باستان شناسی و کتاب مقدس: لوحه های نوزی و پاتریارخ ها (پدران قوم یهود)
لوحه های نوزی و پاتریارخ ها (پدران)
اهمیت لوحه های نوزی در روشن کردن رسوم و دوران پاتریارخ ها است. در روایات پاتریارخ ها بسیاری از رسوم اجتماعی برای خوانندۀ امروزی مبهم و گنگ است. تعدادی از لوحه های رُسی بدست آمده در نوزی و نزدیکی آراپخا بسیاری از این رسوم را به گونه ای روشن کرده است که امروز می توانیم آن ها را در بستر تاریخی شان به همان صورتی که بوده اند، ببینیم. هر چند قدمت لوحه های نوزی به قرون چهاردهم و پانزدهم ق.م. بر می گردد، یعنی به دوره ای بعد از دورۀ پاتریارخ ها (قرون 1800-2000 ق.م.). با این وجود آن ها آشکار کنندۀ دورۀ پاتریارخ ها می باشند. زیرا وقتی پاتریارخ ها از اور بیرون آمدند و موقتاً در حاران اقامت کردند، با ساکنان حوری غربی مخلوط شدند. اما همان رسوم در میان حوریان غربی، مانند حوریان شرقی یعنی نوزی و آراپخا رواج داشت. از این رو نتایج بدست آمده در نوزی برای حوریان غربی و پاتریارخ ها نیز صادق است.
در پیدایش 15: 2 ابراهیم از اینکه فرزندی ندارد و در واقع خدمتکارش ایلعازر وارثش محسوب می گردد، ناراحت است. در این وضعیت خدا آشکارا به او اطمینان می دهد که پسری از خودش خواهد داشت که وارث دارایی او می گردد. لوحه های نوزی راجع به این موضوعِ مشکل، توضیح می دهند. آن ها نشان می دهند که چگونه یک خادم امین و یک غریبه می تواند وارث شود. در نوزی باستانی در اجتماع حوریان چنین رسم بود: زوجی که فرزندی نداشتند پسری گرفته و او از والدین رضاعی خود تا زمانی که زنده بودند، نگهداری می کرد. سپس بعد از مرگ آن ها، وارث آن ها محسوب می گردید. اما نکتۀ مهم این است که اگر آن زوج صاحب پسر می گردیدند این توافق حداقل در یک قسمت لغو می گردید و پسر قانونی، وارث می شد. ایلعازر به طور واضح پسر توافقی ابراهیم بود. اما تولد اعجاز آمیز به عنوان ذریت وعده، وضعیت ایلعازر را به عنوان وارث تغییر داد.
یکی از فرعیات در قانون ازدواج نوزی شامل این نکته است که کنیزی به عروس جدید داده می شود، دقیقاً به همان صورتی که در ازدواج لیه (پیدایش 29: 29) و راحیل (24: 29) می بینیم. مورد دیگری که در ازدواج در نظر گرفته می شد این بود که اگر زن از طبقۀ بالای اجتماع باشد و صاحب فرزند نگردد، کنیزی را به شوهرش به عنوان صیغه می دهد و طبق قانون، بچۀ متولد شده به اسم زن اصلی نامیده می گردد. این رسم، مشکل موجود در پیدایش 16: 2 را روشن می کند: «شاید از او بنا شوم» که به معنی «شاید توسط او دارای فرزندی گردم» می باشد. جالب است که این مورد در قانون حمورابی در پاراگراف 144 به صورت دیگری وجود دارد. در آن جا فرزندی که از طریق زن دیگر بدست می آید به اسم زن اصلی گذاشته نمی گردد.
علاوه بر ین در قانون نوزی و اجتماع آن جا ازدواج در واقع برای بچه دار شدن اهمیت داشت نه شراکت. از این نظر لزوم آن برای حفظ و تداوم خانواده ضروری بود. پس از تولد اسحاق، ابراهیم نسبت به تقاضای سارا مبنی بر بیرون راندن بچه و هاجر از خود تمایلی نشان نداد. قوانین اجتماعی نوزی این مورد را روشن کرده اند. وقتی کنیزی پسری دارد، آن پسر نباید بیرون رانده شود. در مورد ابراهیم فقط تقدیر الهی بر قانون انسانی غالب شد و خواستۀ پاتریارخ انجام پذیرفت.
مورد دیگر به مسئلۀ نخست زادگی در کتاب پیدایش مربوط می گردد. در کتاب مقدس عیسو حق نخست زادگیش را به یعقوب می فروشد. در لوحه های نوزی برادری درختستانی را که به ارث برده بود به ازای سه گوسفند می فروشد که ظاهراً از نظر ارزش قابل مقایسه با غذای خوشمزه ای است که عیسو حقش را برای آن فروخت. در جامعۀ حوریان، نخست زادگی به اندازۀ خواست و فرمان پدر از اهمیت برخوردار نبود. چنین خواست یا فرمان هایی زمانی که به شکل اظهار در بستر مرگ باشد که به شکل متداول زیر شروع می گردید، برتر از هر قانونی بود: «اکنون پیر شده ام». این جمله به فهم پیدایش باب 27 که یعقوب برکت خانوادگی را دزدید کمک می کند. ترافیم نیز در قانون نوزی توضیح داده می شود. اکنون می دانیم که ترافیم بت های کوچک خانگی بودند که در اختیار داشتن آنها به معنی رهبری و ریاست بر خانواده بود. در مورد دختر ازدواج کرده، به شوهرش در مورد حق دختر از دارایی پدر اطمینان داده می شد. لابان زمانی که یعقوب آنجا را به قصد کنعان ترک کرد پسرانی داشت و فقط آن ها حق در اختیار داشتن خدایان پدرشان را داشتند. دزدیدن این بت های خانگیِ مهم توسط راحیل یک رسوایی زشت بود (پیدایش 31: 19، 30، 35). او می خواست برای شوهرش حق رئیس بودن بر مایملک لابان را کسب کند.
متون به دست آمده از آراپخا و نوزی حداقل شامل جزئیاتی برای توضیح این رسوم مشکل هستند. در شرایط خاص دارایی پدر می توانست به شوهر دخترش انتقال یابد. اما به شرطی که پدر دختر خدایان خانگی اش را به دامادش به صورت یک دادۀ قانونی که ترتیب آن به صورت صحیح رعایت شود، بسپارد.
یکی از رسوم دیگر که در پیدایش 12: 10-20 و 20: 2-6 و 26: 1-11 ذکر شده زمانی است که زن یک پاتریارخ بدون هیچ دلیل ظاهری قابل قبول، به عنوان خواهرش معرفی می گردد. در متون نوزی می بینیم این رسم میان اسناد ازدواج حوریان رسمیت داشت. زن یک مرد قانوناً می توانست موقعیت خواهر او را داشته باشد، اگر چه هیچ ارتباط خونی بین آن ها وجود نداشته باشد. بنابراین در شرایط خاص، در موارد قانونی دو اصطلاح «خواهر» و «زن یا همسر» می توانست به جای یکدیگر بکار رود. بنابراین هم ابراهیم و هم اسحق از رابطۀ همسری-خواهری که به وسیلۀ قانون حمایت می گردید، بهره جستند.
ارزش انتقادی (منتقدانه)
کشفیاتی مانند آنچه در نوزی و آراپخا رخ داده، باعث گردیده که نقد تاریخی بسیاری از تئوری های غیر منطقی و افراطی را کنار بگذارد. برای مثال مدتی نه چندان دور این دیدگاه برای نقادان معمول بود که داستان های پاتریارخ ها را به عنوان داستان هایی از دوره های گذشته بدانند نه داستان هایی معتبر از دوران موسایی (حدود قرن پانزدهم قبل از میلاد). لوحه های نوزی خدمت بزرگی به دانشجویان تاریخ کتاب مقدس کرده است؛ نه فقط در زمینۀ تصدیق نفوذ رسوم اجتماعی در زمان پاتریارخ ها و در همان قسمتی از بین النهرین که پاتریارخ ها از آن جا آمدند، بلکه نشان می دهد این حکایات در زمان خودشان کاملاً معتبر بودند. چنین اکتشافی به میزان خیلی زیادی به اطلاعات ما دربارۀ زمینۀ تاریخی وقایع اضافه کرده و ما را قادر می سازد در دورۀ امروزی آن ها را در موقعیت صحیح و شکل اصلی شان، درک کنیم.
برگرفته از کتاب دائرةالمعارف کتاب مقدس
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |