حجاب چیست و چرا لازم است که یک زن مسلمان آن را بپوشد؟
ایامی را بیاد می آورم که هنوز در وطن خود بودم و بسیاری از برادران مسلمان را می شناختم که زن مسیحی را فاسد و هرزه می دانستند چرا که لباس باز می پوشید و جذابیتهای بدنی خود را نمایان می ساخت و با همین وضع بیرون می رفت… و هرچند که این توصیف را می توان تنها به بعضی از آنها نسبت داد ولی تمایل خاصی به موافقت با آنها دارم. ولی با این وجود قاطعانه مخالف این هستم که برچسب «مسیحی» یا «ایماندار» به آنها چسبانده شود. در واقع، مسیحیت ربطی به چنین اشخاصی ندارد. من با چنین باوری به مذهبم ایمان دارم که شکی وجود ندارد که دین مقدسات و عفاف است و وقتی زندگی و قلب کسی را دربر می گیرد، وی را مسحور خود می سازد و طاهر می گرداند و او را فراتر از هر نوع ناپاکی قرار می دهد. به همین دلیل است که شخص مسیحی مطابق فرموده کتاب مقدس تبدیل به «خلقتی نو» می گردد. اما این مسئله در مورد کسانی که دین خود را از جامعه یا اجداد خود به ارث برده اند، صدق نمی کند. چون در میان آنها کسانی یافت می شوند که به احکام آن آیین پایبند نیستند. به همان صورت که امروزه میلیونها نفر پیرو اسلام هستند که در این میان، همه زنان آنها حجاب را رعایت نمی کنند و یا از احکام بنیادین دینشان پیروی نمی کنند یا اصلاً پیروی نمیکنند. نظر شما چیست؟ آیا آنها مسلمان هستند یا خیر؟
این مسیحیان اسمی که فقط نام مسیح را به یدک می کشند، چه زن و چه مرد، بخاطر سبک زندگی خود، به مسیح بی حرمتی می کنند و مسیح را دوباره مصلوب می کنند. اما زنی که مسیحی حقیقی است، با حضور خداوند در زندگی اش، خود را زینت می بخشد. ظاهری مرتب دارد و مراقب آنچه می پوشد هست، و لباسهایی با حُجب و حَیا انتخاب می نماید تا باعث وسوسه مردان دیگر نشود و دارای شخصیتی آرام و روحی حلیم و فروتن است که با روح کتاب مقدس هماهنگی دارد. در همین حین، به این مسئله نیز توجه دارد که باعث رضایت شوهرش شود و چه از نظر جسمی و چه روحی، تسلیم وی باشد (رجوع کنید به اول پطرس فصل ۳). از دیدگاه خدا اینگونه زنی، زن مسیحی به حساب می آید. زنی که نه با پیروی از سنّتی کورکورانه و جاهلانه بلکه هر روزه با دعا، روزه و خداترسی که به همراه شناخت آگاهانه از خداست در طلب رضایت و خشنودی او است. وقتی او در کلیسا حضور می یابد، در تلاش است تا کلام خدا را در دل خویش چون گنجینه ای نگاه دارد و آن را حفظ کند و با احترام و ترس مقدس، خدا را عبادت کند. او سرش را به خاطر فرشتگان و نیز به سبب احترام به حضور خدا که آن مکان را پر کرده می پوشاند و با لباسی کمتر از یک لباس با حیا، وارد کلیسا نمی شود. آنچه در این مورد مرا واقعاْ آزار می دهد این است که برخی از زنان به ظاهر مدرن، علی رغم وجود این همه نکات روشن و واضح در کتاب مقدس، نسبت به این روش زندگی که بیان کردم، معترضند و معتقدند این محدودیتها برای زمانهای باستان بوده و ما که اکنون در اوایل قرن بیست و یکم قرار داریم، توسعه، سعادت و کامیابی و فرهنگ از نشانه های بارز آن است. و بعضی از آنها این گونه استدلال می کنند که مطمئناً دیگر لازم نیست که بانوان سر خود را در حضور خدا بپوشانند. ولی من معتقدم که این اعتقاد کاملاً اشتباه است. کسی که این فرمان را صادر کرده خدای ابدی است که تغییر و دگرگونی در ذاتش راه ندارد. او خدای دیروز، امروز و فردا است یعنی همان خدای قرن اول، خدای قرن بیست و یکم نیز می باشد و نیز سرور و خداوندگار همه هست. این مسئله بسیار واضح و روشن است، و اگر کسی می خواهد احکام خدا را هرطور که خود تمایل دارد انجام دهد، آزاد است که آنها را بدون اینکه به خدا نسبت دهد، روا دارد. ما نامه پولس عزیز را خطاب به شهروندان قرنتس در اختیار داریم که این موضوع الهی را تشریح می نماید و جایی برای هیچ گونه تردید باقی نمی گذارد. در فصل یازدهم و در آغاز آیه پنجم از آن است که می خوانیم:
" و هر زنی که سر نپوشیده دعا یا نبوّت کند، سر خود را بیحرمت کرده است؛ این کار او درست مانند این است که سر خود را تراشیده باشد. اگر زنی سر خود را نمیپوشاند، پس اصلاً موهای خود را کوتاه کند؛ و اگر برای زن شرمآور است که موهایش را کوتاه کند یا بتراشد، پس باید سر خود را بپوشاند." (اول قرنتیان 5: 6-11)
بنابر این شاهد این مطلب هستیم که پولس رسول انتخابی برای ما باقی نگذاشت. یا سر باید تراشیده شود و یا پوشیده باشد. پولس در اینجا به تراشیدن سر اشاره می کند چون زنان در فرهنگ آن زمان، از آنانی که سرشان را می تراشیدند کراهت داشتند به خاطر اینکه این روش زندگی روسپی ها بود. توجه داشته باشید که در اینجا او هیچ فضایی را برای انتخاب شخص نمی گذارد؛ یا یک زن پیرو مسیح است، یا پیرو شیطان. اگر او به مسیح تعلق دارد، می بایست فرامین او را با جان و دل پیروی کند و نه آنچه دنیا با روشهای مُدهای غیراخلاقی مدرن و یا آرایش موهایی که وجود دارند به او دیکته می کنند. پس به این نتیجه رسیدیم که وقتی زن در کلیسا شرکت می کند می بایست سر خود را بپوشاند.
حال که موضع مسیحی ما روشن است، اجازه دهید درباره این موضوع حساس در دین اسلام بحث کنیم. منشاء حجاب اسلامی چیست؟ در میان زنان قریش و در عنفوان ظهور دین اسلام، حجاب امری ناشناخته بود و لباس و زینت ظاهری، به سبکهای سنتی عربی رایج بود. هنگامی که این دین جدید از مکّه به مدینه منتقل شد، محمد شروع به برداشتن قدمهای انقلابی خود نمود و قوانینی برای ساکنین این شهر تصویب نمود. همچنین سوره های مختلف قرآنی با سرعت بیشتری نازل می شدند و حقوق و وظایف مردم در جامعه نوین تحت لقای آنها تنظیم می شدند. وقتی محمد شروع به ازدواج با همسرانش، یکی پس از دیگری نمود، موجبات حسادت پیروانی که از او دور بودند نسبت به همسرانش به وجود آمد. رشد این حسادتها، وقتی مردی این تعداد همسر اختیار کند و نتواند وقت زیادی را با آنها صرف کند، غیرمعمول نیست … ما پیشتر به این واقعیت اشاره کردیم که محمد، اکثر اوقات خود را در خانه اصلی خود و با همسر مورد علاقه اش عایشه می گذرانده، بنابرین باید راهی می یافت که از سایر همسرانش محافظت نماید و به همین دلیل به آنها اجازه نمی داد که بدون رضایت وی به هیچ وجه با بیرون ارتباط برقرار کنند. روزی، شخصی که طلحه نام داشت و از خویشان محمد و نیز پیرو او بود در حال ملاقات با یکی از همسران پیامبر دیده شد و این مسئله پیامبر را بسیار عصبانی کرد و به این سبب به وی امر می کند که دیگر بار در آنجا دیده نشود. طلحه در پاسخ به محمد می گوید: «او عموزاده من است و بخدا قسم چیزی بین ما رخ نداده!» که پیامبر در پاسخ به ایشان می گوید که «هیچکس از خداوند غیرتمندتر نیست و از من نیز ایضاً» این احساسات برخواسته از غیرت مردانه در رویدادی دیگر و این بار به نوعی واضح تر نیز تکرار می شود و پس از آن است که وی پیروان خود را از ورود بدون اجازه وی، به خانه اش منع می نماید. لازم به یادآوری است که اَنَس یکی از انصار و پیروان محترم پیامبر بوده که در صورت ضرورت نزد پیامبر وارد می شد و نیاز خود را مطرح می نمود. محمد در یک واقعه از او می خواهد که نادم شود و وی را از ورود به منزلش منع می نماید. و این چیزی است که در این مورد در سوره آمده است: " اى كسانى كه ايمان آورده ايد داخل اتاقهاى پيامبر مشويد مگر آنكه براى [خوردن] طعامى به شما اجازه داده شود [آن هم] بى آنكه در انتظار پخته شدن آن باشيد ولى هنگامى كه دعوت شديد داخل گرديد و وقتى غذا خورديد پراكنده شويد بى آنكه سرگرم سخنى گرديد اين [رفتار] شما پيامبر را مى رنجاند و[لى] از شما شرم مى دارد و حال آنكه خدا از حق[گويى] شرم نمى كند و چون از زنان [پيامبر] چيزى خواستيد از پشت پرده از آنان بخواهيد اين براى دلهاى شما و دلهاى آنان پاكيزه تر است و شما حق نداريد رسول خدا را برنجانيد و مطلقاً [نبايد] زنانش را پس از [مرگ] او به نكاح خود درآوريد چرا كه اين [كار] نزد خدا همواره [گناهى] بزرگ است (سوره الاحزاب آیه 53)
حقیقت این است که مهم نیست که یک زن چند لایه لباس باید بپوشد تا بدن او کاملاً پوشیده باشد، یا اینکه حتی اگر لباس او ضخیم باشد به چه اندازه می تواند بدن یک زن را از نظر شهوت آلود بیننده بپوشاند بلکه مشکل، خودِ زن است که باعث نگاه شهوت آلود دیگران می گردد. چه بسیار بانوان نیکو از همه فرقه ها وجود دارند که خسته شده اند و به پنهان کاری روی آورده اند. اگر زنی از خدا نمی ترسد و حضور وی را در زندگی خویش به همراه ندارد، نه حجاب و نه هیچ در و قُفلی نمی تواند از کاری که می خواهد بکند، مانع شود. در این خصوص نمونه ها به وفور یافت می شوند!
اما اگر قلب یک زن به فیض خدا با ترس او و از نور شگفت انگیز خدا پر شده، هر کس می تواند این زن با ایمان را حتی بارها ملاقات نماید و او را تهدیدی برای خویش نشمارد و حضور خدا را در زندگی اش تشخیص دهد و محترم شمارد. او است که همیشه به عنوان بانویی محترم و شایسته چه در خانه و چه در خارج از خانه، ظاهر می شود و تا پایان عمرش، خود را با حُجب و حَیای خداوند مقدسش آراسته و نسبت به خانواده اش وفادار می ماند.
نوشته: سلمان حسن جبّار
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |