر به اینکه مخاطبان رساله او مسیحی یهودی بودند و او هیچ اشارهای نیز به مسیحیان غیر یهود نمیکند، از اینرو به احتمال زیاد تاریخ نگارش به قبل از این رویداد باز میگردد. در واقع، و به احتمال زیاد این رساله میتواند اولین کتاب عهد جدید باشد که نوشته شده است.
کاربرد
کتاب یعقوب به نظر میرسد کمی شبیه کتاب امثال در عهد قدیم باشد که در لفافه عهد جدید قرار گرفته است. تمرکز مستمر آن بر اقدامات عملی در زندگی ایمانی، یادآور ادبیات حکیمانه در عهد قدیم است که قوم خدا را تشویق به کارهایی میکند که شبیه کارهای قوم خدا باشد. صفحات کتاب یعقوب با دستورات مستقیمی برای ایجاد یک زندگی مقدس پُر شده است؛ و برای کسانی که به حد نصاب تعیین شده نمیرسند هیچ عذر و بهانهای باقی نمیگذارد. در ذهن و بینش این رهبر کلیسای اولیه، شواهد ایمان مسیحیان صرفا با قدم زدن در یک راه خاص و نه هیچ راه دیگری، قابل رؤیت است. از دیدگاه یعقوب، ایمانی که سبب تغییر واقعی زندگی نشود صرفا یک ایمان بی فایده و مرده است (یعقوب ۲: ۱۷). باید به یاد داشت که بیشتر از هر کتاب دیگری در عهد جدید، یعقوب برای ایمانداران بر ضرورت عمل مطابق با ایمان تاکید کرده است.
جمع بندی
یعقوب در سرآغاز این نامه، خود را غلام خدا مینامد که با توجه به تاکید بر اعمال بندگی در این کتاب، میتواند یک نام مناسب باشد. یعقوب در سراسر کتاب اعلام میکند که ایمان، اعمال درست به بار میآورد؛ به عبارت دیگر، اگر آنانی که خود را قوم خدا مینامند حقیقتاً متعلق به او باشند، زندگی آنها میوه یا ثمر به بار میآورد. زمینه و سبک گویش این رساله بسیار شبیه به موعظه بالای کوه مسیح است، یعقوب در مقابل ایمانداران ریاکاری میایستد که خودشان یک چیزی میگویند اما سپس کار دیگری انجام میدهند.
ایمان برای یعقوب یک قضیه انتزاعی و مطلق نیست بلکه بر دنیای واقعی اثر گزار است. یعقوب نمونههای عملی متعددی را برای نشان دادن نقطه نظر خود ارائه میدهد: استوار ماندن ایمان در میان آزمایشات؛ درخواست حکمت از خدا؛ افسار کردن زبان؛ دوری از شرارت؛ عیادت از یتیمان و بیوه زنان؛ عدم طرفداری و جانبداری. وی تاکید کرد که ایمان زنده یک ایمان جامع و وسیع است، و بر هر یک از جزئیات زندگی ما اثر میگذارد و ما را به سمت شرکت واقعی در زندگی سایر مردم در جهان سوق میدهد. یعقوب متوجه شده بود که حتی ایمانداران ممکن است لغزش بخورند (۳: ۲)، و او همچنین میدانست که ایمان در افرادی که کوته بین هستند و نگاهشان فقط به جلوی پایشان است و زندگی و وضعیت دیگران برایشان اهمیتی ندارد هرگز به بار نخواهد نشست.
برگرفته از وب سایت: www.razgah.com
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |