دزدی در روز روشن، آن هم از… (آیا ندادن ده یک نوعی دزدی از خدا است؟)
دزدی در روز روشن، آن هم از… (آیا ندادن ده یک نوعی دزدی از خدا است؟)
شاید یکی از شگفت انگیزترین آیهها در عهد جدید که کمتر به آن توجه میکنیم و یا آن را نادیده میگیریم افسسیان4 : 28 باشد. در آنجا میخوانیم: « دزد دیگر دزدی نکند . . . » مگر ممکن است در میان باورمندان به عیسای مسیح دزد هم وجود داشته باشد؟ دردناک است که بگویم نه تنها در کلیسا دزد هست، بلکه …
گاهی شبانان و کشیشان نیز سر دسته دزدان در کلیسای خودشان هستند.
البته کاربرد واژه « دزد » در این نوشته این نیست که کسی از دیوار خانه مردم بالا برود و لوازم گرانبهای آنها را بدزدد. نه هیچ یک از ما چنین کار نابخردانه انجام نمیدهیم. « دزد » در اینجا به چِم (معنی) کسی است که از دارایی یا خُسران کلیسا برای زندگی خودش سود کسب میکند. او به کلیسا و کار خدا ضرر میزند تا برای خودش گنج بیاندوزد. او به داراییِ خدا چشم ِ طمع دارد و به داراییِ خودش قانع نیست.
به راستی که نخستین دزدی را آدم و حوا با هدایت شیطان در باغ عدن انجام دادند و آن هم در روزِ روشن. در اختیار داشتن « معرفت نیک و بد » حق آنها نبود. ولی از آنجا که چشم طمع به داراییِ خدا داشتند که همانا « معرفت نیک و بد » بود؛ خواستند آن را در اختیار بگیرند تا مانند خدا عارف نیک و بد گردند. نقشِ شیطان در آن ماجرا که عیسای مسیح او را « دزد » نامید (یوحنا 10 : 10 ) بر هیچ یک از ما پوشیده نیست. و امروزه همان « دزدِ برجسته » ما را نیز تشویق میکند که داراییِ کلیسا و کار خدا را از آنِ خودمان بسازیم و از خُسرانِ کلیسا و کار خدا برای زندگی خودمان سود به دست آوریم. ولی چنین سودِ ناروا به خُسرانِ دو چندانِ ما منجر خواهد شد و درست همانگونه که آدم و حوا دستخوشِ نفرین ایزدی شدند، زندگی ما نیز دچار نفرین خواهد شد.
از همان ابتدا خدا برای سنجشِ وفاداریِ ما نسبت به خودش، قانون تقدیم قربانی و هدایا را بنا نهاد. این قانون را ما با میل خودمان نمیتوانیم به شکل دیگری درآوریم یا نادیده بگیریم. او نیازی به قربانیها و هدایای ما ندارد، ولی نحوه تقدیم آنها نشان میدهد که ما نسبت به خداوند و برکات او وفادار هستیم یا نه؛ آیا به او احترام میگذاریم و او را دوست داریم یا نه.
بدون شک خداوند در آن مشارکتهای نزدیکی که با آدم و حوا در باغ عدن داشت به آنها گفته بود که مایل است اگر هدیهای به او تقدیم میشود نوبر و بهترین باشد، زیرا خودِ او بهترین را به انسانها میدهد. و باز بدون شک آنها این نکته را به پسرانشان آموزش داده بودند. ولی در باب چهارم کتاب پیدایش مشاهده میکنیم که قاین، نوبر محصولِ زمینی را که کاشته بود به خداوند تقدیم نمیکند درحالی که برادرش هابیل از نوبر (نخستزادگان) گله خویش برای خداوند هدیه میآورَد. از آنجا که هابیل با تقدیم نوبر، به خداوند و میل او احترام گذاشته بود، خداوند هدیهاش را میپذیرد ولی هدیه قاین را رد میکند (پیدایش4 : 1- 7). در آیه 7 خداوند بسیار روشن به قاین میگوید که کارش نیکو نبوده است؛ زیرا او باب میل و احساس خودش برای خداوند هدیه تقدیم کـرده بود و این کـار بیاحترامی به خداوند به شمار میآید.
شکی نیست که سلیمان نیز از این امر آگاهی کامل داشت، زیرا میفرماید: « از مایملک خود، خداوند را تکریم نما و از نوبرهای همه محصولِ خویش» (امثال3 : 9). بنابراین، زمانی که نوبر درآمد خود را به خداوند تقدیم نمیکنیم او را تکریم نمینماییم. نوبر درآمد ما، دارایی خدا به شمار میآید و زمانی که آن را برای زندگی و نیازهای خودمان به کار میبریم به راستی که به دارایی خدا دست درازی کردهایم.
کتابمقدس به روشنی نشان میدهد که کدام بخش از درآمد ما از آنِ خداست و لازم است که آن را پیش از خرج کردن درآمدمان برای نیازهای زندگی روزمره، در وهله نخست و در حکم نوبر کنار بگذاریم تا به خداوند تقدیم کنیم: « تمامی ده یک زمین چه از تخم زمین چه از میوه درخت از آنِ خداوند است و برای خداوند مقدس خواهد بود . . . و تمامی ده یک گاو و گوسفند یعنی هر چه زیر عصا بگذرد (شمرده شود)، یک دهم آن برای خداوند مقدس خواهد بود » (لاویان 27 : 30 و 32). از آنجا که در آن زمان درآمد مردم بر مبنای زندگی کشاورزی و دامپروری بود به همین چرایی سخن از ده یک فرآوردههای کشاورزی و دامی به میان آورده شده است.
ده یک هر چیزی که برای امرار معاش و زندگی روزمره به دست میآوریم از آنِ خداوند است و برای او مقدس (جدا شده) میباشد. یعقوب در پیدایش 28 : 22 به خداوند میگوید: « آنچه به من بدهی ده یک آن را به تو خواهم داد.» ابراهیم، پدر بزرگ یعقوب نیز « از هر چیز ده یک » داده بود (پیدایش 14 : 20). و عیسای مسیح در متی 23 : 23 میگوید: « شما باید ده یک را بدهید» (برگردان تفسیری). بنابراین، ده یک دادن از هر چیز، پیش از دوره شریعت رواج داشت و عیسای مسیح نیز بر دادن ده یک پافشاری کرد.
برخی از مسیحیان برای خودشان راههایی درست کردهاند که دزدیشان را از دارایی خدا موجه جلوه دهند. برای نمونه میگویند که کمک هزینه تحصیلی، کمکهای دولتی برای نیازهای روزانه، هزینه آب و برق و تلفن و تماشای تلویزیون، وام یا اجاره خانه، پرداختهای ماهیانه برای خرید خودرو، مبلمان و لوازم خانه و هر آنچه با کارتهای اعتباری خریدهاند شامل ده یک نمیشود. به همین چرایی این هزینهها یا درآمدها را کنار میگذارند و از آنچه ته تغار باقی میمانَد به خیال خودشان ده یک میدهند. اکنون بماند که برخی نیز هزینههای جانبی خودشان و فرزندانشان از قبیل کلاسهای شنا، موسیقی، مسافرت، گردش و تفریح، حتی هدایایی را که برای مجالس عروسی هزینه میکنند از مبلغ کل درآمدشان کم مینمایند و پس از آنچه دیگر چیزی باقی نمیمانَد به خدا و کار کلیسا کم کَمَکی میدهند. این کار، خود فریبی است و خداوند هرگز از آن خشنود نمیگردد، زیرا بر خلاف خواستِ او رفتار کردهایم.
از دست همین کسان بود که خداوند در کتاب ملاکی 3 : 8 و 10 چنین میگوید: « آیا انسان خدا را گول زند؟ اما شما مرا گول زدهاید و میگویید در چه چیز تو را گول زدهایم؟ در عُشرها (ده یکها) و هدایا. تمامیِ عُشرها (ده یکهای کامل) را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراک باشد.» بنابراین، صاف و پوست کنده خداوند میگوید که چنین کسانی که بخشِ بیشتری از ده یک خودشان را برای نیازهای دیگر به کار میبرند، مسیحیانِ فریبکار هستند و آنها به دارایی و خزانه خدا دستبُرد میزنند و آنچه را که برای او مقدس (جدا شده) است برای خودشان خرج میکنند.
برخی از مسیحیان نیز راه گریز دیگری برای ندادن ده یک از خودشان اختراع کردهاند. آنها گاه گاهی، بگی نگی یه جورهایی ده یک میدهند، ولی در نهایت یا به خودشان این به اصطلاح ده یک را پرداخت میکنند یا به دوستان و خویشاوندانِ نیازمندی که دارند. یکی از همین کسان که شبانِ کلیسا بود، میگفت که ده یکش را برای بستگانِ نیازمندی که همسرش در ایران دارد میفرستد و دیگری هم که زمانی شماس کلیسا بود میگفت که ده یکش را به فقرا میدهد. یا هستند مسیحیانی که به ستارگان برنامههای تلویزیونهای مسیحی ده یک میدهند. یکی از همین ستارگان که شبانِ بدون گله و کشیشِ بدونِ کلیساست، در برنامهاش میگفت که ده یکش را به برنامه خودش میدهد و بینندگانش را هم تشویق میکرد که به آن برنامه ده یک بدهند.
گاهی هم میشنویم که برخی، ده یک خود را برای کمک به پناهندگان ایرانی در این کشور و آن کشور میفرستند. هر چند که کمک به پناهندگان کار بسیار شایسته است، ولی نباید ده یک خود را با میل و انتخاب خودمان برای کمکهای انسان دوستانه اختصاص دهیم. ده یک با صدقه دادن و کمک به نیازمندان تفاوت دارد و کتابمقدس بسیار روشن به ما میگوید که با ده یک خودمان باید چه کار کنیم و آن را به کجا بپردازیم.
در ملاکی 3 : 10 خداوند میگوید: « تمامی عُشرها (ده یک ها) را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراک باشد. . .» ده یک را باید به مخزنهای خدا که در خانه او قرار دارد بدهیم نه به این و آن. ما به کس ده یک نمیدهیم بلکه به کلیسا که خانه خدا در عهد تازه است د ه یک میدهیم. در هیچ جای کتابمقدس نوشته نشده است که ما به کشیش یا به کاهن باید ده یک بدهیم.
البته کشیش یا کاهن برای خدمتی که به خدا و مردم میکنند از بودجه ده یک ها و هدایا امرار معاش مییابند، ولی این بدان مفهوم نیست که ما باید ده یک خودمان را به آنها بدهیم. این خداوند است که برای خدمتی که کشیشان در خانه خدا (خیمه اجتماع) انجام میدهند تمامی عشر (ده یک) اسراییل (کلیسا) را به ملکیت داده است (اعداد 18: 21).
ناگفته نمانَد که قوم اسراییل از عُشرهایی (ده یکهایی) که به خداوند در مکانی که مقرر شده بود تقدیم میکردند خودشان، خانوادهشان با غلامان و کنیزانشان نیز میخوردند (تثنیه 12: 11- 19). امروزه نیز کسانی که به کلیسا ده یک میدهند از خوراکهای روحانی در کلیسا بهره میبرند و درآنچه به خداوند میدهند خودشان هم شریک هستند.
ندادن ده یک در زمان نحمیا موجب شده بود که خادمانِ خانه خدا برای امرار معاش و تأمین هزینههای زندگی خودشان و خانوادههایشان به مزرعههای خودشان فرار کنند و این کار در واقع « غفلت درباره خانه خدا » بود (نحمیا 13: 10- 14). هم اکنون نیز ندادن ده یک کامل به کلیسا موجب میگردد که شبانان و کشیشان شِششان در گرو هفتشان باشد. و اگر از بخت بد مزرعهای ندارند که فرار را بر قرار ترجیح دهند و به آن بگریزند، ولی به کارهای دیگر میپردازند تا دست کم بتوانند هزینههای زندگی خودشان و خانوادهشان را تأمین کنند.
پولسِ فرستاده در اول قرنتیان 9 : 13و 14 میفرماید: « آیا نمیدانید که هر که در امور مقدس مشغول باشد از هیکل (ده یکها و هدایای تقدیم شده به خانه خدا) میخورَد و هر که خدمتِ مذبح کند از مذبح نصیبی میدارد؟ و همچنین خداوند فرمود که هر که به انجیل اعلام نماید از انجیل معیشت یابد.» زمانی که اعضای کلیسای محلی ده یک درآمدشان را به بودجه کلیسایی که در آن خوراک روحانی میخورند، نمیدهند به راستی که فرمان عیسای مسیح را نادیده میگیرند، زیرا شبان کلیسا نمیتواند بابت کاری که برای اعلام انجیل انجام میدهد معیشت یابد. او یا همسرش مجبور میگردند که کار دیگری سوای خدمت در کلیسا انجام دهند و این کار جلوی روند رشد سالم و مفید کلیسا را میگیرد؛ زیرا وقتی را که باید برای رسیدگی به وضعیت روحانی گله اختصاص دهند به آن کار اختصاص میدهند.
شوربختانه مشاهده میشود که برخی از شبانان تمام وقت یا همسرانشان از روی ناچاری و تأمین نشدن هزینههای نخستینِ زندگی به کار در شبکههای ماهوارههای مسیحی میپردازند؛ و همین کار رفته رفته بین آنان و اعضای کلیسایشان دوری ایجاد میکند. شاید در ابتدا نه خود آنها و نه اعضای کلیسایشان متوجه این خطر نباشند؛ ولی با گذشت چند سال ناگهان بیدار میشوند که رشد کلیسایشان یا متوقف شده یا اینکه بسیاری از اعضای کلیسا به کلیساهای دیگر رفتهاند. از سوی دیگر اعضای چنین کلیساهایی ندانسته یا ناخواسته تشویق میشوند که از دارایی کلیسا و مال خدا بدزدند و ده یک ندهند؛ زیرا آنها میبینند شبانانشان از جای دیگری معاش مییابند. یکی از همین شبانان میگفت که میخواهد از کار شبانی کنارهگیری کند و تمام وقت به تهیه برنامههای ماهوارهای و اینترنتی مسیحی بپردازد؛ زیرا درآمد این کار به مراتب بیشتر از حقوق ناچیزی است که از کلیسا میگیرد. و شبانانی که هم اکنون با این وسوسه دست و پنجه نرم میکنند کم نیستند!
البته گفتنی است که خدمت کردن به خداوند از راه تهیه برنامههای ماهوارهای و اینترنتی کاری نابجا و نادرست نیست، بلکه از دید خداوند و کلیسا دارای ارزش فراوان است. ولی اگر برای کسانی که به خدمت شبانی تمام وقت در کلیسا فرا خوانده شدهاند به قیمتِ رها کردنِ گله خداوند و نیکو توجه نکردن به آن بیانجامد به راستی که درخور سرزنش و مجازاتِ الهی است. کتابمقدس به شبانان میفرماید: « به حالتِ گله خود نیکو توجه نما و دل خود را به رمه خود مشغول ساز » (امثال 27 : 23).
اکنون ببینیم که چه شباهتی بین « دزدی » و « ندادنِ ده یک کامل » هست و چرا برخی مسیحیان « دزدان » و برخی شبانان یا کشیشان « سر دسته دزدان » به شمار میآیند:
یکمین شباهت در برداشتن و بهکار بردنِ داراییِ دیگری بدونِ رضایت یا خشنودیِ اوست. اگر ما داراییِ کسی را بدون پروانه (اجازه) برداریم و برای خودمان به کار ببریم این کار دزدی به شمار میآید؛ به ویژه اگر بدانیم که او هرگز پروانه این کار را به ما نخواهد داد. دهیک کاملِ درآمد ما برای خداوند مقدس است و به او تعلق دارد. در هیچ جای کتابمقدس او به ما پروانه نداده است که با میل و خواست خودمان آن را برای نیازهای خودمان مصرف کنیم و یا به کسی بدهیم که خودمان دوست داریم.
دومین شباهت در سودی است که از خُسران وارد آوردن به دیگری به دست میآید. دزدی به چِم سود به دست آوردن از ضرر یا خُسرانِ کسِ دیگر است. کاری که دزد انجام میدهد همین است؛ او داراییِ کسِ دیگری را برمیدارد و با این کار به او خُسران وارد میکند که در نهایت از خُسرانِ وارد آمده بر او، برای خودش سود کسب میکند. کسی که دهیک کامل درآمدش را به کلیسا نمیدهد، با این کار به بودجه کلیسا (خانه خدا) برای کار بشارت و صید جانها و رشد روحانی آنها ضرر و خُسران وارد میکند. مزدِ شبان یا کشیشِ تمام وقتِ کلیسا بخشی از بودجه کلیساست و اگر این بودجه تأمین نگردد و کسری داشته باشد، شبان یا همسرش مجبور هستند که از فعالیتهای کلیسایی و روحانی بکاهند تا کاری دیگر برای امرار معاش انجام دهند.
سومین شباهت در یکسان بودنِ جریمهای است که خداوند در کتابمقدس برای دزدی و ده یک ندادن در نظر گرفته است. کسانی که دزدی میکنند و کسانی که ده یک نمیدهند بایستی تاوانِ یکسان بپردازند؛ زیرا از دیدگاهِ خداوند هر دو کار یکی است. در کتاب لاویان 27 : 31 چنین میخوانیم: « اگر کسی از ده یک خود چیزی فدیه دهد (بخشی از ده یکش یا تمام آن را باز خرید کند) پنج یک (یک پنجم یا دو دهم یا 20 %) آن را بر آن بیافزاید.»
گاهی ممکن بود که کسی در شرایطی قرار میگرفت که میخواست ده یک درآمدش یا بخشی از آن را بخرد تا برای خودش مصرف نماید. از آنجا که ده یک درآمد، دارایی خدا و خانه او به شمار میآمد اگر کسی میخواست بخشی از آن یا تمام آن را به خداوند ندهد و برای خودش به کار ببرد، او میبایست 20% بر ارزش آن میافزود و به خانه خدا پس میداد. البته هدف خداوند از پرداخت 20% افزون بر میزان ده یک این بود که کسی هرگز به ده یکش دستدرازی نکند و تحت هیچ شرایطی ده یک درآمدش را برای خودش خرج ننماید.
قانون پرداختِ تاوانِ 20% افزون بر ارزش ده یک، شاملِ مالِ دزدی هم میشد. این قانون را میتوانید در لاویان 6 : 1- 5 بیابید. در بخشی از آیه 5 چنین میخوانیم: « … هم اصلِ مال را رد بنماید (پس بدهد) و هم پنج یکِ (یک پنجم یا دو دهم یا 20 %) آن را بر آن اضافه کرده آن را به مالکش بدهد در روزیکه جرم او ثابت شده باشد.» البته به یاد داشته باشید که پرداختِ تاوانِ 20% افزون بر اصل مالِ دزدی برای این بود که جلوی دزدی گرفته شود. پرداختِ تاوانِ 20% افزون بر ارزش ده یک نیز برای جلوگیری از ندادن ده یک کامل در نظر گرفته شده بود.
بنابراین، بر من خُرده نگیرید که چرا کسانی را که ده یک نمیدهند دزد نامیدهام. آنها به مفهوم واژه دزد هستند و کشیشانی نیز که در این باره سکوت میکنند تا اعضای کلیسایشان به دزدیشان ادامه دهند، به راستی که سردسته دزدان هستند. گاهی داشتنِ درآمد مناسب از کاری دیگر موجب میگردد که شبانان یا کشیشان با اعضای کلیسایشان درباره اهمیتِ دادنِ ده یک سخن نگویند. همین سکوت، اعضای کلیسا را تشویق به دزدیِ بیشتر میکند.
آیا گمان میبرید که خداوند کسانی را که ده یک کامل به کلیسا نمیدهند و ادعای مسیحی بودن دارند برکت خواهد داد؟ آیا فکر میکنید درست است که در کلیسایتان شمار کمی از اعضا ده یک کامل بدهند و دیگران مانند مگسانِ دورِ شیرینی هیچ گونه سهمی در هزینهها و مخارج کلیسا نداشته باشند و تنها مُفت خوری کنند؟ شمایانی که آماده نیستید تنها 10% از درآمدتان را به خدا و کلیسا هدیه کنید چگونه ادعا میکنید که تمام زندگیتان را به خداوند تسلیم کردهاید؟ آیا این ادعا فریبی بیش نیست؟
ببینیم خداوند به مایانی که ده یک کامل به کلیسا نمیدهیم چه میگوید: « آیا انسان خدا را گول زنَد؟ اما شما مرا گول زدهاید و میگویید در چه چیز تو را گول زدهایم؟ در عُشرها و هدایا. شما سخت ملعون شدهاید، زیرا که شما یعنی تمامی این امت مرا گول زدهاید » (ملاکی 3 : 8 – 9). « بسیار کاشتهاید و اندک حاصل میکنید، میخورید اما سیر نمیشوید و مینوشید لیکن سیراب نمیگردید. رخت میپوشید اما گرم نمیشوید و آنکه مزد میگیرد، مزد خویش را در کیسه سوراخ دار میگذارد. منتظرِ بسیار بودید و اینک کم شد و چون آن را به خانه آوردید من بر آن دمیدم. یهوه صبایوت میپرسد که سببِ این چیست؟ سبب این است که خانه من (کلیسا) خراب میمانَد و هر کدام از شما به خانه خویش میشتابید » (حجی نبی 1 : 6 و 9).
از سوی دیگر قول خداوند برای کسانی که ده یک کامل به کلیسا بدهند چنین است: « تمامی عُشرها را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراک باشد و یهوه صبایوت میگوید : مرا به این طور امتحان نمایید که آیا روزنههای آسمان را برای شما نخواهم گشاد و چنان برکتی بر شما نخواهم ریخت که گنجایش آن نخواهد بود؟ و همه امتها شما را خوشحال خواهند خواند » (ملاکی 3 : 10 و 12). جالب است بدانید که در تنها موردی که میتوانیم خداوند را امتحان کنیم همین مقوله دادنِ ده یک کامل به کلیسا و گرفتن برکتِ فراوان از سوی اوست. ما میتوانیم دادنِ ده یک کامل را از همین امروز آغاز کنیم و امتحان کنیم که آیا خداوند راست میگوید و به قولش وفا میکند یا نه!
البته با دادنِ ده یک کامل به کلیسا پیش خودمان بوق و کَرِنا ننوازیم که کاری بزرگ کردهایم. دادنِ ده یک کامل نشان میدهد که ما دست کم به قانون عهد عتیق در این باره احترام گذاشتهایم. ولی قانون عهد تازه فراتر از آن را از ما انتظار دارد که به جا آوریم. عیسای مسیح فرمود: « پس هر که یکی از این احکام کوچکترین را بشکند (دادنِ ده یک کامل از هر چیز یکی از کوچکترین احکام در عهد عتیق بود) و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوتِ آسمان کمترین شمرده شود. اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوتِ آسمان بزرگ خوانده خواهد شد » (متی 5 : 19). پس مسیحیان، کشیشان یا شبانانی که قانون دادنِ ده یک کامل را میشکنند در ملکوت آسمان کمترین به شمار میآیند.
ولی گفتار عیسی در اینجا تمام نمیشود، بلکه برای کسانی که به کمترین شمرده شدن در پادشاهیِ آسمانی قانع هستند هشدار دهنده است. « زیرا به شما میگویم تا عدالت شما (مسیحیان) بر عدالت کاتبان و فریسیان افزون نشود، به ملکوت آسمان هرگز داخل نخواهید شد » (متی 5 : 20). اگر کاتبان و فریسیان کوچکترین احکام شریعت را در ظاهر حفظ میکردند، لازم است که ما مسیحیان همان احکام را با تمام وجود و با اشتیاقِ قلبی نگه داریم و اجرا کنیم.
بنابراین، در عهد تازه باید آماده باشیم تا فراتر از ده یکِ درآمد به خداوند و کلیسا هدیه بدهیم و آن هم با تمام وجود نه با روحِ غُرغُر و منت گذاشتن بر سر شبان و یا رهبران کلیسا. عیسای مسیح در انجیل لوقا 21 : 1 – 4 بیوه زنی فقیر را تحسین کرد که ده یکِ درآمد روزانهاش را در هدایای خدا نیانداخت بلکه تمام آن را به خانه خدا داد. پولس فرستاده اعضای کلیساهای مقدونیه را برای اینکه بیشتر از توان و با رضامندی تمام به کلیسای اورشلیم هدیه داده بودند تحسین میکند (دوم قرنتیان 8 : 1 – 5).
ندادن ده یک کامل به کلیسا و دزدی از دارایی خدا، راه را برای انجام دادن گناهان دیگر باز میکند و جلوی رشد روحانی سالم را در زندگی ایماندار میگیرد. کسانی که ده یک نمیدهند به شرکت در نشستهای کلیسا نیز وفادار نیستند. آنها هر از چند گاهی از این شاخه به آن شاخه میپرند و هی کلیسا عوض میکنند و یا اینکه دوست ندارند که عضو کلیسایی شوند که بر دادنِ ده یک کامل پافشاری میکند. هم و غم آنها این است که به خدا و کلیسا پول ندهند ولی برکت بیابند. بسیاری از آنان مادیان صفت هستند. مادیان دوست دارد که همواره سرش را نوازش دهند، ولی زمانی که کسی دست به دو پهلویش میزند بیدرنگ لگد زدن را آغاز میکند. آنها نیز دوست ندارند کسی روی جیب پولشان دست بگذارد و بیدرنگ بد و بیراه گفتن به این و آن را آغاز میکنند.
خداوند میگوید: « نقره از آنِ من و طلا از آنِ من است » (حجی نبی 2 : 8). پس تمام پول و دارایی که در اختیار داریم از آنِ خداوند است و تنها رسیدگی به آن به ما سپرده شده است. ما مالک نیستیم، بلکه ناظر هستیم. بیایید این گفته عیسای مسیح را هرگز فراموش نکنیم: « آنکه در امور کوچک امین باشد، در امور بزرگ نیز امین خواهد بود و آنکه در امور کوچک امین نباشد، در امور بزرگ نیز امین نخواهد بود. پس اگر در به کار بردن مال این دنیای فاسد امین نباشید، کیست که مال حقیقی را به شما بسپارد؟ و اگر در به کار بردن مال دیگری امین نباشید، کیست که مال خود شما را به شما بدهد » (لوقا 16 : 10 – 12 از برگردان هزاره نو)؟ آیا ما در به کار بردن و رسیدگی به مال خدا امین هستیم؟
آدم و حوا از دزدی که در باغ عدن انجام دادند کار به جایی نبردند و هر چند شناخت بر نیک و بد پیدا کردند، ولی خُسرانِ آنها به مراتب بیشتر از سودی بود که از دارایی خدا عایدشان شد. شاید ما نیز زمانی که 10% از درآمدمان را که دارایی خدا و کلیساست برای نیازهای خودمان خرج میکنیم سودی از این بابت به دست آوریم، ولی ضرر آن به مراتب بیشتر است. زیرا با ندادنِ ده یک کامل نشان میدهیم که به خداوند و وعدههای او اعتماد نداریم و از سوی دیگر او را به راستی و با تمام وجود محبت نمینماییم.
عیسای مسیح در انجیل یوحنا 14 : 15 فرمود: « اگر مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید.» و یکی از احکامش این است که باید ده یک بدهیم (متی 23 : 23). بیایید عیسای مسیح خداوند را با اجرا کردنِ احکامش محبت نماییم.
نوشتۀ: کشیش بانی پال نت نیل
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |