آیا کتابمقدس رهنمودی برای همانندسازی انسان ارائه میدهد؟
وقتیکه دالی که یک گوسفند همانندسازی شده بود در سال 1997 به دنیا آمد، چند تن از متفکرین از اینکه ممکن بود از این فنّاوری برجسته به زودی برای همانندسازی انسان استفاده شود در حیرت بودند. به لحاظ اهمیت، همانندسازی بشر در حال حاضر به یک مسئله فوری، ضروری در جهان مبدل شده است. همانندسازی انسان بیانگر یک تناقض ریشهای با گذشته بشر و با الگوهای مقرر در زندگی اوست. این موضوع همچنین باعث میگردد که یکسری مسائل اخلاقی به وجود آید: والدین آن کودک همانندسازی شده چه کسانی خواهند بود؟ در عصری که شیوه زندگی در آن به گونهای است که هر چیزی انحصاری است، آیا یک شخص همانندسازی شده، حداقل در الگوی ژنتیکی خود میتواند از آنِ کسی باشد؟ آیا والدین به دنبال همانندسازی کودکان خواهند بود تا از آنها برای پیوند اعضا به سایر بچهها استفاده شود؟
این پرسشها وجود دارند اما تعداد اندکی از آنها هستند که بسیار حائز اهمیتاند و لازم است که به آنها پاسخ داده شود، این در حالی است که جهانبینی سکولار در پاسخ به این پرسشها، تنها پاسخهایی تجربی و موقتی میدهد. حقیقت این است که تنها جهانبینی مسیحی از طریق آنچه در کلام خدا آشکار میگردد قادر است با یک زمینه اخلاقی و اقتداری که مناسب رسیدگی به یک چنین پرسشهایی باشد، پاسخ به این پرسشها را میسر سازد.
حکایت خلقتی که در کتابمقدس آمده است، بیانگر خلقتی است که در آن نوع بشر در اوج هدف خلاقانه خدا قرار دارد. پس از این که دنیا خلق میگردد و با موجودات زنده پر میشود، خدا قصد میکند که نوع بشر را بیافریند. قرار بود انسان که از سایر مخلوقات جداست صورت الهی یعنی صورت خدا را داشته باشد. هرچند تصویر خدا در اثر گناه خراب شده است، اما بالکل از میان نرفته است، این تصویر نشانهای اساسی است از انسانیت واقعی. هرکدام از انسانها یک خلقت خاص از خدا هستند که به شباهت او ساخته شدهاند. هر یک به لحاظ طراحی خالق {در نوع خود} منحصر به فرد هستند. وضعیت انسان به عنوان یک مخلوق، علیرغم اینکه هر یک منحصر به فرد هستند، ولی همه به صورت خدا آفریده شدهاند، شالودهای را برای درک علوم الهی و پاسخ به پرسشهای به میان آمده برای همانندسازی انسان بنا میکند.
این نظریه، تمایز قطعی میان مفاهیم کتابمقدسی و سکولار را در خصوص ذات و ارزش بشر مشخص میکند. نظریات غیر کتابمقدسی هر مفهومی از هدف الهی را در خصوص انسانیت رد میکنند. اینکه انسانها براثر حوادث کیهانی به وجود آمدهاند یا با فرآیندِ کورِ تکامل، غیر قابل قبول هستند. در این صورت نسبت دادن هر نوع ارزشی به زندگی انسان، بیدلیل، مشروط و خودمحورانه خواهد بود.
کتابمقدس از سوی دیگر، تعلیم میدهد که انسان همچون سایر موجودات، برای جلال خدا خلق شده است. اما انسانها با یک تفاوت و قابلیتی متمایز خلق شدند، آنها برای شناخت، حرمت، پرستش، و جلال دادن خالق، خلق شدند. او انسان را چه مرد، چه زن، برای خود، به صورت خود، و برای هدف شهریاری خویش ساخت. ازاین رو انسانها مصنوعات صِرف، بیولوژیکی یا گونههای تصادفی از حیات نیستند.
همانندسازی انسان بیانگر تلاشی است، برای تعریف مجدد از هویت و تکثیر بشر، با مجوزی که اشخاص برای تکثیر به خودشان میدهند. این واقعیت نمیتواند از پرسشهای مربوط به "طراح" کودکان، فنّاوریهای رو به رشد بشر، اصلاح نژاد و تمایلات جنسی جدا گردد. علاوه بر این استفاده از فنّاوری همانندسازی در تحقیقات سلولهای بنیادینِ جنین، باعث میگردد که کرامت انسانی تضعیف شده و در نهایت به همانندسازی بشر برای مقاصد دیگر بیانجامد. ریشه ازدواج در عمل ساختگیِ همانندسازی از طریق جدایی بیشتر در روابط جنسی و تولید مثل تخریب میگردد. به گونهای که در کتابمقدس آشکارشده است، همانند سازی انسان، به هر شکل، ناقض تقدس در زندگی بشر است.
نوشته: آلبرت موهلر
ترجمه: کورش پرتوی
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |