کتاب مقدس

معرفی عهد جدید: صورت‌های رسمی کتاب‌های رسمی عهد جدید و مسئلۀ شوراها (فصل بیست و دوم)

رای بدهید

فصل بیست و دوم

صورت‌های رسمی کتاب‌های رسمی عهد جدید

صورت کتاب‌های عهد جدید را که مورد قبول کلیسای محلی و پیشوایان مختلف بوده است می‌توان از نقل‌قول‌ها و نوشته‌های آباء اولیه کلیسا به دست آورد. معهذا این صورت‌ها رسمی نبودند بلکه ثمرۀ سلیقه یا عقاید شخصی بودند. این نظرات گاهی کلی بود ولی غالباً نمایانگر کتب رسمی یک محل یا یک کلیسا یا یک شخص محسوب می‌گردید.

اولین صورت کتاب‌های رسمی که توسط عده‌ای متشکل پیشنهاد شد متعلق به مارسیون در سال ۱۴۰ میلادی است. مارسیون از اهالی یکی از شهرهای پنطس و فرزند اسقف آنجا بود. او به قدری با یهودیان مخالف بود که تمام عهد عتیق را رد کرد و سعی نمود کتاب‌هایی برای عهد جدید انتخاب نماید که از تأثیر عقاید یهود آزاد باشد. وی انجیل لوقا را پذیرفت و حتی از آن هم دو فصل اول را که شامل شرح تولد مسیح از مریم باکره بود رد کرد و ده رسالۀ پولس را پذیرفت و رسالات شبانی و عبرانیان را رد نمود. در صورتی که او تنظیم نمود اول، غلاطیان قرار دارد و سپس اول و دوم قرنتیان و رومیان و اول و دوم تسالونیکیان و افسسیان (که وی لاؤدکیان نامید) و کولسیان و فیلیپیان و فلیمون.

صورت کتاب‌های رسمی مارسیون با عکس‌العمل شدید کلیساها روبرو شد. وی بعضی از کتاب‌های رسمی را رد کرده بود و به همین دلیل مخالفان وی با جدّیت به دفاع از کتاب‌های رسمی پرداختند. آیرنیوس به او حمله کرد و ترتولیان پنج جلد کتاب بر ضد عقاید غلط وی نوشت. تهیۀ صورت شخصی توسط مارسیون این نکات را روشن می‌سازد: (۱) کتاب‌هایی که وی ذکر می‌کند به طور قطع اصالت داشته‌اند (۲) کتاب‌هایی که توسط او رد شده‌اند مورد قبول قالب مسیحیان بوده‌اند.

صورت دوم که دارای اهمیت زیادی است صورت کتاب‌های رسمی موراتوری است که به یادبود مورخ ایتالیایی و رئیس کتابخانۀ آمبروز در میلان به این اسم نامیده شده است زیرا وی این صورت را برای اولین بار در کتابخانۀ مزبور پیدا کرد. این نوشته به قرن هفتم میلادی تعلق دارد ولی محتوای آن احتمالاً به حدود ۱۷۰ میلادی مربوط می‌شود. این نوشته قسمتی از یک کتاب است پس کامل نیست. از وسط یک جمله شروع می‌شود و نام انجیل لوقا ذکر می‌گردد و آن را انجیل سوم می‌نامد. حتماً نام انجیل متی و مرقس قبل از آن ذکر شده‌اند. سپس انجیل یوحنا ذکر می‌شود و اشارۀ صریحی به رسالۀ اول یوحنا وجود دارد. اعمال رسولان و اول و دوم قرنتیان و افسسیان و فیلیپیان و کولسیان و غلاطیان و اول و دوم تسالونیکیان و رومیان و فلیمون و تیطس و اول و دوم تیموتائوس و یهودا و دوم و سوم یوحنا و مکاشفه نیز نام برده شده‌اند. نویسندۀ صورت موراتوری، رسالات پولس به لاؤدیکیه و اسکندریه را رد می‌کند و هر چند مکاشفۀ پطرس را در ردیف کتب رسمی مانند مکاشفۀ یوحنا قرار می‌دهد ولی دربارۀ آن می‌گوید که «بعضی از شما معتقد نیستند که باید در کلیساها در حضور جماعت خوانده شود».

این نوشته رسالات یعقوب و عبرانیان و رسالات پطرس را ذکر نمی‌نماید. شاید از وجود آنها اطلاعی نداشته است هرچند بعید به نظر می‌رسد که دربارۀ عبرانیان که کلمنت رومی از آن نقل قول نموده است اطلاعی نداشته باشد.

یک صورت کتاب‌های رسمی عهد جدید که حدود ۳۶۰ میلادی در آفریقا توسط شخص ناشناسی نوشته شده شامل چهار انجیل و سیزده رسالۀ پولس و اعمال رسولان و مکاشفه و سه رسالۀ یوحنا و دو رسالۀ پطرس است ولی از رسالات اخیرالذکر فقط یک رسالۀ یوحنا و یک رسالۀ پطرس را معتبر می‌داند.

آتاناسیوس در یکی از نوشته‌های خود (۳۶۷ میلادی) روشن می‌سازد که بین «نوشته‌هایی که دارای الهام الاهی بوده و توسط شاهدان عینی و خادمین کلام در ابتدا به آباء اولیۀ ما سپرده شده‌اند» و «نوشته‌های به اصطلاح سری» با بدعتکاران تفاوت زیادی وجود دارد‌. صورتی که آتاناسیوس ذکر  می‌کند شامل چهار انجیل و اعمال رسولان و یعقوب و اول و دوم پطرس و اول و دوم و سوم یوحنا و یهودا و رومیان و اول و دوم قرنتیان و غلاطیان و افسسیان و فیلیپیان و کولسیان و اول و دوم تسالونیکیان و عبرانیان و اول و دوم تیموتائوس و تیطس و فلیمون و مکاشفه است. آتاناسیوس می‌گوید: «این‌ها سرچشمۀ حیات هستند… اجازه ندهید هیچ‌کس به آنها اضافه یا از آنها کم کند.»

آباء کلیسا که از کتاب‌های عهد جدید برای رد کردن عقاید مخالفین استفاده می‌کردند اعتماد بیشتری به صحّت و اعتبار این کتاب‌ها داشتند تا کسانی که از آنها برای تعلیم ایمانداران استفاده می‌نمودند زیرا گروه اخیرالذکر این تعالیم را بدون شک می‌پذیرفتند در حالی که بت‌پرستان و بدعتکاران این‌طور نبودند. قبل از پایان یافتن قرن چهارم میلادی نظر عمومی در مورد اصالت و صحّت و اعتبار این کتاب‌ها به توافق کامل رسیده بود.

شوراها

بحث دربارۀ کتاب‌های رسمی عهد جدید توسط نمایندگان کلیسا در شوراهای رسمی تا قبل از اواخر قرن چهارم انجام نشده بود. اولین شورایی که در آن این بحث پیش آمد شورای لاودیکیه در سال ۳۶۳ میلادی بود. این شورا شامل نمایندگان تمام کلیساها نبود بلکه نمایندگان آن بیشتر از ناحیۀ فریجیه بودند. پنجاه و نهمین مصوبۀ این شورا مقرر می‌دارد که فقط کتاب‌های رسمی عهد جدید باید در کلیسا قرائت گردد ولی مصوبۀ شصتم، که در آن صورت کتاب‌ها ذکر گردیده، اصالت ندارند و نمی‌توان آن را از تصمیمات واقعی شورا دانست.

سومین شورای کارتاژ در سال ۳۹۷ میلادی صورتی تصویب نمود که همان بیست و هفت کتاب عهد جدید است.

شورای هیپو در سال ۴۱۹ میلادی همان صورت را تأیید نمود.

نتیجه

از اطلاعاتی که ذکر گردید روشن است که در چهار قرن اول میلادی تمام بیست و هفت کتاب عهد جدید مورد شناسایی و قبول تمام کلیساهای شرق و غرب نبوده است. بعضی از این کتاب‌ها، مانند اناجیل، از همان ابتدا  مورد قبول بوده‌اند. بعضی دیگر، مانند رسالۀ عبرانیان، شناخته شده و به علت روشن نبودن نویسنده مورد شک بودند. بعضی هم، مانند دوم پطرس و دوم و سوم یوحنا یا مذکور نشده و یا جزء کتب رسمی به حساب نیامده‌اند. هیچ یک از این کتاب‌ها با اخبار کلیسایی پذیرفته نشد. شوراهایی که در مورد کتب رسمی عهد جدید بحث کردند. قبل از اواخر قرن چهارم تشکیل نشدند و قبل از آن زمان عهد جدید کتاب رسمی کلیسا شده بود.

احتیاطی که در مورد قبول بعضی از کتاب‌ها مانند یعقوب و دوم و سوم یوحنا و یهودا به عنوان کتب رسمی کلیسا به عمل آمد به این معنی نیست که این کتاب‌ها جعلی بودند. فلیمون و دوم و سوم یوحنا به قدری کوتاه هستند که خیلی کم از آنها نقل می‌شد و به علاوه به کسانی خطاب شده بودند که محل آنها روشن نبود. برعکس رسالات مفصل به کلیساهای بزرگ ارسال می‌گردید و یا در شهرهای استان‌ها انتشار می‌یافت، این رسالات کوچک تا وقتی احتیاجی به آنها نبود و یا تا وقتی افراد و گروه‌های دریافت‌کننده کوششی در انتشار آنها به عمل نمی‌آوردند، توجه همگان را جلب نمی‌کردند.

پس تفاوت‌هایی که در صورت‌های کتاب‌های عهد جدید مشاهده می‌شود به علت شرایط و علایق محلی است. ولی این صورت‌ها این نکته را روشن می‌سازند که، با وجودی که در آن زمان علاقۀ زیادی به معجزات عجیب و غریب و خرافات وجود داشت، کلیساها و پیشوایان کلیسایی هر نوشته‌ای را که نام رسولان را بر خود داشت و دارای تعالیم ناشناخته بود نمی‌پذیرفتند. کتاب‌های رسمی عهد جدید فعلی ثمرۀ روایات فراوان شفاهی و کتبی و نتیجۀ تفکرات و بررسی‌های عمیق می‌باشند و چون دارای اصالت ذاتی و نیروی الاهی هستند جای خود را در کلیسا باز کردند.

در طول دورۀ تعیین کتاب‌های رسمی عهد جدید سه مرحله به چشم می‌خورد: اولاً از این کتاب‌ها توسط نویسندگان نقل‌قول می‌شود و نقل‌قول‌کنندگان به جای بحث دربارۀ اصالت آنها، اصالت و قدرت این کتاب‌ها را بدیهی می‌دانند. ثانیاً نویسندگانی مانند آیرنیوس و اریجن، که برای دفاع از مسیحیت می‌نوشتند، احساس کردند که لازم است اعتبار کتاب‌های رسمی روشن شود ولی به تصمیم هیچ یکی از کلیساها استناد نکردند. ثالثاً به تصمیمات شوراها می‌رسیم که با توجه به نظرات پیشوایان گذشته و معاصر، حد فاصل بین کتاب‌های رسمی و غیررسمی را روشن ساختند.

تمایز بین کتب رسمی و غیررسمی در نسخه‌های مختلف کلیساها روشن گردید. نسخه‌های معروف سینا (الف) و واتیکان (ب)، متعلق به قرن چهارم میلادی، دارای بیست و هفت کتاب عهد جدید می‌باشند. نسخۀ سریانی تا قبل از قرن ششم دوم و سوم یوحنا و دوم پطرس و یهودا و مکاشفه را نپذیرفت.

بررسی کتاب‌های نقل شده و صورت‌های کتاب‌های رسمی عهد جدید در چهار قرن اول نشان می‌دهد که کتاب‌هایی که پیش از همه مورد بحث بوده و یا حذف شده‌اند عبارتند از یعقوب و یهودا و دوم پطرس و دوم و سوم یوحنا و فیلیمون. در این مورد چند دلیل می‌توان ارائه نمود. رسالۀ یعقوب به یهودیان پراکنده در جهان نوشته شده بود و تعالیم زیادی که توجه مسیحیان یونانی متفکر را جلب نماید نداشت. یهودا و دوم و سوم یوحنا و فلیمون به قدری کوتاه بودند که نمی‌توانستند جلب توجه عموم را بنمایند. سه رسالۀ آخر هم که دارای محتوای شخصی و نیمه شخصی بودند نمی‌توانستند مانند رسالات مفصل‌تر به سرعت در دسترس همه قرار گیرند. دوم پطرس تا زمان یوسبیوس مورد بحث بود. کمتر از هر رسالۀ دیگری از آن نقل شده و بیشتر از هر قسمت دیگر عهد جدید مورد بحث آباء کلیسا بوده است. جروم می‌گوید که علت تردید آباء کلیسا در قبول این رساله تفاوت سبک آن با اول پطرس بوده است. هیچ‌کس نمی‌تواند ثابت کند که علت تفاوت ظاهری بین اول و دوم پطرس فقط تفاوت کاتب آنها بوده است یا چیز دیگری. شاید آشنا نبودن کلیسا با این رساله و تردید محققین کتاب مقدس و در سه قرن اول در مورد آن به این علت باشد که برای عدۀ کوچکی از مسیحیان و برای مشکلات مخصوص آنها نوشته شده است.

بعد از قرن چهارم هیچ ایراد عمده‌ای در مورد کتاب‌های رسمی عهد جدید وجود نداشت. هر چند از دورۀ اصلاحات کلیسا تا زمان حاضر نظرات شخصی زیادی ابراز شده است. مارتین لوتر رسالۀ یعقوب را رد کرد و دلیل اصلی وی این بود که به نظر او با اصل عادل شدن به وسیلۀ ایمان مطابقت ندارد. کالوین در مورد دوم پطرس مطمئن نبود. در سال‌های اخیر روش انتقاد تاریخی هیچ تفاوتی بین کتاب‌های رسمی و غیررسمی عهد جدید و نوشته‌های آباء کلیسا قائل نمی‌شود و معتقد است که تفاوت بین آنها مربوط به درجه و زمان است نه نوع و کیفیت. این نوع برداشت هر نوع اعتبار عینی را از عهد جدید سلب می‌نماید و اجرای حقایق مذکور در آن را غیرممکن می‌سازد.

پس تعیین کتاب‌های رسمی عهد جدید بر اثر قضاوت اختیاری شخص به خصوصی و یا با رأی شوراها انجام نشده بلکه نتیجۀ استفاده از کتاب‌هایی بوده است که شایستگی و هماهنگی خود را به وسیلۀ نیروی ذاتی خود ثابت کردند. شناسایی و قبول بعضی از این کتاب‌ها آهسته‌تر از بعضی دیگر انجام شد و علت آن هم عبارت بود از دور بودن یا شخصی بودن مقصد و یا معلوم نبودن نویسنده و یا عدم رابطه با احتیاجات فوری بعضی از کلیساها. هیچ‌کدام از عوامل فوق‌الذکر نقصی در مورد الهامی بودن کتاب‌های مزبور به وجود نمی‌آورد و از منزلت آنها به عنوان کلام معتبر الاهی نمی‌کاهد.

برگرفته از کتاب معرفی عهدجدید (انتشارات حیات ابدی)
نوشتۀ مریل سی تنی
ترجمۀ ط. میکائیلیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO