زندگی روزمره مسیحیسؤالات رایجکلیسامسئلۀ رنج

مدیریت فشار و اضطراب به روش مسیح

5/5 - (1 امتیاز)

یوحنای رسول در رساله اول یوحنا 2:2 می فرماید:

«او خود کفاره گناهان ما است، و نه تنها گناهان ما، بلکه گناهان تمامی جهان نیز.»

کشیش محترم، آیا تا به حال این احساس را داشته اید که بار نجات دنیا روی دوش شما است؟

اغلب شمار وظایف روزانه بیش از وقت هایی است که در طول روز در اختیار داریم مثل میزان کم اعتباری که چک شما دارد و نمی تواند پرداختی شما را پوشش دهد.

به علاوه همه اینها، تمام کسانی که در زندگی شما حضور دارند انتظار دریافت گوشه ای از وجود و وقت شما را دارند و این در حالی است که در شما رمقی باقی نمانده تا به دیگران پیشکش کنید.

شما تنها نیستید، بیشتر مردم در کلیساها بارها این حس را داشته اند.

حقیقت این است که، تنها یک فرد در تاریخ، بار تمامی جهان را بر دوش خود حمل کرده است.

این دقیقاً همان کاری است که عیسی مسیح برای انجام آن آمده: “یعنی بار تمامی جهان را بر دوش گرفتن”.

یوحنای رسول در رساله اول یوحنا 2:2 چنین می فرماید:

«او خود کفاره گناهان ما است، و نه تنها گناهان ما، بلکه گناهان تمامی جهان نیز.»

نگرانی و سختی هیچ فردی در زندگی بزرگ تر از آنچه عیسی مسیح بر خود حمل نمود و آن را تجربه کرد، نیست.

واقعیت این است که عیسی مسیح، فقط بر روی صلیب بار تمامی جهان را بر خود نگرفت بلکه در طول زندگی خود نیز مرتباً با درخواست های متفاوت افراد مواجه می شد. مردم دائماً خواستار ملاقات با او بودند و از او التماس می کردند که شفایشان دهد.

او هیچ وقتی را صرفاً برای فکر کردن به خواسته ها و یا نیازهای شخصی خود سپری  نکرد. باقی مردم نیز برای به دام انداختن و کشتنش هر لحظه در حال نقشه کشیدن بودند.

اما عیسی مسیح به خوبی طرز مدیریت فشارها و نگرانی ها را می دانست. او تعادلی زیبا و باور نکردنی در طول زندگی خود داشت و فشار و سختی را با صلح و آرامش مدیریت می کرد. این دقیقاً همان شخصیتی است که همه ما در آرزوی داشتن آن هستیم.

عیسی مسیح راز مدیریت نگرانی و سختی را می دانست:

1- شناخت هویت: عیسی مسیح هویت خود را می شناخت.

2- انگیزه و هدف: عیسی مسیح دلیل زندگی زمینی خود را می دانست.

3- خواندگی: عیسی مسیح می دانست که برای چه کاری خوانده شده است.

4- تمرکز: عیسی مسیح می دانست چه چیز از اهمیت و اولویت بیشتری برخوردار است.

5- دعا: عیسی مسیح به صدای خدا گوش می داد.

6- مشارکت: عیسی مسیح یک گروه کوچک برای مشارکت داشت.

7- استراحت: عیسی مسیح وقت های خاصی را به تجدید قوا اختصاص می داد.

این 7 اصل به خوبی می توانند نحوه مدیریت زندگی های شخصی و جماعت های کلیسایی ما را مشخص کنند.

در زیر هر کدام از این 7 اصل را مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینیم چگونه می توانیم آنها را به زندگی شخصی و جماعت های کلیسایی مان پیوند زنیم. از لحظه ای که این اصول را بخشی از زندگی خود بسازید، میزان نگرانی و فشار در زندگی تان کاهش می یابد.

1- شناخت هویت

یوحنای رسول در انجیل یوحنا 14: 6 می فرماید:

«عیسی به او گفت: “من راه و راستی و حیات هستم؛ هیچ کس جز به واسطه من نزد پدر نمی آید.”

تا زمانی که هویت خود را نشناسید، مطمئن باشید که دیگران به رغم باورهای متفاوت خود، زندگی نسبتاً شادتری از شما خواهند  داشت. تمام تلاش فرهنگ ما این است که شما را در الگو و تصویرِ خاص دلخواه خود شکل دهد. اجتماعی که در آن هستید و حتی دوستانتان با عقاید خاص خود سعی بر آن دارند که شما را به سمتی سوق دهند که خود مایلند.

عدم آگاهی از هویت و اجازه دادن به هر فردی برای شکل بخشیدن شخصیت شما با الگو و تصویر خاص خود، علت اصلی نگرانی رهبرهای جماعت های کلیسایی امروزی می باشد.

عیسی مسیح الگو و شکل خاص دیگری را به ما ارائه داده. او اصل شناخت هویت را به ما می دهد که اولین اصل از اصول مدیریت نگرانی و فشار در زندگی عیسی مسیح بوده.

عیسی مسیح هیچ گونه شک و تردیدی نسبت به هویت خود نداشت. در اصل او در کتاب مقدس 18 بار برای معرفی خود با جمله “من هستم” شروع می کند.

او هر بار که جمله “من هستم” را ادا می کند، بلافاصله حقایق کلیدی راجع به هویت خود اعلام می دارد.

عیسی مسیح می فرماید:

“من حقیقت هستم، من راه هستم، من حیات هستم، من پسر خدا هستم، من به واسطه پدرم که در آسمان است فرستاده شده ام، من در هستم، من نان حیات هستم، من آب زندگانی هستم.”

عیسی مسیح به خوبی می دانست که کیست!

ما نیز بایستی دقیقاً بدانیم که چه کسی هستیم، و خدا از آفرینش ما چه هدفی داشته.

اگر هویت خود را نشناسید، شخصیت و هویتتان توسط آنچه که مردم راجع به شما می گویند، تعریف و تعیین می شود.

نگرانی و فشار زمانی رخ می دهد که تلاش دارید کسی باشید که در حقیقت نیستید.

همه ما با اصالت شروع می کنیم، اما اغلب در پایان تبدیل به نسخه ای کپی شده از فرد دیگری می شویم. دلیل این امر، عدم شناخت هویتمان می باشد.

زمانی که هویت خود را بشناسید، کمتر به تأیید دیگران نیاز پیدا می کنید و مقاومت شما در برابر نگرانی و فشار بیشتر می شود.

عیسی مسیح، برای استوار ماندن به تأیید و اظهار نظر هیچ کس در باره خود، نیاز نداشت. شما نیز به آن نیازی ندارید.

2- انگیزه و هدف

یوحنای رسول به نقل از عیسی مسیح در انجیل یوحنا 5: 30 این گونه می فرماید: “تلاش من برای انجام خواست خودم نیست، بلکه تنها انجام اراده فرستنده خود (پدرم) را خواهانم.”

شما نمی توانید همه مردم را راضی نگه دارید. این موضوع حقیقتی است که کشیشان در کلیساهای خود می آموزند. اگر شما هنوز این حقیقت را یاد نگرفته اید، مشخصاً با حجم زیادی از اضطراب دست و پنجه نرم می کنید. اگر گروه اول را راضی نگه دارید، گروه دوم از شما ناراضی و ناراحت خواهند بود و بالعکس اگر گروه دوم را راضی کنید، گروه اول ناراضی می شوند. لحظه ای به عنوان قهرمان خواهید بود و  دقیقه ای بعد، هیچ چیز نخواهید بود.

حتی خدا هم نمی تواند همه را راضی نگه دارد. به همه مسابقات ورزشی فکر کنید که در آنِ واحد، هر دو گروه برای برد تیم خود در دعا هستند. تنها یک گروه می تواند برنده مسابقه باشد. شخصی برای بارش باران دعا می کند و هم زمان دیگری برای باریدن برف! فقط یکی از این دونفر می تواند جواب دعای خود را دریافت کند.

اگر خدا نمی تواند همه انسانها را در آنِ واحد راضی نگه دارد، کاملاً ابلهانه به نظر می رسد که فکر کنیم ما می توانیم.

اگر شخصی را که باید هدف زندگی شما را تأئید کند به خوبی تشخیص ندهید، فشار و اضطراب همدم دائمی شما خواهند بود.

عیسی مسیح در این زمینه الگوی مناسبی برای ما است.

اصل بعدیِ مُهار اضطراب و فشار به روش مسیح انگیزه و هدف می باشد. باید هدف خود را در زندگی بشناسید (و مهم تر از آن بایست بدانید که توسط چه کسی مورد تأئید قرار می گیرید).

عیسی مسیح در انجیل یوحنا 5: 30 این موضوع را وقتی می فرماید:”تلاش من برای انجام خواست خودم نمی باشد، بلکه تنها انجام اراده فرستنده خود (پدرم) را خواهانم.” به ما نشان می دهد.

عیسی مسیح در پی کسب محبوبیت در بین افراد نبود. او تنها برای جلب رضایت یک شخص زندگی می کرد. او از هر جهت زندگی کاملاً ساده ای داشت و تنها برای تحقق هدفی که خدا او را برای  انجامش به زمین فرستاده بود، تلاش می کرد.

عیسی مسیح هیچ گاه اجازه نمی داد که تأئید و یا تکذیب و رد شدنش توسط افراد بر او تأثیری داشته باشد. این موضوع بخشی از علت زندگیِ کاملا بدون فشار عصبی و اضطراب او بود.

در حقیقت عیسی مسیح در انجیل لوقا 16: 13 چنین می فرمایند: “هیچ غلامی دو ارباب را خدمت نتواند کرد، زیرا یا از یکی نفرت خواهد داشت و به دیگری مِهر خواهد ورزید، و یا سرسپرده یکی خواهد بود و دیگری را خوار خواهد شمرد.”

نمی توانید در آنِ واحد در زندگی خود، هم رضایت مردم و هم تأئید خدا را داشته باشید.

جناب کشیش، هدف شما در زندگی کسب رضایتِ چه کسی است؟

3- خواندگی

پولس رسول در رساله افسسیان باب 4 آیه 1 چنین می فرماید: “از شما تمنا دارم، به شایستگی دعوتی که از شما به عمل آمده است رفتار و زندگی کنید.”

شما دعوتی دارید. در واقع همه ما این دعوت را دریافت کرده ایم.

خدا فقط کشیشان را فرا نخوانده است. پیغام کاملاً غافلگیر کننده کتاب مقدس این است که خدا همۀ انسان ها را، تک به تک برای هدف و مأموریتی فرا خوانده است.

عدم دانش از این خواندگی در خدا، یکی دیگر از دلایلی است که در ما ایجاد تشویش و پریشانی می کند.

سومین اصل از اصول زندگی عیسی که سبب می شد او زندگیِ بدون تشویش و اضطرابی داشته باشد، بدین قرار است: اصل خواندگی

جناب کشیش، شما باید خواندگی خود را بدانید.

ریشه لغت خواندگی، برگرفته از کلمه ای لاتین است که برای صدا زدن استفاده می شد و به معنی “خدا ما را برای چه کاری فرا خوانده است”، می باشد.

اگر می خواهید تنش و اضطراب، از زندگی شما رخت بر بندد، می بایست زندگی تان در راستای خواندگی شما قرار گیرد.

عیسی مسیح از خواندگی خود به خوبی آگاهی داشت. در یوحنا 8: 14 به نقل از عیسی مسیح این گونه می خوانیم:

“زیرا می دانم از کجا آمده ام و به کجا می روم.”

عیسی مسیح هدف منحصر به فرد زندگی خود را می دانست و برای آن هدف می زیست.

زندگی شما همیشه و در هر زمانی به نوعی کنترل می شود. در واقع این موضوع در مورد زندگی همه صدق می کند.

بعضی اوقات به وسیله پشیمانی و یا خشم کنترل می شود. گاهی با شرم و یا محکومیت و گاه، پول و یا روابط جنسی زندگی افراد را کنترل می کند.

خواست خدا این است که خواندگی شما زندگی تان را هدایت کند.

ممکن است تصور کنید که سال ها پیش در راستای خواندگی خود قرار گرفته اید اما همچنان با این فکر که آیا واقعاً در این راستا قرار دارید، دست به گریبان هستید و این امر باعث پریشانی و اضطراب در شما می شود.

در طی سالهای متمادی، کشیش ریک وارِن از 5 کلمه استفاده کرده که باعث شده اشخاص بیشماری بتوانند از این طریق خواندگی خود را توسط خدا درک کنند.

در حالی که به این خواندگی خاص از جانب خدا فکر می کنید و برای تشخیص آن در دعا هستید،این 5 کلمه را به خاطر بسپارید:

1- عطایای روحانی ( توسط روح القدس دریافت می کنیم)

2- قلب و اشتیاق(به انجام چه کارهایی علاقه مندم)

3- توانایی هایمان

4- شخصیتمان

5- تجاربمان

خدا با دعوت شما به خدمت خاصی، حاضر نیست باعث دردسر شما بشود. به عنوان مثال، اگر خدا شما را خوانده تا به عنوان یک کشیش خدمت کنید، مطمئن باشید که از انجام این کار لذت خواهید برد و در این خواندگی به طرزی عالی عمل خواهید کرد و خدمت شما ثمربخش خواهد بود.

پولس رسول در رساله افسسیان باب 4 آیه 1 این چنین می فرماید:

“از شما تمنا دارم به شایستگی دعوتی که از شما به عمل آمده است، رفتار و زندگی کنید.”

شما را تشویق می کنیم که هر روز این سؤال را از خود بپرسید:

آیا مطابق دعوتی که شده ام رفتار و عمل می کنم؟

4- تمرکز

لوقا 9: 5 چنین می فرماید:

“چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می شد، با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد.”

اغلب تمایل ذهنی ما انسانها به سمتی است که با هر موضوع بیهوده و یا ناچیزی به راحتی از فعالیتی که روی آن متمرکز هستیم منحرف می شویم. شیطان اگر نتواند ما را ترغیب به گناه کرده و از ما برای اهداف خود استفاده کند، سعی می کند که ما را با موارد بی ارزش مشغول نگهدارد و در واقع وقت های ما را میدزدد و به نوعی ما را از مسیر منحرف می سازد و وقتی ما دچار این فریب می شویم، اضطراب و پریشانی ای را تجربه می کنیم که حتی تصورش را هم نداشتیم.

چهارمین اصل زندگی بدون اضطراب و تشویش به روش عیسی، اصل تمرکز می باشد.

می بایست تشخیص دهید که چه چیزی اهمیت بیشتری دارد.

عیسی مهارت خاصی در تمرکز داشت. او مانند اشعه لیز بر انجام دادن خواست پدر تمرکز داشت.

اگر می خواهید زندگی شخصی و کلیسایی تان پرثمر باشد، بر آنها تمرکز کنید.

روشنایی و نور وقتی به صورت پراکنده می باشد اثر و نیرویی ندارد، ولی نوری که بر کانونی متمرکز است دارای قدرت بسیار عظیمی است. به عنوان مثال می توانید این امر را در خورشید ملاحظه کنید. هنگام تابش نور خورشید در طول روز به صورت پراکنده، هیچ گونه آسیبی به چمن ها وارد نمی آید، اما اگر این نور را به وسیله ذره بین در کانونی متمرکز کنید، خواهید دید که به چه راحتی چمن ها را می سوزاند.

اگر نور را بیشتر از این حد در کانونی متمرکز کنید، حتی می تواند فولاد را برش دهد و یا سلول های سرطانی را از میان ببرد.

عیسی خداوند در انجیل لوقا 9: 51 قدرت زندگی متمرکز را این گونه شرح می دهد:

“چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می شد، با عزمی راسخ و اراده ای فولادین رو به سوی اورشلیم نهاد.”

اورشلیم مکانی بود که در آنجا صلیب انتظار مسیح را می کشید، او به خوبی می دانست که خواست خدا برای او، مصلوب شدن است و هیچ چیز نمی توانست مانع او از رسیدن به این هدف شود.

کشیش محترم، شما قدرت روحانی بی نظیری را در اختیار دارید که تنها وقتی به خوبی مهار خواهد شد که مهمترین مسائل زندگی خود را تشخیص دهید.

دو راه پیش رو دارید، یا بر آنچه ابدی است متمرکز می شوید و یا بر آنچه موقتی است. انتخاب آن با شما است.

پولس رسول در رساله اول قرنتیان 10: 23 می فرماید:

“شاید بعضی بگویند “همه چیز برای من جایز است” اما هر چیز مفید نیست. البته همه چیز بر من رواست، اما هر چیز باعث رشد نمی شود.”

مطمئناً آزاد هستید هر آنچه که مایلید، انجام دهید اما همه چیز نمی تواند مفید باشد. اگر زندگی خود را بر مهمترین مسئله متمرکز نسازید، با مسائلی که بی اهمیت ترین هستند باعث تنش و تشویش خود خواهید شد.

5- اصل تعمق یا تأمل

انجیل لوقا 5: 15و16، این چنین می فرماید:

“با این همه، خبر کارهای او هر چه بیشتر پخش می شد، چندان که جماعت های بسیار گرد می آمدند تا سخنانش را بشنوند و از بیماریهای خود شفا یابند.اما عیسی اغلب به جاهای دور افتاده می رفت و دعا می کرد.”

برای کاهش میزان اضطراب و تشویش، نیازمند شنیدن صدای خدا هستید. در عهد جدید می بینیم که عیسی مسیح به طور مداوم این کار را انجام می دادند. به عنوان مثال انجیل لوقا 5: 15و16 این گونه می فرماید:”خبر کارهای عیسی مسیح هر چه بیشتر پخش می شد. چندان که جماعت های بسیار گرد می آمدند تا سخنانش را بشنوند و از بیماریهای خود شفا یابند. اما عیسی اغلب به جاهای دور افتاده می رفت و دعا می کرد.”

عیسی مسیح، شخصی که به معنای حقیقی بار تمامی جهان را بر دوش خود داشت، به وضوح این عادت و رفتار (صرف وقتهایی در تنهایی با خدا) را تعلیم و گسترش داد.

در حالی که فشارها بر عیسی مسیح افزایش می یافتند، او اغلب برای تازه کردن ذهن، خلوت کردن با خدا و تجدید قوا به مکانی آرام و به دور از هر گونه هیاهو می رفت.

کشیش عزیز و محترم، مطالب عنوان شده فوق بیانگر دلایلی هستند که ما را مجاب می کنند که وقتهای بخصوص و تعیین شده  در زندگی روزانه در سکوت، خلوت و آرامش با خدا صرف کنید.

اگر در تمام مدت روز، در همهمه و شلوغی ها باشید، مثلاً در طول روز دائماً تلویزیون و یا رادیو روشن باشند و یا مدام با هِدفونی در گوش در حال شنیدن مطالبی باشید، در این صورت منابع روحانی و یا عاطفی مورد نیاز که برای کنترل میزان اضطراب روزانه خود به آنها نیازمندید در دسترس نخواهد بود.

به جای موارد گفته شده (تلویزیون، رادیو و…)، روز خود را با اخبار مفید، دلگرم کننده و کارآمد شروع کنید و از پر کردن افکارتان با مطالب منفی پرهیز نمایید.

با خدا وقت بگذرانید، کتاب مقدس خود را باز کرده و به دنبال درکِ خواست و اراده او که برای آن روز شما در نظر دارد، باشید که آن را از طریق کلامش با شما در میان می گذارد.

اگر می خواهید میزان تشویش، نگرانی و اضطراب خود را در زندگی کاهش دهید، عادت “وقت گذراندن در خلوت و سکوت با خدا” را در جماعت کلیسایی خود پرورش دهید و آن را تشویق کنید.

هر روز بدون در نظر گرفتن هر فوریتی که کلیسا با آن روبرو است، ابتدا وقتی را در خلوت و سکوت با خدا سپری نمایید.

۶- مشارکت

متی ۲۶: ۳۸ به نقل از عیسی مسیح این چنین می فرماید: “از فرط اندوه به حال مرگ افتاده ام. در اینجا بمانید و با من بیدار باشید.”

آیا می دانستید عیسی گروه کوچکی داشت؟

با توجه به روایات اناجیل می توان مشاهده نمود که عیسی تقریبا تمامی کارها را در مشارکت با گروهی کوچک متشکل از افرادی انجام می داد که آن ها را فراخوانده بود تا نزدیکترین شاگردانش باشند.

اگر می خواهید میزان فشار عصبی و اضطراب را در زندگی خود کاهش دهید، می بایست عضو گروهی کوچک باشید. به عنوان یک کشیش، بیش از دیگران به عضو بودن در گروهی کوچک نیاز دارید.

دعوت شما هرگز این نیست که بار تمام فشار و اضطراب مجموعه کلیسایی تان را به تنهایی به دوش بکشید بلکه خدا می خواهد که این خدمت را با دیگران سهیم شوید.

به احتمال زیاد نظریه زیر را شنیده اید که می گوید:

«اگر ضروری است کاری را به درستی انجام دهی، به تنهایی به آن بپرداز.»

این نظریه در واقع باعث فشار عصبی و تنش بیشتر است و نه رفع آن!

عیسای خداوند هرگز چنین عمل نمی کرد.

عیسی پیش از هر قدمی، برای شروع خدمتش، گروه کوچکی را تشکیل داد.

عیسی به خوبی بر این امر واقف بود که خواست خدا برای همه ما، زندگی و خدمت در یک مجموعه می باشد. بر اساس این حقیقت او به خواست و اراده خدا در زندگی خود عمل نمود.

عیسی در تمام مدت شبی که بیشترین اضطراب را در طول همه روزهای زندگی اش تجربه نمود، به این گروه کوچک روی آورد و در میان آنها به سر برد.

عیسی وقتی فهمید قرار است روز بعد مصلوب شود، شب پیش از آن، در باغ جتسیمانی تنها نبود بلکه از قبل به همراه گروه کوچکش به آنجا رفته بود.

در متی ۲۶: ۳۸ چنین می خوانیم: «عیسی بدیشان گفت: “از فرط اندوه، به حال مرگ افتاده ام. در اینجا بمانید و با من بیدار باشید.”»

عیسی به مشورت، پند و اندرز و یا دلداری از جانب گروه کوچکش نیازی نداشت، بلکه تمام نیاز او حضور آنها در کنارش بود.

اگر مسیح از بودن با گروه کوچکش بهره می برد، تمام راه هایی را تصور کنید که شما نیز با بودن در یک گروه کوچک می توانید از مزایای آن استفاده کنید.

 7- استراحت

انجیل مرقس 6: 31 چنین می فرماید:

“عیسی به ایشان گفت: “با من به خلوتگاهی دور افتاده بیایید و اندکی بیارامید.” زیرا رفت و آمد مردم چندان بود که مجال نان خوردن هم نداشتند.”

وقتی به عیسی مسیح فکر می کنیم اغلب به معجزات و تعالیم او به هزاران نفر یا در مورد چگونگی مرگ و رستاخیز او از مردگان که به خاطر گناهان ما صورت پذیرفت و یا راجع به اولین روز رستاخیزش می اندیشیم.

اما اغلب به اوقاتی که عیسی مسیح به استراحت می پرداخت و تجدید قوا می نمود، فکر نمی کنیم!

اینکه به چنین موضوع مهمی هیچگاه توجهی نکرده ایم، بسیار بد است چون این مطلب یکی از دلایلی است که عیسی مسیح علی رغم تمام مسئولیت هایی که در زندگی خود داشت، می توانست در آرامش و بدون اضطراب به حیات خود ادامه دهد.

هفتمین و آخرین اصل، قاعدۀ استراحت است.

کشیش عزیز همکار، شما مطمئناً در طول روز کارهای مهمی برای انجام دادن دارید، اما به خاطر بسپارید که مسئولیت های شما مهم تر و حیاتی تر از تکلیفی که عیسی مسیح بر عهده داشت، نیستند. اگر او اوقاتی را صرف استراحت و رفتن به میهمانی ها و تفریح اختصاص می داد، شما نیز به چنین وقتهایی نیاز دارید.

کتاب مقدس در انجیل مرقس 6: 31 این چنین روایت می کند:

انبوه مردم در رفت و آمد بودند، طوری که عیسی مسیح و شاگردانش حتی مجالی برای غذا خوردن نداشتند. عیسی به آنها گفت: “به مکانی آرام و دور افتاده می رویم تا در آنجا کمی استراحت کنیم.”

در مرقس باب 6  شاهد این موضوع هستیم که عیسی و شاگردانش آنقدر مشغول بودند که حتی زمانی برای غذا خوردن نداشتند. با این وجود عیسی نگاهی به گروه کوچکش انداخت و فرمود: “دوستان شایسته است امروز ساعتی برای تفریح و استراحت داشته باشید. پس بیایید به مکانی آرام برویم.”

اگر عیسی با آن همه مسئولیت می تواند زمانی را برای استراحت کردن و آرام گرفتن خود و شاگردانش اختصاص دهد،پس ما نیز حتماً به چنین ساعاتی نیاز داریم.

در واقع خدا به ما تعلیم داده که استراحت و آرام گرفتن امر مهمی است و به همین خاطر در یکی از فرامین ده فرمان به آن پرداخته است.

درست به همراه دستوراتی مبنی بر قتل نکردن، مرتکب زنا و دزدی نشدن، خدا به ما می فرماید: “هفتمین روز هفته را برای عبادت و استراحت کردن اختصاص دهیم.”

اگر شما به حدّی مشغول هستید که نمی توانید حتی یک روز برای استراحت تخصیص دهید، به زبانی ساده زندگی شما بسیار شلوغ و پر از اضطراب است! بنابراین از چنین مشغولیت هایی کناره گیری کنید و زمانی را برای استراحت و لذت بردن از زندگی صرف کنید.

نوشته: کشیش ریک وارن

ترجمه: راز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO