کتاب مقدس

انبیاء یا پیامبران کتاب مقدس: دانیال

رای بدهید

لغت فوق به معنای خداوند داور من است می‌باشد. 

دانیال یکی از چهار نبی بزرگ درعهد عتیق می‌باشد. دانیال شخصی از طایفه یهودا و از خانواده‌ای اشرافی و اصیل بود. محل تولد وی با احتمال زیاد اورشلیم و در سال ۶۲۳ قبل از میلاد بوده است. در سومین سال پادشاهی یهُویاقیم پادشاه یهودا بر اسرائیل، اورشلیم توسط نَبُوكَدْنَصَّر پادشاه بابل در هشتمین سال سلطنتش، محاصره و تسخیر گردید. 
نَبُوكَدْنَصَّر، یهُویاقیم و تمامی اسرائیلیان به غیر از مسکینان را به اسارت به بابل برد. و دانیال را به همراه سه تن دیگر که از خانواده اصیل و از اشراف بودند، جهت تعلیم و تربیت و یادگیری علم و زبان کلدانیان و خدمت به پادشاه به دربار خود در بابل فرستاد. ( حدود ۶۰۶ قبل از میلاد). در بابل به دانیال نام و لقب بَلْطَشَصَّر به معنی شاهزاده بِل که نام بت حمایت کننده از پادشاه بود، داده شد. 
دانیال در دربار از خوراکی که به آنها می‌دادند به واسطه نجس بودن از نظر شیعت موسی، نخورد و تقاضای خوراکی دیگر کرد. وزیر دربار برای مدت ده روز به آنان غذای مورد درخواست آنان را داد و سپس چون متوجه شد آنان از نظر سلامت در وضعیت بهتری قرار دارند با درخواست دانیال موافقت کرد. 
پس از پایان یافتن تعلیم و تربیت دانیال، او و سه نفر دیگر از همراهان وی را به حضور نَبُوكَدْنَصَّر بردند و پادشاه آنان را در حکمت و دانایی، ده بار بهتر از بقیه منجمان و جادوگران دربار دید و هر کدام از آنان را به خدمت گماشت. 
دانیال که دارای حکمت در تعبیر خواب بود. اغلب خوابهای نَبُوكَدْنَصَّر را تعبیر می‌نمود. پس از بیان و تعبیر اولین خواب وی در ارتباط با زوال حکومتش، نَبُوكَدْنَصَّر او را تعظیم کرده و خدای دانیال را خدای خدایان خواند، و به او مقام والا و هدایای ارزنده داد. در تعبیر خوابی دیگر که نَبُوكَدْنَصَّر دیده بود، دانیال به وی گفت: مدت هفت سال در بیابان رانده خواهی شد و با حیوانات صحرا زندگی کرده و مانند گاو علف خواهی خورد، تا زمانی که بدانی دنیا در دست خداوند است و از تکبر خود دست برداشته و فروتن گردی، و تمامی این اتفاقات برای نَبُوكَدْنَصَّر افتاد. دانیال که از اسيران يهودا بود و به سبب حكمت و دانش خود و تعبير خوابهای نَبُوكَدْنَصَّر جايگاه ويژه‌ای در نظر اين پادشاه پيدا كرد و رئيس رؤسای جميع حكمای بابل گرديد. 
پس از به سلطنت رسیدن بَلْشصَّر، وی در یک شب مهمانی بزرگی ترتیب داده و در آن شب با جامهایی که جدش نبوکدنصر از خانه خداوند در اورشلیم آورده بود، شراب نوشیدند. در همان وقت انگشتانی بر روی دیوار قصر چیزهایی نوشت که سبب نگرانی بَلْشصَّر گردید. ملکه از وی خواست که دانیال را برای خواندن و تفسیر نوشته ها احضار کند. دانیال نوشته ها را خوانده و حکومت وی را تمام شده از جانب خداوند اعلام کرد. در همان شب بَلْشصَّر کشته و داریوش مادی به جای وی، بر تخت سلطنت نشست. 
داریوش مادی برای اداره مملکت، صد و بیست حاکم برای قسمتهای مختلف کشور انتخاب نمود و سه وزیر که یکی از آنان دانیال بود برای نظارت بر آنان انتخاب کرد. داریوش به سبب دانایی و کفایت دانیال، تمامی اداره امور کشور را به او سپرد، و این سببی برای حسادت سایرین به دانیال و تلاش برای از بین بردن وی گردید. 
سخن چينی و دسیسة سایر وزرا نسبت به دانیال ادامه می‌یابد تا آنجا كه پادشاه را مجبور به صدور و امضای حكمی كردند كه به موجب آن هر شخصی كه تا سی روز هر درخواستی دارد، اگر از خدایی یا انسانی به غیر از داریوش بطلبد، در چاه شیران انداخته شود. دانیال به فرمان صادره اعتنایی نمی‌کند و هر روز سه مرتبه خدای خود را عبادت می‌كرد. پس آن اشخاص به پادشاه اطلاع دادند و پادشاه از امضای فرمان سخت پشیمان و عصبانی گشت. اما به موجب قانون مادیان و فارسیان حكم غیرقابل برگشت بود. دانیال یك شب را در چاه میان شیران به سر برد و بامداد روز بعد بدون هیچ صدمه و آزاری از چاه خارج گردید. داریوش اشخاصی را كه از دانیال شكایت كرده بودند، به همراه خانوادة آنان در چاه شیران افكند و آنان خوراک شیران گشته و همگی کشته شدند. 
پس از آن داریوش فرمانی برای تمام قومها و نژادهای گوناگون نوشته و فرمان داد، که هر کس در قلمرو پادشاهی وی می‌باشد، باید از خدای دانیال بترسد و به آن احترام بگذارد زیرا او خدای زنده و ابدی است. بدین ترتیب دانیال در دوران پادشاهی داریوش مادی و کورش همیشه موفق و کامروا بود. 
همزمان با دانیال دو نبی دیگر نیز در میان قوم نبوت می‌کردند، حزقیال نیز توسط نَبُوكَدْنَصَّر به اسارت برده شده و در در محلی به نام تَلَّ اَبِیب، كنار رود خابور در بابل زندگی می‌كرد. و ارمیا نبی دیگری که پس از حمله کلدانیان، نبوکدنصر دستور داد که وی را از زندان آزاد کنند وارمیا پس از آزادی با سایر یهودیان در اسرائیل باقی ماند و در یهودا به خدمت مشغول بود. حزقیال وی را حکیم میخواند و در درستکاری و ایمان، دانیال را همانند نوح و ایوب به حساب می‌آورد. در کتاب متی، عیسای مسیح در ارتباط با به آخر رسیدن دنیا از مطالب دانیال صحبت به میان می‌آورد. 
دانیال تا زمان فتح بابل به دست کورش پادشاه، همچنان در دربار خدمت می‌کرد وتا سال اول حکومت کورش حضور داشته است. وی تمامی عمر خود را در بابل بود و از تاریخ مرگ وی اطلاع دقیقی در دست نیست. احتمالا وی در حدود نود سالگی درگذشته است. آرامگاه دانیال در شهر شوش واقع در خوزستان ایران می‌باشد.

  منابع کتاب مقدس:     دانیال باب ۱، ۲، ۴، ۵ و ۶ – حزقیال باب ۱۴، ۲۸ – متی باب ۲۴

  دانیال باب ۱ آیه ۱ تا ۸ 
۱ در سال سوم سلطنت یهُویاقیم پادشاه یهودا، نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه بابل به اورشلیم آمده، آن را محاصره نمود. ۲ و خداوند یهُویاقیم پادشاه یهودا را با بعضی از ظروف خانه خدا به دست او تسلیم نمود و او آنها را به زمین شِنْعار به خانه خدای خود آورد و ظروف را به بیت المال خدای خویش گذاشت. ۳ و پادشاه اَشفَناز رئیس خواجه سرایان خویش را امر فرمود كه بعضی از بنی اسرائیل و از اولاد پادشاهان و از شُرَفا را بیاورد. ۴ جوانانی كه هیچ عیبی نداشته باشند و نیكومنظر و در هرگونه حكمت ماهر و به علم دانا و به فنون فهیم باشند كه قابلیت برای ایستادن در قصر پادشاه داشته باشند و علم و زبان كلدانیان را به ایشان تعلیم دهند. ۵ و پادشاه وظیفه روزینه از طعام پادشاه و از شرابی كه او می‌نوشید تعیین نمود و (امر فرمود) كه ایشان را سه سال تربیت نمایند و بعد از انقضای آن مدّت در حضور پادشاه حاضر شوند. ۶ و در میان ایشان دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا از بنی یهودا بودند. ۷ و رئیس خواجه سرایان نامها به ایشان نهاد، اما دانیال را به بَلْطَشَصَّر و حَنَنْیا را به شَدْرَك و میشائیل را به میشَك و عَزَرْیا را به عَبْدْنَغُو مسمی ساخت. ۸ امّا دانیال در دل خود قصد نمود كه خویشتن را از طعام پادشاه و از شرابی كه او می‌نوشید نجس نسازد. پس از رئیس خواجه سرایان درخواست نمود كه خویشتن را نجس نسازد.  

  دانیال باب ۱ آیه ۱۴ تا ۱۶ 
۱۴ و او ایشان را در این امر اجابت نموده، ده روز ایشان را تجربه كرد. ۱۵ و بعد از انقضای ده روز معلوم شد كه چهره های ایشان از سایر جوانانی كه طعام پادشاه را می‌خوردند نیكوتر و فربه تر بود. ۱۶ پس رئیس ساقیان طعام ایشان و شراب را كه باید بنوشند برداشت و بُقُول به ایشان داد.  

  دانیال باب ۱ آیه ۱۹ تا ۲۱ 
۱۹ و پادشاه با ایشان گفتگو كرد و از جمیع ایشان كسی مثل دانیال و حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا یافت نشد پس در حضور پادشاه ایستادند. ۲۰ و در هر مسأله حكمت و فطانت كه پادشاه از ایشان استفسار كرد، ایشان را از جمیع مجوسیان و جادوگرانی كه در تمام مملكت او بودند ده مرتبه بهتر یافت. ۲۱ و دانیال بود تا سال اول كورش پادشاه.  

  دانیال باب ۲ آیه ۱ تا ۲ 
۱ و در سال دوّم سلطنت نَبوْكَدْنَصَّر، نَبوْكَدْنَصَّر خوابی دید و روحش مضطرب شده، خواب از وی دور شد. ۲ پس پادشاه امر فرمود كه مجوسیان و جادوگران و فالگیران و كلدانیان را بخوانند تا خواب پادشاه را برای او تعبیر نمایند و ایشان آمده،به حضور پادشاه ایستادند.  

  دانیال باب ۲ آیه ۱۰ تا ۱۳ 
۱۰ كلدانیان به حضور پادشاه جواب داده، گفتند، كه «كسی بر روی زمین نیست كه مطلب پادشاه را بیان تواند نمود، لهذا هیچ پادشاه یا حاكم یا سلطانی نیست كه چنین امری را از هر مجوسی یا جادوگر یا كلدانی بپرسد. ۱۱ و مطلبی كه پادشاه می‌پرسد، چنان بدیع است كه احدی غیراز خدایانی كه مسكن ایشان با انسان نیست، نمی‌تواند آن را برای پادشاه بیان نماید.» ۱۲ از این جهت پادشاه خشم نمود و به شدت غضبناك گردیده، امر فرمود كه جمیع حكیمان بابل را هلاك كنند. ۱۳ پس فرمان صادر شد و به صدد كشتن حكیمان برآمدند؛ و دانیال و رفیقانش را می‌طلبیدند تا ایشان را به قتل رسانند.  

  دانیال باب ۲ آیه ۱۷ تا ۱۹ 
۱۷ پس دانیال به خانه خود رفته، رفقای خویش حَنَنْیا و میشائیل و عَزَرْیا را از این امر اطلاع داد، ۱۸ تا درباره این راز از خدای آسمانها رحمت بطلبند مبادا كه دانیال و رفقایش با سایر حكیمان بابل هلاك شوند. ۱۹ آنگاه آن راز به دانیال در رؤیای شب كشف شد. پس دانیال خدای آسمانها را متبارك خواند.  

  دانیال باب ۲ آیه ۲۶ تا ۲۸ 
۲۶ پادشاه دانیال را كه به بَلْطَشَصَّر مسمی بود خطاب كرده، گفت: «آیا تو می‌توانی خوابی را كه دیده ام و تعبیرش را برای من بیان نمایی؟» ۲۷ دانیال به حضور پادشاه جواب داد و گفت: «رازی را كه پادشاه می‌طلبد، نه حكیمان و نه جادوگران و نه مجوسیان و نه منجّمان می‌توانندآن را برای پادشاه حلّ كنند. ۲۸ لیكن خدایی در آسمان هست كه كاشف اسرار می‌باشد و او نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه را از آنچه در ایام آخر واقع خواهد شد اعلام نموده است. خواب تو و رؤیای سرت كه در بِسترت دیده‌ای این است:  

  دانیال باب ۲ آیه ۴۶ تا ۴۹ 
۴۶ آنگاه نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه به روی خود درافتاده، دانیال را سجده نمود و امر فرمود كه هدایا و عطریات برای او بگذرانند. ۴۷ و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «به درستی كه خدای شما خدای خدایان و خداوند پادشاهان و كاشف اسرار است، چونكه تو قادر بر كشف این راز شده ای.» ۴۸ پس پادشاه دانیال را معظّم ساخت و هدایای بسیار و عظیم به او داد و او را بر تمامی ولایت بابل حكومت داد و رئیس رؤسا بر جمیع حكمای بابل ساخت. ۴۹ و دانیال از پادشاه درخواست نمود تا شَدْرَك و میشك و عَبِدْنَغو را بر كارهای ولایت بابل نصب كرد و امّا دانیال در دروازه پادشاه می‌بود.  

  دانیال باب ۴ آیه ۴ تا ۸ 
۴ من كه نَبوْكَدْنَصَّر هستم در خانه خود مطمئن و در قصر خویش خُرّم می‌بودم. ۵ خوابی دیدم كه مرا ترسانید و فكرهایم در بسترم و رؤیاهای سرم مرا مضطرب ساخت. ۶ پس فرمانی از من صادر گردید كه جمیع حكیمان بابل را به حضورم بیاورند تا تعبیر خواب را برای من بیان نمایند. ۷ آنگاه مجوسیان و جادوگران و كلدانیان و منجّمان حاضر شدند و من خواب را برای ایشان بازگفتم لیكن تعبیرش را برای من بیان نتوانستند نمود. ۸ بالاخره دانیال كه موافق اسم خدای من به بَلْطَشَصَّرْ مسمی است و روح خدایان قدّوس در او می‌باشد، درآمد و خواب را به او باز گفتم،  

  دانیال باب ۴ آیه ۲۴ تا ۲۸ 
۲۴ ای پادشاه تعبیر این است و فرمان حضرت متعال كه بر آقایم پادشاه وارد شده است همین است، ۲۵ كه تو را از میان مردمان خواهند راند و مسكن تو با حیوانات صحرا خواهد بود و تو را مثل گاوان علف خواهند خورانید و تو را از شبنم آسمان تر خواهند ساخت و هفت زمان بر تو خواهد گذشت تا بدانی كه حضرت متعال بر ممالك آدمیان حكمرانی می‌كند و آن را به هر كه می‌خواهد عطا می‌فرماید. ۲۶ و چون گفتند كه كنده ریشه های درخت را واگذارید، پس سلطنت تو برایت برقرار خواهد ماند بعد از آنكه دانسته باشی كه آسمانها حكمرانی می‌كنند. ۲۷ لهذا ای پادشاه نصیحت من تو را پسند آید و گناهان خود را به عدالت و خطایای خویش را به احسان نمودن بر فقیران فدیه بده كه شاید باعث طول اطمینان تو باشد.» ۲۸ این همه بر نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه واقع شد.  

  دانیال باب ۴ آیه ۳۷ 
۳۷ الا´ن من كه نَبوْكَدْنَصَّر هستم، پادشاه آسمانها را تسبیح و تكبیر و حمد می‌گویم كه تمام كارهای او حق وطریق های وی عدل است و كسانی كه با تكبّر راه می‌روند، او قادر است كه ایشان را پست نماید.  

  دانیال باب ۵ آیه ۱ تا ۵ 
۱ بَلْشصَّر پادشاه ضیافت عظیمی برای هزار نفر از امرای خود برپا داشت و در حضور آن هزار نفر شراب نوشید. ۲ بَلْشصَّر در كِیف شراب امر فرمود كه ظروف طلا و نقره را كه جدّش نَبوْكَدْنَصَّر از هیكل اورشلیم برده بود، بیاورند تا پادشاه و امرایش و زوجه ها و مُتعه هایش از آنها بنوشند. ۳ آنگاه ظروف طلا را كه از هیكل خانه خدا كه در اورشلیم است گرفته شده بود آوردند و پادشاه و امرایش و زوجه ها و مُتعه هایش از آنها نوشیدند. ۴ شراب می‌نوشیدند و خدایان طلا و نقره و برنج و آهن و چوب و سنگ را تسبیح می‌خواندند. ۵ در همان ساعت انگشتهای دست انسانی بیرون آمد و در برابر شمعدان بر گچ دیوار قصر پادشاه نوشت و پادشاه كف دست را كه می‌نوشت دید.  

  دانیال باب ۵ آیه ۱۱ تا ۱۲ 
۱۱ شخصی در مملكت تو هست كه روح خدایان قدوس دارد و در ایام پدرت روشنایی و فطانت و حكمت مثل حكمت خدایان دراو پیدا شد و پدرت نَبوْكَدْنَصَّر پادشاه، یعنی پدر تو ای پادشاه، او را رئیس مجوسیان و جادوگران و كلدانیان و منّجمان ساخت. ۱۲ چونكه روح فاضل و معرفت و فطانت و تعبیر خوابها و حّل معمّاها و گشودن عقده ها در این دانیال كه پادشاه او را به بلطشصر مسمی نمود یافت شد. پس حال دانیال طلبیده شود و تفسیر را بیان خواهد نمود.»  

  دانیال باب ۵ آیه ۱۷ 
۱۷ پس دانیال به حضور پادشاه جواب داد و گفت: «عطایای تو از آن تو باشد و انعام خود را به دیگری بده، لكن نوشته را برای پادشاه خواهم خواند و تفسیرش را برای او بیان خواهم نمود.  

  دانیال باب ۵ آیه ۲۲ تا ۳۱ 
۲۲ و تو ای پسرش بَلْشصَّر! اگر چه این همه را دانستی، لكن دل خود را متواضع ننمودی، ۲۳ بلكه خویشتن را به ضدّ خداوند آسمانها بلند ساختی و ظروف خانه او را به حضور تو آوردند و تو و اُمرایت و زوجه ها و مُتعه هایت از آنها شراب نوشیدید و خدایان نقره و طلا و برنج و آهن و چوب و سنگ را كه نمی‌بینند و نمی‌شنوند و (هیچ ) نمی‌دانند تسبیح خواندی، اما آن خدایی را كه روانت در دست او و تمامی راههایت از او می‌باشد، تمجید ننمودی. ۲۴ پس این كف دست از جانب او فرستاده شد و این نوشته مكتوب گردید. ۲۵ و این نوشته‌ای كه مكتوب شده است این است: مَنامَنا ثَقِیلْ و فَرْسِین. ۲۶ و تفسیر كلام این است: مَنا؛ خدا سلطنت تو راشمرده و آن را به انتها رسانیده است. ۲۷ ثَقِیلْ؛ در میزان سنجیده شده و ناقص درآمده ای. ۲۸ فَرَسْ؛ سلطنت تو تقسیم گشته و به مادیان و فارسیان بخشیده شده است.» ۲۹ آنگاه بَلْشصَّر امر فرمود تا دانیال را به ارغوان ملبس ساختند و طوق زرّین بر گردنش (نهادند) و درباره‌اش ندا كردند كه در مملكت حاكم سوم می‌باشد. ۳۰ در همان شب بَلْشصَّر پادشاه كلدانیان كشته شد. ۳۱ و داریوش مادی در حالی كه شصت و دو ساله بود سلطنت را یافت.  

  دانیال باب ۶ آیه ۱ تا ۴ 
۱ و داریوش مصلحت دانست كه صد و بیست والی بر مملكت نصب نماید تا بر تمامی مملكت باشند. ۲ و بر آنها سه وزیر كه یكی از ایشان دانیال بود تا آن والیان به ایشان حساب دهند و هیچ ضرری به پادشاه نرسد. ۳ پس این دانیال بر سایر وزراء و والیان تفوّق جست زیرا كه روح فاضل دراو بود و پادشاه اراده داشت كه او را بر تمامی مملكت نصب نماید. ۴ پس وزیران و والیان بهانه می‌جستند تا شكایتی در امور سلطنت بر دانیال بیاورند اما نتوانستند كه هیچ علّتی یا تقصیری بیابند، چونكه او امین بود و خطایی یا تقصیری در او هرگز یافت نشد.  

  دانیال باب ۶ آیه ۷ تا ۸ 
۷ جمیع وزرای مملكت و رؤساو والیان و مشیران و حاكمان با هم مشورت كرده‌اند كه پادشاه حكمی استوار كند و قدغن بلیغی نماید كه هر كسی كه تا سی روز از خدایی یا انسانی سوای تو ای پادشاه مسألتی نماید در چاه شیران افكنده شود. ۸ پس ای پادشاه فرمان را استوار كن و نوشته را امضا فرما تا موافق شریعت مادیان و فارسیان كه منسوخ نمی‌شود تبدیل نگردد.»  

  دانیال باب ۶ آیه ۱۳ 
۱۳ پس ایشان در حضور پادشاه جواب دادند و گفتند كه «این دانیال كه از اسیران یهودا می‌باشد به تو ای پادشاه و به فرمانی كه امضا نموده‌ای اعتنا نمی‌نماید، بلكه هر روز سه مرتبه مسألت خود را می‌نماید.»  

  دانیال باب ۶ آیه ۱۶ تا ۲۲ 
۱۶ پس پادشاه امر فرمود تا دانیال را بیاورند و او را در چاه شیران بیندازند؛ و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «خدای تو كه او را پیوسته عبادت می‌نمایی تو را رهایی خواهد داد.» ۱۷ و سنگی آورده، آن را بر دهنه چاه نهادند و پادشاه آن را به مُهر خود و مُهر امرای خویش مختوم ساخت تا امر درباره دانیال تبدیل نشود. ۱۸ آنگاه پادشاه به قصر خویش رفته، شب را به روزه بسر برد و به حضور وی اسباب عیش او را نیاوردند و خوابش از او رفت. ۱۹ پس پادشاه صبح زود وقت طلوع فجر برخاست و به تعجیل به چاه شیران رفت. ۲۰ و چون نزد چاه شیران رسید به آواز حزین دانیال را صدا زد و پادشاه دانیال را خطاب كرده، گفت: «ای دانیال، بنده خدای حی، آیا خدایت كه او را پیوسته عبادت می‌نمایی به رهانیدنت از شیران قادر بوده است؟» ۲۱ آنگاه دانیال به پادشاه جواب داد كه «ای پادشاه تا به ابد زنده باش! ۲۲ خدای من فرشته خود را فرستاده، دهان شیران را بست تا به من ضرری نرسانند چونكه به حضور وی در من گناهی یافت نشد و هم درحضور تو ای پادشاه تقصیری نورزیده بودم.»  

  دانیال باب ۶ آیه ۲۵ تا ۲۸ 
۲۵ بعد از آن داریوش پادشاه به جمیع قومها و امّت ها و زبانهایی كه در تمامی جهان ساكن بودند نوشت كه «سلامتی شما افزون باد! ۲۶ از حضور من فرمانی صادر شده است كه در هر سلطنتی از ممالك من (مردمان ) به حضور خدای دانیال لرزان و ترسان باشند زیرا كه او خدای حی و تا ابدالا´باد قیوم است. و ملكوت او بی زوال و سلطنت او غیرمتناهی است. ۲۷ او است كه نجات می‌دهد و می‌رهاند و آیات و عجایب را در آسمان و در زمین ظاهر می‌سازد و اوست كه دانیال را از چنگ شیران رهایی داده است.» ۲۸ پس این دانیال در سلطنت داریوش و در سلطنت كورش فارسی فیروز می‌بود.  

  حزقیال باب ۲۸ آیه ۳ 
۳ اینك تو از دانیال حكیم تر هستی و هیچ سرّی از تو مخفی نیست؟  

  حزقیال باب ۱۴ آیه ۱۴ 
۱۴ اگر چه این سه مرد یعنی نوح و دانیال و ایوب در آن باشند، خداوند یهوه می‌گوید كه ایشان (فقط ) جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید.  

  حزقیال باب ۱۴ آیه ۲۰ 
۲۰ اگر چه نوح و دانیال و ایوب در میانش باشند خداوند یهوه می‌گوید: به حیات خودم قسم كه نه پسری و نه دختری را رهایی خواهند داد بلكه ایشان (فقط ) جانهای خود را به عدالت خویش خواهند رهانید.  

  متی باب ۲۴ آیه ۱۵ 
۱۵ « پس چون مکروهِ ویرانی را که به زبان دانیال نبی گفته شده است، در مقام مقدس بر پا شده بینید ـ هر که خواند دریافت کند.

برگرفته از وب سایت: www.razgah.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
x  Powerful Protection for WordPress, from Shield Security
This Site Is Protected By
ShieldPRO