آیا درکتاب مقدس از آمدن پیامبراسلام پیشگویی شده؟ منظور عیسی مسیح از گفتن آمدن احمد چیست؟
در هیچ جای انجیل و کتاب مقدس گفته نشده که احمد نامی خواهد آمد. جهت پاسخ به این سؤال شما در وب سایت پرپاسخ مقالات مفصلی نوشته شده که یکی از آنها را در زیر برای شما می فرستم و حتماً مقالات دیگر را نیز مطالعه کنید. با تشکر فراوان.
آیا عیسی مسیح در انجیل یوحنا، وقتی درباره روح القدس پیشگویی می کند، منظورش محمد پیامبر مسلمانان بوده است؟
یک مسلمان مقاله زیر را از طریق ایمیل برای من ارسال کرد. در این مقاله به نبوت عیسی و اینکه چطور به محمد به عنوان پاراکلیت اشاره می کند، پرداخته شده است. این مسلمان مرا به چالش کشید تا پاسخ این مقاله را بدهم.
حتی اگر این مساله که آیا محمد پاراکلیت (روح القدس) هست یا نه، تا کنون حل شده باشد و از طریق وب سایت ما مستندسازی و منتشر شده باشد، من تصمیم گرفتم که بخشهای خاصی از این چالش را بپذیرم، چون این مقاله موضوعاتی را مطرح کرده است که تا به حال به آنها پرداخته نشده است.
مقاله این شخص مسلمان به شرح زیر است:
محمد در انجیل یوحنا پیش بینی شده که می آید:
فقط یک نکته مهم، کلمه عربی “محمد” یک عبارت است به معنای “ستایش شده” یا “صاحب شکوه” یا “قابل تحسین”. محمد اولین شخص در خاورمیانه بود که به نام “محمد” نامیده شد. در زیر، شما خواهید دید که چطور عیسی در انجیل یوحنای امروزی این پیامبر بشری را می نامد و آمدن این “ستایش شده” را نبوت میکند.
عیسی در کتاب مقدس یونانی از کلمه یونانی “پریکیلتوس” استفاده می کند که به معنای تحسین شده یا جلال یافته است. او این انسان پیامبر نبوت شده را “پریکیلتوس” می خواند. این کلمه دقیقاً با کلمه عربی “محمد” در عربی تطبیق دارد که آن نیز “ستایش شده” یا “جلال یافته” معنی می دهد. به بیان دیگر، “پریکیلتوس” همان “محمد” به یونانی است.
پاسخ:
این نخستین اشتباه این نویسنده است. مسیح کلمه پریکیلتوس را بکار نبرده، بلکه پاراکلیتوس به صورت نقل قولهای زیر بکاربرده شده است:
” و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی یا ”پشتیبان“، ”مددکار“، ”یاور“ دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، یعنی روحِ راستی که جهان نمیتواند او را بپذیرد، زیرا نه او را میبیند و نه میشناسد؛ امّا شما او را میشناسید، چرا که نزد شما مسکن میگزیند و در شما خواهد بود.” یوحنا 14: 16-17
” امّا آن مدافع (پاراکلیتوس)، یعنی روحالقدس( پنیوما تو هاگیون)، که پدر او را به نام من میفرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد.” یوحنا 14: 26
“امّا چون آن مدافع (هو پاراکلیتوس) که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی روحِ راستی که از پدر صادر میشود، او خودْ دربارۀ من شهادت خواهد داد، ” یوحنا 15: 26
” با این حال، من به شما راست میگویم که رفتنم به سود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع (هو پاراکلیتوس) نزد شما نخواهد آمد؛ امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم.” یوحنا 16: 7
کتاب مقدس حروف آبی (The Blue Letter Bible)، این کلمه را به اینصورت معنی می کند:
1) احضار، مخصوصاً فراخوانده شدن از سوی یک فرد. طلب کمک از کسی کردن
الف) کسی که از ادعای دیگران پیش یک قاضی دفاع می کند، یک مدعی، مدافع، دستیار قانونی، یا یک وکیل مدافع
ب) کسی که از ادعای شخصی دیگر دفاع می کند، شفیع
– یک شفیع از جانب مسیح در جلال او در دست راست خدا، که نزد خدای پدر برای بخشیده شدن گناهان ما شفاعت میکند.
ج) با یک معنای گسترده تر، یک یاور، کمک کننده، یاری رسان، دستیار
1) روح القدس که جای مسیح (پس ازرفتنش به نزد پدر) را برای رسولان گرفت، تا ایشان را برای یک شناخت عمیق تر از حقیقت انجیل آماده سازد، و به ایشان قدرت الهی لازم برای عبور از آزمایشات، ظلم ها و جفاها، به نمایندگی از پادشاهی الهی عطا نماید.
علاوه بر این، یک اسم وجود دارد که به کلمه پاراکلتوس مربوط می شود، یعنی پاراکلسیس، که به معنای دلگرمی، دلسوزی، نصیحت، و شفاعت استفاده می شود. که در 29 مورد استفاده شده و در 20 مورد به معنای “دلگرمی” آورده شده است.
در شکل تحت اللفظی، پاراکالئو، به معنای “درخواست، خواستن، طلب، میل، تشویق و التماس” 107 بار استفاده شده و 24 بار “دلگرمی یا تسلی” ترجمه شده.
استناد زیر از عهد جدید، به ما کمک می کند تا ببینیم که با توجه به متن آیات، این کلمات چه معنایی می توانند داشته باشند:
“متبارک باد خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، یا: ”خدا و پدر خداوند ما عیسی مسیح“. که پدر رحمتها و خدای همۀ دلگرمیهاست (پاراکلسیس)؛ که به ما در همۀ سختیهایمان دلگرمی (پاراکالئو) میبخشد تا ما نیز بتوانیم با آن دلگرمی (پاراکالئو) که از او یافتهایم، دیگران را که از سختیها میگذرند، دلگرم (پاراکلسیس) سازیم.” 2 قرنتیان 1: 3-4
کاملاً واضح است که در این متن خاص تنها معنای ممکن این دو کلمه “دلگرمی” و “تسلی دهنده” است. این نکته بعداً در مورد جهت گیری ما ضروری خواهد بود، و به ما کمک می کند تا ببینیم پاراکیتوس، و این عبارات مربوطه دیگر، می توانند معنای مختلفی بسته به متن، در بر داشته باشند. یک چیز که باید برای الآن به یاد داشته باشیم این است که “ستایش شده” یا “تحسین شده” در محدوده ممکن و قابل قبول ترجمه پاراکلتوس نیست و بنابراین به یک پیامبر که تحسین شده یا ستایش شده باشد، اشاره نمی کند.
در نهایت اینگونه باید نتیجه گرفت که پریکیلتوس هرگز در عهد جدید یا در عهد عتیق یونانی سپتواجنت یا ترجمه هفتاد نفر (LXX) بکار برده نشده.
ادامۀ مقالۀ شخص مسلمان:
در کتاب مقدس می توانیم چهار آیۀ زیر از زبان عیسی (علیه السلام) بیابیم که در آنها یک رویداد بزرگ را پیش بینی می کند:
” و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی یا ”پشتیبان“، ”مددکار“، ”یاور“. دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد.” یوحنا 14: 16
” امّا چون آن مدافع که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی روحِ راستی که از پدر صادر میشود، او خودْ دربارۀ من شهادت خواهد داد.” یوحنا 15: 26
” امّا آن مدافع، یعنی روحالقدس، که پدر او را به نام من میفرستد، او همه چیز را به شما خواهد آموخت و هرآنچه من به شما گفتم، به یادتان خواهد آورد.” یوحنا 14: 26
” با این حال، من به شما راست میگویم که رفتنم به سود شماست. زیرا اگر نروم، آن مدافع نزد شما نخواهد آمد؛ امّا اگر بروم او را نزد شما میفرستم. چون او آید، جهان را مجاب خواهد کرد که به لحاظ گناه و عدالت یا ”پارسایی“؛ و داوری، تقصیرکار است. به لحاظ گناه، زیرا به من ایمان نمیآورند. به لحاظ عدالت، زیرا نزد پدر میروم و دیگر مرا نخواهید دید. و به لحاظ داوری، زیرا رئیس این جهان محکوم شده است.« بسیار چیزهای دیگر دارم که به شما بگویم، امّا اکنون یارای شنیدنش را ندارید. امّا چون روحِ راستی آید، شما را به تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد؛ زیرا او از جانب خود سخن نخواهد گفت، بلکه آنچه را میشنود بیان خواهد کرد و از آنچه در پیش است با شما سخن خواهد گفت. او مرا جلال خواهد داد، زیرا آنچه را از آنِ من است گرفته، به شما اعلام خواهد کرد.”
در این چهار آیه، کلمه “مدافع” ترجمه کلمه “پاراکلیت” (“هو پاراکلتوس” به یونانی) می باشد. پاراکلتوس به یونانی به صورت “مدافع یا وکیل” ترجمه می شود، کسی که از ادعای شخصی دیگر دفاع می کند، کسی که شخصی دیگر را با توجهی عمیق برای رفاه وی، مشورت می دهد و نصیحت می کند (تفسیر کتاب مقدس بیکن جلد هفتم صفحه 168). در این آیات به ما گفته شده است که وقتی عیسی (علیه السلام) عروج می کند، یک پاراکلیت خواهد آمد. او عیسی (علیه السلام) را جلال خواهد داد، و او بشریت را به تمامی حقیقت هدایت خواهد کرد. این “مدافع” در یوحنا 14: 26 به عنوان روح القدس معرفی شده.
پاسخ مسیحی:
لطفاً توجه داشته باشید که نویسنده اینجا دچار تناقض گویی است. پیشتر او خود ادعا می کند که عیسی در عهد جدید یونانی به پریکیلتوس اشاره می کند. حالا، نویسنده به درستی بیان می کند که کلمه “مدافع” از کلمه پاراکلیت می آید نه پِریکیلتوس.
متن شخص مسلمان:
لازم به ذکر است که در نسخه های اصلی یونانی از یک “پنیومای مقدس” سخن به میان آمده. کلمه پنیوما {pnyoo’-mah} ریشه یونانی کلمه “روح” است. هیچ کلمه مجزای دیگری در نسخه های یونانی برای “روح” نداریم، که از تعداد آنها امروزه به بیش از 24 هزار یاد می شود. مترجمان نسخه کینگ جیمز کتاب مقدس، این کلمه را به صورت “روح” ترجمه کرده اند تا برداشت شخصیشان از این متن را بیان کنند. با این حال، ترجمه دقیق تر “روح القدس” است. ترجمه های اخیر و وفادارتر به متن کتاب مقدس، مانند ترجمه استاندارد جدید (NRSV)، اصرار در ترجمه آن به “روح القدس” دارند. این بسیار مهم است، و به زودی توضیح داده خواهد شد.
همه کتابهای مقدس موجود کنونی از “نسخه های باستانی،” تهیه شده اند، که قدیمی ترین آنها مربوط به قرن چهارم میلادی می باشد. هر یک از دانشمندان کتاب مقدس به ما خواهد گفت که هیچ دو نسخه باستانی از این کتاب دقیقاً مشابه دیگری نیست. تمام کتابهای مقدس موجود که امروزه در اختیار ما قرار دارد، همگی نتیجه تکه برداری ها و برش و الصاقهای نسخه های خطی است که هیچ یک از آنها را نمی توان یک مرجع قطعی به حساب آورد.
آنچه که مترجمان کتاب مقدس هنگام رویارویی با این اختلافات انجام داده اند، این بوده که بهترین انتخاب ممکن را از بین نسخ انجام داده اند. به بیان دیگر، از آنجا که آنها نمی توانسته اند بفهمند کدام “نسخه باستانی” نسخه صحیح است، باید کمی کار تجسس بیشتری روی متن انجام می دادند تا تصمیم بگیرند کدام “نسخه” از نسخه های موجود، باید مورد پذیرش قرار بگیرد. یوحنا 14: 26 تنها نمونه ای از این تکنیکهای انتخاب است.
پاسخ مسیحیان:
مطالب بسیاری در گفته بالا وجود دارد که باید اصلاح شود. اولاً، مسیحیان (حداقل مسیحیان آگاه) ادعایی مبنی بر این باور ندارند که 24 هزار دست مطالب یونانی از عهد جدید وجود دارد، از آنجا که این تعداد فقط شامل دست مطالبی به زبان یونانی نبوده و سایر زبانها نیز وجود دارند که عهد جدید از آنها ترجمه شده است. در واقع بیش از 5300 نسخه یونانی از عهد جدید وجود دارند.
ثانیاً، مترجمان نسخه کینگ جیمز کلمه پنیوما را شبح ترجمه کرده اند، از آنجا که کلمه اخیر تقریباً مترادف با روح بوده و در زمان آنها ترجمه قابل قبول تری محسوب می شده. و ازاینها گذشته، یک شبح یک روح است.
ثالثاً، این ادعا که هیچ دو نسخه خطی کتاب مقدس از عهد جدید، یکی نیستند محتمل است، چرا که هیچ دو نویسنده آنها را به یک روش ننوشته اند، و این به صورت عمد یا غیر عمد از ایجاد اشکال در متن در قسمتهای مشابه یا به همان صورت، از ایجاد اشتباهات رونویسی مشابه، جلوگیری کرده است.
با وجود این اختلافات، تشابهات و توافقات میان نسخه های خطی کتاب مقدس بسیار بیشتر از موارد مربوط به مسلمانان است. عهد جدید یکی از بهترین اسناد معتبرآزمایش شده موجود از تاریخ باستانی است، که دارای شواهد معتبرازنظر حفظ و امانتداری نسبت به مابقی متون باقی مانده از عهد باستان است. و حتی بهتر از قرآن نسبت به آن تصدیق و تأئیدات صورت گرفته!
به عنوان مثال، هیچ یک از دو نسخه خطی اولیه قرآن شبیه به یکدیگر نمی باشند، و این واقعیتی است که خود مقامات مسلمان نیز آنرا پذیرفته اند:
بنابرگفته محمدبن اسحاق [الناديم]: من تعدادی از نسخه های خطی قرآن را دیده ام، که نویسنده آنرا از قول ابن مسعود نوشته بود. هیچ دو نسخه از قرآن با هم توافق نداشتند و یکی نبودند و بیشتر آنها در پوستی که نوشته شده بودند دچار پاک شدگی شده بودند. (ابوالفرج محمد بن اسحاق الدیم، فهرست – قرن دهم میلادی بررسی فرهنگ اسلامی، ویرایش و ترجمه بایراد دوج [کتابهای بزرگ جهان اسلام، انتشارات دانشگاه کلمبیا، 1970]، صفحه 57 )
برای شواهد بیشتر در مورد این موضوع، مقالات زیر را توصیه می کنیم:
http://answering-islam.org/Bible/Text/index.html
http://answering-islam.org/Campbell/s3c3a.html
http://answering-islam.org/Campbell/s3c3b.html
http://answering-islam.org/Campbell/s3c3c.html
http://www.tektonics.org/lp/nttextcrit.html
http://www.carm.org/bible.htm
http://answering-islam.org/Responses/Saifullah/bravo1.htm
http://answering-islam.org/Quran/Text/index.html
http://answering-islam.org/Shamoun/quran_variants.htm
http://answering-islam.org/Responses/Menj/bravo_r4bc.htm
http://answering-islam.org/Responses/Menj/bravo_r4bc_add.htm
چهارم، این ادعا که قدیمی ترین نسخه خطی کتاب مقدس به قرن چهارم برمی گردد، دروغ محض است. از بخش های زیادی از پاپیروسهایی که به پیش از قرن چهارم مربوط می شود در ترجمه کتاب مقدس ما به زبانهای مختلف استفاده شده است.
از آنجایی که ما با انجیل یوحنا در حال حاضر سر و کار داریم، و بویژه آیات مربوط به پاراکلیت، ما در ادامه، فهرستی از پاپیروسهایی را که توسط مترجمان در ترجمه انجیل یوحنا مورد بررسی قرار گرفته را می آوریم که همه آنها مربوط به پیش از قرن چهارم میلادی می شود:
1- پاپیروس 66 (P66) قرن دوم میلادی.
این پاپیروس شامل یوحنا
1:1-6:11; 6:35-14:26, 29-30; 15:2-26; 16:2-4, 6-7; 16:10-20:20, 22-23; 20:25-21:9, 12, 17
می شود.
توجه داشته باشید که این پاپیروس، شامل همه اشارات مربوط به پاراکلیت می شود.
2- پاپیروس 75 (P75) اواخر قرن دوم و اواسط قرن سوم میلادی.
که محتویات این پاپیروس، که برخی دانشمندان کتاب مقدس معتقدند به اواخر قرن دوم میلادی بر می گردد و برخی به اوایل قرن سوم معتقدند، شامل:
لوقا
3:18-22; 3:33 – 4:2; 4:34 – 5:10; 5:37 – 6:4; 6:10 – 7:32, 35-39, 41-43; 7:46 – 9:2; 9:4 – 17:15; 17:19 – 18:18; 22:4 – 24:53;
یوحنا
1:1 – 11:45, 48-57; 12:3 – 13:1, 8-9; 14:8-29; 15:7-8.
می شود.
3. پاپیروس (22 P22) قرن سوم پس از میلاد
شامل یوحنا 15: 25-16: 2 و یوحنا 16: 21-32 می شود.
نه فقط این قدیمی ترین تکه های موجود در پاپیروس می باشد که شامل عبارات پاراکلیت هستند، بلکه نسخه های خطی کتاب مقدس که حتی قدیمی تر از اینها هم هستند، وجود دارند. در اینجا فهرست قدیمی ترین تکه های موجود از یوحنا را می آوریم که تا این تاریخ به دست ما رسیده اند:
1. Papyrus 52 (P52) 107 – 130 AD.
Contains John 18:31-33 and 37-38.
2. Papyrus 90 (P90) 2nd Century AD.
Contains John 18:36 – 19:1-7.
3. Papyrus 45 (P45) 2nd / 3rd Century AD.
It includes parts of the Four Gospels and Acts. It contains John 4:51, 54; 5:21, 24; 10:7-25, 30-42; 11:1-10, 18-36, 42-57.
4. Papyrus 5 (P5) Early 3rd Century AD.
It contains John 1:23-31, 33-41; 16:14-30; 20:11-17, 20:19-25.
5. Papyrus 39 (P39) 3rd Century AD.
It contains John 8:14-22.
6. Papyrus 80 (P80) 3rd Century AD.
Contains John 3:34.
7. Papyrus 95 (P95) 3rd Century AD.
Contains John 5:26-29, 36-38.
8. Papyrus 106 (P106) 3rd Century AD.
This fragment contains John 1:29-35, 40-46.
9. Papyrus 107 (P107) 3rd Century AD.
Contains John 17:1-2, 11.
10. Papyrus 108 (P108) 3rd Century AD.
This has John 17:23-24 and 18:1-5.
11. Papyrus 109 (P109) 3rd Century AD.
This is the oldest papyrus to date that contains John 21:18-20, 23-25.
12. Papyrus 28 (P28) Late 3rd Century AD.
Contents are John 6:8-12 and 17-22.
13. Papyrus 6 (P6) 4th century AD.
Its contents include John 10:1-2, 4-7, 9-10; 11:1-8, 45-52.
اگر توجهمان را به نوشته پدران کلیسای اولیه معطوف نمائیم، آنگاه بسیار روشن در می یابیم که هیچ اشکالی در متن رخ نداده. در واقع، این پدران مدارکی را ارائه کرده اند که مسیحیان اولیه، از آیات پاراکلیت به روح القدس اشاره می کردند.
ایگناتیوس پدر رسالتی که اسقف انطاکیه بود، در حالی که در راه به شهادت رسیدن بود، هفت رساله بین 107 تا 112 میلادی نوشت. در یکی از این رسالات خود، خطاب به فیلیپیان به پاراکلیت اینگونه اشاره می کند:
فصل دوم- وحدت سه شخص الهی
یک خدا و پدر وجود دارد. نه دو یا سه. وحدانیتی که هست و هیچکس غیر از او نیست. او تنها خدای حقیقی است. چون “یهوه خدای تو” {کتاب مقدس می فرماید}، “یهوه واحد است”. و بار دیگر می فرماید: ” آیا همه ما را یک پدر نیست؟ آیا ما را یک خدا نیافریده؟” ونیز تنها یک پسر وجود دارد، خدای کلمه. در مورد ” یگانه پسر خدا” ، “کتاب مقدس می فرماید: ” که در آغوش پدر است.” و در جای دیگر می فرماید، “یک خداوند یعنی عیسی مسیح” و باز در جای دیگر می فرماید، “نام او چیست و پسر او چه نام دارد؟ بگو اگر می دانی!” و نیز یک پاراکلیت هست. در این مورد کتاب می فرماید، “یک روح، چنانکه فرا خوانده شده ایم به یک امیدِ دعوت خویش.” و باز می فرماید: “همه ما از یک روح نوشانیده شدیم.”. و این آشکار است که همه این عطایا (که مؤمنان از آنان بهره مندند) “همان یک روح به عمل می آورد.” پس سه پدر، یا سه پسر، و سه پاراکلیت وجود ندارند. بلکه یک پدر، و یک پسر، و یک پاراکلیت وجود دارد. همان گونه که وقتی خداوند، رسولانش را فرستاد تا از همه ملتها شاگردان بسازند، به آنان امر فرمود: به نام پدرو پسر و روح القدس تعمید دهید” نه به نام یک شخص که سه نام دارد، نه بنام سه (شخص) که قابل تجسم باشند، بلکه بنام سه شخص که دارای حرمت برابر هستند.
فصل سوم – مسیح حقیقتاً متولد شد و مرد.
چون تنها یکی است که انسان شد، و آن نه پدر و نه پاراکلیت می باشند، بلکه این شخص، تنها پسر خدا است، که نه به ظاهر یا تصورات ما، بلکه به واقع انسان شد. چون “کلام، انسان شد.” چون”حکمت مسکنی برای خود ساخت.” و خدای کلام بسان یک مرد متولد شد، از یک باکره، بدون نیاز به مقاربت با یک مرد. برای اینکه نوشته شده بود که: “باکره آبستن شده،پسری خواهد زاد.” بنابراین او به راستی زاده شد، به راستی بزرگ شد، به راستی خورد و نوشید، به راستی مصلوب شد، و به راستی مرد، و به راستی دوباره برخاست. او که به این چیزها ایمان بیاورد، که براستی واقع شده اند، و به راستی حادث شده اند، برکت خواهد یافت. او که به اینها ایمان نیاورد، گناهش کمتر از آنها نیست که خداوند را مصلوب ساختند. رئیس این جهان (شیطان) شادی می کند، وقتی کسی صلیب را انکار می کند، چون به خوبی واقف است که اعتراف به صلیب، همانا نابودی خود او است. و نیز صلیب نشان پیروزی است که بر ضد قدرت او برافراشته شده است که وقتی او این را می بیند، به لرزه می افتد، و وقتی می شنود، ترس او را فرو می گیرد. (نامه ایگناتیوس به فیلیپیان / پدران کلیسای اولیه، پدران پیش از نیقیه، جلد 1)
* آیرینیوس نویسنده قرن دوم نوشت:
این چیزها چنانکه هستند، همه کسانیکه اَشکال انجیل را نابود می کنند، بیهوده، بی سواد و گستاخ هستند، منظور من کسانی هستند که جنبه های مختلف انجیل را که در بالا ذکر شد بیشتر و یا از سوی دیگر کمتر جلوه می دهند. گروه قبلی، اینگونه عمل می کنند که به نظر چنین بیایند که بیش از حقیقت را کشف کرده اند. گروه آخری، با کم جلوه دادن می خواهند اختیارات خدا را به کناری گذارند. مارسیون، با رد کردن کل انجیل، خود را از انجیل جدا می کند، و فخر می کند که خود در برکات انجیل سهمی مازاد دارد. و دیگران، در جای دیگر (مونتانیست ها)، که عطایای روح را، که در آخرین لحظات با رضایت نیکوی پدر، بر نژاد بشری جاری شد، و جنبه انجیلی ارائه شده توسط انجیل یوحنا را که در آن خداوند وعده داد که پاراکلیت را خواهد فرستاد، نادیده می گیرند.
اما ایشان با این حال هم انجیل و هم روح نبوتی را به کناری گذاشتند. واقعاً چه مردان بیچاره ای! اینها کسانی هستند که به راستی می خواهند انبیاء دروغین باشند که عطای نبوت را از کلیسا به کناری می گذارند، که مانند آنانی (فرقه اِنکراتیت که فرقه ای ناستیک بودند و خوردن گوشت و ازدواج را منع می کردند) هستند که، برای ریاکاری ظاهر می شوند، و خود را از مشارکت برادران دور نگه می دارند. ما باید نتیجه بگیریم، که اینان (مونتانیستها) نمی توانند پولس رسول را نیز پذیرفته باشند. چرا که، پولس در پیام خود به قرنتیان، به صراحت از عطایای نبوتی سخن می گوید و از مردان و زنانی سخن می گوید که در کلیسا نبوت می کنند.. بدین ترتیب، با تمامی این تفاصیل، اینان به ضد روح خدا گناه می کنند و در گناه نابخشودنی سقوط می کنند. و از سوی دیگر نیز کسانی که پیرو والنتینوس هستند، کاملاً گستاخ بوده، در حالیکه ساز خود را می زنند، به این فخر می کنند که صاحب انجیل های بیشتر از آنچه واقعاً موجود است، هستند.
واقعاً ، آنان به چاه غرور و گستاخی وارد شده اند، به حدی که نوشتۀ نسبتاً اخیر خود را “انجیل راستی” عنوان کرده اند، اگرچه در هیچ چیزی با انجیل رسولان مطابقت ندارد. در صورتی که ایشان در واقع هیچ انجیلی ندارند که پر از کفر نباشد. چون اگر آنچه را که آنان انتشار داده اند، انجیل راستی باشد و با این همه با اناجیلی که از رسولان به ما امانت داده شده است، مطابقت و هم خوانی ندارد، هر کسی که بخواهد می تواند درک کند که چنان که در خود کتب مقدس نشان داده شده، آنچه از رسولان به دست ما رسیده، نمی تواند انجیل راستی محسوب شود. لکن تنها انجیل، حقیقی و قابل اعتماد است که نه در آن کم و زیادی صورت گرفته و نه پذیرای چنین چیزی است، و من می توانم این را با مباحث بسیار به اثبات رسانم. از آنجا که خداوند همه چیز را در مقام قیاس و متناسب آفریده، تناسب در جنبه ظاهری انجیل نیز به خوبی باید هویدا باشد. بنابراین، نظر کسانی را که به هر نحوی از انحاء، انجیل را به ما تحویل دادند و درباره آن از منابع اصلی تحقیقات لازم را انجام داده اند و رسولانی که باقی مانده اند پیروی کنیم و در آموزه آنها همراه با احترام به خدا تجسس کنیم. آنگاه زمانی خواهد رسید که به کلمات حقیقی خداوند گوش فرا خواهیم داد. (آیرینیوس علیه بدعتها، کتاب 3، پدران کلیسای اولیه، پدران پیش از نیقیه، جلد 1)
ترتولیان، پدر آفریقایی کلیسا که در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم می زیست، به پاراکلیت در بسیاری از نوشتجاتش اشاره کرد که برخی از آنها عبارتند از:
” همواره در نظر داشته باشید که آنچه من به آن اعتراف میکنم، قانون ایمان است؛ از طریق آن، من شهادت میدهم که «پدر»، و «پسر» و روحالقدس از یکدیگر جدانشدنی هستند، و باید بدانید که این نکته در چه مفهومی گفته میشود. اکنون توجه کنید که تأکید من اینست که «پدر» یک است، و «پسر» یک است، و روحالقدس یک است، و اینکه آنها از یکدیگر متمایز هستند. این جمله را همۀ افراد فاقد تحصیلات، و نیز همۀ آنانی که مستعد انحراف هستند، در مفهومی نادرست برداشت میکنند، گویی نوعی تنوع را بیان میکند، در این معنا که گویی میان «پدر» و «پسر» و روحالقدس جدایی قائل میشویم. علاوه بر این، لازم میدانم که وقتی (اعتقاد به «تکسالارگرایی» را برتر از اعتقاد به «کنش هدفمند» به شمار میآورم)، آری، وقتی ایشان در خصوص اثبات یکی بودن «پدر» و «پسر» و روحالقدس تلاش میکنند، باید بدانیم که وقتی میگوییم «پسر» با «پدر» تفاوت دارد، به لحاظ تنوع نیست، بلکه به لحاظ توزیع: تفاوت او به لحاظ تقسیم و جدایی نیست، بلکه به لحاظ تمایز؛ زیرا «پدر» همان چیزی نیست که «پسر» هست، چرا که آنها در حالت وجودیشان با یکدیگر تفاوت دارند. زیرا «پدر» تمامیت ذات و جوهر است، اما «پسر» اشتقاقی از کل است و بخشی از آن، همانگونه که خودش تصدیق کرد و فرمود: «پدر از من بزرگتر است.»
در مزامیر، پایینتر بودن او با این اصطلاح تعریف شده است: «اندکی کمتر از فرشتگان». بدینسان، «پدر» از «پسر» متمایز است، و بزرگتر از «پسر»، همانگونه که آن کس که مولود میسازد یکی است، و آن کس که مولود میشود، دیگر؛ آن کس نیز که میفرستد، یکی است، و آن کس که فرستاده میشود، دیگر؛ و همچنین، آن کس که میسازد یکی است، و آن کس که بهواسطۀ او چیزها ساخته شدهاند، دیگر. خوشبختانه خودِ خداوندگار این اصطلاح را در خصوص شخص پاراکلیت بهکار میبرد، بهطوری که منظورش تقسیم یا جدایی نیست، بلکه ترتیب (ترتیب در روابط متقابل در وجود خدا)؛ زیرا میفرماید: «من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد… یعنی روح راستی.»، و به این ترتیب، پاراکلیت را از خود متمایز میسازد، همانطور که میگوییم «پسر» از «پدر» متمایز است؛ بهگونهای که او درجۀ سومی در پاراکلیت را نمایان ساخت، همانگونه که ایمان داریم درجۀ دوم در «پسر» هست، به دلیل ترتیبی که در «کنش هدفمند» وجود دارد. افزون بر این، آیا همین واقعیت که ایشان نامهایی متفاوت دارند، یعنی «پدر» و «پسر»، بیان نمیکند که ایشان از نظر شخصیت متمایز هستند؟ زیرا البته هر چیزی همان است که نامش بیانگرش میباشد؛ و آنچه هست و همواره خواهد بود، با همان نام خوانده خواهد شد؛ و تمایزی که از نامها مشخص میشود، هیچ اختلاطی را مجاز نمیشمارد، زیرا در چیزها هیچ نیست که این نامها به آنها اشاره کند. «بلی، بلی است، و نه، نه است؛ زیرا هر چیزی بیش از اینها، از شریر میآید.» (علیه پراکسئوس- پدران کهن کلیسا، پدران ضد نیقیقه، جلد سوم: ویرایش آنلاین)
و:
فصل ۲۵- پاراکلیت یا روحالقدس. او از «پدر» و «پسر»، به لحاظ وجود شخصیشان، متمایز است. به لحاظ طبیعت الاهیشان، با ایشان یکی است و جدانشدنی. نقل قولهای دیگر از انجیل حضرت یوحنا.
آنچه بهدنبال سؤال فیلیپس میآید، و کل پاسخ خداوندگار به آن، تا انتهای انجیل یوحنا، به ارائۀ اظهاراتی از همین دست ادامه میدهد، و «پدر» و «پسر» را با خصوصیات هر یک، از یکدیگر متمایز میسازد. سپس، پاراکلیت یا مدافع نیز هست که او وعده میدهد برای او از «پدر» درخواست کند، و پس از صعود نزد «پدر»، او را از آسمان بفرستد. او «مدافع دیگر» نیز نامیده شده است؛ اما پیش از این نشان دادیم که به چه طریقی «دیگر» است، و مسیح میفرماید: «آنچه را از آنِ من است میگیرد»، درست همانگونه که خودِ مسیح از «پدر» دریافت کرد. بدینسان، ارتباط «پدر» در «پسر»، و ارتباط «پسر» در پاراکلیت، سه شخص یکدست و یگانه پدید میآورد، که کماکان از یکدیگر متمایز میباشند. این سه، در ذات یا جوهر، یک هستند، اما نه در «شخص»، چنانکه گفته شده: «من و پدر یکی هستیم»، به لحاظ وحدت در ذات، و نه وحدت در عدد.
سرتاسر انجیل را جستجو کنید، و خواهید دید که آن کس که معتقدید «پدر» است (که توصیف شده که از جانب پدر عمل میکند، گرچه شما، به نوبۀ خود، فیالواقع، تصور میکنید که «پدر، که دهقان است»، میبایست حتماً بر زمین بوده باشد)، بار دیگر از سوی «پسر» تصدیق شده که در آسمان است، و آن هنگام که «چشمان خود را برافراشت»، شاگردان خود را به حفاظت «پدر» سپرد.
منبع مقاله وب سایت: www.answeringislam.org
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |