سؤالات رایج

دوستی به من میگوید:چون معجزات پیامبران را در آن زمان به چشم ندیدم، نمیتوانم بپذیرم شاید جادو جمبل بوده!چه پاسخی باید به او داد؟

5/5 - (1 امتیاز)

در پاسخ به سؤال شما، دو مقاله از مقالات زیادی که در وب سایت پرپاسخ موجود است را کپی کرده و در زیر برای شما می فرستم. لطفا" به مقالات دیگر ما نیز مراجعه کنید و این موضوع را به تفصیل بررسی و مطالعه کنید:

مقاله اول:

آیا معجزات در کتاب مقدس عیناً اتفاق افتاده اند؟

بله، معجزات کتاب مقدس عیناً اتفاق افتاده اند، از آنجا که کل کتاب مقدس عیناً اتفاق افتاده است، مگر آن بخشهایی که به وضوح از آنها به نماد یاد شده باشد. مزمور 17: 8 یک نمونه از این نمادهاست. " مرا همچون مردمک چشم خود نگاه دار؛ و در سایۀ بالهایت پنهانم کن،" (مزمور 17: 8) ما به معنای واقعی کلمه همچون مردمک چشم خداوند نیستیم، و همینطور خدا نیز به معنای واقعی کلمه بال ندارد. اما معجزات کتاب مقدس اتفاقات نمادین نیستند. بلکه رویدادهای واقعی هستند، که در واقعیت اتفاق افتاده اند. هر یک از این معجزات در کتاب مقدس با یک هدفی انجام شده و اتفاقاتی بوده اند که نمیتوانسته به صورتی دیگر غیر از این رخ دهد.

اولین و عمیق ترین این معجزات خلقت یا آفرینش است. خداوند همه چیز را از هیچ آفرید و هر معجزه متعاقب دیگری که رخ می داده تقویت کننده باور به قدرت عجیب او بود. کتاب خروج پر است از حوادث همراه با معجزات خدا اراده او را عملی ساختند. "پس اینک خداوند چنین می‌فرماید: ’این‌گونه خواهی دانست که من خداوند هستم: با عصایی که در دست دارم آب رود نیل را خواهم زد و تبدیل به خون خواهد شد."  (خروج 7: 17) و "در همان شب، من از سرزمین مصر عبور خواهم کرد و هر نخست‌زاده را در سرزمین مصر، اعم از انسان و چارپا، خواهم زد و بر همۀ خدایان مصر داوری خواهم کرد. من خداوند هستم." (خروج 12: 12)، اینها حوادث واقعی هستند که در نهایت  فرعون را مجبور به رها کردن قوم بنی اسرائیل کردند. اگر این بلاها اتفاق نمی افتادند، چگونه فرعون به مردم اجازه می داد بروند؟ و اگر مرگ نخست‌زاده در اثر طاعون صحت نداشت، پس خداوند آن شب در مصر راه نمی افتاد تا نخست زاده را بکشد، و هیچ ضرورتی برای بنی اسرائیل نبود تا با قطرات خون چارچوب درب خانه هایشان را رنگین کنند. پس پیشگویی خون ریخته عیسی روی صلیب باطل می بود، که در اینصورت خود واقعه صلیب  نیز  زیر سوال می رفت. از زمانی که شروع به شک کردن نسبت به واقعیت هر معجزه می کنیم، باید از اهمیت هرچیزی که کتاب مقدس در نتیجه هر یک از این معجزات میگوید نیز کاسته شود، و این به نوبه خود منجر به شک کردن به کل کتاب مقدس می شود.

در میان بزرگترین و شناخته شده ترین این معجزات در عهد عتیق میتوان به عبور از دریای سرخ اشاره کرد (خروج 14)، که در طی آن فرعون و بسیاری از ارتش او در این دریا غرق شدند. اگر این معجزه نمادین است، پس ما چطور تشخیص دهیم که دیگر قسمتهای این داستان واقعی است؟ آیا بنی اسرائیل واقعاً مصر را ترک نکردند؟ آیا ارتش مصر واقعاً آنها را دنبال نکردند؟ و اگر کردند، چگونه بنی اسرائیل از چنگ آنها گریختند؟ مزمور 78 یکی از آیاتی است که خدا در آن به بنی اسرائیل یاد آوری می کند که چگونه آنها را از اسارت مصر گریزانده است. معجزات بزرگ خدا برای قومهای اطراف  اثباتی است بر اینکه خداوند یکیست و او خدای حقیقی است. بتهای بت پرستان از سنگ و چوب قادر به انجام چنین کارهایی نبوده اند. فقط خدای معجزات است که مستحق پرستش و عبادت می باشد.

در عهد جدید، عیسی به انجام معجزات متعددی می پردازد، این معجزات از جشن عروسی در قانا آغاز می شود که در آن آب به شراب تبدیل می شود (یوحنا 2: 1-10). که البته دیدنی ترین معجزه او، زنده کردن ایلعاذر است پس از اینکه چهار روز از مرگ او می گذشت (یوحنا 11). همه معجزات عیسی ثابت می کنند که گفته او که پسر خداست صحیح است. هنگامی که او در متی 8 طوفان را آرام می کند، کار به جایی می رسد که حتی شاگردان نیز شگفت زده می شوند و می پرسند: «این چگونه شخصی است؟ حتی باد و امواج نیز از او فرمان می‌برند!»(متی 8: 27). اگر معجزات عیسی حقیقت نداشته، و حکایت کتاب مقدس از شفای بیماران توسط عیسی تنها داستانهای زیبایی بوده اند، و آن دسته از افراد با بیماری درمانده باقی می ماندند، پس شفقت او مورد تردید است (متی 14: 14، 10: 34، مرقس 1: 41). اگر واقعاً او هزاران نفر از مردم را با چند قرص نان و چند ماهی غذا نداد و مردم در آنجا همانطور گرسنه ماندند پس این سخنان عیسی: «آمین، آمین، به شما می‌گویم، مرا می‌جویید نه به سبب آیاتی که دیدید، بلکه به سبب آن نان که خوردید و سیر شدید. »" (یوحنا 6: 26) کلاً هیچ معنایی در بر ندارند. ولی عیسی فی الواقع  شفاها را انجام داد، هزاران نفر را طعام داد، آب را به شراب تبدیل کرد، و ایلعاذر را از مردگان زنده کرد. یوحنا 2: 23 به ما می گوید که باید بخاطر معجزاتش به او ایمان داشته باشیم.

همه این معجزات یک هدف دارند، که ثابت کنند خدا مثل هیچ کس دیگر نیست، او کنترل کامل خلقت را بدست دارد، و ما را متقاعد می کنند که اگر او بخواهد هر کار غیرممکنی را ممکن می سازد. انجام هیچ کاری در زندگی ما برای او سخت نیست. او می خواهد ما به او اطمینان کنیم و ایمان بیاوریم که می تواند در زندگی ما معجزه کند. اگر این معجزات رخ نداده باشند، پس چگونه می توانیم به کل کتاب مقدس ایمان داشته باشیم، به ویژه که به ما گفته زندگی ابدی ما در گرو ایمان به مسیح است. وقتی به هر بخشی از کتاب مقدس شروع به شک کنیم، همه نقشه شگفت انگیز خداوند برای ما مورد ظن واقع می شود، و به این صورت درهای دروغ و تحریف را که طرح شیطان برای از بین بردن ایمان ماست، باز کرده ایم (1 پطرس 5: 8). کتاب مقدس برای خواندن و درک واقعیت است، و این شامل معجزاتش نیز می شود.

 

منبع برای مطالعه بیشتر: Basic Bible Interpretation by Roy Zuck

منبع مقاله: www.gotquestions.org

ترجمه: علیرضا مربی

و مقاله دوم از وب سایت پرپاسخ:

آیا معجزات باور کردنی هستند؟

معجزات در ایمان تاریخی مسیحیان اساسی هستند. اگر عیسی مسیح خدای مجسم نبود و او جسماً از قبر برنخاست، پس ایمان مسیحی چنانکه ما آن را از تاریخ و کتاب مقدس می شناسیم نمی بایست یا نمی تواند حقیقت داشته باشد (رومیان 10: 9-10 را ببینید). تنها در اینصورت است که خیلی راحت است که ببینیم چرا دشمنان ایمان مسیحی بسیاری از حملات خود را به ضد این دو معجزه تجسم مسیح و قیام مسیح بخصوص و نیز بر ضد امکان معجزات بطور کلی متمرکز کرده اند. آنچه هر شخص به امکان معجزات ایمان دارد از جهان بینی او ناشی می شود. در سؤال معجزات، تشخیص مهم جهان بینی ها بین دو دیدگاه طبیعت گرایی و مافوق طبیعت گرایی می باشد. برای یک طبیعت گرا عالم هستی قابل مقایسه با یک جعبه بسته می باشد. هر آنچه در داخل جعبه اتفاق می افتد نتیجه یا قابل توضیح در رابطه با همه چیزهایست که درون خود جعبه می باشد. هیچ چیز (که شامل خدا نیز می شود) خارج از جعبه وجود ندارد، پس هیچ چیز خارج از جعبه که ما آن را عالم هستی و طبیعت می نامیم، می تواند تاثیر سببی در داخل جعبه داشته باشد. اینجا بجاست از طبیعت گرای معروف کارل ساگان نقل قول کنیم که گفته است: " عالم هستی همه چیزی است که بوده و تا ابد خواهد بود."  پس دلیل اصلی اینکه چرا طبیعت گرایان به معجزات ایمان ندارند این است که جهان بینی آنان، آنها را از این کار باز می دارد. اگر یک طبیعت گرا یکدفعه شروع به پذیرفتن امکان معجزات بکند و باور کند که معجزات واقعا" امکان دارند، شروع به دور شدن از طبیعت گرایی و ورود به یک جهان بینی متفاوت می کند. هر شخصی با جهان بینی طبیعت گرایانه هیچگاه مرتبا" به معجزات ایمان نخواهد داشت. هیچ مباحثه ای در رابطه با معجزات با چنین شخصی موفق نخواهد بود. بهترین روش برای به چالش طلبیدن بی ایمانی چنین شخص، با زیر سوال بردن طبیعت گرایی او امکان دارد. جهان بینی الهیات مسیحی وجود خدای شخصی، که ماورای طبیعت است و نیز " خارج از جعبه" وجود دارد را می پذیرد. مافوق طبیعت گرایی مسیحیت، ابدیت طبیعت را رد می کند. خدا جهان را آزادانه و exnihilo (یعنی از نیستی) آفرید.  عالم هستی مشروط است به اینکه بدون عمل خلاقانه خدا نمی توانست وجود داشته باشد و نیز بدون فعالیت نگهدارنده خدا نمی تواند به وجود خود ادامه دهد. بسیاری از قوانینی که بر عالم هستی حاکم هستند و باور طبیعت گرایان معجزات را غیر ممکن قلمداد می کند، توسط همین خدا آفریده شده است. واقعیت این است که یکی از مشکلات بزرگ طبیعت گرایان توضیح این مسئله است که چگونه نیروهای غیرهوشمند می توانند باعث بوجود آمدن هوش، شناخت و منطق باشند.   نویسنده: رونالد اچ نش

مترجم: کشیش ورژ باباخانیان 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO