آئینها و سنتهای عهدعتیق: قربانی گناه
قربانی گناه و همچنین قربانی جرم برای گناهان خاصی که اسرائیلیها مرتکب آن میگردیدند تقدیم میشد، گناهانی که شخص واقف به آن بود؛ این قربانی قابل مقایسه با قربانی سوختنی بود، که بطور کل برای گناه تقدیم میشد، گناهانی که شخص واقف به آن نبود، یعنی این قربانیها مرتبط به وضعیت گناه آلود افراد یا طبیعت گناه آلود افراد بودند.
قربانی گناه اجباری بود و نه اختیاری. اگر یک اسرائیلی احساس میکرد که مرتکب گناه شده است لازم بود که به منظور دریافت بخشایش یک قربانی گناه تقدیم کند تا بتواند ارتباط خود با خدا را که بوسیله گناه قطع شده بود دوباره برقرار کند. قربانی گناه یک نوع قربانی کفاره محسوب میشد، همانطور که قربانی سوختنی چنین بود، و پایه و اساس هر دو نوع قربانی یکی بود.
گناهانی که سبب تقدیم قربانی گناه میگردید، ضرورتا نه تنها شامل اقدام به گناهان واضح و معلوم بلکه همچنین شامل گناهان سهوی و گرایش به گناه نیز میگردید. تمامی گناهان از نظر خداوند بطور یکسان زشت و مکروه هستند. اسرائیلیهایی که صرفا گناهان واضح و بدیهی را گناه عمده در نظر میگرفتند، آخرین فرمان از ده فرمان را فراموش کرده بودند: طمع مورز. عیسی در متی فصل ۵ تعلیم داد که گناهانی که از نیتهای قلبی بر میخیزد همانقدر در نظر خداوند گناه آلود است که گناهان آشکار وعملی میباشند. اما ما میتوانیم فرض کنیم که قربانی گناه در دوران اسرائیل قدیم عمدتا برای گناهان عملی و آشکار تقدیم میشده است. اگر یک نفر مجبور بود تا برای هر گونه فکر یا امیال گناه آلود خود یک حیوان را قربانی کند، قوم اسرائیل خیلی سریع بدون گله و رمه میشد!
قربانیهای گناه و جرم برای ارتکاب به گناهان سهوی و غیر عمدی تقدیم میشدند و در مقابل آن، گناهانی قرار داشتند که افراد عمدا مرتکب میشدند یعنی گناهانی که تعمدا بر اساس طغیان نسبت به خداوند انجام میگرفت. برای یک چنین گناهان خیره سرانه و طغیان آمیزی هیچ نوعی از قربانی وجود نداشت. گناه عمدی شامل افرادی میشود که قطعا و با دست بلند مرتکب گناه میشوند یعنی اینکه عمدا گناه میکنند؛ هیچ هدیهای و هیچ قربانی برای چنین گناهانی وجود ندارد. شخصی که مرتکب گناه عمدی میشود باید از قوم خود منقطع گردد. در مورد گناهان شاق از قبیل بت پرستی، جادوگری، زنای با محارم و زنا کردن، ”منقطع“ شدن یعنی به دست مرگ سپرده شدن. اما در ارتباط با گناهان دیگر، خداوند قلب و درون ما را مورد داوری قرار میدهد. بعضی گناهان ممکن است از نظر ظاهر سزاوار مرگ باشد، اما خداوند چیزهای مخفی را در مورد گناهکار میبیند که ما نمیتوانیم ببینیم. خداوند مقدار درجه گناه عمدی و شدت وسوسه را در هر گناهکار میداند؛ خداوند تمام شرایط تخفیف مجازات را میداند. و خداوند به عدالت داوری خواهد کرد، هرچند ضروری است که ما مفهوم ”گناه سهوی“ را بفهمیم. ما هیچ برنامه خاصی برای گناه کردن نداشتیم، ما نمیخواستیم گناه کنیم، اما بواسطه امیال شریرانه خودمان اغوا شدیم و در انتها گناه کردیم (یعقوب ۱: ۱۳-۱۵). اما چنین گناهکاری بسیار فرق میکند با کسی که یک گناهکار حرفهای است و از گناه لذت میبرد، با کسی که بدنبال گناه است، با کسی که هیچ اهمیتی برای خداوند قائل نیست. در انتها فقط خداوند میتواند قضاوت کند که چه گناهی ”سهوی“ و چه گناهی ”عمدی“ است؛ اما اگر پس از ارتکاب به گناه، احساس تاسف و تقصیر بوجود آید و خواست قلبی برگشت از آن گناه باشد، آنگاه میتوان چنین پنداشت که این گناه ”سهوی“ بوده و بدینسان قابل بخشایش است.
در کتاب مقدس دو نوع قربانی گناه شرح داده شده است: اولین نوع آن برای گناهانی بود که کاهن مسح شده (کاهن اعظم) و تمامی جماعت اسرائیل مرتکب آن میشدند؛ و دومین آن برای گناهانی بود که یک رهبر یا یک فرد عادی از اعضای جماعت مرتکب آن میشدند. بدیهی است گناهانی که شامل کاهن اعظم و کل جماعت میگردید بسیار بیشتر جدی بودند: گناهان کاهن اعظم کل جماعت و خیمهای را که در آن خدمت میکرد آلوده میساخت؛ و گناهان جماعت نیز سبب به مخاطره افتادن عهد اسرائیل برای رابطه با خداوند میشد.
در اولین نوع قربانی گناه که برای کاهن اعظم و کل جماعت بود، یک گوساله باید قربانی میشد، و قسمتی از خون آن باید بر شاخههای مذبح بخور که در درون خیمۀ مقدّس قرار داشت پاشیده میشد. قسمتهای چربی و پیه دار گوساله باید بر مذبح قربانی سوختنی سوزانده شود و الباقی گوساله باید در بیرون اردوگاه سوزانده میشد؛ این یک پیش بینی از آخرین قربانی گناه، یعنی عیسی مسیح بود که در بیرون از اورشلیم یعنی در ”بیرون اردوگاه“ مصلوب شد (عبرانیان ۱۳: ۱۱-۱۳).
در کتاب مقدس به ما گفته میشود که هرگاه تمامی جماعت اسرائیل سهواً گناه کنند، آنها مجرم هستند. آنها از نظر خداوند ”مجرم“ هستند؛ یعنی قانونی شکسته شده است، گناهی به وقوع پیوسته است و گناه باید کیفر داده شود. اما چه اتفاقی رخ خواهد داد اگر جماعت یا یک فرد هرگز تشخیص ندهد که یک گناه بوقوع پیوسته است؟ یک چنین گناهی بوسیله قربانی سوختنی که هر روزه و همچنین در روز سالیانه کفاره تقدیم میگردد کفاره میشود.
اما اگر جماعت یا فرد آگاه به ارتکاب گناه باشند، سپس بدون درنگ یک قربانی گناه باید تقدیم شود، و جماعت یا فرد بوسیله خدا آمرزیده خواهند شد. کل هدف از قربانی گناه، کسب بخشایش از خداوند و ترمیم رابطه با او بود.
دومین نوع قربانی گناه بوسیله یک رهبر یا یکی از اعضای عادی جماعت تقدیم میشد. در اینجا یک حیوان ارزانتر قربانی میشد: از یک بز نر برای رهبر و از یک بز ماده برای یک فرد عادی اسرائیلی بجهت قربانی استفاده میشد. هرچند افراد فقیر میتوانستند یک بره، یا دو فاخته و یا دو جوجه کبوتر قربانی کنند، یا حتی یک هدیه آردی میتوانستند تقدیم کنند. بدینسان قوانینی فراهم شده بود تا حتی فقیرترین مردم نیز بتوانند برای گناهان خود بخشایش کسب کنند.
زیرا گناهان افراد معمولی عواقب کمتری از گناهان کاهن اعظم یا کل جماعت نداشت، خون قربانی نیاز نبود بر مذبح بخور در درون خیمۀ مقدّس پاشیده شود. در عوض خون قربانی باید بر مذبح قربانی سوختنی پاشیده میشد که در صحن حیاط و خارج از درب ورودی خیمه قرار داشت. همچنین کاهنان اجازه داشتند تا از بقایای گوشت قربانی بخورند. هرچند قربانی گناه برای افراد عادی در تمامی سایر موارد به همان صورتی انجام میپذیرفت که برای کاهن و کل جماعت صورت میگرفت.
این قربانیها به ما یاد آوری میکند که خداوند شریعت را بجهت قوم خود ارائه داد؛ شریعت تجلی فیض خداوند بود. قوانین مربوط به گناهان غیر عمد نمونهای از این فیض است؛ خداوند تمام این قوانین را صرفا به این منظور ایجاد نکرد که مردم را برای عدم رعایت آنها مورد حمله و مجازات قرار دهد! بلکه از اینرو که حتی برای گناهان غیر عمدی باید کفاره داده شود تا بخشیده شوند.
در کتاب مقدس چهار نمونه از گناهانی که نیاز به قربانی گناه دارند عرضه شده است. اولین آن ”گناه غفلت“ است: هر گاه کسی شاهد وقوع جرمی باشد و اطلاع ندهد یا وقتی به اظهارات او برای معلوم شدن حقیقت و اجرای عدالت نیاز باشد از شهادت دادن طفره برود، آن شخص گناهکار محسوب میشود. دومین و سومین نمونه مربوط به لمس هر چیز نجس بصورت تصادفی میشود.
چهارمین نمونه در ارتباط با نسنجیده و بدون فکر قسم خوردن یا با بی دقتی و لاقیدی قول دادن است که امکان وفای به آن وجود ندارد؛ اینها گناهانی هستند که نیاز به تقدیم قربانی گناه دارند. کلام دارای اهمیت است و مردم باید دقت کنند که چگونه آنرا بکار میبرند.
نه تنها گناهکار باید قربانی فراهم میکرد (معمولا یک بره یا بز ماده اگر شخص از عهده هزینه آن برمی آمد)، بلکه او همچنین باید آنرا در انظار عموم به مذبح میآورد؛ این در واقع اعتراف در جلوی عموم بود زیرا مردم میتوانستند ببینند که این یک قربانی گناه است که برای تقدیم آورده شده است. بدینسان یک اسرائیلی برای کسب بخشایش، هم باید به گناه خود اعتراف میکرد و هم تاوان آنرا که یک قربانی گناه بود پرداخت میکرد. قربانی گناه با سایر قربانیها فرق داشت زیرا کاهن مقداری از خون قربانی را بر شاخههای مذبح میمالید، در حالیکه خون سایر قربانیها در اطراف مذبح پاشیده میشد. بدین وسیله تشخیص داده میشد که این یک قربانی گناه بوده است.
قربانی گناه در واقع با گناهانی برخورد داشت که به مانند یک آلودگی سبب ناپاکی درونی میگردیدند. قربانی گناه فراهم کننده واسطی بود که میتوانست هر گناهی را کفاره و هر ناپاکی را شسته و سبب کسب بخشایش شود. اگر خداوند میخواست به سکونت در میان قوم خود ادامه دهد این پاکسازی مکرر از گناه ضروری بود.
برگرفته از وب سایت: www.razgah.com
دریافت لینک کوتاه این نوشته:
کپی شد! |
درود خداوند بر شما
لطفا نسبت به انجام قربانی در عهد جدید و اینکه آیا در عهد جدید قربانی داریم یا نه هم توضیح دهید .
با احترام مهدی
قربانی های عهدعتیق سایه ای از قربانی کامل و بی عیب و ابدی مسیح بودند و وقتی اصل آمد سایه محو می شود.