کتاب مقدسمقاله های استاد آلیک

در فصل 18 از کتاب ایلیاد هومر آمده که الهه هرا برای جلوگیری از شکست اخائیان به ‏خورشید فرمان می دهد که غروب کند. مشابه اتفاقی که در کتاب یوشع فصل 10 آمده؟ آیا ‏کپی برداری بوده یا در ادبیات باستان این طرز نوشتن مرسوم بوده؟ نقادان می گویند ‏یهودیان از کتاب هومر کپی کردند‎.‎

1/5 - (2 امتیاز)

در فصل 18 از کتاب ایلیاد هومر آمده که الهه هرا برای جلوگیری از شکست اخائیان به خورشید فرمان می دهد که غروب کند. مشابه اتفاقی که در کتاب یوشع فصل 10 آمده! آیا کپی برداری بوده یا در ادبیات باستان این طرز نوشتن مرسوم بوده؟ منتقدین ادعا می کنند که یهودیان از کتاب هومر کپی کردند؟!

در مورد فصل ۱۸ کتاب ایلیاد یا سرود ۱۸ اثر هومر باید اشاره کرد که فصل ۱۸ یا سرود ۱۸ اشارۀ خاصی در این زمینه نکرده است! برای اطلاع بیشتر، شما می توانید به کتاب ایلیاد هومر سرود ۱۸ کار استاد سعید نفیسی مراجعه کنید که مقدمۀ سرود ۱۸ را برای شما عینا کپی می کنم:

خلاصۀ سرود:

اخیلرس از مرگ پاتروکل اگاه می شود و تتیس می آید و پسرش اخیلوس را از این مرگ دلداری دهد و سپس می رود از هفاییستوس بخواهد جوشن دیگری برای او بسازد.

اخیلوس با فریادی مردم تروا رابه هراس می آورد و ایشان انجمن می کنند و رأی می زنند و سرانجام در لشگر گاه بر پیکر پاتوکل می گرید ، تتیس نزد هفاییستوس می رود و وی برای اخیلوس سلاح می سازد و مادرش اوزا با خود از فراز لمب نزد وی می برد.

در این مورد بازهم می توانید به ایلیاد هومر ترجمۀ استاد جلال الدین کزازی نیز مراجعه کنید.

اما در مورد این که داستان های کتاب مقدس گاهی با قهرمانان اساطیر هم ذات پنداری می کنند، نمی توان الهامی بودن آن را زیر سؤال برد، زیرا شخصیت های کتاب مقدس ازاین جهان مادی هستند و در این مورد می توانید به لینک مقالۀ اساطیر و کتاب مقدس در وب سایت پر پاسخ نوشتۀ اینجانب در زیر مراجعه فرمایید:

آیا مسیحیت از اساطیر و میتراییسم و فرهنگ و تمدن های باستانی تأثیر پذیرفته است؟

 

ضمنا برای آشنایی شما نقدی بر ایلیاد هرمر در این جا ذکر کرده ام که هیچ ارتباطی با شخیصت های کتاب مقدس ندارد!

ایلیاد شرح درگیری مردمان آخایی (صاحبان یونان باستان) با ترواییان (مردمان تروا یا ایلیون) است. بهانه آن است که پاریس (یا الکساندر) پور پریام، همسر زیبای منلاس را که هلن نام دارد، ربوده است. منلاس برادر آگاممنون  و سایر خواستگاران هلن روزگاری عهد کرده بودند که اگر گزندی به وی رسد، از هیچ کوششی برای دفع آن فروگذار نکنند. پس لشکری گران مهیا می‌گردد که در آن پهلوانانی چون آشیل، اولیس، آژاکس و پاتروکل حضور دارند.این نبرد به دلیل مقاومت جانانۀ ترواییان خصوصاً هکتور برادر پاریس، ده سال طول می‌کشد. پایان جنگ در حماسۀ ایلیاد با کشته شدن هکتور به دست آشیل و بازپس گرفتن پیکرش از او توسط پریام همراه می‌شود و سخنی از اسب تروا و غافلگیر شدن ساکنان این شهر نیامده است. آن چه در این خصوص شنیده‌ایم یا خوانده‌ایم در آثار حماسی بعدی غربی نظیر انهاید ویرژیل حکایت شده است.این منظومۀ حماسی، خود سرآغاز منظومه‌های دیگری در عرصۀ ادبیات غرب است که از آن جمله می‌توان به اودیسه هومر، انهایدویرژیل، تلماک فنلون و هانریاد ولتر اشاره کرد. ایلیاد و اودیسۀ هومر به همراه انهاید ویرژیل ناب‌ترین آثار حماسی و ادبی ادبیات غرب را تشکیل می‌دهند. استاد میرجلال‌الدین کزازی در دیباچۀ ترجمۀ خود بر ایلیاد می‌گوید: «در ارج و والایی ایلیاد، همین یک نکته بسنده می‌تواند بود که دانشوران و سخن‌سنجان باختر زمین بر آن رفته‌اند که دو نامۀ شگرف، شالودۀ فرهنگ و اندیشۀ اروپایی را ریخته‌اند و در بینش و منش و کنش اروپاییان بیشترین و پردامنه‌ترین اثر را نهاده‌اند: یکی مینوی و دیگری اثر ادبی: انجیل و ایلیاد».

ترجمه‌های ایلیاد:

دو ترجمۀ مشهور از ایلیاد در بازار وجود دارد؛ یکی ترجمۀ مرحوم سعید نفیسی که قدیمی‌تر است و دیگری ترجمۀ دکتر میرجلال‌الدین کزّازی. ترجمۀ مرحوم نفیسی به اعتبار اظهارات مترجم در دیباچه کتاب، دقیق، روان، و زیباست. لیکن خود استاد نیز اظهار کرده است که به دلیل عدم سازگاری زبان یونانی با هیچ زبان دیگر، به نظم درآوردن ایلیاد به زبان فارسی تقریباً محال است. برای آنان که ترجمه‌ای هنرمندانه‌تر و آهنگین‌تر با همان تپندگی منظومه‌های حماسی و نیز پر از آشنایی‌زدایی با کمک واژگان اصیل فارسی می‌خواهند، ترجمۀ استاد میرجلال‌الدین کزازی را توصیه می‌کنم.  استاد کزازی جابه‌جا با در نظر گرفتن عوامل زیبایی شاهنامۀ حکیم فردوسی (موسیقی حماسی واژگان، هنر توصیف و تشبیه، برخورداری از برابرنهادهای پارسی واژه‌ها، هماهنگی حالات و کلمات پهلوانان قصه در مکالمات‌شان) و نیز بهره‌گیری از مختصات نثر خراسانی که ناظر بر سادگی و بی‌پیرایگی و به کاربردن واژگان قدیمی پارسی حتی به جای واژگان مقبول امروزی است (نظیر برخی به جای قربانی، سپند به جای مقدس، بستوه به جای خسته، بی‌شگون به جای شوم) نثری هنرمندانه و خاص همچون دیگر آثارش پدید آورده است. به زعم بنده وی کوشیده است برای خوانندۀ پارسی‌زبان، فضای پهلوانی و حِکمی شاهنامه را تداعی کند. در ذیل به منظور مقایسۀ ترجمۀ این دو استاد،  دو سطر از ابتدای سرود بیست و دوم ایلیاد را با هم می‌خوانیم:

– ترجمۀ سعید نفیسی: «مردم تروا چون بچه‌گوزنانِ کم‌دل، سراسیمه خود را به شهر می‌افکندند، و خوی (= عرق) را از خود خشک می‌کردند، تشنگی بسیار خود را فرو می‌نشاندند،  بر باروهای خود پشت داده بودند…»

– ترجمۀ میرجلال الدین کزّازی: «بدین‌سان، درمیانۀ شهر، ترواییان که چون آهوبرّگان بدان درگریخته بودند، تن از خوی فرو می‌شستند، پشت داده بر جان پناه‌های زیبا، باده می‌نوشیدند و تشنگی را فرو می‌نشاندند…»

پاسخ از: استاد علی خیراندیش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO